نکات کلیدی
1. توافق سایکس-پیکو خاورمیانه را تقسیم کرد و آرزوهای عربها را نادیده گرفت
در توافق مخفی سایکس-پیکو، امپراتوری عثمانی در خاورمیانه بهوسیلهی خطی مورب در شن که از سواحل دریای مدیترانه تا کوههای مرز ایران کشیده شده بود، تقسیم شد.
تقسیم مخفیانه. توافق سایکس-پیکو، یک پیمان پنهانی بین بریتانیا و فرانسه در سال 1916، استانهای عربی امپراتوری عثمانی را به حوزههای نفوذ تقسیم کرد و مرزهای قومی و فرهنگی موجود را نادیده گرفت. این توافق که توسط مارک سایکس و فرانسوا ژرژ-پیکو مذاکره شد، زمینهساز درگیریهای آینده با نادیده گرفتن آرزوهای جمعیتهای عرب برای خودمختاری شد.
مرزهای دلخواه. این توافق مرزهای مصنوعی ایجاد کرد که بعدها مبنای کشورهای مدرن خاورمیانه شد. این مرزها اغلب گروههای مختلف را در کنار هم قرار میداد و جوامع با هویتهای مشترک را از هم جدا میکرد، و بذرهای بیثباتی آینده را میکاشت. این توافق نمونهای کلاسیک از اولویت دادن قدرتهای اروپایی به منافع خود بر نیازها و خواستههای مردم منطقه بود.
خیانت به وعدهها. توافق سایکس-پیکو بهطور مستقیم با وعدههای داده شده به رهبران عرب، مانند شریف حسین مکه، که به آنها گفته شده بود که در ازای حمایتشان علیه امپراتوری عثمانی، یک دولت عرب مستقل بزرگ به آنها اعطا خواهد شد، در تضاد بود. این خیانت باعث افزایش خشم و بیاعتمادی عربها به قدرتهای اروپایی شد.
2. رقابت امپریالیستی بریتانیا و فرانسه به درگیری عرب-اسرائیلی دامن زد
آنچه این رقابت سمی بین بریتانیا و فرانسه را مهم میکند این است که به درگیری عرب-اسرائیلی امروز دامن زده است.
دشمنی تاریخی. رقابت بین بریتانیا و فرانسه که به قرنها قبل برمیگردد، در خاورمیانه بهعنوان هر دو قدرت در تلاش برای گسترش نفوذ و کنترل منابع استراتژیک بروز کرد. این رقابت اغلب بهصورت تضعیف سیاستهای یکدیگر و حمایت از جناحهای مخالف در منطقه خود را نشان میداد. حادثه فاشودا، جایی که دو کشور تقریباً بهخاطر کنترل نیل به جنگ رفتند، نمونهای بارز از این دشمنی است.
سوءاستفاده از تنشها. هر دو کشور بریتانیا و فرانسه از تنشهای موجود بین عربها و یهودیان برای پیشبرد برنامههای خود سوءاستفاده کردند. بهعنوان مثال، بریتانیا در ابتدا از آرزوهای صهیونیستی حمایت کرد تا موقعیت خود را در خاورمیانه تأمین کند، در حالی که فرانسه بعداً بهطور مخفیانه به گروههای تروریستی یهودی کمک کرد تا سلطه بریتانیا را تضعیف کند. این دستکاری در درگیریهای محلی، تقسیمات موجود را تشدید کرد و به درگیریهای جاری عرب-اسرائیلی دامن زد.
میراث بیاعتمادی. میراث رقابت امپریالیستی بریتانیا و فرانسه همچنان به شکلگیری خاورمیانه امروز ادامه میدهد. مرزهای مصنوعی، دستکاری در درگیریهای محلی و وعدههای شکسته همه به ایجاد جوی از بیاعتمادی و بیثباتی که تا به امروز ادامه دارد، کمک کردهاند.
3. شورش عربی تی. ای. لارنس چالشهایی برای جاهطلبیهای استعماری اروپا ایجاد کرد
تا جایی که به سوریه مربوط میشود، دشمن فرانسه است و نه ترکیه.
آژانس عربی. تی. ای. لارنس، یک افسر بریتانیایی، پتانسیل ملیگرایی عربی را شناسایی کرد و تلاش کرد تا آن را برای پیشبرد منافع بریتانیا به کار گیرد. او نقش کلیدی در سازماندهی و رهبری شورش عربی علیه امپراتوری عثمانی ایفا کرد و هدفش ایجاد یک دولت عرب مستقل بود که بهعنوان یک متحد بریتانیایی عمل کند.
چشماندازهای متضاد. چشمانداز لارنس از یک دولت عرب مستقل با توافق سایکس-پیکو که کنترل فرانسه بر سوریه را پیشبینی میکرد، در تضاد بود. این تضاد منافع منجر به تنشهایی بین لارنس و سیاستگذاران بریتانیایی شد که به رعایت توافق متعهد بودند. اقدامات لارنس، هرچند با هدف خدمت به منافع بریتانیا انجام میشد، در نهایت به چالش کشیدن پروژه استعماری وسیعتر اروپا در خاورمیانه منجر شد.
تضعیف نفوذ فرانسه. تلاشهای لارنس برای ترویج ملیگرایی عربی و ایجاد یک دولت عرب مستقل بهطور مستقیم جاهطلبیهای فرانسه در سوریه را تهدید کرد. اقدامات او، هرچند در نهایت در جلوگیری از کنترل فرانسه ناموفق بود، به کاشت بذرهای مقاومت و تضعیف اقتدار فرانسه در منطقه کمک کرد.
4. اعلامیه بالفور معادله خاورمیانه را پیچیده کرد
آنچه در آن زمان بهعنوان یک راه هوشمندانه برای دور زدن فرانسه به نظر میرسید، از آن زمان عواقب ویرانگری داشته است.
حمایت بریتانیا از صهیونیسم. اعلامیه بالفور که در سال 1917 توسط دولت بریتانیا صادر شد، حمایت خود را از تأسیس "خانه ملی برای مردم یهودی" در فلسطین اعلام کرد. این اعلامیه که بهدلیل تمایل به تأمین منافع بریتانیا در منطقه و جلب حمایت از جوامع یهودی صادر شد، عواقب دوربردی داشت.
وعدههای متضاد. اعلامیه بالفور با وعدههای قبلی داده شده به رهبران عرب که به آنها گفته شده بود که در ازای حمایتشان علیه امپراتوری عثمانی، یک دولت عرب مستقل به آنها اعطا خواهد شد، در تضاد بود. این وضعیت منجر به ایجاد تضاد در وعدهها و ادعاهای متضاد به یک سرزمین شد.
تشدید تنشها. اعلامیه بالفور تنشها بین عربها و یهودیان در فلسطین را تشدید کرد، زیرا هر دو گروه این اعلامیه را بهعنوان تأیید ادعاهای خود نسبت به سرزمین میدیدند. این تشدید تنشها در نهایت به خشونت و درگیریهایی منجر شد که تا به امروز ادامه دارد.
5. منافع نفتی مبارزه برای کنترل در موصل و فراتر از آن را تشدید کرد
قدرتی که بر سرزمینهای نفتی ایران و بینالنهرین کنترل دارد، منبع تأمین اکثریت سوخت مایع آینده را کنترل خواهد کرد.
منبع استراتژیک. کشف ذخایر وسیع نفت در بینالنهرین (عراق امروزی) منطقه را به یک جایزه استراتژیک برای قدرتهای اروپایی تبدیل کرد. بریتانیا بهویژه در تلاش بود تا این منابع را کنترل کند تا نیروی دریایی خود را تأمین کند و برتری خود را بهعنوان یک قدرت دریایی حفظ کند.
ادعاهای متضاد. تمایل به کنترل میادین نفتی موصل رقابت بین بریتانیا و فرانسه را تشدید کرد، زیرا هر دو قدرت در تلاش بودند تا دسترسی خود به این منبع حیاتی را تأمین کنند. این رقابت، چشمانداز سیاسی پیچیدهتری را در خاورمیانه ایجاد کرد.
عواقب بلندمدت. مبارزه برای کنترل منابع نفتی همچنان به شکلگیری خاورمیانه امروز ادامه میدهد. میراث رقابت امپریالیستی و سوءاستفاده از منابع طبیعی به بیثباتی و درگیری در منطقه کمک کرده است.
6. قیمومیتهای پس از جنگ جهانی اول بیثباتی و خشم ایجاد کردند
هر دو قدرت قرار بود این کشورهای نوپا را به سمت استقلال سریع هدایت کنند، اما بلافاصله شروع به کشیدن پاهای خود کردند.
قیمومیتهای جامعه ملل. پس از جنگ جهانی اول، جامعه ملل قیمومیتهایی را به بریتانیا و فرانسه بر سر سرزمینهای سابق عثمانی در خاورمیانه اعطا کرد. این قیمومیتها قرار بود این سرزمینها را به سمت استقلال هدایت کنند، اما در واقع، اغلب بهعنوان وسیلهای برای حفظ کنترل قدرتهای اروپایی عمل کردند.
خشم عربی. عدم موفقیت بریتانیا و فرانسه در اعطای استقلال واقعی به سرزمینهای قیمومیتی، خشم و نارضایتی عربها را تشدید کرد. تصور اینکه قدرتهای اروپایی تنها در حال جایگزینی سلطه عثمانی با نوعی از استعمار خود هستند، منجر به اعتراضات و شورشهای گسترده شد.
بذرهای درگیریهای آینده. قیمومیتها کشورهای مصنوعی با مرزهای دلخواه ایجاد کردند که اغلب گروههای مختلف را در کنار هم قرار میداد و دیگران را از هم جدا میکرد. این وضعیت بستر مناسبی برای درگیریهای آینده ایجاد کرد، زیرا گروههای مختلف برای قدرت و منابع در این کشورهای تازه تأسیس رقابت میکردند.
7. تنشهای بیندوران به خشونت و تغییر اتحادها منجر شد
در غیاب حمایت همسایگی، هر دو فرانسه و بریتانیا به تاکتیکهای خشونتآمیز برای سرکوب اعتراضات روی آوردند که تنها عربها را بیشتر خشمگین کرد.
سرکوب نارضایتی. هر دو بریتانیا و فرانسه به تاکتیکهای خشونتآمیز برای سرکوب نارضایتی عربها و حفظ کنترل بر سرزمینهای قیمومتی خود روی آوردند. این تاکتیکها که شامل دستگیریهای جمعی، مجازاتهای جمعی و استفاده از نیروی نظامی بود، تنها به بیگانهتر شدن جمعیت عرب کمک کرد.
تغییر اتحادها. با تشدید تنشها، جناحهای مختلف در جهان عرب شروع به همپیمانی با بریتانیا یا فرانسه کردند که به تقسیمات موجود دامن زد. این وضعیت شبکهای پیچیده از اتحادها و رقابتها ایجاد کرد که دستیابی به ثبات در منطقه را دشوار میکرد.
چرخه خشونت. دوره بیندوران با چرخهای از خشونت و سرکوب مشخص شد، زیرا هر دو بریتانیا و فرانسه در تلاش بودند تا کنترل خود را بر سرزمینهای قیمومتی حفظ کنند. این چرخه خشونت به افزایش خشم عربها و بیثباتی جاری در خاورمیانه کمک کرد.
8. جنگ جهانی دوم فرصتهای جدیدی برای توطئه و انتقام ایجاد کرد
سقوط فرانسه در سال 1940 و تصمیم بعدی فرانسویها در شام برای حمایت از دولت ویچی، هر دو طرف را از تردید در دخالت در مشکلات یکدیگر رها کرد.
فرانسه ویچی در شام. سقوط فرانسه در سال 1940 و تأسیس دولت ویچی دینامیک جدیدی در خاورمیانه ایجاد کرد. فرانسویهای ویچی در شام که به رژیم همکاریکننده در فرانسه وفادار بودند، به تهدیدی برای منافع بریتانیا در منطقه تبدیل شدند.
دخالت بریتانیا. برای مقابله با این تهدید، نیروهای بریتانیایی و فرانسوی آزاد در سال 1941 به سوریه و لبنان حمله کردند و رژیم ویچی را سرنگون کرده و یک اداره فرانسوی آزاد را مستقر کردند. این دخالت نقطه عطفی در روابط بین بریتانیا و فرانسه در خاورمیانه بود، زیرا هر دو طرف بهطور فزایندهای آماده دخالت در امور یکدیگر شدند.
مبارزات قدرت پس از جنگ. پس از جنگ جهانی دوم، بریتانیا و فرانسه همچنان برای نفوذ در خاورمیانه رقابت کردند. این رقابت که بهوسیلهی دشمنیهای تاریخی و منافع استراتژیک تغذیه میشد، چشمانداز سیاسی منطقه را پیچیدهتر کرد و به درگیریهای جاری عرب-اسرائیلی دامن زد.
9. تسلیم بریتانیا به عربها قبل از جنگ جهانی دوم به ضرر خودشان تمام شد
تسلیم بریتانیا به تروریسم عربها قبل از جنگ نشان داد که خشونت مؤثر است.
محاسبه استراتژیک. در سالهای منتهی به جنگ جهانی دوم، بریتانیا در تلاش بود تا رهبران عرب را راضی کند تا حمایت آنها را در برابر قدرتهای محور تأمین کند. این سیاست تسلیم اغلب شامل دادن امتیازاتی به خواستههای عربها بود، مانند محدود کردن مهاجرت یهودیان به فلسطین.
تشویق به خشونت. سیاست تسلیم بریتانیا بهطور ناخواسته خشونت را تشویق کرد، زیرا نشان داد که میتواند وسیلهای مؤثر برای دستیابی به اهداف سیاسی باشد. گروههای عرب، با دیدن اینکه خشونت در گذشته نتایج مثبتی داشته، احتمال بیشتری داشتند که در آینده به آن روی آورند.
تضعیف اعتماد. سیاست تسلیم بریتانیا اعتماد بین بریتانیا و عربها و یهودیان را تضعیف کرد. عربها احساس میکردند که بریتانیا به اندازه کافی از قضیه آنها حمایت نمیکند، در حالی که یهودیان احساس میکردند که بریتانیا به تعهد خود برای ایجاد یک خانه ملی یهودی خیانت کرده است.
10. فرانسه بهطور مخفیانه از تروریستهای صهیونیستی برای اخراج بریتانیا حمایت کرد
همانطور که این کتاب نشان میدهد، فرانسه اکنون بهطور مخفیانه از تروریستهای صهیونیستی که عزم آنها برای اخراج بریتانیا از فلسطین را به اشتراک میگذاشتند، حمایت کرد.
اتحاد موقتی. ناامید از سلطه بریتانیا در خاورمیانه، برخی از مقامات فرانسوی بهطور مخفیانه از گروههای تروریستی صهیونیستی که در تلاش برای پایان دادن به سلطه بریتانیا در فلسطین بودند، حمایت کردند. این اتحاد موقتی ناشی از تمایل مشترک برای تضعیف نفوذ بریتانیا در منطقه بود.
تشدید درگیری. حمایت فرانسه از تروریسم صهیونیستی تنشها بین عربها و یهودیان در فلسطین را بیشتر تشدید کرد. خشونتهای انجام شده توسط این گروهها به ایجاد جوی از ترس و بیاعتمادی کمک کرد که دستیابی به یک راهحل صلحآمیز برای درگیری را بهطور فزایندهای دشوار میکرد.
عواقب بلندمدت. تصمیم فرانسه برای حمایت از تروریسم صهیونیستی تأثیر ماندگاری بر خاورمیانه داشت. این تصمیم به ایجاد شرایط برای تأسیس دولت اسرائیل کمک کرد، اما همچنین به درگیریهای جاری عرب-اسرائیلی دامن زد.
11. تشکیل اتحادیه عرب احساسات ضدصهیونیستی را تقویت کرد
بریتانیا با شورشهای محلی الهامگرفته از اسلام در هند و سودان در سالهای قبل از جنگ مواجه شد و آنها را سرکوب کرد.
پانعربیسم. تشکیل اتحادیه عرب در سال 1945 نمایانگر یک گام مهم به سوی وحدت بیشتر عربی بود. این اتحادیه که از کشورهای عربی مستقل تشکیل شده بود، در تلاش بود تا همکاری و هماهنگی در مسائل مشترک را ترویج کند.
مقابله با صهیونیسم. یکی از اهداف اصلی اتحادیه عرب، مخالفت با تأسیس یک دولت یهودی در فلسطین بود. این اتحادیه صهیونیسم را تهدیدی برای منافع عربی میدید و تلاش میکرد تا با هر وسیلهای از ایجاد یک دولت یهودی جلوگیری کند.
درگیری منطقهای. مخالفت اتحادیه عرب با صهیونیسم به تقویت احساسات ضدیهودی در سراسر جهان عرب کمک کرد. این موضوع به نوبه خود به تشدید درگیری عرب-اسرائیلی و جابجایی عربهای فلسطینی دامن زد.
12. خروج بریتانیا از فلسطین میراثی از درگیری به جا گذاشت
این کتاب سعی دارد توضیح دهد که چگونه اوضاع به این مرحله رسید.
خروج یکجانبه. ناامید از خشونتهای رو به افزایش و عدم موفقیت در دستیابی به یک راهحل صلحآمیز، دولت بریتانیا در سال 1948 اعلام کرد که قصد دارد بهطور یکجانبه از فلسطین خارج شود. این تصمیم خلأ قدرتی در منطقه ایجاد کرد و زمینهساز اولین جنگ عرب-اسرائیلی شد.
میراث تقسیم. خروج بریتانیا از فلسطین میراثی از تقسیم و درگیری به جا گذاشت که همچنان به شکلگیری خاورمیانه امروز ادامه میدهد. تأسیس دولت اسرائیل و جابجایی عربهای فلسطینی احساس عمیق نارضایتی و خشم را ایجاد کرده است که دههها خشونت را تغذیه کرده است.
مسائل حلنشده. خروج بریتانیا از فلسطین نتوانست به مسائل بنیادی که منجر به درگیری شده بود، رسیدگی کند. اد
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب خطی در شن به خاطر روایت جذاب و شرح دقیق رقابت بریتانیا و فرانسه در شکلدهی به خاورمیانه مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از استفادهی بار از اسناد طبقهبندینشده و مکاتبات شخصی برای ارائهی بینشهای جدید قدردانی میکنند. این کتاب به خاطر دیدگاه متعادلش ستایش میشود، هرچند برخی فصلها را کمتر جذاب میدانند. بسیاری از منتقدان به ارتباط این کتاب با درک درگیریهای کنونی خاورمیانه اشاره میکنند. برخی به تعصب گاهبهگاه بار انتقاد میکنند، در حالی که دیگران توانایی او در قابل فهم و سرگرمکننده کردن رویدادهای تاریخی پیچیده را تحسین میکنند.