نکات کلیدی
1. درخشش بومی: احیای درون
حضور ما سلاح ماست و این موضوع در هر اعتراضی، هر بسیج، هر بار که یک فرد دو روح به ما رقصی در گردهماییهایمان هدیه میدهد، هر بار که حقیقت خود را بیان میکنیم و هر بار که زندگی بومی را تجسم میکنیم، برای من قابل مشاهده است.
هوش نیشناابگ. هستهی احیای بومی در درخشش و پیچیدگی سیستمهای فکری بومی نهفته است که به طور مداوم در ارتباط با مکان تولید میشود. این هوش تنها فکری نیست بلکه احساسی، معنوی و جسمی نیز هست و پایهای برای ایجاد جهانهای اخلاقی و پایدار بومی فراهم میآورد.
سالمندان به عنوان معلمان. تجربهی نویسنده با سالمندان در دریاچهی لانگ #58 عمق تفکر، نظریه و روششناسی نیشناابگ را نمایان کرد و تأکید کرد که دانش بومی تنها دربارهی بقا نیست بلکه دربارهی ایجاد سیستمهای زندگیمحور است. این تجربه اهمیت متمرکز کردن هوش بومی در تمام جنبههای زندگی، از جمله تحقیق و کار اجتماعی را برجسته کرد.
بیسکابیانگ و پرواز. مفهوم بیسکابیانگ، بازگشت به خود، فرآیندی از استعمارزدایی و احیا است، پروازی از ساختارهای استعماری به سوی آزادی و خودمختاری که در روشهای بومی وجود دارد. این پرواز تنها جسمی نیست بلکه شناختی، احساسی و معنوی نیز هست و یک عمل مداوم از مقاومت و ساختن جهان است.
2. کوا به عنوان روش: دانش تجسمیافته و امتناع
این کوا به عنوان روشی است که کوا به عنوان نظریهپرداز را تولید میکند، همانطور که همیشه انجام دادهایم.
کوا به عنوان لنز. زندگی نویسنده به عنوان یک کوا (زن نیشناابگ) در نیشناابوین تنها یک تجربه شخصی نیست بلکه روشی برای تولید دانش و نظریه است. این رویکرد دانش تجسمیافته، واکنشهای احساسی و تجربیات زیسته را به عنوان اشکال معتبر تحقیق فکری متمرکز میکند.
امتناع به عنوان یک عمل. کوا به عنوان روش همچنین دربارهی امتناع است—امتناع از سلطهی استعماری، هتروپاتریارکی و محدودیتهای سفیدی و آکادمی. این امتناع تنها یک رد کردن نیست بلکه یک عمل تولیدی است که فضایی برای روشهای بومی جایگزین ایجاد میکند.
عملکردهای فکری نیشناابگ. این کتاب از درون عملکردهای فکری نیشناابگ تولید شده است، از جمله داستان، زبان، مراسم و فعالیتهای مبتنی بر زمین. این عملکردها تنها ابراز فرهنگی نیستند بلکه همچنین روشهایی برای تولید دانش، نظریه و عمل سیاسی هستند.
3. تصرف: فراتر از زمین به بدنها و ارواح
تصرف برای کوا تنها دربارهی حذف بدن من از زمین نیست. این حذف بدن من از هوش نیشناابگ میباشد یا هنجارهای مبتنی بر زمین، و سپس تلاش برای نابودی خود هنجارهای مبتنی بر زمین است.
تصرف گسترده. تصرف تنها دربارهی دزدی زمین نیست بلکه همچنین حذف بدنها، ذهنها و ارواح بومی از ارتباطشان با زمین، فرهنگ و سیستمهای دانش است. این شامل هدف قرار دادن زنان، کودکان و افراد 2SQ بومی است که بدنهایشان نمایانگر نظمهای سیاسی جایگزین هستند.
استعمار به عنوان یک فرآیند. استعمار یک رویداد تاریخی نیست بلکه یک ساختار جاری است که از طریق مجموعهای از فرآیندها که برای تصرف بومیان طراحی شدهاند، حفظ میشود. این فرآیندها شامل دزدی زمین، همگنسازی و محو بدنها و فرهنگهای بومی است.
بازپیوند به عنوان احیا. مخالف تصرف تنها مالکیت نیست بلکه پیوند عمیق، متقابل و توافقی به زمین و هنجارهای مبتنی بر زمین است. احیا نیازمند بازپیوند بدنها، ذهنها و ارواح بومی به شبکههای روابط و عملکردهای اخلاقی است که روشهای بومی بودن را تشکیل میدهند.
4. بینالمللیگرایی نیشناابگ: ریشهدار و جهانی
ملل بومی همیشه مردمی نظری بودهاند. ما همیشه به طور پیچیدهای دربارهی ماهیت جهانهای خود فکر کردهایم. ما همیشه به دنبال توضیحات و معانی عمیقتر بودهایم.
سفرهای نانا بوش. بینالمللیگرایی نیشناابگ ریشه در داستان نانا بوش دارد که به دور دنیا سفر کرد تا جایگاه خود را در آن درک کند و روابطی با دیگر ملتها و موجودات ایجاد کند. این داستان اهمیت ارتباطات جهانی و روابط متقابل را تأکید میکند.
هنجارهای مبتنی بر زمین. بینالمللیگرایی بومی تنها دربارهی روابط بین ملتها نیست بلکه همچنین با زمین، گیاهان، حیوانات و جهان معنوی نیز مرتبط است. این موضوع ریشه در شیوههای مبتنی بر مکان و چارچوبهای اخلاقی دارد که راهنمای تعاملات با تمام جنبههای آفرینش است.
درگیری اخلاقی. تعامل با دیگر سنتهای نظری نیازمند رویکردی انتقادی است که تفکر بومی را در مرکز قرار میدهد و سوالاتی دربارهی ریشهها، زمینه و پیامدهای آن نظریهها مطرح میکند. این فرآیند اطمینان میدهد که سیستمهای دانش بومی در هستهی عملکردهای فکری ما باقی بمانند.
5. ضد سرمایهداری: اقتصادهای بومی از نوع متقابل
استعمار و سرمایهداری بر اساس استخراج و همگنسازی بنا شدهاند. زمین من به عنوان یک منبع دیده میشود. خویشاوندان من در دنیای گیاهان و حیوانات به عنوان منابع دیده میشوند. فرهنگ و دانش من یک منبع است و بدن من یک منبع و فرزندان من یک منبع هستند.
استخراج و تصرف. سرمایهداری و استعمار بر اساس استخراج بنا شدهاند که زمین، بدنها و دانش را به عنوان منابعی برای استثمار کالا میکند. این فرآیند روابطی را که به این چیزها معنا و ارزش میدهد، حذف میکند.
اقتصادهای نیشناابگ. اقتصادهای نیشناابگ بر اساس متقابل، احترام و مسئولیت بنا شدهاند، نه بر اساس انباشت سرمایه. این اقتصادها برای ترویج زندگی طراحی شدهاند، نه تنها زندگی انسان بلکه زندگی تمام موجودات زنده.
جایگزینهایی برای سرمایهداری. ملل بومی همیشه خارج از سرمایهداری زندگی کردهاند و روشهای پایدار، اخلاقی و زندگیمحور برای سازماندهی جوامع خود توسعه دادهاند. احیا نیازمند بازگشت به این شیوهها و رد منطق استثماری سرمایهداری است.
6. هتروپاتریارکی: از بین بردن خشونت جنسیتی استعماری
خشونت جنسیتی و تخریب خانوادههای بومی مسائل بنیادی تقسیم و تصرف در زمان ما هستند. احیا نمیتواند زنده بماند، وجود داشته باشد یا مفید باشد اگر به تکرار خشونت علیه کودکان، زنان و افراد 2SQ ادامه دهد.
هتروپاتریارکی به عنوان ابزاری برای تصرف. هتروپاتریارکی یک خشونت بنیادی و نیروی تصرفکننده است که توسط دولت برای کنترل بدنهای بومی و محو نظمهای سیاسی جایگزین استفاده میشود. این یک حمله مستقیم به خودمختاری و آزادی بومیان است.
خشونت جنسیتی به عنوان یک مسئله سیستمی. خشونت جنسیتی تنها یک مشکل فردی نیست بلکه یک مسئله سیستمی است که ریشه در ساختارهای استعمار نشین دارد. این یک مکانیزم برای حفظ تصرف و تخریب خانوادهها و جوامع بومی است.
متمرکز کردن جنسیت در احیا. احیا باید به بازپیوند ذهنها، بدنها و ارواح ما به شبکهای از روابط و عملکردهای اخلاقی که هنجارهای مبتنی بر زمین را تولید میکند، توجه کند. همچنین باید به از بین بردن هتروپاتریارکی و ایجاد جوامعی که در آن همه جنسیتها ارزشمند و محترم هستند، توجه کند.
7. حاکمیت بدن: بازپسگیری نظمهای سیاسی بومی
بدنهای بومی، به ویژه بدنهای افراد 2SQ، کودکان و زنان، نمایانگر جایگزینی زیسته برای ساختارهای جنسیتی هترو نورماتیو، سیستمهای سیاسی و قوانین نسلزایی هستند.
بدنها به عنوان نظمهای سیاسی. بدنهای بومی، به ویژه بدنهای زنان، کودکان و افراد 2SQ، تنها موجودات فیزیکی نیستند بلکه همچنین نظمهای سیاسی هستند که روشهای جایگزین بودن و سازماندهی جامعه را تجسم میکنند. آنها تهدیدی برای قدرت استعماری هستند و بنابراین هدف خشونت و محو قرار میگیرند.
کنترل استعماری بر بدنها. استعمار به دنبال کنترل بدنهای بومی از طریق تنظیم جنسیت، جنس و روابط نزدیک است. این کنترل یک مکانیزم برای حفظ تصرف و تخریب خانوادهها و جوامع بومی است.
بازپسگیری حاکمیت بدن. احیا نیازمند بازپسگیری حاکمیت بدن بومی است، به معنای حق خودمختاری بر بدنها، ذهنها و ارواح ما. این شامل حق تعریف جنسیتها، تمایلات جنسی و روابط خود خارج از هنجارهای استعماری است.
8. نورماتیویتهی همجنسگرا: آزادی و سیالیت بومی
من به تمام روشهایی که نیشناابگها از سلطه، تسلط و هتروپاتریارکی استعمار امتناع میکنند، در طول زمان در حالی که نیشناابوین را تولید میکنند، علاقهمند هستم.
همجنسگرایی به عنوان یک هنجار. در نیشناابوین، همجنسگرایی یک انحراف نیست بلکه بخشی عادی و ارزشمند از طیف تجربه انسانی است. جوامع بومی همیشه تنوع جنسیتی و تمایلات جنسی مختلف را شناسایی و جشن گرفتهاند.
تحمیل استعماری دوگانگی جنسیتی. دوگانگی سخت جنسیتی یک تحمیل استعماری است که به دنبال کنترل و تنظیم بدنها و روابط بومی است. این یک ابزار تصرف است که اشکال سیالیت جنسیتی و بیان جنسی بومی را محو میکند.
بازپسگیری بومیگرایی همجنسگرا. احیا نیازمند بازپسگیری بومیگرایی همجنسگرا به عنوان یک بیان حیاتی از هوش و آزادی بومی است. این شامل ایجاد جوامعی است که در آن همه جنسیتها و تمایلات جنسی ارزشمند، محترم و جشن گرفته میشوند.
9. زمین به عنوان آموزش: یادگیری از آکی
جایگزین استخراج، متقابل عمیق است. این احترام، این رابطه، این مسئولیت و این محلی است.
زمین به عنوان معلم. زمین تنها یک منبع نیست بلکه یک معلم، منبع دانش و راهنمای زندگی است. آموزش بومی باید در زمین و در شیوهها و روابطی که ما را به آن متصل میکند، ریشهدار باشد.
شیوههای شناخت نیشناابگ. شیوههای شناخت نیشناابگ بر اساس مشاهده، آزمایش، تأمل و رابطه است. اینها عملکردهای تجسمیافتهای هستند که دانش فکری، احساسی و معنوی را ادغام میکنند.
بازپسگیری آموزش بومی. احیا نیازمند ایجاد سیستمهای آموزشی است که دانش، ارزشها و شیوههای بومی را در مرکز قرار دهد. این شامل رد مدلهای آموزشی استعماری و ایجاد محیطهای یادگیری است که خودمختاری و ارتباط با زمین را ترویج میکند.
10. شناسایی متقابل: دیدن نور یکدیگر
هدف ساختار استعمار، تصرف است. ما نمیتوانیم اجازه دهیم فرآیندها، احساسات یا هوش ما به سرقت رفته و به ساختاری که ریشهدار تمام مشکلات ماست، پردازش شود، حتی اگر در ابتدا این فرآیندها به نظر مهربانتر و ملایمتر از آنچه که در گذشته تجربه کردهایم، بیایند.
فراتر از شناسایی دولتی. ملل بومی باید از جستجوی شناسایی از دولت دست بردارند و به جای آن بر روی ایجاد روابط شناسایی متقابل درون جوامع و ملتهای خود تمرکز کنند. این به معنای دیدن و ارزشگذاری هدایای منحصر به فرد و مشارکتهای یکدیگر است.
آنیین به عنوان یک عمل. سلام نیشناابگ آنیین تنها یک سلام نیست بلکه یک عمل دیدن و شناختن ذات یک موجود دیگر است. این یک روش برای ایجاد روابط بر اساس احترام، همدلی و عشق است.
شناسایی خود به عنوان یک بنیاد. شناسایی خود بومی یک عمل قدرتمند از مقاومت و احیا است. این یک روش برای بازپسگیری هویتها و قدرت ما از نیروهای استعمار است.
11. عمل تجسمیافته: اختلال کدگذاری شده و پرواز
من به تمام روشهایی که نیشناابگها از سلطه، تسلط و هتروپاتریارکی استعمار امتناع میکنند، در طول زمان در حالی که نیشناابوین را تولید میکنند، علاقهمند هستم.
عملیات روزمره احیا. احیا تنها یک پروژه سیاسی نیست بلکه یک عمل روزانه زندگی بر اساس ارزشها و اصول بومی است. این شامل اعمال مقاومت، خلاقیت و ارتباط با زمین و جامعه است.
اختلال کدگذاری شده. هنرمندان و فعالان بومی از زبان، تصویر و شیوههای کدگذاری شده برای اختلال در روایتهای استعماری و ایجاد فضاهایی برای خودمختاری بومی استفاده میکنند. این کدها اغلب برای خارجیها مبهم هستند اما برای کسانی که درون جامعه هستند، عمیقاً معنادارند.
پرواز تجسمیافته. احیا یک نوع پرواز است، حرکتی به دور از ساختارهای استعماری و به سوی روشهای بومی بودن. این پرواز تنها جسمی نیست بلکه همچنین معنوی، احساسی و فکری است و یک عمل مداوم از مقاومت و ساختن جهان است.
12. صورتهای هممقاومتی: ساختن یک جنبش
این چشمانداز برای یک حال، پتانسیل ایجاد آیندههای نیشناابگ را دارد که به طور قطعی تصرف و استعمار نشین و خشونت سرمایهداری، هتروپاتریارکی، برتری سفید و ضد سیاهپوستی که آنها را حفظ میکند، رد میکند و انکار میکند.
فراتر از عمل فردی. احیا نیازمند عمل جمعی و تشکیل شبکههای هممقاومتی است. این شبکهها بر اساس ارزشها، اهداف مشترک و تعهد به از بین بردن ساختارهای استعماری بنا شدهاند.
صورتهای سازماندهی. صورتها تنها مجموعهای از افراد نیستند بلکه همچنین شبکههای روابطی هستند که بر اساس احترام متقابل، متقابل و یک چشمانداز مشترک برای آینده بنا شدهاند. آنها یک روش سازماندهی هستند که هم غیرمتمرکز و هم به هم پیوسته است.
موبیلیزاسیون رهبریشده بومی. موبیلیزاسیون احیا باید ریشه در تفکر و عمل بومی داشته باشد. این باید توسط ملل بومی رهبری شود و باید بر ایجاد جایگزینهای بومی برای سیستمهای استعماری تمرکز کند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب همانطور که همیشه انجام دادهایم به خاطر بررسی قدرتمند خود از احیای بومیان و مقاومت در برابر استعمار، تحسینهای زیادی را به خود جلب کرده است. خوانندگان از دیدگاه سیمپسون در مورد هنجارهای مبتنی بر واقعیت، امتناع مولد و احیای رادیکال قدردانی میکنند. این کتاب به چالش کشیدن سیستمهای استعماری نشینان میپردازد و بر اهمیت دانش مبتنی بر زمین، فمینیسم بومی و اندیشههای کوئیر تأکید میکند. در حالی که برخی زبان علمی کتاب را سنگین یافتند، بسیاری از خوانندگان آن را روشنگر و تحولآفرین توصیف کرده و بر اهمیت آن در درک آزادی بومیان و فرآیندهای دکولونیسازی تأکید میکنند.