نکات کلیدی
1. مدل کلاسیک عدالت کیفری: مجازات انتخابهای نادرست
ما در مواردی مانند این خواستار زندان هستیم. این یک الگو دارد - ابتدا خود را متقاعد میکنیم که مجرم بد است، یک شرور، و سپس میخواهیم که تا حد ممکن رنج ببرد.
فرضیات نادرست. مدل کلاسیک عدالت کیفری بر این فرض استوار است که افراد با انتخابهای آزادانه مرتکب جرم میشوند و باید به تناسب مجازات شوند. این رویکرد رفتار پیچیده انسانی را سادهسازی میکند و عوامل اجتماعی، اقتصادی و روانی که به فعالیتهای جنایی کمک میکنند را نادیده میگیرد.
محدودیتهای مدل. با تمرکز صرف بر مجازات، سیستم از پرداختن به علل ریشهای جرم یا ارائه توانبخشی مؤثر غافل میماند. این اغلب به چرخه تکرار جرم منجر میشود، زیرا افراد مجازات شده بدون ابزار یا حمایت لازم برای انتخابهای بهتر به جامعه بازمیگردند.
پیامدهای ناخواسته. تأکید بر مجازات میتواند منجر به:
- ازدحام زندانها
- افزایش نرخ تکرار جرم
- تأثیر نامتناسب بر جوامع محروم
- نادیده گرفتن نیازهای قربانیان برای بهبودی و خاتمه
2. محرومیت و جرم: رابطهای پیچیده
وابسته به مواد مخدر. کمسواد. تحت حمایت اجتماعی. بومی. جوان. بیخانمان. دارای مشکلات روانی و/یا آسیب مغزی. علاوه بر اینکه توصیفکننده مجرمان معمولی هستند، اینها توصیفکنندههای معمولی محرومیت اجتماعی در اوایل قرن بیست و یکم در استرالیا هستند.
نشانههای محرومیت. رفتار جنایی اغلب به شدت با اشکال مختلف محرومیت اجتماعی مرتبط است. عوامل رایج شامل:
- فقر و بیثباتی اقتصادی
- کمبود آموزش و فرصتهای شغلی
- مشکلات روانی و سوءمصرف مواد
- حاشیهنشینی فرهنگی و تبعیض
ماهیت چرخهای. محرومیت میتواند چرخهای خودپایدار از جرم و مجازات ایجاد کند. افرادی که در شرایط محروم به دنیا میآیند، بیشتر احتمال دارد به رفتار جنایی روی آورند که این امر فرصتهای آنها را بیشتر محدود کرده و محرومیت آنها را تشدید میکند.
نیاز به رویکرد جامع. پرداختن مؤثر به جرم نیازمند درک و مقابله با مسائل اجتماعی زیربنایی است که به رفتار جنایی کمک میکنند. این شامل سرمایهگذاری در:
- برنامههای آموزشی و آموزش شغلی
- خدمات درمانی روانی و اعتیاد
- سیستمهای حمایت اجتماعی
- ابتکارات حساسیت فرهنگی و شمول
3. شکست زندان به عنوان بازدارنده و توانبخشی
بنابراین زندان به عنوان محصورکننده برای افرادی که برای زندگی در جامعه بسیار خطرناک هستند، کار میکند. اینها به شروران داستانهای جنایی نزدیکتر هستند که پیشینه و تاریخ زندگیشان، حتی اگر با محرومیت مشخص شده باشد، واقعاً به نیاز به ناتوانسازی آنها از آسیب بیشتر بیربط است.
اثربخشی محدود. در حالی که زندان ممکن است به عنوان محصورکننده برای خطرناکترین مجرمان کار کند، به طور کلی به عنوان ابزار بازدارنده یا توانبخشی برای اکثر مجرمان شکست میخورد.
پیامدهای منفی. زندان اغلب مشکلات موجود را تشدید کرده و مشکلات جدیدی ایجاد میکند:
- مواجهه با مجرمان باتجربهتر
- قطع روابط خانوادگی و اجتماعی
- دشواری در یافتن شغل پس از آزادی
- افزایش احتمال تکرار جرم
غیرمؤثر از نظر هزینه. هزینه بالای زندان - هم از نظر مالی و هم اجتماعی - در بیشتر موارد از مزایای آن بیشتر است. منابع صرف شده برای حبس میتوانند به طور مؤثرتری برای برنامههای پیشگیری و توانبخشی استفاده شوند.
4. نیازهای قربانیان در سیستم فعلی نادیده گرفته میشود
آیا واقعاً 'جدی گرفتن قربانیان' به معنای حذف آنها از هرگونه مشارکت معنادار در فرآیند عدالت کیفری است؟ آیا جدی گرفتن آنها به معنای اجازه دادن به آنها فقط برای ارائه بیانیههای شکایت و تأثیر و سپس تشویق آنها به خشم و ماندن در خشم نسبت به قضات ضعیفی است که بیشتر شروران را زندانی نمیکنند و کلید را دور نمیاندازند؟
مشارکت محدود. سیستم فعلی اغلب قربانیان را به نقش شاهدان تقلیل میدهد و فرصت کمی برای مشارکت معنادار در فرآیند عدالت فراهم میکند.
نیازهای برآورده نشده. نیازهای قربانیان برای بهبودی، خاتمه و درک اغلب نادیده گرفته میشود. تمرکز بر مجازات مجرمان میتواند قربانیان را بدون حمایت و ناامید رها کند.
رویکردهای جایگزین. برنامههای عدالت ترمیمی و میانجیگری قربانی-مجرم میتوانند فراهم کنند:
- فرصتهایی برای قربانیان برای مواجهه با مجرمان
- فرصتهایی برای مجرمان برای پذیرش مسئولیت و جبران
- بهبودی و خاتمه برای هر دو طرف
- حس عدالت رضایتبخشتر برای قربانیان
5. عدالت ترمیمی: رویکردی جایگزین
ویلیامسون درک خود از روانشناسی انسانی را تا حدی از کار فیلسوف و روانشناس آمریکایی سیلوان اس. تامکینز میگیرد. به گفته ویلیامسون، تامکینز استدلال کرد که 'احساسات به طور مطلق در مرکز وجود ما قرار دارند. او کار پیشگامانه و بینشمند در مورد احساسات توسط چارلز داروین را بازخوانی کرد و دریافت که تأثیرات اساسی ما - خشم، ترس، تعجب، لذت/شادی، ناراحتی/رنج، شرم/گناه، انزجار، تحقیر و علاقه/هیجان - یک سیستم پاسخ فیزیولوژیکی خودمختار مشترک برای تمام بشریت هستند'.
تحول احساسی. رویکردهای عدالت ترمیمی، مانند کنفرانسهای اجتماعی، هدفشان پرداختن به نیازهای احساسی هر دو قربانیان و مجرمان است.
عناصر کلیدی عدالت ترمیمی:
- ملاقاتهای رو در رو بین قربانیان و مجرمان
- گفتگوی تسهیلشده برای بررسی تأثیر جرم
- فرصتهایی برای مجرمان برای پذیرش مسئولیت و جبران
- مشارکت جامعه در فرآیند حل و فصل
مزایا:
- نرخ رضایت بالاتر برای قربانیان
- کاهش تکرار جرم در میان مجرمان
- بهبود روابط اجتماعی
- راهحلهای معنادارتر نسبت به اقدامات تنبیهی سنتی
6. حقوق درمانی: پرداختن به علل ریشهای
حقوق درمانی را میتوان در طراحی تعدادی از برنامههای پیشحکمی داوطلبانه یا دادگاهی که از طریق برخی دادگاهها در استرالیای غربی (از سال 2003)، ویکتوریا (2004)، استرالیای جنوبی (2006) و نیو ساوت ولز (2009) در دسترس است، مشاهده کرد. هدف این است که مجرمان تحت درمان و/یا مشاوره فشرده برای عوامل محرک زیربنایی رفتار جنایی - مصرف مواد مخدر و الکل، بیماری روانی، بیخانمانی - برای ماهها یا حتی سالها قبل از اینکه دادگاه آنها را محکوم کند، قرار گیرند.
رویکرد حل مسئله. حقوق درمانی بر پرداختن به علل ریشهای رفتار جنایی، مانند بیماری روانی، سوءمصرف مواد یا محرومیت اجتماعی تمرکز دارد.
ویژگیهای کلیدی:
- دادگاههای تخصصی (مانند دادگاههای مواد مخدر، دادگاههای سلامت روان)
- برنامههای درمانی و حمایتی فشرده
- همکاری بین حرفهایهای حقوقی و بهداشتی
- تأکید بر توانبخشی به جای مجازات
نتایج مثبت:
- کاهش نرخ تکرار جرم
- بهبود بهبودی روانی و سوءمصرف مواد
- صرفهجویی در هزینهها نسبت به حبس سنتی
- ادغام بهتر مجرمان در جامعه
7. سرمایهگذاری مجدد در عدالت: راهحلی مقرونبهصرفه
'زندانهای جدید نسازید،' رئیس کمیته اصلاحات مجلس نمایندگان تگزاس، جری مدن، به یاد میآورد که در سال 2005 توسط سخنگوی مجلس به او گفته شد. 'آنها خیلی هزینه دارند.'
تغییر منابع. سرمایهگذاری مجدد در عدالت شامل هدایت منابع از زندانها و مجازات به سمت برنامههای پیشگیری و توانبخشی مبتنی بر جامعه است.
استراتژیهای کلیدی:
- سرمایهگذاری در آموزش و آموزش شغلی
- گسترش خدمات درمانی روانی و اعتیاد
- حمایت از جوانان و خانوادههای در معرض خطر
- بهبود نظارت اجتماعی و برنامههای بازگشت به جامعه
مزایا:
- کاهش نرخ حبس
- کاهش تکرار جرم
- صرفهجویی در هزینه برای مالیاتدهندگان
- جوامع قویتر و سالمتر
8. جرمزدایی: بازنگری در رویکرد ما به جرایم مواد مخدر
در سال 2001 پرتغال از بقیه جهان پیشی گرفت و از 'جنگ با مواد مخدر' به رهبری ایالات متحده خارج شد. اکنون در پرتغال، نگهداری مواد مخدر غیرقانونی مانند ماریجوانا، کوکائین یا هروئین به عنوان یک تخلف طبقهبندی میشود که مجازاتهای آن در حد یک جریمه پارکینگ است.
تغییر در رویکرد. جرمزدایی شامل برخورد با مصرف مواد مخدر به عنوان یک مسئله بهداشت عمومی به جای یک مسئله جنایی است، با تمرکز بر کاهش آسیب و درمان به جای مجازات.
عناصر کلیدی:
- کاهش یا حذف مجازاتهای جنایی برای نگهداری مواد مخدر
- افزایش دسترسی به خدمات درمانی و کاهش آسیب
- تخصیص مجدد منابع از اجرای قانون به بهداشت عمومی
نتایج در پرتغال:
- کاهش مصرف مواد مخدر در میان نوجوانان
- کاهش نرخ عفونت HIV در میان مصرفکنندگان مواد مخدر
- دسترسی بیشتر مصرفکنندگان مواد مخدر به خدمات توانبخشی
- عدم افزایش قابل توجه در مصرف کلی مواد مخدر
9. سیاستهای "سختگیری بر جرم" و تأثیر رسانه
بدون شک به درستی، سیستم بر عاملیت به عنوان راهی برای 'آموزش' آنگوس برای اتخاذ تصمیمات بهتر تأکید میکند. راههایی برای انجام این کار وجود دارد - یکی از آنها سیستم اعتبارات استفاده شده در دادگاه مواد مخدر ویکتوریا است که در فصل 5 توصیف شده است. اما اگر بخواهیم مشکل جرم آنگوس را حل کنیم، باید مطمئن شویم که صرفاً منطق مجازات و انتخاب فردی را گسترش نمیدهیم.
انگیزههای سیاسی. سیاستهای "سختگیری بر جرم" اغلب توسط منافع سیاسی و هیجانزدگی رسانهای هدایت میشوند، نه رویکردهای مبتنی بر شواهد برای کاهش جرم.
تأثیر رسانه:
- گزارشهای هیجانزده از جرم
- تأکید بر مجازات به جای توانبخشی
- ایجاد وحشت اخلاقی و ترس
پیامدها:
- افزایش نرخ حبس
- نادیده گرفتن رویکردهای مؤثرتر و مبتنی بر شواهد
- تداوم چرخه محرومیت و جرم
10. بازنگری در مجازات: به سوی رویکردی حل مسئله
ارزش دارد که برخی سوالات رادیکال، حتی بنیادی در مورد مجازات بپرسیم. اگر واقعاً آماده بودیم آنچه شواهد به ما میگوید درباره مجازات، حبس و هزینههای آن، تکرار جرم و آنچه افراد را به ارتکاب جرایم سوق میدهد بپذیریم، و اگر واقعاً متعهد به حل مشکل جنایت بودیم، ممکن است این سوال را بپرسیم: در مواردی که جرم به وضوح نشانهای از یک عامل محرک عمیقتر رفتار جنایی است، آیا باید اصلاً 'مجازات' کنیم؟
تغییر پارادایم. حرکت فراتر از مجازات برای تمرکز بر پرداختن به علل ریشهای رفتار جنایی و یافتن راهحلهای مؤثر.
عناصر کلیدی رویکرد حل مسئله:
- تأکید بر توانبخشی و بازگشت به جامعه
- پرداختن به مسائل اجتماعی و اقتصادی زیربنایی
- مشارکت جامعه در فرآیندهای عدالت
- استفاده از مداخلات مبتنی بر شواهد
مزایای بالقوه:
- کاهش نرخ تکرار جرم
- کاهش هزینههای حبس
- بهبود ایمنی جامعه
- حل و فصل مؤثرتر درگیریها
- نتایج بهتر برای هر دو مجرمان و قربانیان
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب جرم و مجازات به عنوان نقدی روشن و جذاب بر سیستم عدالت کیفری استرالیا مورد تحسین قرار گرفته است. مارکس در این اثر به جای مجازات، بر بازپروری تأکید میکند و به مسائل سیستمی اشاره میکند و راهحلهای جایگزینی را ارائه میدهد. خوانندگان از دسترسی آسان، همدلی و زمینه استرالیایی آن قدردانی میکنند. برخی به تمایل آن به سمت افرادی که از قبل با موضع آن موافق هستند، اشاره میکنند. این کتاب به نژادپرستی در سیستم، بهویژه نسبت به استرالیاییهای بومی میپردازد. این اثر برای کسانی که به مسائل اجتماعی و اصلاحات عدالت کیفری علاقهمندند، توصیه میشود، هرچند یکی از منتقدان پیشنهاد میکند که میتواند بهتر به افرادی که نیاز به قانع شدن دارند، هدفگذاری کند.