نکات کلیدی
1. تسلط بر زمانهای حال و گذشته برای ارتباط واضح
من در حال انجام کاری هستم = من در میانهی انجام کاری هستم؛ شروع به انجام آن کردهام و هنوز تمام نکردهام.
زمانهای حال اکنون را توصیف میکنند. زمان حال استمراری (من در حال انجام هستم) اقداماتی را که در حال حاضر در حال انجاماند، مانند رانندگی به محل کار، به تصویر میکشد، در حالی که زمان حال ساده (من انجام میدهم) به اقدامهای عادی یا حقایق عمومی، مانند شغل یک راننده اتوبوس، اشاره دارد. درک این تمایز برای انتقال زمان و مدت صحیح رویدادها بسیار مهم است.
زمانهای گذشته روایت گذشته را بیان میکنند. زمان گذشته ساده (من انجام دادم) اقدامهای کامل شده، مانند نوشتن موسیقی توسط موتسارت، را روایت میکند، در حالی که زمان گذشته استمراری (من در حال انجام بودم) اقداماتی را که در یک زمان خاص در حال انجام بودند، توصیف میکند، مانند بازی تنیس کارن و جیم در ساعت 10:30. این زمانها چارچوبی برای ترتیب رویدادها و افزودن عمق به روایتها فراهم میکنند.
استفاده از زمانها. با تسلط بر این زمانها، یادگیرندگان میتوانند بهطور دقیق فعالیتهای در حال انجام، روالهای عادی و رویدادهای کامل شده را توصیف کنند و توانایی خود را در ارتباط مؤثر به زبان انگلیسی افزایش دهند. به عنوان مثال، دانستن زمان استفاده از "من در حال کار هستم" در مقابل "من کار میکنم" میتواند از سوءتفاهمها جلوگیری کند و وضوح را در ارتباطات گفتاری و نوشتاری تضمین کند.
2. کامل کردن زمان حال کامل: ارتباط گذشته با حال
زمانی که از زمان حال کامل استفاده میکنیم، همیشه ارتباطی با اکنون وجود دارد.
زمان حال کامل گذشته و حال را پیوند میزند. زمان حال کامل ساده (من انجام دادهام) اقدامهای گذشته را به نتایج حال آنها متصل میکند، مانند گم کردن یک کلید و نداشتن آن در حال حاضر. زمان حال کامل استمراری (من در حال انجام بودهام) بر مدت یا توقف اخیر یک فعالیت تأکید میکند، مانند دویدن و نفسنفس زدن.
استفاده با نشانگرهای زمانی. زمان حال کامل معمولاً با نشانگرهای زمانی مانند "فقط"، "قبلاً" و "هنوز" استفاده میشود تا زمان رویدادها را نسبت به لحظه حال نشان دهد. به عنوان مثال، "من تازه ناهار خوردهام" به یک اقدام اخیر اشاره دارد، در حالی که "من هنوز آن را ارسال نکردهام" به یک اقدام آینده مورد انتظار اشاره میکند.
رفته در مقابل رفتهام. درک تفاوت بین "رفتهام به" (هنوز آنجا هستم) و "رفتهام به" (بازگشتهام) برای توصیف دقیق مکان و تجربیات کسی ضروری است. به عنوان مثال، "جیم به اسپانیا رفتهاست" به این معنی است که او در حال حاضر در اسپانیا است، در حالی که "جین به ایتالیا رفتهاست" به این معنی است که او ایتالیا را بازدید کرده و بازگشته است.
3. ناوبری زمانهای آینده با دقت
از زمان استمراری برای چیزی که در حال حاضر یا در اطراف زمان صحبت کردن در حال وقوع است، استفاده کنید.
زمانهای حال برای برنامههای آینده. زمان حال استمراری (من در حال انجام هستم) ترتیبهای برنامهریزی شده، مانند ملاقات با کسی، را بیان میکند، در حالی که زمان حال ساده (من انجام میدهم) رویدادهای زمانبندی شده، مانند حرکت قطار، را نشان میدهد. این زمانها راهی ساختاریافته برای بحث در مورد رویدادهای آینده با حس قطعیت فراهم میکنند.
بیان نیتها. "(من) قصد دارم (انجام دهم)" نیتها یا پیشبینیها را بر اساس شواهد فعلی منتقل میکند، مانند تصمیم به خواب زود یا پیشبینی باران بر اساس ابرهای تیره. این فرم لایهای از انتظار و تصمیمگیری به بحثهای آینده اضافه میکند.
استفاده از will برای تصمیمات فوری. "Will" برای تصمیمات آنی، پیشنهادات، وعدهها و درخواستها استفاده میشود، مانند پیشنهاد بستن در یا وعده پرداخت به کسی. این فعل مدال، فوریت و آنی بودن اقدامات آینده را به تصویر میکشد.
4. باز کردن قدرت فعلهای مدال
ما از I'll (= I will) زمانی استفاده میکنیم که در زمان صحبت تصمیم به انجام کاری بگیریم.
افعال مدال امکان را بیان میکنند. افعال مدال مانند "میتوانم"، "میتوانست"، "ممکن است" و "شاید" درجات مختلفی از امکان، توانایی، اجازه و الزام را بیان میکنند. درک این ظرافتها برای انتقال معنی و لحن مورد نظر بسیار مهم است.
بیان الزام. "باید" و "باید داشته باشم" ضرورت را نشان میدهند، اما "باید" شخصی است، در حالی که "باید داشته باشم" غیرشخصی است و معمولاً به دلیل قوانین یا عوامل خارجی است. "باید" و "باید" مشاوره یا انتظارات را پیشنهاد میکنند و راهنمایی در مورد اقدامات مناسب را فراهم میکنند.
افعال مدال در گذشته. افعال مدال همچنین اشکال گذشته دارند، مانند "میتوانست داشته باشد"، "باید داشته باشد" و "باید داشته باشد"، که امکانها، پشیمانیها یا قطعیتها در مورد رویدادهای گذشته را بیان میکنند. این اشکال به بحثها در مورد اقدامات گذشته و پیامدهای آنها عمق و پیچیدگی میبخشند.
5. وضوح شرطی: بیان امکانها و فرضیات
ما از shall I ...?/shall we ...? برای پرسیدن نظر کسی (بهویژه در پیشنهادات یا پیشنهادها) استفاده میکنیم.
شرط اول. شرط اول (اگر + زمان حال ساده، will + مصدر) امکانهای واقعی را توصیف میکند، مانند خرید غذا اگر به خرید بروید. این ساختار برای رویدادهای آینده محتمل و پیامدهای آنها استفاده میشود.
شرط دوم. شرط دوم (اگر + زمان گذشته ساده، would + مصدر) وضعیتهای فرضی را بررسی میکند، مانند اینکه اگر یک میلیون پوند برنده میشدید، چه میکردید. این ساختار برای سناریوهای غیرمحتمل یا خیالی استفاده میشود.
شرط سوم. شرط سوم (اگر + زمان گذشته کامل، would have + گذشتهی مشارکتی) به رویدادهای گذشتهای که نمیتوانند تغییر کنند، اشاره دارد، مانند پشیمانی از عدم بازدید از کسی در بیمارستان. این ساختار برای بیانیههای خلاف واقع و تأمل در مورد فرصتهای از دست رفته استفاده میشود.
6. هنر صدای غیرفعال: کی از آن استفاده کنیم
زمان حال کامل یک زمان حال است.
صدای غیرفعال بر عمل تأکید میکند. صدای غیرفعال تمرکز را از عامل به دریافتکننده عمل منتقل میکند، مانند "این خانه در سال 1930 ساخته شده است." این ساختار زمانی مفید است که عامل ناشناخته، غیرمهم یا واضح باشد.
ساختار صدای غیرفعال. صدای غیرفعال با استفاده از یک فرم از "بودن" (هست، بود، هستند، بودند، بوده، در حال بودن) + گذشتهی مشارکتی تشکیل میشود. زمانهای مختلف نیاز به اشکال مختلف "بودن" دارند، مانند "انجام میشود" برای زمان حال ساده و "انجام شد" برای زمان گذشته ساده.
صدای غیرفعال با "توسط." برای مشخص کردن عامل، از "توسط" استفاده کنید، مانند "این خانه توسط پدربزرگم ساخته شده است." با این حال، عبارت "توسط" معمولاً زمانی که عامل غیرمهم یا قابل درک است، حذف میشود.
7. جراندها و مصدرها: انتخاب فرم صحیح فعل
من قول میدهم که دیر نکنم.
جراندها و مصدرها بعد از افعال. برخی افعال با جراندها (-ing) دنبال میشوند، در حالی که دیگران با مصدرها (to + فرم پایه) دنبال میشوند. دانستن اینکه کدام فرم را استفاده کنید برای دقت گرامری بسیار مهم است.
افعالی که با جراندها دنبال میشوند. افعالی مانند "لذت بردن"، "مراقبت کردن" و "پیشنهاد دادن" با جراندها دنبال میشوند، مانند "من از رقصیدن لذت میبرم." جراندها معمولاً اقداماتی را توصیف میکنند که در حال انجام یا عادی هستند.
افعالی که با مصدرها دنبال میشوند. افعالی مانند "تصمیم گرفتن"، "قول دادن" و "فراموش کردن" با مصدرها دنبال میشوند، مانند "من تصمیم گرفتم تاکسی بگیرم." مصدرها معمولاً اقداماتی را توصیف میکنند که مقصود یا آیندهنگر هستند.
8. ناوبری ظرافتهای مقالات و اسمها
آب در دمای 100 درجه سانتیگراد به جوش میآید.
اسمهای قابل شمارش در مقابل غیرقابل شمارش. اسمها یا قابل شمارش هستند (قابل شمارش) یا غیرقابل شمارش (غیرقابل شمارش). اسمهای قابل شمارش دارای اشکال مفرد و جمع هستند، در حالی که اسمهای غیرقابل شمارش فقط یک فرم دارند.
مقالات با اسمهای قابل شمارش. اسمهای قابل شمارش مفرد به یک مقاله (یک/یک/آن) نیاز دارند، در حالی که اسمهای قابل شمارش جمع میتوانند به تنهایی بایستند. به عنوان مثال، "من یک موز میخواهم" اما "من موزها را دوست دارم."
مقالات با اسمهای غیرقابل شمارش. اسمهای غیرقابل شمارش معمولاً "یک/یک" نمیگیرند، اما میتوانند با "برخی" یا "هیچ" استفاده شوند. به عنوان مثال، "من به مقداری کاغذ نیاز دارم" اما نه "من به یک کاغذ نیاز دارم."
9. ضمایر و تعیینکنندهها: دقت در ارجاع
من همیشه با ماشین به محل کار میروم.
ضمیرهای بازتابی. ضمیرهای بازتابی (خودم، خودت، خودش، خودش، خودش، خودمان، خودتان، خودشان) زمانی استفاده میشوند که فاعل و مفعول یک فعل یکسان باشند. به عنوان مثال، "او خودش را برید."
ضمیرهای ملکی. ضمیرهای ملکی (مال من، مال تو، مال او، مال او، مال آن، مال ما، مال آنها) مالکیت را نشان میدهند. به عنوان مثال، "آن کتاب مال من است."
استفاده از "خود." کلمه "خود" بر مالکیت یا اختیار تأکید میکند، مانند "من میخواهم اتاق خودم را داشته باشم" یا "من این کار را به تنهایی انجام دادم." این لایهای از مشارکت شخصی یا استقلال را اضافه میکند.
10. تسلط بر جملات نسبی برای جملات پیچیده
زمین به دور خورشید میچرخد.
جملات نسبی اطلاعات اضافی ارائه میدهند. جملات نسبی جزئیات بیشتری به اسمها اضافه میکنند و مشخص میکنند که به کدام شخص یا چیز اشاره میشود. آنها با ضمایر نسبی مانند "که"، "آن" و "کدام" آغاز میشوند.
جملات نسبی تعریفکننده در مقابل غیرتعریفکننده. جملات نسبی تعریفکننده برای شناسایی اسم ضروری هستند، در حالی که جملات غیرتعریفکننده اطلاعات اضافی را ارائه میدهند و با ویرگول جدا میشوند. به عنوان مثال، "زنی که در کنار ما زندگی میکند، پزشک است" (تعریفکننده) در مقابل "برادر من جیم، که در لندن زندگی میکند، پزشک است" (غیرتعریفکننده).
استفاده از "که"، "که" و "کجا." "که" مالکیت را نشان میدهد، "که" به عنوان مفعول فعل یا حرف اضافه استفاده میشود (اگرچه اغلب با "که" یا "آن" جایگزین میشود) و "کجا" به مکان اشاره دارد. این ضمایر دقت و پیچیدگی را به ساختار جملات اضافه میکنند.
11. صفات و قیدها: توصیف با دقت
من قول میدهم که دیر نکنم.
صفات اسمها را توصیف میکنند. صفات اسمها را اصلاح میکنند و جزئیاتی درباره ویژگیها یا خصوصیات آنها ارائه میدهند. به عنوان مثال، "یک خانه جدید و زیبا."
قیدها افعال را اصلاح میکنند. قیدها افعال، صفات یا سایر قیدها را اصلاح میکنند و نشان میدهند که چگونه، کی، کجا یا تا چه حد چیزی انجام میشود. به عنوان مثال، "او با احتیاط رانندگی میکند."
تشکیل صفت و قید. بسیاری از قیدها با افزودن "-ly" به صفات تشکیل میشوند، اما برخی از کلمات مانند "سریع"، "سخت" و "دیر" به عنوان صفات و قیدها عمل میکنند. درک این تمایزها برای ارتباط دقیق و مؤثر بسیار مهم است.
12. حروف اضافه و حرفهای ربط: اتصال ایدهها و عناصر
امروز روز خوبی است. من پیشنهاد میکنم که برای پیادهروی برویم.
حروف اضافه روابط را نشان میدهند. حروف اضافه (در، روی، در، به، برای و غیره) روابط بین اسمها و سایر عناصر در یک جمله را نشان میدهند، مانند زمان، مکان یا جهت. انتخاب حرف اضافه صحیح برای وضوح ضروری است.
حرفهای ربط جملات را به هم متصل میکنند. حرفهای ربط (و، اما، یا، بنابراین، زیرا، اگر، مگر، و غیره) جملات، عبارات یا کلمات را به هم متصل میکنند و روابطی مانند افزودن، تضاد، علت و شرط را نشان میدهند. درک این روابط برای ساخت جملات پیچیده و منسجم بسیار مهم است.
عبارات حروف اضافه رایج. تسلط بر عبارات حروف اضافه رایج، مانند "با وجود"، "تا زمانی که" و "تا زمانی که"، تسلط و دقت را در زبان انگلیسی افزایش میدهد. این عبارات به نوشتار و گفتار نوانس و پیچیدگی میبخشند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب گرامر زبان انگلیسی در استفاده با پاسخها به خاطر توضیحات روشن، تمرینات عملی و فرمت کاربرپسند خود به شدت مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از پوشش جامع موضوعات گرامری و مناسب بودن آن برای مطالعهی خودآموز قدردانی میکنند. بسیاری آن را منبعی ضروری برای یادگیری و تدریس زبان انگلیسی میدانند و برخی آن را "انجیل گرامر" نامیدهاند. این کتاب بهویژه برای یادگیرندگان سطح متوسط و معلمان زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم ارزشمند است. در حالی که برخی از نقدها به مسائل جزئی در سازماندهی یا توضیحات اشاره دارند، اما اجماع کلی بهطور فوقالعادهای مثبت است و بسیاری به آن نمرات کامل میدهند.