نکات کلیدی
1. یافتههای غیرمعمول نظریههای پذیرفتهشده را به چالش میکشد
اعتراضات مطرحشده به وجود انسان در دورههای پلیوسن و میوسن بهنظر میرسد بیشتر به ملاحظات نظری مربوط باشد تا مشاهدات مستقیم.
به چالش کشیدن روایت. این کتاب مجموعهای از شواهد باستانشناسی و دیرینهشناسی را ارائه میدهد که با روایت استاندارد تکامل انسان در تضاد است. این یافتههای "غیرمعمول"، که اغلب نادیده گرفته میشوند، نشان میدهند که انسانهای مدرن آناتومیک ممکن است بسیار زودتر از آنچه که پذیرفته شده وجود داشتهاند و با هومینیدهای ابتداییتر همزیستی کردهاند.
استاندارد دوگانه. نویسندگان استدلال میکنند که در ارزیابی شواهد دیرینهانسانشناسی یک استاندارد دوگانه وجود دارد. شواهدی که از نظریه غالب حمایت میکند، معمولاً با دقت کمتری پذیرفته میشود نسبت به شواهدی که آن را به چالش میکشد. این امر منجر به یک "فیلتر دانش" میشود که تصویر واقعی از ریشههای انسانی را مخدوش میکند.
نیاز به شفافیت. نویسندگان خواستار رویکردی باز و انتقادی به مطالعه ریشههای انسانی هستند، رویکردی که آماده باشد تا تمام شواهد موجود را در نظر بگیرد، صرفنظر از اینکه آیا بهخوبی در نظریههای موجود جا میگیرد یا خیر. این شامل بازنگری در یافتههای قبلاً نادیده گرفتهشده و به چالش کشیدن فرضیات زیرساختی مدلهای کنونی تکامل انسان است.
2. استخوانهای تغییر یافته: عمدی یا طبیعی؟
اعتراضات مطرحشده به وجود انسانها در دورههای پلیوسن و میوسن بهنظر میرسد بیشتر به ملاحظات نظری مربوط باشد تا مشاهدات مستقیم.
نشانهای برش و شکست عمدی. وجود نشانهای برش و شکست عمدی بر روی استخوانهای حیوانات، نشانهای کلیدی از فعالیت انسانی در سایتهای باستانشناسی است. کشفیات متعدد از این استخوانها در زمینههای زمینشناسی غیرمنتظره نشان میدهد که انسانها یا نیاکان آنها ابزارها را بسیار زودتر از آنچه که قبلاً تصور میشد، استفاده میکردند.
مثال سنپرست. کشف استخوانهای حکاکیشده در سنپرست، فرانسه، در لایههایی که به دوره پلیستوسن اولیه یا پلیوسن پایانی تعلق دارند، جنجالبرانگیز شد. در حالی که برخی استدلال کردند که این نشانها ناشی از حیوانات یا فشارهای زمینشناسی هستند، دیگران بر این باور بودند که آنها نتیجه استفاده از ابزارهای انسانی هستند.
اهمیت مدرن. نویسندگان به سایت رودخانه اولد کلاو در کانادا بهعنوان یک مثال مدرن از چالشها در تمایز بین تغییرات انسانی و طبیعی در استخوان اشاره میکنند. با وجود پیشرفتها در تافونومی، تفسیر استخوانهای تغییر یافته همچنان فرآیندی پیچیده و ذهنی باقی مانده است.
3. ایولیتها: ابزارهای ابتدایی یا شوخیهای طبیعت؟
ابتداییترین ابزارهای سنگی، ایولیتها ("سنگهای سپیدهدم") موضوع فصل سوم هستند. این ابزارها که در زمینههای زمینشناسی غیرمنتظره یافت شدهاند، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بحثهای طولانی را برانگیختند.
سنگهای سپیدهدم. ایولیتها، یا "سنگهای سپیدهدم"، ابزارهای سنگی ابتدایی هستند که در زمینههای زمینشناسی غیرمنتظره یافت شدهاند. این ابزارها، که معمولاً تکههای ساده با لبههای تراشیده هستند، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بحثهای شدیدی را برانگیختند.
فلات کنت و شرق انگلستان. کشفیات بنجامین هریسون در فلات کنت و جی رید مویر در شرق انگلستان ایولیتها را در لایههای پلیوسن و حتی ائوسن نشان داد. در حالی که برخی دانشمندان به منشأ انسانی این ابزارها اعتقاد داشتند، دیگران استدلال کردند که آنها نتیجه نیروهای طبیعی هستند.
بحث ایولیت. جنجال ایولیت چالشها در تمایز بین تغییرات انسانی و طبیعی در سنگ را برجسته میکند. منتقدان استدلال کردند که ایولیتها میتوانند ناشی از غلتیدن در بسترهای جوی یا دیگر فرآیندهای زمینشناسی باشند.
4. پالئولیتهای خام: گامی فراتر از ایولیتها
بهطور کلی، شواهد برای این ابزارهای میوسن بهنظر بسیار قانعکننده میرسد و اعتراضات بهجز عدم تمایل به پذیرش قدمت بسیار زیاد انسان، هیچ پایه دیگری ندارد.
شکلدهی عمدی. پالئولیتهای خام نمایانگر گامی فراتر از ایولیتها هستند، با شواهدی از شکلدهی عمدی هستهها و تکههای سنگ به انواع ابزار قابل شناسایی. این ابزارها که در لایههای میوسن و الیگوسن یافت شدهاند، زمانبندیهای متعارف تکامل انسان را بیشتر به چالش میکشند.
تنای و آوریلاک. کشفیات کارلوس ریبیرو در پرتغال و آبای بورژوا در فرانسه پالئولیتهای خام را در لایههای میوسن نشان داد. این یافتهها، مانند ایولیتها، با تردید و مقاومت از سوی جامعه علمی مواجه شدند.
کشفیات روتو. کشف مجموعهای وسیع از پالئولیتهای الیگوسن (25 تا 38 میلیون سال پیش) توسط آ. روتو در بونسل، بلژیک، به بحث دامن زد. با این حال، منتقدان این یافتهها را بهعنوان محصولات نیروهای طبیعی رد کردند.
5. ابزارهای پیشرفته در زمینههای باستانی
انواع ابزارهایی که کارلوس آمهخینو در میرامار (سرنیزهها و بولاس) پیدا کرد، معمولاً بهعنوان کار Homo sapiens sapiens در نظر گرفته میشود. اگر بهطور سطحی به یافتههای میرامار نگاه کنیم، بنابراین نشاندهنده وجود انسانهای مدرن آناتومیک در آمریکای جنوبی بیش از 3 میلیون سال پیش است.
به چالش کشیدن زمانبندی. کشف ابزارهای سنگی پیشرفته، مانند سرنیزهها و بولاس، در زمینههای زمینشناسی غیرمنتظره، چالشی بزرگ برای نظریههای کنونی تکامل انسان بهوجود میآورد. این یافتهها نشان میدهند که انسانهای مدرن آناتومیک ممکن است بسیار زودتر از آنچه که قبلاً تصور میشد وجود داشتهاند.
کشفیات میرامار. فلورنتینو آمهخینو و برادرش کارلوس کشفیات متعددی از ابزارهای سنگی پیشرفته در لایههای پلیوسن در میرامار، آرژانتین، انجام دادند. این یافتهها، از جمله یک سرنیزه که در استخوان فمور توکسودون قرار دارد، نشان میدهد که Homo sapiens sapiens ممکن است بیش از 3 میلیون سال پیش در آمریکای جنوبی حضور داشته باشد.
سرکوب دادهها. نویسندگان استدلال میکنند که سرکوب دادهها، مانند یافتههای میرامار، تاریخچهای طولانی در دیرینهانسانشناسی دارد. این الگوی سرکوب دادهها منجر به تصویری تحریفشده از ریشهها و قدمت انسانی شده است.
6. ناهنجاریهای اسکلتی: انسانهای مدرن در گذشته دور
بهواسطه یک تعصب علمی استبدادی، هر کشف بقایای انسانی در پلیوسن بیاعتبار شده است.
به چالش کشیدن روایت. کشف بقایای اسکلتی غیرمعمولاً قدیمی از نوع انسان مدرن آناتومیک، چالشی مستقیم برای نظریههای کنونی تکامل انسان بهوجود میآورد. این یافتهها، که اغلب نادیده گرفته یا بیاعتبار میشوند، نشان میدهند که انسانهایی مانند ما ممکن است میلیونها سال پیش وجود داشتهاند.
جمجمههای کستندولو. کشف استخوانهای فسیلی چندین فرد Homo sapiens sapiens در لایههای رسوبی پلیوسن 3 تا 4 میلیون ساله در کستندولو، ایتالیا، یکی از جالبترین موارد است. منتقدان معمولاً پاسخ میدهند که این استخوانها باید بهتازگی توسط دفن انسانی به این لایههای پلیوسن منتقل شده باشند.
فیلتر دانش. نویسندگان استدلال میکنند که یک فرآیند فیلتر دانش، کارگران کنونی را با مجموعهای بهشدت ناقص از حقایق باقی گذاشته است. این فرآیند فیلتر دانش بیش از یک قرن است که ادامه دارد و تا به امروز ادامه دارد.
7. انسان جاوه: نقطه عطف و سوالات باقیمانده
تا آنجا که میتوانیم ببینیم، این به این معناست که اکنون یک فمور انسان مدرن آناتومیک و یک جمجمه Homo erectus در لایهای از پلیستوسن میانه که بهعنوان 800,000 ساله در نظر گرفته میشود، داریم.
لینک گمشده. کشف انسان جاوه (Pithecanthropus erectus) توسط اوژن دوبوا در جاوه در اواخر قرن نوزدهم نقطه عطفی در مطالعه ریشههای انسانی بود. این یافته، که اکنون بهعنوان Homo erectus طبقهبندی میشود، "لینک گمشده" مورد انتظار بین میمونها و انسانها را فراهم کرد.
تفسیرهای متغیر. پژوهشگران مدرن، فسیلهای اصلی Homo erectus جاوه را دوباره تفسیر کردهاند. استخوانهای معروف گزارششده توسط دوبوا شامل یک جمجمه و یک فمور بود. اگرچه این دو استخوان بیش از 45 فوت از هم فاصله داشتند، دوبوا گفت که آنها به یک فرد تعلق دارند. اما در سال 1973، ام. اچ. دی و تی. آی. مولهسون تعیین کردند که فموری که دوبوا پیدا کرده است، با دیگر فمورهای Homo erectus متفاوت است و در واقع از فمورهای انسان مدرن آناتومیک غیرقابل تمایز است.
ارائههای گمراهکننده. نویسندگان استدلال میکنند که ارائههای گمراهکننده از شواهد انسان جاوه برای سرکوب شواهد حضور انسان در پلیوسن و قبل از آن استفاده شده است. این امر منجر به تصویری تحریفشده از ریشهها و قدمت انسانی شده است.
8. پیلتداون: داستانی احتیاطی از فریب و تعصب
پیلتداون ممکن است جذابیت غیرقابل مقاومتی برای برخی زیستشناسان افراطی داشته باشد تا آنچه را که طبیعت خلق کرده، اما حفظ نکرده، جبران کنند.
فریب. فریب پیلتداون، که شامل ساخت عمدی یک نیاکان انسانی است، بهعنوان یک داستان احتیاطی درباره پتانسیل فریب و تعصب در دیرینهانسانشناسی عمل میکند. کشف انسان پیلتداون، که شامل یک جمجمه شبیه انسان و فک شبیه میمون بود، در ابتدا بهعنوان یک پیشرفت بزرگ در درک تکامل انسان مورد تحسین قرار گرفت.
فریبکار. در دهه 1950، جی. اس. واینر، کی. پی. اوکلی و دیگر دانشمندان بریتانیایی انسان پیلتداون را بهعنوان یک فریب بسیار هوشمندانه، که توسط کسی با تخصص علمی بالا انجام شده بود، افشا کردند. برخی به داوسون یا تیلارد دو شاردن متهم کردند، اما دیگران سر آرتور اسمیت وودوارد از موزه بریتانیا، سر آرتور کیث از موزه هانترین کالج سلطنتی جراحان، ویلیام سلاس از دپارتمان زمینشناسی کمبریج و سر گرافتون الیوت اسمیت، آناتومیست مشهور را متهم کردند.
فسیل واقعی؟ شواهد قابل توجهی، هرچند نه غیرقابل انکار، وجود دارد که جمجمه پیلتداون، حداقل، یک فسیل واقعی بوده است. سنگهای پیلتداون که در آن یافت شدهاند، اکنون بهعنوان 75,000 تا 125,000 ساله در نظر گرفته میشوند. وجود یک جمجمه انسان مدرن آناتومیک به این سن در انگلستان غیرمعمول تلقی میشود.
9. معماهای هومینید چین: تاریخگذاری بر اساس شکلشناسی
عمل تاریخگذاری بر اساس شکلشناسی بهطور قابل توجهی رکورد فسیلهای هومینید را تحریف میکند.
انسان پکن. کشف فسیلهای انسان پکن در ژوکوودیان (که قبلاً چوکوتین نامیده میشد) در چین در دهه 1920 شواهد بیشتری برای Homo erectus فراهم کرد. با این حال، تاریخگذاری این فسیلها و دیگر یافتههای هومینید در چین مشکلساز است.
تاریخگذاری بر اساس شکلشناسی. کارگران چینی از کشفیات استرالوپیتکوس، درجات مختلف Homo erectus، نئاندرتالها، Homo sapiens اولیه و Homo sapiens مدرن آناتومیک گزارش دادهاند. تاریخگذاری این هومینیدها مشکلساز است. آنها در سایتهایی همراه با فسیلهای پستانداران که بهطور کلی ویژگیهای دوره پلیستوسن را دارند، یافت میشوند. در خواندن گزارشهای مختلف، متوجه شدیم که دانشمندان بهطور معمول از شکلشناسی بقایای هومینید برای تاریخگذاری دقیقتر این سایتها استفاده میکنند.
محدودههای تاریخی همپوشانی. نویسندگان استدلال میکنند که عمل تاریخگذاری بر اساس شکلشناسی بهطور قابل توجهی رکورد فسیلهای هومینید را تحریف میکند. در واقع، دانشمندان به سادگی فسیلهای هومینید را بر اساس یک توالی تکاملی مورد علاقه مرتب میکنند، هرچند شواهد جانوری همراه این را تعیین نمیکند. اگر به محدودههای تاریخی واقعی هومینیدهای چینی توجه کنیم، متوجه میشویم که درجات مختلف Homo erectus و درجات مختلف Homo sapiens اولیه (از جمله نئاندرتالها) ممکن است با Homo sapiens مدرن آناتومیک در میانه پلیستوسن همزیستی کرده باشند، در زمان اشغال Homo erectus در ژوکوودیان.
10. مردان وحشی: همزیستی در حال حاضر؟
نظرات متفاوت است، اما من حدس میزنم رایجترین آنها این باشد که شواهد کافی برای پیشنهاد حداقل احتمال وجود موجودات انسانیمانند مختلفی که هنوز طبقهبندی نشدهاند، وجود دارد، اما در وضعیت کنونی دانش ما، غیرممکن است که در مورد اهمیت آنها بهطور دقیقتر اظهار نظر کنیم.
موجودات انسانیمانند طبقهبندینشده. در طول یک قرن گذشته، دانشمندان شواهدی جمعآوری کردهاند که نشان میدهد موجودات انسانیمانند شبیه به گیگانتوپیتکوس، استرالوپیتکوس، Homo erectus و نئاندرتالها در مناطق مختلف وحشی جهان زندگی میکنند. در آمریکای شمالی، این موجودات بهعنوان ساسکواچ شناخته میشوند. در آسیای مرکزی، آنها را آلمس مینامند. در آفریقا، چین، آسیای جنوب شرقی، آمریکای مرکزی و جنوبی، آنها با نامهای دیگری شناخته میشوند. برخی پژوهشگران از اصطلاح کلی "مردان وحشی" برای شامل کردن همه آنها استفاده میکنند.
شهادتهای عینی. دانشمندان و پزشکان گزارش دادهاند که مردان وحشی زنده، مردان وحشی مرده و ردپاهای آنها را دیدهاند. آنها همچنین هزاران گزارش از افراد عادی که مردان وحشی را دیدهاند، و همچنین گزارشهای مشابه از سوابق تاریخی را ثبت کردهاند.
علم اصلی. علم اصلی تمایل دارد که گزارشهای مردان وحشی را بهعنوان فولکلور، شناسایی نادرست یا فریب رد کند. با این حال، نویسندگان استدلال میکنند که حجم و ثبات شواهد به تحقیقات بیشتر نیاز دارد.
11. آفریقا: مهد جنجال
در هیاهو، در آن زمان، درباره اینکه آیا این موجودات نزدیک به میمون یا انسان هستند یا خیر، نظر بر این بود که آنها انسان هستند. این ممکن است نه تنها منجر به شکست نظر مخالف شود بلکه همچنین به دفن آن بخش از شواهدی که نظر مخالف بر اساس آن بود، منجر شود.
اسکلت رِک. کشف اسکلت رِک، یک اسکلت کامل انسان مدرن آناتومیک در لایههایی بیش از 1 میلیون ساله در دره اولدوایی، تان
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب باستانشناسی ممنوع نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده است، بهطوریکه بسیاری از پژوهشهای گسترده آن و چالشهایی که در برابر نظریههای رایج باستانشناسی مطرح میکند، مورد تحسین قرار گرفته است. حامیان این کتاب آن را روشنگر و اندیشهبرانگیز میدانند و از دیدگاه جایگزین آن دربارهی ریشههای انسانی قدردانی میکنند. منتقدان اما آن را شبهعلمی میدانند و معتقدند که شواهد را بهگونهای انتخاب میکند که به نتایج از پیش تعیینشدهاش کمک کند. برخی از خوانندگان این کتاب را سنگین و تکراری مییابند، در حالی که دیگران آن را اثری برجسته میدانند. ادعاهای جنجالی این کتاب دربارهی قدمت انسان و نقد زمانبندیهای تکاملی تثبیتشده، بحثهایی را در میان خوانندگان بهوجود میآورد؛ بهطوریکه برخی آن را انقلابی و دیگران آن را گمراهکننده میدانند.
Similar Books





