نکات کلیدی
1. ماجرای رشدی: تقابل جهانها، نه فقط اعتقادات
«کتاب سوزانده شده به نماد خشم اسلام تبدیل شد. تصویری که به دور دنیا توسط عکاسان و دوربینهای تلویزیونی ارسال شد، اعلام کرد: 'من نشانهای از نوع جدیدی از درگیری و نوع جدیدی از جهان هستم.'»
فراتر از کفرگویی. جنجال پیرامون آیات شیطانی سلمان رشدی تنها یک اختلاف مذهبی درباره کفرگویی نبود. این یک تقابل پیچیده بین ارزشهای لیبرال غربی، ریشهدار در روشنگری، و نوع جدیدی از اسلام بود که به واسطهی نارضایتیهای سیاسی و اجتماعی به خود جلا داده بود. سوزاندن کتاب در برادفورد به نماد این درگیری نوظهور تبدیل شد و تغییر از نبردهای ایدئولوژیک جنگ سرد به تقابل تمدنها را نشان داد.
- سوزاندن کتاب یک عمل حسابشده بود که برای شوکه کردن و توهین طراحی شده بود.
- این یک نقطه عطف بود که تنشها بین دیدگاههای سکولار و مذهبی را برجسته کرد.
- این رویداد نشانهای از درگیریهای آینده بود که به 11 سپتامبر و 7 ژوئیه مرتبط میشود.
خطوط گسل تمدنی. ماجرای رشدی خط گسلی را بین غرب، با تأکید بر آزادی فردی و سکولاریسم، و اسلام، که غالباً به عنوان ریشهدار در الهیات پیشامدرن و نگرشهای غیرلیبرال دیده میشود، نمایان کرد. این درک، با این حال، پیچیدگیهای هر دو جامعه غربی و اسلامی را سادهانگارانه نشان میدهد و تنوع دیدگاهها در هر یک را نادیده میگیرد.
- غرب به عنوان منطقی، علمی و سکولار دیده میشد.
- اسلام به عنوان غیرمنطقی، تئوکراتیک و ضدمدرن به تصویر کشیده میشد.
- این دیدگاه دوتایی، درگیریها و ظرافتهای داخلی هر دو فرهنگ را نادیده گرفت.
نوع جدیدی از درگیری. ماجرای رشدی نشانهای از تغییر از مبارزات سیاسی سنتی به درگیریهای فرهنگی بود، جایی که باورها و ارزشهای عمیقاً ریشهدار در خطر بودند. این نوع جدید درگیری نه درباره منابع مادی یا قدرت سیاسی، بلکه درباره هویت، معنا و ذات حقیقت بود.
- این اولین درگیری فرهنگی بزرگ در بریتانیا بود، برخلاف مسائل سیاسی یا نظم و قانون قبلی.
- این سؤالاتی را درباره سازگاری ارزشهای اسلامی با دموکراسی لیبرال غربی مطرح کرد.
- این امر نیاز به ارزیابی مجدد چندفرهنگی و محدودیتهای تحمل را به وجود آورد.
2. از درگیریهای خیابانی تا سوزاندن کتابها: تحول هویت
«پس چه چیزی تغییر کرده بود؟ وقتی تصاویر آن تظاهرات را تماشا میکردم، میخواستم بدانم. چرا، تعجب میکردم، مردم اکنون خود را مسلمان اعلام میکردند و به خیابانها میآمدند تا کتابها را بسوزانند - بهویژه کتابهای نویسندهای که به خاطر بیان تجربه مهاجرت شناخته شده بود؟»
تغییر هویتها. ماجرای رشدی تغییر قابل توجهی را در نحوهی دیدگاه بسیاری از آسیاییهای بریتانیایی نسبت به خودشان نمایان کرد. از نسلی که بهطور سیاسی به عنوان "سیاه" شناخته میشدند و علیه نژادپرستی متحد بودند، بسیاری شروع به پذیرش هویت دینی صریحتری به عنوان "مسلمان" کردند. این تغییر به واسطهی ترکیبی پیچیده از عوامل، از جمله ناامیدی از سیاستهای سکولار و تمایل به بازپسگیری حس تعلق، به وجود آمد.
- مهاجران آسیایی اولیه به عنوان "سیاه" به عنوان برچسب سیاسی علیه نژادپرستی شناخته میشدند.
- این نسل به شدت سکولار و چپگرا بود.
- ماجرای رشدی شاهد افزایش هویت دینی بود، با بسیاری که خود را مسلمان اعلام میکردند.
ناامیدی از سکولاریسم. بسیاری از جوانان آسیایی، که زمانی در جنبشهای ضدنژادپرستی سکولار فعال بودند، از ناکامیهای این جنبشها در پرداختن به نگرانیهای خود ناامید شدند. آنها احساس میکردند که چپ بیشتر به مسائل طبقاتی علاقهمند است تا به مقابله با تبعیض نژادی، که آنها را به جستجوی اشکال جدیدی از هویت سیاسی و اجتماعی سوق داد.
- کمپینهای ضدنژادپرستی سکولار به نظر میرسید که تأثیر چندانی در برطرف کردن نژادپرستی نداشتهاند.
- بسیاری از سازمانهای چپگرا به نظر میرسید که بیشتر به طبقه علاقهمندند تا نژاد.
- این امر به جستجوی اشکال جدیدی از هویت و تعلق منجر شد.
افزایش هویت اسلامی. ماجرای رشدی کاتالیزوری برای افزایش هویت اسلامی بود و حس جامعه و هدف را به کسانی که از جامعه بریتانیایی اصلی و سنتهای والدین خود احساس بیگانگی میکردند، ارائه داد. این هویت جدید غالباً سختگیرتر و بنیادگراتر از اسلام سنتی والدینشان بود.
- کمپین ضد رشدی حس جامعه و هدف را فراهم کرد.
- این به جوانان آسیایی اجازه داد تا "کرامت خود را به عنوان مسلمانان دفاع کنند."
- این منجر به شکلگیری هویت اسلامی قویتر و جنگندهتر شد.
3. پارادوکس چندفرهنگی: وحدت از طریق تقسیم
«چندفرهنگی به پرورش انگلستان قبیلهایتر کمک کرده و در درون جوامع مسلمان، روندهای پیشرو را تضعیف کرده و دست رهبران مذهبی محافظهکار را تقویت کرده است. در حالی که این امر اسلام افراطی را ایجاد نکرد، اما همانطور که در این کتاب خواهیم دید، فضایی را در جوامع مسلمان بریتانیا ایجاد کرد که قبلاً وجود نداشت.»
وعده تنوع. چندفرهنگی، که در ابتدا برای پرورش تحمل و برابری طراحی شده بود، به طور ناخواسته جامعهای بیشتر تکهتکه ایجاد کرد. با تأکید بر حقوق گروهی و تفاوتهای فرهنگی، ایده هویت ملی مشترک را تضعیف کرده و دست رهبران مذهبی محافظهکار در جوامع اقلیت را تقویت کرد.
- چندفرهنگی به دنبال ایجاد جامعهای از "تنوع فرهنگی، همراه با فرصتهای برابر" بود.
- این به تمرکز بر حقوق گروهی و تفاوتهای فرهنگی منجر شد.
- این به طور ناخواسته روندهای پیشرو در جوامع اقلیت را تضعیف کرد.
قبیلهای شدن جامعه. تأکید بر تمایز فرهنگی به انگلستانی قبیلهایتر منجر شد، جایی که مردم به طور فزایندهای با گروه قومی یا مذهبی خود شناسایی میکردند تا با هویت ملی مشترک. این امر تقسیمات و تنشهای جدیدی را بین جوامع مختلف ایجاد کرد.
- چندفرهنگی به قبیلهایتر شدن انگلستان کمک کرد.
- این روندهای پیشرو در جوامع مسلمان را تضعیف کرد.
- این دست رهبران مذهبی محافظهکار را تقویت کرد.
عواقب ناخواسته. در حالی که چندفرهنگی اسلام افراطی را ایجاد نکرد، اما فضایی برای شکوفایی آن در جوامع مسلمان بریتانیا فراهم کرد. با تمرکز بر تفاوتهای فرهنگی و مذهبی، به طور ناخواسته دست رهبران مذهبی محافظهکار را تقویت کرده و روندهای پیشرو را تضعیف کرد.
- چندفرهنگی اسلام افراطی را ایجاد نکرد، اما فضایی برای آن فراهم کرد.
- این روندهای پیشرو در جوامع مسلمان را تضعیف کرد.
- این دست رهبران مذهبی محافظهکار را تقویت کرد.
4. دامنه جهانی فتوا: نقطه عطفی در اسلام
«با صدور حکم چهار پاراگرافیاش، آیتالله مرزهای سنتی اسلام را پشت سر گذاشت و کل جهان را تحت صلاحیت خود قرار داد. در عین حال، او به جابجایی درگیری بین اسلام و غرب کمک کرد، که تا آن زمان عمدتاً در خاورمیانه و جنوب آسیا بازی میشد، به قلب اروپا غربی. برای غرب، اسلام اکنون یک مسئله داخلی بود.»
فراتر از مرزها. فتوا علیه سلمان رشدی از سوی آیتالله خمینی یک لحظه تاریخی بود که ماجرای رشدی را از یک اختلاف محلی به یک درگیری جهانی تبدیل کرد. این فتوا فراتر از قوانین اسلامی سنتی بود که قبلاً دامنه فتواها را به مناطق تحت شریعت محدود میکرد و کل جهان را تحت صلاحیت خود قرار داد.
- فتوا فراتر از قوانین اسلامی سنتی بود.
- این کل جهان را تحت صلاحیت خمینی قرار داد.
- این درگیری بین اسلام و غرب را به قلب اروپا منتقل کرد.
جغرافیای جدید اسلام. فتوا به جابجایی درگیری بین اسلام و غرب از خاورمیانه و جنوب آسیا به قلب اروپا غربی کمک کرد. اسلام دیگر یک مسئله خارجی نبود بلکه یک مسئله داخلی بود و جوامع غربی را مجبور به مواجهه با چالشهای ادغام جوامع مسلمان کرد.
- فتوا درگیری را به اروپا غربی منتقل کرد.
- اسلام به یک مسئله داخلی برای غرب تبدیل شد.
- این جوامع غربی را مجبور به مواجهه با چالشهای ادغام کرد.
یک تاکتیک سیاسی. فتوا تنها یک حکم مذهبی نبود بلکه یک تاکتیک سیاسی از سوی خمینی برای بازپسگیری قدرت و به چالش کشیدن رقبای اسلامیاش بود. این به او اجازه داد تا به تودهها appeal کند و خود را به عنوان رهبر یک جنبش اسلامی جهانی معرفی کند.
- فتوا یک تاکتیک سیاسی برای پاسخ به درگیریهای درون اسلامی بود.
- این به خمینی اجازه داد تا به تودهها appeal کند و رقبای خود را به چالش بکشد.
- این تلاشها برای بهبود روابط با غرب را متوقف کرد.
5. خشم اسلام: پدیدهای مدرن، نه قرون وسطایی
«توهمی که توسط رادیکالهای اسلامی حفظ میشود ... این است که آنها نماینده سنت هستند در حالی که در واقع یک شکل منفی از غربزدگی را بیان میکنند.»
بازگشت به گذشته نیست. اسلام رادیکال معاصر یک بازگشت ساده به باورهای مذهبی سنتی نیست بلکه یک واکنش به تغییرات سیاسی و اجتماعی مدرن است. این یک محصول غربزدگی، هرچند منفی، است که به واسطهی از دست دادن حس تعلق، محو خطوط اخلاقی و ناامیدی از سیاست شکل گرفته است.
- اسلام رادیکال یک واکنش به تغییرات سیاسی و اجتماعی مدرن است.
- این یک شکل منفی از غربزدگی است، نه یک بازگشت به سنت.
- این به واسطهی از دست دادن حس تعلق و ناامیدی از سیاست شکل گرفته است.
لیترالیسم مدرن. لیترالیسم شدید اسلام بنیادگرا یک پدیده مدرن است که در اسلام سنتی یافت نمیشود. این یک واکنش به تکهتکه شدن جامعه و فرسایش شبکههای اجتماعی سنتی، نهادهای قدرت و کدهای اخلاقی است.
- لیترالیسم اسلام بنیادگرا یک پدیده مدرن است.
- این یک واکنش به تکهتکه شدن جامعه و فرسایش ساختارهای سنتی است.
- این یک واکنش به محو خطوط اخلاقی سنتی است.
ایمان فردی. اشکال معاصر ایمان، از جمله اسلام رادیکال، نشانهای از جدایی از دین سنتی است. ایمان از فرهنگ تاریخی خود جدا شده و به عنوان بخشی از فرهنگ "فردگرایی بیانی" بازسازی شده است که بر اساس اولویت تجربه فردی و ریشهدار در ارزشهای اجتماعی نسل "من" است.
- ایمان از فرهنگ تاریخی خود جدا شده است.
- این به عنوان بخشی از فرهنگ "فردگرایی بیانی" بازسازی شده است.
- این ایمانی است که برای کمک به مردم در احساس خوب بودن طراحی شده است نه انجام کارهای خوب.
6. همدستی غرب: شعلهور کردن آتش افراطگرایی
«واکنشهای کشورهای غربی ابتدا به فتوا و سپس به جهاد به تضعیف آزادیهای مدنی، فرسایش آزادی بیان و تضعیف دموکراسی کمک کرده است.»
اجتناب اخلاقی. سیاستمداران غربی اغلب تمایل بیشتری به نصیحت مسلمانان درباره اهمیت آزادی، لیبرتی و دموکراسی نشان دادهاند تا اینکه این ارزشها را در عمل دفاع کنند. این اجتناب اخلاقی افراطگرایان را جسور کرده و خود ارزشهایی را که غرب ادعا میکند از آنها حمایت میکند، تضعیف کرده است.
- سیاستمداران غربی درباره آزادی به مسلمانان نصیحت کردهاند اما در دفاع از آن ناکام ماندهاند.
- آنها در مورد ارزشهایی که ادعا میکنند از آنها حمایت میکنند، دوپهلو عمل کردهاند.
- این امر افراطگرایان را جسور کرده و آزادیهای مدنی را تضعیف کرده است.
ائتلافهای استراتژیک. دولتهای غربی اغلب با گروههای اسلامی ائتلافهای استراتژیک تشکیل دادهاند تا با رادیکالهای سکولار مقابله کنند و به طور ناخواسته نیروهایی را که ادعا میکنند با آنها مخالفند، تقویت کردهاند. این رویکرد بدبینانه به نتیجه معکوس انجامیده و فضایی برای شکوفایی افراطگرایی ایجاد کرده است.
- دولتهای غربی از اسلامگرایان برای مقابله با رادیکالهای سکولار استفاده کردهاند.
- این امر دست گروههای افراطی را تقویت کرده است.
- این فضایی برای شکوفایی افراطگرایی ایجاد کرده است.
فرسایش ارزشها. واکنشهای کشورهای غربی به فتوا و جهاد به تضعیف آزادیهای مدنی، فرسایش آزادی بیان و تضعیف دموکراسی کمک کرده است. با اولویت دادن به امنیت بر آزادی، آنها به طور ناخواسته به دست کسانی که به دنبال نابودی ارزشهای غربی هستند، بازی کردهاند.
- واکنشهای غربی به تضعیف آزادیهای مدنی و آزادی بیان کمک کرده است.
- آنها دموکراسی را به نام امنیت تضعیف کردهاند.
- آنها به دست کسانی که به دنبال نابودی ارزشهای غربی هستند، بازی کردهاند.
7. قدرت کلمات: کفرگویی، توهین و کنترل
«انتقاد بله، توهین نه. اسلام دین آزادی بیان است. اما محدودیتهایی وجود دارد. در انگلستان محدودیتهایی وجود دارد. به اینکه چگونه دولت کتاب جاسوسگیر را ممنوع کرد نگاه کنید. چرا نمیتوانند این رمان کثیف را ممنوع کنند؟»
معنای متغیر کفرگویی. مفهوم کفرگویی، که زمانی برای حفاظت از تقدس ایمان مسیحی استفاده میشد، به سکولاریزه و گسترش یافته است تا هویتهای فرهنگی و مذهبی را محافظت کند. این امر به شکلگیری نوع جدیدی از سانسور منجر شده است که در آن ترس از توهین به ابزاری قدرتمند برای کنترل گفتار تبدیل شده است.
- قوانین کفرگویی در ابتدا برای حفاظت از ایمان مسیحی طراحی شده بودند.
- این قوانین سکولاریزه و گسترش یافتهاند تا هویتهای فرهنگی و مذهبی را محافظت کنند.
- این به نوع جدیدی از سانسور بر اساس ترس از توهین منجر شده است.
محدودیتهای آزادی بیان. بحث درباره ماجرای رشدی و کاریکاتورهای دانمارکی، نارضایتی فزایندهای را نسبت به ایده آزادی بیان مطلق نمایان کرده است. بسیاری اکنون استدلال میکنند که آزادی بیان باید با نیاز به حفاظت از حساسیتهای مذهبی و فرهنگی متعادل شود و این به تأکید بیشتر بر خودسانسوری و محدود کردن گفتار توهینآمیز منجر شده است.
- آزادی بیان دیگر به عنوان یک حق مطلق دیده نمیشود.
- اکنون به عنوان نیاز به تعادل با نیاز به حفاظت از حساسیتهای مذهبی و فرهنگی دیده میشود.
- این به تأکید بیشتر بر خودسانسوری منجر شده است.
سلاحسازی توهین. مفهوم توهین به ابزاری قدرتمند برای کنترل گفتار و خاموش کردن مخالفت تبدیل شده است. با ادعای اینکه توهین شدهاند، افراد و گروهها میتوانند خواستار سرکوب ایدهها و ابرازهای خاصی شوند و به طور مؤثر دامنه بحث عمومی را محدود کنند.
- توهین به ابزاری برای کنترل گفتار تبدیل شده است.
- این به خاموش کردن مخالفت و محدود کردن بحث عمومی استفاده شده است.
- این به فرهنگ خودسانسوری و ترس منجر شده است.
8. هیولاها و افسانهها: خطرات ترس و کلیشهها
«چهره واقعی اسلام رادیکال، با این حال، اغلب بسیار متفاوت است ... 'تروریستها کمی شبیه شما و من هستند.'»
شیطانی کردن دیگری. ماجرای رشدی و افزایش تروریسم اسلامی منجر به شیطانی کردن
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب از فتوای تا جهاد به بررسی ظهور افراطگرایی اسلامی در اروپا میپردازد و بر ماجرای سلمان رشدی و پیامدهای آن تمرکز دارد. مالک بر این باور است که سیاستهای چندفرهنگی نادرست و خودسانسوری بهطور ناخواسته به رادیکالیزه شدن افراد دامن زده است. این کتاب به بررسی تحول آزادی بیان، سیاستهای هویتی و نگرشهای اجتماعی نسبت به نژاد و دین در بریتانیا میپردازد. در حالی که برخی از منتقدان آن را تفکر برانگیز و پژوهش شده میدانند، دیگران احساس میکنند که در برخی زمینهها عمق کافی ندارد. بهطور کلی، این اثر بهعنوان یک کار مهم برای درک مسائل معاصر پیرامون افراطگرایی اسلامی و واکنشهای جوامع غربی به آن شناخته میشود.