نکات کلیدی
1. روزهای اولیه هالیوود: از معصومیت تا بدنامی
چه خوب و چه بد، هالیوود از این پس باید با آن شبح مرگبار — ستاره — دست و پنجه نرم کند.
تولد یک کارخانه رویا. هالیوود از آغازهای سادهای پا به عرصه گذاشت و از یک نقطه خوابآلود با کلبههای سبک مأموریت و باغهای پرتقال به یک شهر سینمایی در حال رشد تبدیل شد. با وعده آفتاب و زمینهای ارزان، بازرگانان یهودی از ساحل شرقی، صحنههای باز و نامنظم را تأسیس کردند و پایهگذار یک جشنواره سلولوییدی شدند.
زاده شدن سیستم ستاره. با افزایش محبوبیت نیکلودئونها، بازیگران سینما که روزگاری تنها به عنوان کارگران استخدامی شناخته میشدند، به داراییهای فروش بلیط تبدیل شدند. سیستم ستاره متولد شد و بازیگران را به ستایش، شهرت و ثروت رساند. این وضعیت جدید، سلطنتی جدید به نام «مردم طلایی» ایجاد کرد که برخی از آنها در کنار آمدن با صعود ناگهانی خود دچار مشکل شدند.
روزهای خوش و viceهای پنهان. دهه ۱۹۱۰ روزهای خوش هالیوود بود، زمانی پر از خلاقیت، پول و سرگرمی. اما در زیر سطح، «پودر شادی» (کوکائین) رواج یافت و منجر به سبک کمدی سینمایی شیدایی شد. شایعاتی در مورد «خدای هالیوود»، دی.و. گریفیث، در حال گردش بود، اما عمدتاً در پشت صحنه باقی ماند.
2. رسواییها فوران میکنند: مرگ مرموز الیو تاماس، فتی آر باکل و ویلیام دزموند تیلور
رسواییها مانند بمبهای زمانی در طول دهه شگفتانگیز «نابسامانی شگفتانگیز» منفجر شدند و به تدریج زندگی حرفهای هر یک از بازیگران را نابود کردند.
مرگ مرموز الیو تاماس. خبر شوکهکننده مرگ الیو تاماس به دلیل مسمومیت در پاریس، نخستین رسوایی بزرگ هالیوود را رقم زد. تحقیقات زندگی خصوصی پر سر و صدایی را فاش کرد که با تصویر «دختر جوان شیرین» او در تضاد بود و جنجالهایی را به وجود آورد و کاردینال ماندلین را وادار به صدور هشدار درباره خطرات هالیوود کرد.
آزمایش فتی آر باکل. راسکو «فتی» آر باکل، کمدین محبوب، پس از یک مهمانی در سانفرانسیسکو با اتهامات تجاوز و قتل مواجه شد. این رسوایی به نابودی حرفهاش منجر شد و باعث تحریمها، کنار گذاشتن فیلمها و سه محاکمه شد. هرچند او تبرئه شد، اما نامش برای همیشه لکهدار شد و به عنوان یک قربانی برای بیاخلاقیهای هالیوود شناخته شد.
قتل حل نشده ویلیام دزموند تیلور. قتل ویلیام دزموند تیلور، کارگردان برجسته، در کلبهاش، وحشت را در پارامونت به وجود آورد. تحقیقات یک شبکه از روابط پنهانی، عکسهای مخفی و یک پیشخدمت گمشده را فاش کرد که تصویر هالیوود را بیشتر لکهدار کرد و خواستار پاکسازی شد.
3. کد هیز: تلاش برای پاکسازی تصویر هالیوود
دفتر هیز نخستین دستور خود را صادر کرد: فیلمها باید پاکسازی شوند.
نیاز به کنترل خسارت. رسواییهای آر باکل و تیلور هالیوود را وادار به مواجهه با تصویر لکهدار خود کرد. در مواجهه با تحریمهای احتمالی و خشم عمومی، بزرگان سینما به دنبال یک چهره اخلاقی برای نظارت بر اخلاق فیلمها بودند.
ورود ویل اچ. هیز. ویل اچ. هیز، یک سیاستمدار با ظاهری موقر، به عنوان «سلطان سینما» منصوب شد و رئیس انجمن تولیدکنندگان و توزیعکنندگان فیلمهای آمریکا شد. هیز وعده داد که فیلمها را پاکسازی کند، بیاخلاقی را از بین ببرد و بندهای اخلاقی را در قراردادها اجرا کند.
ریاکاری و تحقیقات مخفی. با وجود اعلامیههای پرشور هیز، بزرگان سینما میدانستند که بند اخلاقی نمیتواند شیوههای مستعمره را تغییر دهد. آنها تحقیقات مخفی را آغاز کردند و «کتاب سرنوشت» ۱۱۷ نام «غیر ایمن» هالیوود را به دلیل زندگی خصوصیشان جمعآوری کردند.
4. سقوط ستارهها: مواد مخدر، فساد و ناامیدی
والی درمان شد، اما به شدت از نظر جسمی ضعیف شده بود. تنها بازگشت به مواد مخدر تحت کنترل میتوانست او را نجات دهد. او امتناع کرد.
اعتیاد و مرگ والاس رید. والاس رید، «سلطان پارامونت»، به عنوان یک معتاد به مرفین شناخته شد و به یک آسایشگاه خصوصی منتقل شد. مرگ او در سی سالگی، همراه با کمپین عمومی همسرش علیه اعتیاد به مواد مخدر، تاریکی هالیوود را بیشتر نمایان کرد.
قهرمانان هروئینی. پس از مرگ رید، «کاربران» در هالیوود احتیاط را یاد گرفتند. باربارا لا مار، آلمای روبنز و جوانیتا هنسن، از جمله افرادی بودند که به اعتیاد به مواد مخدر دچار شدند و زندگی و حرفهشان به طرز غمانگیزی به پایان رسید.
قیمت شهرت. داستانهای رید، لا مار، روبنز و هنسن به عنوان داستانهای عبرتآموز عمل کردند و فشارها و وسوسههایی را که منجر به سقوط بسیاری از ستارهها شد، برجسته کردند. با وجود تلاشها برای اصلاح، چرخه اعتیاد و رسوایی همچنان هالیوود را آزار میداد.
5. خدایان جدید: افسانههای زنده و افراطهای لوکس
اما آه، دشمنان من، و اوه، دوستان من — این نور زیبایی میدهد!
چالش و افراط. با وجود کد هیز و داستانهای عبرتآموز، جشن و سرور در دایره خوشبخت هالیوود ادامه یافت. خدایان جدید، مصمم به زندگی افسانههای خود، در نمایشهای افراطی ثروت و لذت شرکت کردند.
سبک زندگی لوکس. ستارهها کاخهای مجلل ساختند، در حمامهای شامپاین غوطهور شدند و مهمانیهای پر زرق و برق برگزار کردند. زندگی آنها با سلیقههای گرانقیمت، ازدواجهای متعدد و بیتوجهی به اخلاقیات متعارف مشخص میشد.
شمعی که از دو طرف میسوزد. افراطهای ستارهها، بدبینی و چالشطلبی را که مختص جوانان عصر جاز بود، منعکس میکرد. تلخی و تاریکی اغلب در نزدیکی بود، اما نگرش آنها به نظر میرسید «خب، چه اشکالی دارد!»
6. نیفتادن چپلین: سمت تاریک یک نابغه
آیا درست است که همه دخترها میگویند — که تو مانند یک اسب بزرگ هستی؟
شخصیت مرموز چپلین. چارلز اسپنسر چپلین، فردی تنها که به سینما به عنوان هنر اختصاص داشت، در میان افراطهای هالیوود یک معما باقی ماند. در حالی که او به مهمانیها میرفت، هرگز آنها را برگزار نمیکرد و ترجیح میداد بر روی هنر خود تمرکز کند.
رسوایی به چپلین میرسد. با وجود تعهدش به هنر، رسوایی در قالب روابطش با زنان به چپلین رسید. نام او به بسیاری از بازیگران زن مرتبط شد و شهرتش به عنوان «پرنده شکارچی» افزایش یافت.
لولیتا: نیکمترین نیکم. رسواییترین رابطه چپلین با لیلیتا مکموری، که بعداً به عنوان لیتا گری شناخته شد، بود. «ازدواج شتابزده» آنها در سال ۱۹۲۴، زمانی که لیتا شانزده ساله و باردار بود، به یک رسوایی هالیوودی تبدیل شد.
7. قدرت هیرست: پوشاندن رسوایی و محافظت از ماریون دیویس
هالیوود باید از سانفرانسیسکو به عنوان سطل زباله استفاده نکند.
حادثه اینس. در نوامبر ۱۹۲۴، تهیهکننده فیلم توماس اچ. اینس در یخت ویلیام رندولف هیرست، «وانیدا»، درگذشت. شایعاتی درباره پوشش این حادثه به وجود آمد که هیرست را به دلیل حسادت نسبت به ماریون دیویس در مرگ اینس متهم میکرد.
نفوذ هیرست. قدرت و ثروت هیرست به او این امکان را داد که داستان را در روزنامهها و مجلات خود سرکوب کند. این حادثه به یک شوخی کنایهآمیز در مستعمره فیلم تبدیل شد و «وانیدا» به عنوان «میت هیرست ویلیام رندولف» شناخته شد.
قیمت سکوت. ماجرای اینس نشاندهنده وسعت نفوذ هیرست و تلاشهای او برای محافظت از منافع خود و شهرت ماریون دیویس بود. حقیقت همچنان در پردهای از راز باقی ماند و گواهی بر کنترل هیرست بر مطبوعات بود.
8. مرگ والنتینو: پرسش از مردانگی و سوگواری یک افسانه
و حالا، آیا من مانند یک پودر صورتی عمل میکنم؟
مرگ یک عاشق رویایی. مرگ رودولف والنتینو در سال ۱۹۲۶ موجی از شایعات رسواییآمیز را به وجود آورد که از مسمومیت با آرسنیک تا سیفیلیس را شامل میشد. سوگواری عمومی شدید بود و زنان اقدام به خودکشی کردند و خیابانها به یک کارناوال ترسناک تبدیل شد.
چالش هنجارهای جنسیتی. سبک زنانه و جنسیت مبهم والنتینو او را هدف تمسخر و شایعه قرار داد. مطبوعات به مردانگی او شک کردند و این موضوع به تلخی او و در نهایت، پایان تراژیکش کمک کرد.
میراث ناامنی. مرگ والنتینو اضطرابهای مربوط به مردانگی در دهه ۱۹۲۰ را نمایان کرد. تصویر او، هم مورد ستایش و هم مورد تمسخر قرار گرفت، بازتابدهنده جامعهای بود که با تغییر نقشهای جنسیتی و هویتهای جنسی دست و پنجه نرم میکرد.
9. صحنههای ارگیا فون استروهایم: فراتر رفتن از مرزها و تحریک سانسورها
هالیوود باید از سانفرانسیسکو به عنوان سطل زباله استفاده نکند.
اریک فون استروهایم مرموز. اریک فون استروهایم، فردی طوفانی و فردگرا، در فیلمهایش صحنههای «ارگیا» مشهوری را کارگردانی کرد که مرزها را جابهجا کرد و سانسورها را تحریک کرد. این صحنهها که در پردهای از راز قرار داشتند، شایعات و گمانهزنیها را دامن زدند.
بوردلهای لوکس و افراطهای فاسد. صحنههای استروهایم به خاطر تجملگراییشان شناخته شده بودند و شامل گوشت، خاویار، شامپاین واقعی و بازیگران انتخابی بودند. فیلمهای به دست آمده، که اغلب به شدت سانسور میشدند، تماشاگران را در مورد آنچه واقعاً در پشت درهای بسته اتفاق میافتاد، متعجب میکردند.
نبرد با کوتولهها. درگیریهای استروهایم با رؤسای استودیو بر سر دیدگاه هنری و هزینههای افراطیاش به سقوط او منجر شد. داستان او به نمادی از مبارزه بین یکپارچگی هنری و محدودیتهای تجاری در هالیوود تبدیل شد.
10. تبلتها و شایعات: تغذیه از اشتهای عمومی برای رسوایی
هالیوود مدرسه ملی مردانگی است. رودی، پسر زیبا و باغبان، نمونهای از مرد آمریکایی است.
ظهور ستونهای شایعه. رسواییهای هالیوود روزنامهها را به فروش میرساند و ستوننویسان شایعهنویس مانند لوئلا پارسونز و هدا هاپر به شخصیتهای قدرتمندی تبدیل شدند. آنها اشتهای عمومی برای رسواییهای سلبریتیها را تغذیه کردند و بر ادراکات و تأثیرگذاری بر حرفهها تأثیر گذاشتند.
گرافیک و «رژه کثافت». تبلتهایی مانند گرافیک هالیوود را به عنوان بابل مدرن توصیف کردند که پر از مهمانیهای وحشی، استفاده از مواد مخدر و فساد اخلاقی بود. این داستانهای جنجالی به کنجکاوی عمومی درباره سمت تاریک شهرت پاسخ میدادند.
قدرت کنایه. ستوننویسان شایعه با استفاده از کنایه و اشاره به تحریک خوانندگان میپرداختند و اغلب مرز بین واقعیت و افسانه را محو میکردند. تأثیر آنها فراتر از سرگرمی بود و بر افکار عمومی و زندگی افرادی که هدف قرار میگرفتند، تأثیر میگذاشت.
11. رسواییهای کلارا باو: سقوط دختر «این»
هالیوود باید از سانفرانسیسکو به عنوان سطل زباله استفاده نکند.
کلارا باو: تجسم عصر جاز. کلارا باو، دختر «این»، با روحیه بیخیال و جنسیت آشکارش، نماد عصر فلابر بود. اما زندگی شخصیاش به سوژهای برای رسوایی تبدیل شد و به سقوط او منجر شد.
بالمهای عشق و فهرستهای طولانی. افشاگریها درباره روابط متعدد باو، بدهیهای قمار و یک رابطه رسواییآمیز با منشیاش، دیزی دوو، تصویر او را لکهدار کرد و به حرفهاش آسیب زد. تبلتها از بدبختیهای او لذت میبردند و جنجال را بیشتر میکردند.
پایان یک عصر. رسواییهای باو پایان یک عصر را رقم زدند، زیرا هالیوود کنترل بیشتری بر زندگی خصوصی ستارههایش پیدا کرد. داستان او به عنوان یک داستان عبرتآموز عمل کرد و خطرات افراط بیحد و ناپایداری شهرت را برجسته کرد.
12. سقوط و پیامدهای آن: محاسبه هالیوود
ما در حال سفر به بزرگتر شدن در دنیای فیلم هستیم ... به زودی هالیوود مدل خواهد شد ... من ایمان دارم که حوادث ناگوار به گذشتهای امن تبدیل خواهند شد. . .
پایان عصر طلایی. سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹ پایان عصر طلایی هالیوود را رقم زد و شکنندگی ثروت و افراطهای ستارههایش را نمایان کرد. بسیاری از افراد سینما ثروت خود را از دست دادند و صنعت با دورهای از سختی مواجه شد.
ظهور کد هیز. در پاسخ به رسواییها و رکود اقتصادی، هالیوود تلاشهای خود را برای پاکسازی تصویرش دوچندان کرد. کد هیز به طور جدیتری اجرا شد و محدودیتهای بیشتری بر بیان خلاقانه تحمیل کرد و محافظهکاری اخلاقی را تقویت کرد.
عصر جدیدی از عدم قطعیت. شادابی دهه ۲۰ به دورهای محتاط و خودآگاه تبدیل شد. ستارههایی که از این انتقال جان سالم به در بردند، با چالشهای جدیدی مواجه شدند و باید از محدودیتهای کد هیز و سلیقههای در حال تغییر مخاطبان در دوران رکود عبور میکردند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب هالیوود بابلون اثری جنجالی است که به بررسی رسواییهای ستارههای اولیه هالیوود میپردازد. نقدها در مورد این کتاب متفاوت است؛ برخی به محتوای پرحاشیه و سبک نوشتاری سرگرمکنندهاش اشاره میکنند، در حالی که دیگران به عدم دقت factual و جنجالی بودن آن انتقاد دارند. بسیاری از خوانندگان این کتاب را به عنوان یک لذت گناهکارانه میدانند که نگاهی به زیر پوست تاریک هالیوود در دوران طلایی ارائه میدهد. طراحی و کیفیت نوشتار کتاب اغلب مورد انتقاد قرار میگیرد، اما تأثیر فرهنگی و اهمیت تاریخی آن مورد توجه قرار میگیرد. برخی آن را به عنوان یک قطعه مهم از تاریخ هالیوود، هرچند که کاملاً حقیقتگو نباشد، مینگرند.