نکات کلیدی
1. گرانسازی یک فرآیند سیستماتیک است، نه اقدامهای فردی
گرانسازی فراتر از نوسازی فیزیکی فضاهای مسکونی و تجاری است. این پدیده جایگزینی فضاهای شهری تحت نظارت عمومی کینزی—که مملو از بقایای فیزیکی و نهادی سیستمی است که برای کاهش نابرابریهای سرمایهداری طراحی شده—با فضاهای خصوصیسازی شده و نئولیبرالی است که به طرد افراد منجر میشود.
تحول سیستماتیک. گرانسازی تنها به ورود جوانان به محلههای فقیر یا افتتاح کافههای جدید مربوط نمیشود. این یک فرآیند اقتصادی و سیاسی در مقیاس بزرگ است که بهطور بنیادی شهرها را به نفع سرمایه بر مردم تغییر میدهد. این فرآیند شامل موارد زیر است:
- برچیدن سیستمهای رفاه اجتماعی و مسکن عمومی
- خصوصیسازی و عدم نظارت بر فضاها و خدمات شهری
- تغییر جهت دولتهای شهری به سمت اولویت دادن به سود به جای نیازهای مردم
- جابجایی ساکنان کمدرآمد و جوامع رنگینپوست
نه تنها انتخابهای فردی. در حالی که گرانسازان فردی ممکن است نیت آسیب نداشته باشند، اقدامات جمعی آنها بخشی از نیروهای ساختاری وسیعتری است:
- سفتهبازی در املاک و جستجوی سود
- سیاستهای دولتی که توسعه را بر affordability ترجیح میدهند
- الگوهای تاریخی جداسازی نژادی و اقتصادی
- جریانهای جهانی سرمایه به بازارهای املاک شهری
2. نوسازی شهری و حومهنشینی زمینهساز گرانسازی هستند
حومهها پروتوتایپ گرانسازی بودند، نه از نظر زیباییشناسی بلکه از نظر اقتصادی. حومهنشینی آزمایش اولیه آمریکایی در استفاده از املاک برای احیای سرمایهداری بود. گرانسازی را میتوان بهعنوان ادامه این آزمایش در نظر گرفت—قسمت دوم حومهنشینی.
ریشههای نابرابری شهری. نوسازی شهری و حومهنشینی در اواسط قرن بیستم شرایط را برای گرانسازی امروز ایجاد کردند:
- سیاستهای فدرال به فرار سفیدپوستان به حومهها یارانه دادند
- محلههای شهری برای بزرگراهها و پروژههای مسکن عمومی تخریب شدند
- خطکشی و تبعیض فقر را در شهرهای داخلی متمرکز کرد
- کاهش صنعتیسازی اقتصادهای شهری را تضعیف کرد
چرخه عدم سرمایهگذاری و سرمایهگذاری مجدد. این تاریخ یک "فاصله اجاره" بین ارزشهای واقعی و بالقوه زمین در شهرها ایجاد کرد:
- دههها عدم سرمایهگذاری ارزش املاک در هستههای شهری را کاهش داد
- قیمتهای پایین در نهایت سفتهبازی و توسعه املاک را جذب کرد
- گرانسازی از این فاصله بهرهبرداری میکند و ساکنان قدیمی را جابجا میکند
3. جابجایی و از دست دادن فرهنگی از ویژگیهای گرانسازی است
این به معنای به اشتراک گذاشتن میز نیست. این به معنای آمدن به اینجا و هل دادن چیزهای ما از روی میز و سپس درخواست این است که ما چیزهای شما را بخوریم.
جابجایی اجباری. گرانسازی ساکنان قدیمی را از طریق مکانیزمهای مختلف بیرون میکند:
- افزایش سریع اجارهها و مالیاتهای ملکی
- اخراجها و خریدهای اجباری توسط مالکان و توسعهدهندگان
- از دست دادن موجودی مسکن مقرون به صرفه
- جابجایی فرهنگی و تجاری
اختلال در جامعه. فراتر از جابجایی فیزیکی، گرانسازی فرهنگها و شبکههای اجتماعی دیرینه را از بین میبرد:
- تعطیلی کسبوکارهای محلی و نهادهای اجتماعی
- از دست دادن فضاهای عمومی و مکانهای تجمع
- ورود ساکنان جدید با هنجارهای فرهنگی متفاوت
- پلیسگذاری و جرمانگاری جوامع موجود
بار روانی. استرس و تروما ناشی از جابجایی بر سلامت روانی و جسمی تأثیر میگذارد:
- اضطراب در مورد ناامنی مسکن
- از دست دادن سیستمهای حمایت اجتماعی
- احساس بیگانگی در محلههای در حال تغییر
- تأثیرات سلامتی ناشی از جابجایی و بیثباتی
4. گرانسازی توسط جستجوی سود و سیاستهای دولتی هدایت میشود
هسته مشکل شهری افراد فقیر این است که روالهای آنها—در واقع وجود آنها—اغلب به ارزشهای مبادلهای آسیب میزند.
سفتهبازی در املاک. گرانسازی اساساً به استخراج سود از زمینهای شهری مربوط میشود:
- توسعهدهندگان و سرمایهگذاران به دنبال حداکثر کردن بازده هستند
- املاک بهعنوان داراییهای مالی، نه خانهها در نظر گرفته میشوند
- "بهترین و بالاترین استفاده" ارزش مبادله را بر ارزش استفاده اولویت میدهد
همدستی دولت. دولتهای محلی اغلب از طریق سیاستهایی مانند:
- معافیتهای مالیاتی و یارانهها برای توسعه لوکس
- تغییر زونینگ برای اجازه استفادههای با چگالی و سود بالاتر
- خصوصیسازی مسکن و خدمات عمومی
- بازاریابی شهرها بهعنوان مقاصدی برای ساکنان و گردشگران ثروتمند
سیاستهای ماشین رشد. شهرها بهطور فزایندهای بهعنوان "ماشینهای رشد" عمل میکنند که بر روی:
- جذب سرمایهگذاری و ساکنان با درآمد بالا تمرکز دارند
- رقابت با سایر شهرها برای سرمایه متحرک
- اولویت دادن به رشد اقتصادی بر عدالت اجتماعی
- اندازهگیری موفقیت بر اساس افزایش ارزشهای ملکی و درآمدهای مالیاتی
5. صنعت فناوری گرانسازی شدید را در سانفرانسیسکو تغذیه میکند
سانفرانسیسکو بهدلیل ورود کارگران فناوری با دستمزد بالا بهطور رادیکالی تغییر شکل یافته است:
- افزایش سرسامآور هزینههای مسکن (اجاره یکخوابه بهطور متوسط بالای ۳۰۰۰ دلار)
- جابجایی انبوه ساکنان طبقه کارگر و جوامع رنگینپوست
- تعطیلی کسبوکارهای محلی و نهادهای فرهنگی دیرینه
- افزایش نابرابری و تضادهای شدید بین ثروتمندان و فقرا
سیاستهای شهری بحران را تشدید میکند. دولت سانفرانسیسکو بهطور فعال به دنبال رشد فناوری بوده است:
- معافیتهای مالیاتی برای شرکتهای فناوری (مانند قرارداد ۳۰ میلیون دلاری توییتر)
- تغییر زونینگ برای اجازه توسعه اداری و مسکن لوکس
- حفاظتهای ناکافی برای ساکنان و کسبوکارهای موجود
- تأکید بر جذب حرفهایهای "کلاس خلاق"
تأثیرات منطقهای. گرانسازی از سانفرانسیسکو به مناطق دیگر سرایت میکند:
- ساکنان جابجا شده به حومهها و مناطق دورافتاده رانده میشوند
- افزایش هزینهها در اوکلند، سنخوزه و سایر شهرهای نزدیک
- سفرهای طولانی برای کارگران خدماتی که از شهر خارج شدهاند
- از دست دادن تنوع در سرتاسر منطقه خلیج
6. "احیای" دیترویت به نفع عدهای معدود و به قیمت جابجایی بسیاری است
هیچکس نمیخواهد نژاد را به داستان شگفتانگیز احیای مرکز شهر وارد کند، داستانی که عمدتاً توسط خلاقان جوانی که در حومهها بزرگ شدهاند و اکنون به شدت دیترویتی هستند، پیش میرود. من هم نمیخواهم. این یک ناامیدی است.
توسعه نابرابر. بازگشت پر سر و صدای دیترویت عمدتاً محدود به هسته مرکزی شهر است:
- میلیاردها دلار در ۷.۲ مایل مربع از "مرکز بزرگ" سرمایهگذاری شده است
- بقیه شهر همچنان با فقر و عدم سرمایهگذاری دست و پنجه نرم میکند
- ساکنان آفریقاییتبار عمدتاً از احیای شهر کنار گذاشته شدهاند
- ساکنان قدیمی با افزایش هزینهها و احتمال جابجایی مواجه هستند
کنترل شرکتی. تعداد کمی از افراد و شرکتهای ثروتمند احیای مجدد را هدایت میکنند:
- دن گیلبرت (قرضدهی سریع) مالک بیش از ۸۰ ساختمان در مرکز شهر است
- بنیادهای تأمین مالی شرکتی برنامهریزی و سیاستها را شکل میدهند
- منابع عمومی به سمت یارانهدادن به توسعه خصوصی منحرف میشود
- مسئولیتپذیری یا ورودی جامعه در تصمیمگیریها کم است
دینامیکهای نژادی. گرانسازی دیترویت نابرابریهای نژادی پایدار را برجسته میکند:
- تازهواردان سفیدپوست بهعنوان "نجاتدهندگان" شهر شناخته میشوند
- تلاشهای دیرینه ساکنان سیاهپوست برای احیا نادیده گرفته میشود
- جابجایی نهادها و کسبوکارهای فرهنگی آفریقاییتبار
- نگرانیها در مورد گرانسازی بهعنوان مخالفت با "پیشرفت" رد میشود
7. نیواورلئان از طوفان کاترینا بهعنوان فرصتی برای گرانسازی استفاده کرد
طوفان کاترینا یک رویداد وحشتناک بود. اما این فرصت را برای نیواورلئان فراهم کرد تا به آزمایشگاه و مرکز نوآوری و تغییر در این کشور تبدیل شود.
سرمایهداری فاجعه. رهبران شهر طوفان کاترینا را بهعنوان فرصتی برای بازسازی نیواورلئان دیدند:
- جابجایی انبوه ساکنان کمدرآمد و سیاهپوست
- تخریب پروژههای مسکن عمومی
- خصوصیسازی سیستم مدارس عمومی
- مشوقهای مالیاتی و یارانهها برای توسعه لوکس
بازسازی نابرابر. بازسازی پس از کاترینا به برخی مناطق و جمعیتها اولویت داد:
- گرانسازی سریع محلههایی مانند بایواتر و ترمه
- بازسازی کند یا غیرموجود در مناطق کمدرآمد
- ورود جوانان، عمدتاً سفیدپوست بهعنوان "پیشگامان شهری"
- از دست دادن مسکن مقرون به صرفه و نهادهای فرهنگی دیرینه
مقاومت و تابآوری. بسیاری از ساکنان برای حفظ جوامع خود مبارزه کردند:
- سازماندهیهای مردمی علیه جابجایی و تخریبها
- تلاشها برای حفظ سنتهای فرهنگی و شبکههای اجتماعی
- چالشهای قانونی علیه سیاستهای تبعیضآمیز
- چشماندازهای جایگزین برای بازسازی عادلانه
8. گرانسازی نیویورک ریشههای تاریخی عمیقی دارد
تجربه صنعتیزدایی نیویورک زمانی به اوج خود رسید که گروهی تحت حمایت RPA به نام کمیته شهروندان برای زونینگ مدرن در اواخر دهه ۱۹۵۰ تشکیل شد تا بر شهر فشار بیاورد تا زونینگ را تغییر دهد.
استراتژی بلندمدت. تحول نیویورک دههها قبل از گرانسازی کنونی آغاز شد:
- برنامههای دهه ۱۹۲۰ برای بازسازی منهتن برای مالی و مسکن لوکس
- پروژههای صنعتیزدایی و "نوسازی شهری" در دهههای ۱۹۵۰ و ۶۰
- بحران مالی دهه ۱۹۷۰ برای کاهش خدمات عمومی و اتحادیهها استفاده شد
- تمرکز بر جذب سرمایه جهانی و گردشگران در دهههای ۱۹۸۰ و ۹۰
زونینگ بهعنوان ابزار. نیویورک بهطور طولانی از زونینگ برای شکلدهی به توسعه استفاده کرده است:
- تغییر زونینگ ۱۹۶۱ تولید را محدود و مسکن اداری/لوکس را تشویق کرد
- تغییرات زونینگ اخیر گرانسازی را در مناطق حومه تسهیل میکند
- حفظ محلههای ثروتمند در حالی که مناطق فقیر بهروز میشوند
سلطه مالی. اقتصاد نیویورک بهطور فزایندهای حول املاک میچرخد:
- صنایع FIRE (مالی، بیمه، املاک) جایگزین تولید میشوند
- ارزشهای ملکی بهعنوان معیار کلیدی سلامت اقتصادی شهر در نظر گرفته میشود
- مسکن بهعنوان وسیلهای برای سرمایهگذاری بهجای کالای اجتماعی تلقی میشود
9. فعالیت و سازماندهی جامعه میتواند در برابر گرانسازی مقاومت کند
تمام تاریخ این کشور تاریخ مقاومت سیاهان است. وقتی ما به مبارزه برمیخیزیم، تغییر اتفاق میافتد. مسئله این است که ما چگونه به نقطهای برسیم که بایستیم و بگوییم، 'من مشتاقم، دیگر نمیتوانم تحمل کنم'؟
قدرت مردمی. جوامع در برابر جابجایی مبارزه میکنند:
- سازماندهی مستأجران و اعتصابات اجاره
- چالشهای قانونی علیه اخراجها و توسعه ناعادلانه
- اعتراضات و اقدامهای مستقیم علیه پروژههای لوکس
- اعتمادهای زمین اجتماعی و مدلهای مسکن تعاونی
حمایت از سیاست. فعالان برای تغییرات ساختاری بهمنظور رسیدگی به علل ریشهای فشار میآورند:
- تقویت کنترل اجاره و حمایت از مستأجران
- درخواست توافقهای منافع اجتماعی از توسعهدهندگان
- فشار برای سرمایهگذاری بیشتر در مسکن عمومی و مقرون به صرفه
- چالشهای نژادی در زونینگ و برنامهریزی
چشماندازهای جایگزین. سازماندهندگان مدلهای توسعه عادلانه را ترویج میکنند:
- فرآیندهای برنامهریزی به رهبری جامعه
- مالکیت عمومی و کنترل دموکراتیک زمین
- طراحی سبز، پایدار و متناسب با فرهنگ
- اولویت دادن به نیازهای ساکنان موجود بهجای سود
10. توسعه شهری عادلانه نیازمند تغییرات سیستماتیک است
سرمایهگذاری خصوصی شهرها را شکل میدهد، اما ایدههای اجتماعی (و قوانین) سرمایهگذاری خصوصی را شکل میدهند. ابتدا تصویر آنچه را که میخواهیم، میسازیم، سپس ماشینآلات برای تولید آن تصویر تطبیق داده میشود.
بازاندیشی در شهرها. برای رسیدگی واقعی به گرانسازی نیاز به تغییرات بنیادی است:
- برخورد با مسکن بهعنوان یک حق انسانی، نه یک کالا
- دموکراتیزه کردن برنامهریزی و توسعه شهری
- رسیدگی به الگوهای تاریخی جداسازی نژادی و عدم سرمایهگذاری
- اولویت دادن به ثبات جامعه بهجای سودهای سفتهبازانه
راهحلهای سیاستی. رویکردهای بالقوه برای ایجاد شهرهای عادلانهتر:
- گسترش مسکن عمومی و اجتماعی
- اجرای کنترل اجاره و حمایت از اخراجهای عادلانه
- کنترل جامعه بر زمین از طریق اعتمادهای زمین و تعاونیها
- مالیات پیشرفته برای تأمین مالی مسکن و خدمات مقرون به صرفه
مبارزه وسیعتر. عدالت شهری به دیگر جنبشها مرتبط است:
- عدالت اقتصادی و حقوق کارگران
- برابری نژادی و غرامت
- پایداری زیستمحیطی
- سوسیالیسم دموکراتیک و جایگزینهای سرمایهداری
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چگونه یک شهر را نابود کنیم عمدتاً نقدهای مثبتی دریافت کرده و به خاطر بررسی قابل فهم خود از پدیدهی نوسازی شهری در چهار شهر بزرگ ایالات متحده مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از ترکیب حکایات شخصی، مصاحبهها و زمینهی تاریخی توسط موسکویتز قدردانی میکنند. این کتاب به خاطر بررسی انتقادی سیاستهای شهری، مسائل مسکن و تأثیر آن بر جوامع حاشیهنشین شناخته شده است. برخی از منتقدان آن را تفکر برانگیز و روشنگر میدانند، در حالی که دیگران به لحن ذهنی و کمبود راهحلهای جامع آن انتقاد میکنند. به طور کلی، این کتاب به عنوان مقدمهای آموزنده بر پیچیدگیهای نوسازی شهری توصیه میشود.