نکات کلیدی
1. ارتباط تغییرات اقلیمی نیازمند احساسات است، نه فقط حقایق
"باید از منطقی بودن دست برداریم و راههای بیشتری برای صحبت درباره تغییرات اقلیمی پیدا کنیم که 'غیرمنطقی' باشند."
استدلالهای منطقی کافی نیستند. اجماع علمی درباره تغییرات اقلیمی واضح است، اما نظر عمومی و اقدامات همچنان عقب ماندهاند. این شکاف به این دلیل وجود دارد که انسانها موجوداتی صرفاً منطقی نیستند؛ ما تصمیمات خود را بر اساس تعامل پیچیدهای از منطق و احساسات میگیریم.
درگیر کردن احساسی کلیدی است. ارتباط مؤثر در زمینه تغییرات اقلیمی باید احساساتی مانند عشق، ترس، خشم و امید را در بر گیرد. این رویکرد به غلبه بر موانع روانشناختی مانند:
- فاصله روانشناختی (درک تغییرات اقلیمی به عنوان چیزی دور در زمان و مکان)
- تعصب خوشبینی (کماهمیت دانستن خطرات شخصی)
- اجتناب از ضرر (مقاومت در برابر تغییرات در سبک زندگی فعلی)
داستانگویی و ارتباط شخصی. ارتباط دادن تغییرات اقلیمی با تجربیات شخصی، ارزشها و "اشیاء مورد علاقه" افراد (چیزهایی که دوست دارند و میخواهند از آنها محافظت کنند) میتواند مسئله را احساسیتر و انگیزهبخشتر کند.
2. درک تعصبات شناختی برای پیامرسانی مؤثر در زمینه تغییرات اقلیمی ضروری است
"زمینه مهم است. هیچ فرمول سادهای وجود ندارد: سه قسمت امید برای هر یک قسمت ترس."
تعصبات شناختی ادراکات را شکل میدهند. مغز انسان با تعصبات مختلفی تکامل یافته است که بر نحوه پردازش اطلاعات درباره تغییرات اقلیمی تأثیر میگذارد:
- تعصب تأیید: جستجوی اطلاعاتی که باورهای موجود را تأیید میکند
- اثر دانینگ-کروگر: بیشبرآورد دانش خود در موضوعات پیچیده
- ناهماهنگی شناختی: ناراحتی زمانی که اطلاعات جدید با باورها در تضاد است
استراتژیهای ارتباطی متناسب. پیامرسانی مؤثر در زمینه تغییرات اقلیمی باید این تعصبات را در نظر بگیرد و برای مخاطبان مختلف متناسب باشد. رویکردهای یکسان برای همه احتمالاً شکست خواهند خورد.
قاببندی مثبت و هنجارهای اجتماعی. تأکید بر نتایج مثبت اقدامات اقلیمی و برجسته کردن هنجارهای اجتماعی (آنچه دیگران انجام میدهند) میتواند مؤثرتر از پیامرسانی مبتنی بر ترس به تنهایی باشد.
3. فعالیتهای جوانان و گفتوگوی بیننسلی آگاهی اقلیمی را پیش میبرد
"تغییرات اقلیمی باورهایی را به چالش میکشد که ... اگر سخت کار کنید، آیندهای روشن خواهید داشت [و] بزرگسالان عموماً بهترین منافع کودکان را در نظر دارند و میتوانند یا خواهند توانست بر اساس آن عمل کنند."
جنبشهای جوانان توجه بیشتری جلب میکنند. اعتصابات جهانی مدارس برای اقلیم، که توسط گرتا تونبرگ الهام گرفته شدهاند، توجه بیسابقهای به ضرورت اقدام اقلیمی جلب کردهاند. فعالان جوان به طور مؤثر از رسانههای اجتماعی و جاذبههای احساسی برای بسیج همسالان خود و به چالش کشیدن نسلهای قدیمیتر استفاده میکنند.
یادگیری بیننسلی قدرتمند است. تحقیقات نشان میدهد که کودکان میتوانند دیدگاههای والدین خود را درباره تغییرات اقلیمی تحت تأثیر قرار دهند، به ویژه در خانوادههای محافظهکار. این "یادگیری بیننسلی" میتواند از تقسیمات حزبی عبور کند و تغییرات اقلیمی را برای بزرگسالان شخصیتر کند.
آموزش و توانمندسازی. آموزش اقلیمی در مدارس، همراه با فرصتهایی برای فعالیتهای جوانان، میتواند نسلی از شهروندان آگاه و درگیر ایجاد کند که برای مقابله با بحران اقلیمی آماده باشند.
4. احساس گناه و شرم در ارتباطات اقلیمی اثربخشی محدودی دارند
"گناه سازنده بر مسئولیت جمعی به اندازه، اگر نه بیشتر از، مسئولیت فردی تأکید میکند."
گناه میتواند انگیزهبخش باشد، شرم میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. در حالی که احساس گناه درباره تأثیر فرد بر محیط زیست میتواند به تغییرات رفتاری مثبت منجر شود، شرم اغلب باعث دفاعی شدن و عدم درگیری میشود. ارتباطگران اقلیمی باید تعادل ظریفی را برقرار کنند.
تمرکز بر اقدام جمعی. تأکید بر مسئولیت مشترک و راهحلهای جمعی میتواند مؤثرتر از سرزنش افراد باشد. این رویکرد به افراد کمک میکند تا احساس کنند بخشی از یک حرکت بزرگتر هستند، نه اینکه تنها و غرق شده باشند.
همدلی به عنوان جایگزین. پرورش همدلی برای کسانی که تحت تأثیر تغییرات اقلیمی قرار گرفتهاند میتواند انگیزهبخشتر از احساس گناه باشد، به ویژه برای کسانی که هنوز با این مسئله درگیر نشدهاند.
5. ترس میتواند انگیزهبخش باشد اما باید با امید متعادل شود
"ترس—مانند گناه—میتواند مرا بر روی فعالیت اقلیمی متمرکز نگه دارد. ترس صادقانه است. ترس بیش از حد قابل توجیه است. اما آیا مؤثر است؟"
شمشیر دو لبه ترس. ترس از تأثیرات اقلیمی میتواند به اقدام منجر شود، اما ترس بیش از حد میتواند به فلج شدن، انکار یا "خستگی آخرالزمانی" منجر شود.
تعادل ترس با توانمندی. ارتباط مؤثر در زمینه تغییرات اقلیمی اطلاعات واقعی درباره تهدیدها را با اقدامات مشخصی که افراد میتوانند انجام دهند، ترکیب میکند. این ترکیب از فوریت و توانمندسازی احتمالاً انگیزهبخشتر برای درگیری پایدار است.
نقش طنز. به طور شگفتانگیزی، طنز میتواند ابزاری مؤثر در ارتباطات اقلیمی باشد، به ویژه هنگامی که با پیامهای ترسناک همراه شود. میتواند به کاهش دفاعی بودن کمک کند و افراد را به دیدگاههای جدید باز کند.
6. خشم میتواند سوخت فعالیت باشد اما خطر قطبیسازی دارد
"خشم یک آغازگر درخشان است. اگر درباره جهان احساس خشم نمیکنید، احتمالاً نمیخواهید آن را تغییر دهید."
خشم به عنوان انگیزه. خشم راستین درباره عدم اقدام اقلیمی میتواند نیروی قدرتمندی برای بسیج فعالان و درخواست تغییر از رهبران باشد. میتواند انرژی و تمرکز برای درگیری پایدار فراهم کند.
خطرات قطبیسازی. با این حال، ابراز خشم میتواند همپیمانان بالقوه را بیگانه کند و تقسیمات حزبی در مسائل اقلیمی را تقویت کند. ارتباطگران اقلیمی باید در هدایت خشم به صورت سازنده استراتژیک باشند.
ترکیب خشم با امید. مؤثرترین فعالیتهای اقلیمی اغلب خشم درباره وضعیت فعلی را با امید به آیندهای بهتر ترکیب میکند، و یک کوکتل احساسی انگیزهبخش ایجاد میکند.
7. انکار از حفاظت از هویت ناشی میشود، نه کمبود اطلاعات
"افرادی که علم اقلیم را انکار میکنند احمق نیستند یا نمیتوانند اطلاعات درست را پیدا کنند. آنها به پیامی واکنش نشان میدهند که جهانبینی، ارزشها و حتی حس خودشان را تهدید میکند."
هویت بر اطلاعات. انکار اقلیمی اغلب ریشه در حفاظت از جهانبینی، ارزشها و حس خود دارد، نه کمبود ساده دانش. این توضیح میدهد که چرا ارائه اطلاعات علمی بیشتر به تنهایی اغلب بیاثر است.
انواع انکار. ارتباطگران اقلیمی باید انواع مختلف انکار را بشناسند:
- انکار فعال: به طور پرانرژی درگیر شدن در بحث و رد
- انکار منفعل: بیتفاوتی یا اجتناب از موضوع
- انکار حرفهای: تلاشهای سازمانیافته توسط منافع خاص
- انکار آماتور: باورهای فردی تحت تأثیر عوامل فرهنگی
پرداختن به نگرانیهای زیرین. ارتباط مؤثر در زمینه تغییرات اقلیمی ترسها و ارزشهای زیرین انکار را به رسمیت میشناسد و به دنبال زمینههای مشترک به جای تقابل است.
8. ناامیدی پاسخی طبیعی است اما میتواند نتیجه معکوس داشته باشد
"ناامیدی گزینهای برای افراد تنبل است."
وزن دانش. با افزایش درک از تأثیرات اقلیمی، احساسات ناامیدی و اضطراب زیستمحیطی به طور فزایندهای رایج میشوند، حتی در میان دانشمندان و فعالان اقلیمی.
خطرات عدم اقدام. در حالی که ناامیدی قابل درک است، میتواند به عدم درگیری و تقدیرگرایی منجر شود و تلاشها برای مقابله با بحران را تضعیف کند.
هدایت سازنده غم. ارتباطگران اقلیمی و متخصصان بهداشت روان در حال توسعه استراتژیهایی هستند تا به افراد کمک کنند غم و اضطراب اقلیمی را به گونهای پردازش کنند که به اقدام منجر شود، نه فلج شدن. این شامل:
- گروههای حمایتی اقلیمی
- کارگاههای غم زیستمحیطی
- تأکید بر توانمندی و اقدام جمعی
9. امید باید بر واقعگرایی و اقدام جمعی استوار باشد
"امید یک الزام اخلاقی است. اقدام امید ایجاد میکند. و امید دیگران را به سمت هدف شما جذب میکند."
فراتر از خوشبینی کور. امید مؤثر اقلیمی بر اساس آرزوهای واهی یا راهحلهای فناورانه نیست. بلکه، نوعی "امید استوار" یا "فعالیت شکاکانه" است که جدیت وضعیت را به رسمیت میشناسد در حالی که عزم برای اقدام را حفظ میکند.
امید از طریق اقدام جمعی. تحقیقات نشان میدهد که کار با دیگران برای یافتن راهحلهای اقلیمی یکی از قدرتمندترین راهها برای ایجاد و حفظ امید است. این "امید جمعی" از خوشبینی فردی مقاومتر است.
روایت امکانپذیری. ارتباطگران اقلیمی باید داستانهایی از آیندههای مثبت بالقوه بسازند، نه فقط سناریوهای آخرالزمانی. این روایتهای تحول و سازگاری میتوانند الهامبخش اقدام و مقابله با ناامیدی باشند.
10. اجتناب از ضرر مانع اقدام اقلیمی میشود اما میتوان بر آن غلبه کرد
"ما به وضعیت موجود چنگ میزنیم حتی اگر به طور عینی بدانیم که در درازمدت آسیب زیادی، برخی از آنها قابل اجتناب، ایجاد خواهد کرد."
موانع روانشناختی. انسانها به طور طبیعی از ضررها اجتناب میکنند و قطعیت کوتاهمدت را به دستاوردهای بلندمدت ترجیح میدهند. این امر انگیزهبخشی برای اقدام در زمینه تغییرات اقلیمی را که نیازمند فداکاریهای فعلی برای منافع آینده است، چالشبرانگیز میکند.
بازنگری دستاوردها و ضررها. ارتباط مؤثر در زمینه تغییرات اقلیمی بر مزایای فوری اقدامات اقلیمی (مانند بهبود کیفیت هوا، فرصتهای اقتصادی در صنایع سبز) تأکید میکند و همچنین هزینههای عدم اقدام را برجسته میکند.
به رسمیت شناختن غم. به رسمیت شناختن و فراهم کردن فضایی برای افراد تا ضررهای مرتبط با تغییرات اقلیمی (مانند روشهای زندگی آشنا، مناظر خاص) را پردازش کنند، میتواند به آنها کمک کند تا به سمت پذیرش و اقدام حرکت کنند.
11. عشق و ارتباط شخصی انگیزههای قدرتمندی برای درگیری اقلیمی هستند
"اشیاء مورد علاقه که افراد را به تغییرات اقلیمی مرتبط میکنند ممکن است برای درک اینکه چرا برخی افراد نسبت به این مسئله احساس قویتری دارند، حیاتی باشند."
ارتباط با ارزشها. ارتباط مؤثر در زمینه تغییرات اقلیمی با درک آنچه افراد دوست دارند و به آن اهمیت میدهند آغاز میشود، سپس این "اشیاء مورد علاقه" را به تأثیرات و راهحلهای اقلیمی مرتبط میکند.
نقاط ورود متنوع. درگیری اقلیمی میتواند از طریق علایق شخصی مختلف جرقه بخورد:
- تأثیرات محلی بر مکانهای محبوب
- نگرانیها برای آینده فرزندان
- سرگرمیهایی که تحت تأثیر تغییرات اقلیمی قرار میگیرند (مانند پرندهنگری، اسکی)
- باورهای مذهبی یا معنوی درباره حفاظت از خلقت
تقویت صداهای متنوع. به اشتراک گذاشتن داستانهایی از چگونگی تأثیر تغییرات اقلیمی بر جوامع و افراد مختلف میتواند مسئله را برای مخاطبان گستردهتری قابل ارتباط و احساسیتر کند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چگونه درباره تغییرات اقلیمی صحبت کنیم به گونهای که تفاوت ایجاد کند به خاطر زبان قابل فهم و توصیههای عملیاش در ارتباط با تغییرات اقلیمی مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از تمرکز هانتلی بر احساسات و داستانگویی به جای صرفاً حقایق علمی قدردانی میکنند. این کتاب به عنوان اثری پربار، بصیرتبخش و انگیزشی دیده میشود که استراتژیهای ارزشمندی برای جلب توجه دیگران به این مسئله حیاتی ارائه میدهد. بسیاری از منتقدان آن را در کاهش اضطراب اقلیمی خود و بهبود تواناییشان در برقراری گفتگوهای معنادار مفید یافتند. برخی از منتقدان احساس کردند که میتوانست مختصرتر باشد یا مثالهای مشخصتری ارائه دهد.