نکات کلیدی
1. نئولیبرالیسم: دکترین نامرئی که جهان ما را شکل میدهد
تصور کنید که مردم اتحاد جماهیر شوروی هرگز نام کمونیسم را نشنیدهاند. این تقریباً همان جایی است که امروز در آن قرار داریم.
گستردگی اما بینام. نئولیبرالیسم ایدئولوژی غالب زمانه ماست که تقریباً بر هر جنبهای از زندگی ما تأثیر میگذارد، اما بیشتر مردم نمیتوانند آن را تعریف کنند یا حتی نامش را بشناسند. این ناشناسی هم نشانهای از قدرت آن است و هم عاملی برای آن. نئولیبرالیسم خود را نه به عنوان یک ایدئولوژی، بلکه به عنوان نوعی قانون طبیعی، مانند جاذبه یا ترمودینامیک، معرفی میکند.
اصول و پیامدهای اصلی. در قلب نئولیبرالیسم، این باورها وجود دارد:
- رقابت ویژگی تعیینکننده روابط انسانی است
- جامعه بهترین شکل سازماندهی را به عنوان یک بازار دارد
- نقش دولت باید به حداقل برسد
- مقررات و خدمات عمومی باید کاهش یابد
این باورها منجر به:
- افزایش نابرابری
- تضعیف خدمات عمومی
- پسرفت دموکراتیک
- تخریب محیط زیست
2. ریشههای نئولیبرالیسم و گسترش جهانی آن
زمانی که زمانش رسید، ما آماده بودیم... و میتوانستیم بهطور مستقیم وارد شویم.
تکامل پس از جنگ. نئولیبرالیسم در پی جنگ جهانی دوم بهعنوان واکنشی به ظهور دموکراسی اجتماعی و مداخله دولت در اقتصاد متولد شد. شخصیتهای کلیدی مانند فردریش هایک و لودویگ فون میزس، اقدام جمعی و برنامهریزی دولتی را تهدیدی برای آزادی فردی و کارایی اقتصادی میدانستند.
از حاشیه به جریان اصلی. این ایدئولوژی از طریق:
- اندیشکدههای تأمین مالی شده توسط حامیان ثروتمند
- دپارتمانهای دانشگاهی، بهویژه در دانشگاه شیکاگو
- رسانههای متعلق به تاجرانی همدل
- مشاوران سیاسی برای رهبرانی مانند مارگارت تاچر و رونالد ریگان
تا دهه 1980، نئولیبرالیسم از حاشیه به مرکز تفکر سیاسی و اقتصادی در بسیاری از نقاط جهان منتقل شد. این ایدئولوژی نه تنها توسط احزاب راستگرا بلکه همچنین توسط احزاب بهاصطلاح چپگرا، مانند کارگران جدید تونی بلر در بریتانیا و دموکراتهای بیل کلینتون در ایالات متحده پذیرفته شد.
3. افسانه بازار آزاد و واقعیت جستجوی اجاره
افسانه سرمایهداری به ما میگوید که شما از طریق کار سخت و کارآفرینی ثروتمند میشوید—این بزرگترین پیروزی تبلیغاتی در تاریخ بشر است.
تحریفات بازار. نئولیبرالیسم ایده "بازار آزاد" را ترویج میکند که در آن رقابت نوآوری و کارایی را به پیش میبرد. در واقعیت، این اغلب منجر به:
- انحصارها و الیگارشیها
- رفتار جستجوی اجاره
- خصوصیسازی کالاهای عمومی
- اجتماعیسازی زیانهای خصوصی میشود.
سرمایهداری اجارهای. این سیستم بهطور فزایندهای به کسانی که دارایی دارند پاداش میدهد نه به کسانی که کالاها یا خدمات تولید میکنند. این منجر به:
- افزایش تمرکز ثروت
- رکود اقتصادی
- کاهش تحرک اجتماعی
- ناپایداری مالی میشود.
بحران مالی 2008 نقصهای این مدل را نمایان کرد، اما سیستم بهدلیل عدم وجود یک روایت جایگزین قانعکننده، بهطور قابل توجهی مقاوم باقی ماند.
4. تضعیف دموکراسی و ظهور قدرت الیگارشیک
دموکراسی در مرزهای ملی متوقف میشود، اما عملیات بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، نهادهای تنظیمکننده تجارت فراملی و سیستمهای داوری فراساحلی در سرتاسر جهان در حال گردش هستند.
انتقال قدرت. نئولیبرالیسم منجر به انتقال قدرت از نهادهای دموکراتیک به:
- شرکتهای چندملیتی
- نهادهای مالی بینالمللی
- افراد ثروتمند (الیگارشها) شده است.
کمبود دموکراتیک. این انتقال قدرت در:
- کاهش پاسخگویی دولت به شهروندان
- افزایش تأثیر شرکتها بر سیاست
- ظهور "پول تاریک" در سیاست
- رشد نهادهای فراملی غیرقابل حسابرسی تجلی مییابد.
نتیجه این است که نوعی "دموکراسی مدیریتشده" یا "پسادموکراسی" شکل میگیرد که در آن اشکال حکمرانی دموکراتیک باقی میماند، اما بخش عمدهای از تصمیمگیری واقعی خارج از دید یا کنترل عمومی انجام میشود.
5. هزینههای محیط زیستی سیاستهای نئولیبرالی
سرمایهداری تنها سیستم اقتصادی نیست که سیاره را سوزانده و مسموم کرده است. کمونیسم شوروی و چین نیز باعث فاجعههای زیستمحیطی چشمگیری شدهاند. اما سرمایهداری سیستمی است که بهعنوان پیروز از سوی حامیانش شناخته میشود.
انتقال هزینهها به خارج. سیاستهای نئولیبرالی اغلب منجر به تخریب محیط زیست میشود با:
- اولویت دادن به سود کوتاهمدت بر پایداری بلندمدت
- مقاومت در برابر مقررات زیستمحیطی بهعنوان "تحریفات بازار"
- برخورد با منابع طبیعی بهعنوان منابعی که بهطور نامحدود قابل بهرهبرداری هستند.
پیامدهای جهانی. تأثیرات زیستمحیطی این سیاستها شامل:
- تسریع تغییرات اقلیمی
- از دست رفتن تنوع زیستی
- کاهش منابع
- آلودگی هوا، آب و خاک میشود.
پاسخ نئولیبرالی به این بحرانها اغلب شامل راهحلهای مبتنی بر بازار مانند تجارت کربن است که برای مقابله با مقیاس مشکل ناکافی بوده است.
6. پیامدهای اجتماعی: نابرابری، تنهایی و سلامت روان
نئولیبرالیسم نه تنها فردیت شدید مسئولیت را ترویج میکند، بلکه فردیت شدید زندگی انسانی را نیز به همراه دارد.
اتمیزه شدن جامعه. ایدئولوژی نئولیبرالی بر مسئولیت فردی و رقابت تأکید میکند که منجر به:
- افزایش انزوا اجتماعی
- تضعیف پیوندهای اجتماعی
- تضعیف اتحادیههای کارگری و دیگر سازمانهای جمعی میشود.
بحران سلامت روان. این تکهتکه شدن اجتماعی به:
- افزایش نرخهای افسردگی و اضطراب
- افزایش سوءمصرف مواد
- "مرگهای ناامیدی" (خودکشیها، اوردوزها) کمک میکند.
چرخش نابرابری. سیاستهای نئولیبرالی منجر به:
- رکود دستمزدها برای اکثر کارگران
- رشد انفجاری درآمدهای بالایی
- کاهش تحرک اجتماعی
- تمرکز ثروت و قدرت میشود.
این روندها یکدیگر را تقویت میکنند و چرخهای خودتداوم از نابرابری و قطع ارتباط اجتماعی ایجاد میکنند.
7. فراتر از نئولیبرالیسم: به سوی یک مدل اقتصادی و سیاسی جدید
ما به یک داستان جدید نیاز داریم.
تخیل مجدد اقتصاد. گزینههای جایگزین برای نئولیبرالیسم میتواند شامل:
- مقررات قویتر بر بازارهای مالی
- خدمات پایهای جهانی (بهداشت، آموزش، مسکن)
- مالکیت کارگران و تعاونیها
- سیاستهای توافق سبز جدید باشد.
احیای دموکراسی. اصلاحات بالقوه شامل:
- اصلاح تأمین مالی کمپینها
- بودجهریزی مشارکتی
- مجامع شهروندی
- تقویت حکمرانی محلی و منطقهای است.
تعریف مجدد پیشرفت. حرکت بهسوی فراتر از رشد تولید ناخالص داخلی بهعنوان معیار اصلی موفقیت، و تمرکز بر:
- رفاه و کیفیت زندگی
- پایداری زیستمحیطی
- همبستگی اجتماعی و اعتماد
- توزیع عادلانه منابع.
این گزینهها نه تنها نیاز به تغییرات سیاستی دارند، بلکه به یک تغییر بنیادی در نحوه تفکر ما درباره اقتصاد، جامعه و رابطهمان با جهان طبیعی نیاز دارند.
8. قدرت روایت در شکلدهی به سیاست اقتصادی
داستانها وسیلهای هستند که ما از طریق آنها در جهان حرکت میکنیم. آنها به ما اجازه میدهند تا سیگنالهای پیچیده و متناقض آن را تفسیر کنیم. آنها از هرج و مرج معنا میسازند.
اقتصاد روایت. سیاستهای اقتصادی تنها مسائل خشک و فنی نیستند، بلکه تحت تأثیر روایتهای قدرتمندی قرار دارند که:
- آنچه ممکن و مطلوب است را تعریف میکنند
- درک عمومی از مسائل پیچیده را شکل میدهند
- برخی ساختارهای قدرت را مشروع و برخی دیگر را غیرمعتبر میسازند.
روایتپردازی نئولیبرالی. موفقیت نئولیبرالیسم بهطور زیادی به روایت جذاب آن وابسته است که شامل:
- "دست نامرئی" بازار
- کارآفرین بهعنوان قهرمان
- ناکارآمدی دولت
- برتری انتخاب فردی است.
روایتهای متقابل. به چالش کشیدن نئولیبرالیسم نیازمند نه تنها نقد سیاستهای آن، بلکه ایجاد داستانهای جدیدی است که:
- رفاه جمعی را بر منافع فردی تأکید کند
- آزادی را بهگونهای تعریف کند که شامل آزادیهای مثبت باشد
- وابستگی متقابل انسانها و طبیعت را برجسته کند
- نقش دولت را بهعنوان تسهیلکننده بهجای مانع تجسم کند.
نبرد بر سر سیاست اقتصادی، بهنوعی، نبردی است بر سر اینکه کدام داستانها را درباره چگونگی کارکرد جهان و چه نوع جهانی ممکن است برای خود تعریف کنیم.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب دکترین نامرئی نوشتهی جورج مانبیوت و پیتر هاتچیسون، نقدی مختصر و قابل دسترس بر تأثیر گستردهی نئولیبرالیسم بر جامعهی مدرن است. بیشتر منتقدان این کتاب را به خاطر توضیحات روشنی که دربارهی چگونگی شکلگیری ایدئولوژی نئولیبرالیسم در اقتصاد، سیاست و ساختارهای اجتماعی ارائه میدهد، ستایش میکنند. بسیاری از آنها تحلیل نویسندگان از نواقص سرمایهداری و شکاف فزایندهی ثروت را مورد توجه قرار میدهند. در حالی که برخی از خوانندگان راهحلهای پیشنهادی را ناکافی یا لحن کتاب را بیش از حد منفی میدانند، اما اکثر آنها این کتاب را برای درک مسائل جهانی کنونی مهم میدانند. کوتاهی و قابلیت خواندن این کتاب بهعنوان نقاط قوت آن بارها مورد تأکید قرار گرفته است.