نکات کلیدی
1. آموزههای اصلی اسلام جهاد و خشونت علیه غیرمسلمانان را ترویج میکند
"اسلام هرگز دینی برای صلح نبوده است. اسلام دین جنگ است."
توجیه قرآنی برای خشونت. قرآن شامل آیات متعددی است که به خشونت علیه غیرمسلمانان دعوت میکند، مانند "با کسانی که به خدا ایمان ندارند بجنگید" (9:29) و "هر جا که آنها را یافتید، بکشید" (4:89). این آیات جدا از متن نیستند، بلکه بخشی از یک پیام مداوم در سراسر متون اسلامی هستند.
گسترش تاریخی از طریق فتح. از روزهای اولیه، اسلام به سرعت از طریق فتح نظامی گسترش یافت و نه از طریق تبدیل مسالمتآمیز. امپراتوریهای مسلمان که پس از محمد آمدند، این الگوی جهاد علیه سرزمینهای غیرمسلمان را برای قرنها ادامه دادند. این تاریخچه گسترش خشونتآمیز امروز توسط بسیاری از مسلمانان به عنوان الگویی برای تقلید جشن گرفته میشود.
گروههای جهادی مدرن به متون دینی استناد میکنند. سازمانهای تروریستی مانند داعش، القاعده و بوکوحرام به طور مداوم اعمال خود را با نقل قول از قرآن و حدیث توجیه میکنند. افراطگرایی آنها تفسیر حاشیهای نیست، بلکه خوانشی لفظی از متون اسلامی است. در حالی که بسیاری از مسلمانان این خشونت را رد میکنند، جهادیها به راحتی میتوانند حمایت دینی برای اعمال خود پیدا کنند.
2. خلافت یک رؤیای خیالی نیست بلکه هدفی جدی برای بسیاری از مسلمانان است
"داعش این رؤیا را در 28 ژوئن 2014 با تأسیس رسمی یک خلافت محقق کرد—تقریباً سه سال پس از اطمینانهای مدیر سیا، برنان، که این اتفاق هرگز نخواهد افتاد."
اهمیت تاریخی. خلافت نمایانگر وحدت سیاسی جهان اسلام تحت یک رهبر واحد یا خلیفه است. این خلافت در اشکال مختلف از زمان محمد تا سقوط امپراتوری عثمانی در سال 1924 وجود داشت. بسیاری از مسلمانان بازگرداندن آن را به عنوان وظیفه دینی و نشانهای از پیروزی اسلام میبینند.
احیای مدرن. گروههایی مانند داعش از این اشتیاق برای خلافت در میان بسیاری از مسلمانان بهرهبرداری کردهاند. اعلام خلافت جدید آنها در سال 2014 دهها هزار جنگجوی خارجی و حامیان را جذب کرد. در حالی که اکثر مسلمانان خشونت داعش را رد میکنند، ایده بازگرداندن خلافت همچنان محبوب است.
استراتژی بلندمدت. گروههای جهادی برنامههای دقیقی برای بازسازی خلافت در طول دههها تدوین کردهاند. این شامل:
- بیثبات کردن دولتهای موجود در سرزمینهای مسلمان
- متحد کردن مسلمانان تحت یک قدرت سیاسی واحد
- گسترش مرزهای خلافت از طریق جهاد
- تحمیل شریعت به عنوان تنها سیستم مشروع
3. قانون شریعت با ارزشهای غربی و اصول دموکراتیک ناسازگار است
"شریعت به حقوق فردی احترام نمیگذارد، همانطور که غرب برای قرنها این مفهوم را درک کرده است. شریعت با قانون اساسی ما و اصول برابری و آزادی که در اعلامیه استقلال ما تجسم یافتهاند، ناسازگار است."
ماهیت تمامیتخواه. شریعت یک کد قانونی و اخلاقی جامع است که هر جنبهای از زندگی را اداره میکند. این قانون جدایی دین و دولت را به رسمیت نمیشناسد. تحت شریعت، آزادی دین، بیان یا وجدان به معنای دموکراسیهای لیبرال وجود ندارد.
مجازاتهای سخت. شریعت مجازاتهای فیزیکی شدیدی برای جرایم مختلف تعیین میکند:
- مرگ برای ارتداد (ترک اسلام)
- سنگسار برای زنا
- قطع عضو برای دزدی
- شلاق برای نوشیدن الکل
تبعیض. شریعت نابرابری را نهادینه میکند:
- زنان در ازدواج، طلاق، ارث و شهادت قانونی حقوق کمتری نسبت به مردان دارند
- غیرمسلمانان به وضعیت درجه دوم (ذمی) با حقوق کمتری تنزل مییابند
- همجنسگرایی جرمانگاری شده و اغلب با مرگ مجازات میشود
4. اخوانالمسلمین به عنوان "جهاد تمدنی" در غرب عمل میکند
"هدف اخوانالمسلمین چیزی کمتر از اسلامیسازی جوامع آزاد ما نیست. آنها به سوی این هدف از طریق جنگ سیاسی و روانی که شامل تخریب فرهنگی، همپیمانی با رهبران ارشد، عملیات نفوذ، تبلیغات و دیگر وسایل برای وارد کردن شریعت به جوامع غربی به تدریج است، کار میکنند."
نفوذ تدریجی. اخوانالمسلمین استراتژی بلندمدتی را دنبال میکند که به تدریج ارزشهای اسلامی و اصول شریعت را در جوامع غربی وارد کند. این "جهاد تمدنی" هدفش تغییر کشورهای غربی از درون است، بدون نیاز به خشونت.
سازمانهای جبههای. اخوانالمسلمین از طریق شبکهای از سازمانهای مسلمان به ظاهر معتدل در غرب عمل میکند. این گروهها خود را به عنوان مدافعان حقوق مدنی معرفی میکنند در حالی که برای پیشبرد اهداف اسلامگرایانه کار میکنند. برخی از نمونههای برجسته عبارتند از:
- شورای روابط آمریکایی-اسلامی (CAIR)
- انجمن اسلامی آمریکای شمالی (ISNA)
- انجمن دانشجویان مسلمان (MSA)
نفوذ سیاسی. گروههای مرتبط با اخوانالمسلمین به دولتها لابی میکنند، نامزدهایی برای مناصب عمومی معرفی میکنند و سعی در شکلدهی به افکار عمومی در مسائل مربوط به اسلام دارند. آنها برای تطبیق با شیوههای اسلامی فشار میآورند و سعی در بیاعتبار کردن منتقدان اسلام به عنوان "اسلامهراس" دارند.
5. بسیاری از مسلمانان از اجرای مجازاتهای سخت تحت شریعت حمایت میکنند
"اکثریت مسلمانانی که به اجرای قانون شریعت تمایل دارند، همچنین از مجازاتهای حد برای دزدی که میتواند شامل شلاق یا قطع دست باشد، حمایت میکنند."
حمایت گسترده. نظرسنجیها نشان میدهند که درصد قابل توجهی از مسلمانان در بسیاری از کشورها از اجرای شریعت به عنوان قانون رسمی حمایت میکنند:
- 84% در پاکستان
- 74% در مصر
- 72% در اندونزی
- 71% در نیجریه
مجازاتهای سخت مورد تأیید. در میان کسانی که از شریعت حمایت میکنند، اکثریت در چندین کشور از مجازاتهای سخت حد حمایت میکنند:
- 81% حمایت از سنگسار برای زنا در مصر
- 76% حمایت از مجازات مرگ برای ترک اسلام در پاکستان
- 66% حمایت از مجازات بدنی برای دزدی در مالزی
تضاد با حقوق بشر. این دیدگاهها با مفاهیم مدرن حقوق بشر و آزادی فردی در تضاد است. حتی در کشورهای غربی، اقلیتهای قابل توجهی از مسلمانان از اجرای عناصر شریعت حمایت میکنند.
6. تروریسم اسلامی نمیتواند با فقر یا کمبود فرصت توضیح داده شود
"اگر فقر و خشم از نظام انگیزه اصلی تروریسم بود، باید هر روز در بخشهایی از واشنگتن، دی.سی.، یا دیترویت یا لسآنجلس جنوبی بمبگذاری و حملات انتحاری رخ میداد."
تروریستهای تحصیلکرده و طبقه متوسط. بسیاری از تروریستها و جهادیهای برجسته از پیشینههای تحصیلکرده و طبقه متوسط میآیند:
- اسامه بن لادن: تاجر میلیاردر سعودی
- محمد عطا (رهبر حملات 11 سپتامبر): دانشجوی تحصیلات تکمیلی در آلمان
- عمر فاروق عبدالمطلب ("بمبگذار لباس زیر"): دانشجوی مهندسی از خانواده ثروتمند
انگیزه ایدئولوژیک. تروریستها به طور مداوم انگیزههای دینی را برای اعمال خود ذکر میکنند و با نقل قول از متون اسلامی خشونت را توجیه میکنند. آنها با اعتقاد صادقانه به جهاد به عنوان وظیفه دینی، و نه نارضایتی اقتصادی، هدایت میشوند.
رفاه مانع از رادیکالیزه شدن نمیشود. برخی از بالاترین نرخهای جذب جهادی از جوامع مسلمان نسبتاً ثروتمند در اروپا میآیند. تلاشها برای مبارزه با تروریسم از طریق توسعه اقتصادی به تنهایی عمدتاً شکست خوردهاند.
7. جاهطلبیهای هستهای ایران تهدیدی وجودی برای اسرائیل و غرب است
"اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، احتمال مشخصی وجود دارد، اگر نه احتمال زیاد، که از آن برای نابودی اسرائیل و تهدید ایالات متحده استفاده کند."
نیات اعلامشده. رهبران ایرانی بارها خواستار نابودی اسرائیل شدهاند و خصومت خود را نسبت به ایالات متحده ابراز کردهاند. آنها سلاحهای هستهای را به عنوان وسیلهای برای دستیابی به این اهداف و تثبیت ایران به عنوان قدرت غالب در خاورمیانه میبینند.
ایدئولوژی آخرالزمانی. رژیم ایران تحت تأثیر ایدئولوژی شیعه رادیکالی است که جنگی آخرالزمانی را برای بازگشت مهدی (یک شخصیت مهدوی) پیشبینی میکند. این امر آنها را به استفاده احتمالی از سلاحهای هستهای متمایلتر میکند.
بیثباتی منطقهای. یک سلاح هستهای ایرانی احتمالاً مسابقه تسلیحاتی هستهای در خاورمیانه را تحریک میکند زیرا کشورهای دیگر به دنبال متعادل کردن قدرت ایران هستند. این امر خطر درگیری هستهای یا دستیابی تروریستها به مواد هستهای را به شدت افزایش میدهد.
8. آموزههای اسلامی درباره حقوق زنان با برابری مدرن در تضاد است
"اسلام به صراحت خشم را به عنوان توجیهی برای جهاد ممنوع میکند. به سخنان جیمز کرومیتی، بومی نیوجرسی که در زندان به اسلام گروید و نام عبدالرحمن را برای خود انتخاب کرد، توجه کنید."
نابرابری قرآنی. قرآن به صراحت بیان میکند که مردان بر زنان تسلط دارند (4:34) و شهادت یک زن نصف شهادت یک مرد ارزش دارد (2:282). این آموزهها پایهای برای تبعیض سیستماتیک علیه زنان در بسیاری از جوامع مسلمان هستند.
محدودیتهای آزادی زنان. در کشورهایی که تفسیرهای سختگیرانهای از شریعت اعمال میشود، زنان با محدودیتهای متعددی مواجه هستند:
- نیاز به اجازه ولی مرد برای سفر، کار یا ازدواج
- پوشش اجباری بدن و گاهی صورت
- فرصتهای محدود آموزشی و شغلی
- آسیبپذیری در برابر خشونت خانگی که توسط مقامات دینی تأیید میشود
تضاد با ارزشهای مدرن. این آموزههای اسلامی درباره نقشهای جنسیتی به طور اساسی با اصول برابری جنسیتی که در توافقنامههای بینالمللی حقوق بشر و قوانین غربی تجسم یافتهاند، در تضاد است.
9. آزادی بیان از سوی کسانی که به دنبال ساکت کردن منتقدان اسلام هستند، در خطر است
"ما به نقطهای رسیدهایم که مجریان تلویزیونی دیگر نمیتوانند تفاوت بین سخنرانی سیاسی واقعی و توهین نژادپرستانه ساده را تشخیص دهند."
خشونت و ارعاب. منتقدان اسلام با تهدید به مرگ، حملات و تلاشهای ترور مواجه میشوند. نمونهها شامل:
- قتل تئو ون گوگ به خاطر فیلمی که به نقد رفتار اسلام با زنان میپرداخت
- فتوای مرگ برای سلمان رشدی به خاطر رمان آیات شیطانی
- کشتار شارلی ابدو به خاطر کاریکاتورهای محمد
خودسانسوری. ترس از خشونت باعث میشود بسیاری از رسانهها، ناشران و افراد در مورد اسلام خودسانسوری کنند. این امر اثر خنککنندهای بر آزادی بیان و بحث آزاد درباره باورها و شیوههای اسلامی ایجاد میکند.
"اسلامهراسی" به عنوان یک سلاح. گروههای اسلامی از اتهامات "اسلامهراسی" برای بیاعتبار کردن منتقدان و خاموش کردن بحث استفاده میکنند. این تاکتیک نقد مشروع آموزههای اسلامی را با تعصب علیه مسلمانان به عنوان افراد یکی میکند.
10. تنها مسلمانان میتوانند اسلام را اصلاح کنند، اما غرب باید از ارزشهای خود دفاع کند
"من معتقدم که تنها زمانی که خود مسلمانان تصمیم بگیرند که به اصلاح نیاز دارند، شانس واقعی برای آن وجود خواهد داشت. اما این برای شما یا من نیست که بگوییم. من مسلمان نیستم. نمیتوانم به یک مسلمان بگویم که چگونه باید تضادهای عمیق—و شاید غیرقابل حل—بین ایمان و آزادی خود را حل کند."
نیاز به اصلاح داخلی. تغییر پایدار در اسلام باید از درون جامعه مسلمانان بیاید. اصلاحطلبانی که به دنبال تفسیر مجدد آموزههای اسلامی در پرتو ارزشهای مدرن هستند، نیاز به حمایت دارند.
عزم غربی لازم است. در حالی که به آزادی دین احترام میگذارند، جوامع غربی باید:
- ارزشهای دموکراتیک لیبرال را به وضوح بیان و از آنها دفاع کنند
- در برابر درخواستهای تطبیق ویژه که اصول اصلی را تضعیف میکند، مقاومت کنند
- از اصلاحطلبان مسلمان و منتقدان اسلام رادیکال حمایت کنند
- تلاشهای قوی امنیت ملی و مبارزه با تروریسم را حفظ کنند
آموزش و تعامل. غربیها باید خود را درباره آموزههای اسلامی آموزش دهند و با مسلمانان درباره مناطق تضاد بین ارزشهای اسلامی و غربی به گفتگوی صادقانه بپردازند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب "این دربارهی اسلام است" نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده است. برخی از پژوهش و نقد آن نسبت به افراطگرایی اسلامی تمجید میکنند، در حالی که دیگران آن را جانبدارانه و سادهانگارانه میدانند. حامیان این اثر آن را روشنگر و مستند مییابند و نگرانیهایی را دربارهی اسلام رادیکال مطرح میکنند. منتقدان بر این باورند که کتاب فاقد ظرافت و زمینهسازی لازم است و ممکن است به ترویج اسلامهراسی منجر شود. بسیاری از منتقدان به شهرت جنجالی بک اشاره میکنند، اما اهمیت کتاب در بحث دربارهی موضوعات حساس را نیز مورد تأکید قرار میدهند. بررسی آموزههای اسلامی و ارتباط آنها با گروههای افراطی مدرن در این کتاب، بحثهایی را دربارهی تفسیر مذهبی و مسائل امنیت جهانی به وجود میآورد.