Facebook Pixel
Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
It Is Dangerous to Be Right When the Government Is Wrong

It Is Dangerous to Be Right When the Government Is Wrong

The Case for Personal Freedom
توسط Andrew P. Napolitano 2011 320 صفحات
4.25
100+ امتیازها
گوش دادن

نکات کلیدی

1. حقوق طبیعی بنیادی و غیرقابل انتقال هستند

شما حقوقی دارید که پیش از همه دولت‌های زمینی وجود داشته‌اند؛ حقوقی که نمی‌توانند توسط قوانین انسانی لغو یا محدود شوند؛ حقوقی که از قانون‌گذار بزرگ جهان نشأت می‌گیرند.

حقوق طبیعی مقدم بر دولت هستند. این حقوق شامل حق زندگی، آزادی، مالکیت و جستجوی خوشبختی می‌شوند. این حقوق توسط دولت اعطا نمی‌شوند، بلکه ذاتی انسانیت ما هستند. حقوق طبیعی از توانایی ما برای استدلال و اعمال اراده آزاد ناشی می‌شوند. این حقوق نمی‌توانند به‌طور مشروع توسط قوانین انسانی گرفته یا محدود شوند.

حقوق غیرقابل انتقال هستند. این بدان معناست که تنها از طریق رفتار جنایی آگاهانه و عمدی می‌توان آن‌ها را واگذار کرد. حتی در این صورت، تنها حقوق خاصی ممکن است به عنوان مجازات از دست بروند، نه کرامت انسانی بنیادی فرد. غیرقابل انتقال بودن حقوق، محدودیت‌های اخلاقی بر قدرت دولت قرار می‌دهد و پایه فلسفی برای مفاهیمی مانند دادرسی عادلانه و حفاظت در برابر مجازات‌های بی‌رحمانه و غیرمعمول را تشکیل می‌دهد.

قانون طبیعی یک استاندارد اخلاقی عینی ارائه می‌دهد. این قانون فراتر از قوانین انسانی و هنجارهای فرهنگی است. این به ما مبنایی برای قضاوت در مورد مشروعیت و عدالت اقدامات دولت می‌دهد. هنگامی که قانون مثبت (قانون انسانی) با قانون طبیعی در تضاد است، این قانون مثبت است که باید به عنوان ناعادلانه و نامعتبر تسلیم شود.

2. دولت برای حفاظت از حقوق وجود دارد، نه اعطای آن‌ها

دولت آن‌ها را به ما نمی‌دهد و دولت برای آن‌ها هزینه نمی‌کند، و دولت نمی‌تواند آن‌ها را بگیرد، مگر اینکه هیئت منصفه تشخیص دهد که ما حقوق دیگری را نقض کرده‌ایم.

هدف محدود دولت. تنها هدف مشروع دولت حفاظت از حقوق طبیعی افراد است. دولت حقوق را ایجاد یا اعطا نمی‌کند، بلکه برای حفاظت از حقوق پیش‌موجود وجود دارد. این دیدگاه دولت را به عنوان خدمتگزار مردم می‌بیند، نه ارباب آن‌ها.

رضایت حکومت‌شدگان. قدرت مشروع دولت تنها از رضایت کسانی که حکومت می‌شوند ناشی می‌شود. مردم توافق می‌کنند که دولت‌ها را تشکیل دهند و بخشی از خودمختاری خود را برای حفاظت مؤثرتر از حقوق خود واگذار کنند. اما این واگذاری قدرت محدود و قابل بازگشت است.

خطرات دولت گسترده. هنگامی که دولت از نقش مناسب خود فراتر می‌رود، اغلب به بزرگ‌ترین تهدید برای حقوقی تبدیل می‌شود که باید از آن‌ها محافظت کند. نمونه‌های تاریخی فراوانی از دولت‌ها وجود دارد که به نام امنیت، مدیریت اقتصادی یا اجرای هنجارهای فرهنگی حقوق را نقض کرده‌اند. هوشیاری مداوم برای نگه‌داشتن دولت در حدود مناسب خود لازم است.

3. قانون اساسی حقوق طبیعی را تثبیت می‌کند و قدرت دولت را محدود می‌کند

قانون اساسی به دولت اجازه نمی‌دهد که با حقوق قانون اساسی شما آزمایش کند.

قدرت‌های مشخص‌شده. قانون اساسی قدرت‌های خاص و محدودی را به دولت فدرال اعطا می‌کند. تمام قدرت‌های دیگر برای ایالت‌ها یا مردم محفوظ است. این ساختار به منظور جلوگیری از تمرکز و سوءاستفاده از قدرت طراحی شده است.

منشور حقوق. ده اصلاحیه اول به‌طور صریح از حقوق کلیدی فردی در برابر تجاوز دولت محافظت می‌کنند. این حقوق شامل:

  • آزادی بیان، مذهب و تجمع
  • حق حمل سلاح
  • حفاظت در برابر جستجوها و توقیف‌های غیرمنطقی
  • دادرسی عادلانه
  • حق محاکمه با هیئت منصفه

تفسیر مداوم. تفسیر قانون اساسی تکامل می‌یابد، اما باید بر اساس هدف اصلی سند که محدود کردن دولت و حفاظت از آزادی فردی است باقی بماند. بررسی قضایی به عنوان یک کنترل بر قوانین و اقدامات غیرقانونی عمل می‌کند.

4. مالیات و سیاست پولی اغلب حقوق مالکیت را نقض می‌کنند

اگر مردم آمریکا اجازه دهند بانک‌های خصوصی کنترل انتشار ارز خود را به دست گیرند، ابتدا با تورم و سپس با کاهش ارزش، بانک‌ها و شرکت‌هایی که در اطراف آن‌ها رشد می‌کنند، مردم را از تمام دارایی محروم خواهند کرد تا زمانی که فرزندانشان بی‌خانمان در قاره پدرانشان بیدار شوند.

مالیات به عنوان سرقت. مالیات اجباری حقوق مالکیت را با گرفتن ثروت از افراد به زور نقض می‌کند. در حالی که برخی استدلال می‌کنند که مالیات بخشی از یک "قرارداد اجتماعی" است، این قرارداد فاقد رضایت واقعی است و اغلب به کسانی که مالیات می‌پردازند منافع متناسبی ارائه نمی‌دهد.

دستکاری پولی. بانکداری مرکزی و ارز فیات به دولت‌ها اجازه می‌دهد که از طریق تورم ارزش پول را کاهش دهند، به‌طور مؤثر قدرت خرید را از پس‌اندازکنندگان و کارگران می‌دزدند. این فرآیند کسانی را که به پول تازه ایجاد شده نزدیک‌تر هستند (بانک‌ها، پیمانکاران دولتی) به هزینه شهروندان عادی غنی می‌کند.

تحریفات اقتصادی. مداخلات اقتصادی دولت، در حالی که اغلب با نیت خوب انجام می‌شوند، به‌طور مکرر به عواقب ناخواسته منجر می‌شوند:

  • قوانین حداقل دستمزد می‌توانند بیکاری را افزایش دهند
  • کنترل اجاره می‌تواند کیفیت و دسترسی به مسکن را کاهش دهد
  • یارانه‌ها سیگنال‌های بازار و تخصیص منابع را تحریف می‌کنند

5. دادرسی عادلانه برای حفاظت از آزادی فردی ضروری است

قانون اساسی فرض می‌کند، آنچه تاریخ همه دولت‌ها نشان می‌دهد، که قوه اجرایی شاخه‌ای از قدرت است که بیشترین علاقه را به جنگ دارد و بیشترین تمایل را به آن دارد.

حفاظت‌های رویه‌ای. الزامات دادرسی عادلانه مانند حکم‌ها، محاکمه‌های هیئت منصفه و فرض بی‌گناهی افراد را از قدرت خودسرانه دولت محافظت می‌کنند. این حفاظت‌ها از قرن‌ها مبارزه علیه استبداد تکامل یافته‌اند.

دادرسی عادلانه ماهوی. این دکترین بر این باور است که برخی حقوق آن‌قدر بنیادی هستند که دولت نمی‌تواند بر آن‌ها تجاوز کند، صرف‌نظر از رویه‌های استفاده شده. این دکترین حوزه‌ای از خودمختاری شخصی را از تجاوز دولت محافظت می‌کند.

فرسایش دادرسی عادلانه. جنگ، تروریسم و بحران‌های دیگر اغلب به درخواست‌هایی برای تضعیف حفاظت‌های دادرسی عادلانه به نام امنیت منجر می‌شوند. نمونه‌ها شامل:

  • بازداشت نامحدود
  • نظارت بدون حکم
  • مصادره دارایی بدون محکومیت جنایی
  • گسترش توافق‌نامه‌های اعتراف به هزینه محاکمه‌های هیئت منصفه

6. آزادی بیان و تجمع از ارکان یک جامعه آزاد هستند

اگر ما به آزادی بیان برای افرادی که از آن‌ها بیزاریم اعتقاد نداشته باشیم، به آن اعتقادی نداریم.

بازار ایده‌ها. آزادی بیان به بهترین ایده‌ها اجازه می‌دهد از طریق بحث و گفتگوی آزاد ظهور کنند. حتی سخنان توهین‌آمیز یا نادرست باید محافظت شوند، زیرا راه‌حل برای سخنان بد، سخنان بیشتر است، نه سانسور.

تجمع و مخالفت. آزادی تجمع به افراد اجازه می‌دهد گروه‌هایی تشکیل دهند و برای باورهای خود تبلیغ کنند. این برای دیدگاه‌های اقلیت و برای پاسخگویی دولت حیاتی است. تجمع اجباری (مثلاً عضویت اجباری در اتحادیه) این اصل را نقض می‌کند.

چالش‌های مدرن. فناوری‌های جدید و تغییرات اجتماعی چالش‌هایی برای دکترین‌های سنتی آزادی بیان ایجاد می‌کنند:

  • پلتفرم‌های آنلاین و مدیریت محتوا
  • مقررات مالی کمپین
  • قوانین سخنان نفرت‌انگیز
  • حقوق سخنرانی شرکتی

7. حق حمل سلاح در برابر استبداد محافظت می‌کند

یک نیروی نظامی منظم، که برای امنیت یک دولت آزاد ضروری است، حق مردم برای نگهداری و حمل سلاح نباید نقض شود.

حق فردی. متمم دوم یک حق فردی برای حمل سلاح را محافظت می‌کند، نه فقط یک حق جمعی مرتبط با خدمت نظامی. این تفسیر توسط متن متمم، زمینه تاریخی و احکام اخیر دیوان عالی حمایت می‌شود.

بازدارنده استبداد. یک جمعیت مسلح به عنوان یک کنترل نهایی در برابر سرکوب دولت عمل می‌کند. نمونه‌های تاریخی خلع سلاح قبل از جنایات (مثلاً آلمان نازی، اتحاد جماهیر شوروی) این اصل را نشان می‌دهند.

دفاع شخصی. حق حمل سلاح به افراد اجازه می‌دهد از خود، خانواده و اموالشان محافظت کنند. این به‌ویژه در مناطقی با حضور محدود پلیس یا نرخ بالای جرم و جنایت مهم است.

8. جنگ و بحران اغلب به تجاوز دولت منجر می‌شوند

رونق جنگ مانند رونقی است که یک زلزله یا طاعون به ارمغان می‌آورد.

گسترش قدرت در بحران. دولت‌ها اغلب از جنگ‌ها، بحران‌های اقتصادی و دیگر اضطرارها برای توجیه گسترش قدرت خود استفاده می‌کنند. بسیاری از این گسترش‌ها از بحران اصلی فراتر می‌روند.

مجتمع نظامی-صنعتی. درهم‌تنیدگی دولت، نظامی و صنایع دفاعی انگیزه‌های نادرستی برای ادامه درگیری و هزینه‌های نظامی ایجاد می‌کند.

عواقب اقتصادی. جنگ‌ها و پاسخ‌های بحران اغلب به:

  • افزایش بدهی و مالیات
  • تورم از طریق گسترش پولی
  • تخصیص نادرست منابع از استفاده‌های تولیدی به مخرب
  • از دست دادن آزادی‌های مدنی

9. قانون کیفری باید آسیب را مجازات کند، نه صرفاً توهین

هیچ حق قانونی برای ارائه دادخواست‌های بی‌اساس وجود ندارد.

اصل آسیب. قوانین کیفری باید تنها اقداماتی را که به دیگران آسیب قابل اثباتی می‌رسانند، ممنوع کنند، نه صرفاً رفتار توهین‌آمیز یا نامحبوب. جرایم بدون قربانی آزادی فردی را نقض می‌کنند.

بیش‌جرم‌انگاری. تکثیر مدرن قوانین کیفری، به‌ویژه در سطح فدرال، تهدیدی برای آزادی و دادرسی عادلانه است. بسیاری از این قوانین:

  • به‌طور مبهم نوشته شده‌اند
  • فاقد الزامات نیت واضح هستند
  • رفتارهایی را تنظیم می‌کنند که بهتر است به قانون مدنی یا هنجارهای اجتماعی واگذار شوند

تناسب. مجازات‌ها باید با جرم متناسب باشند و بر جبران خسارت به قربانیان تمرکز کنند. حداقل مجازات‌های اجباری و قوانین سه‌ضربه‌ای اغلب این اصل را نقض می‌کنند.

10. هوشیاری مداوم برای حفظ آزادی لازم است

هوشیاری ابدی بهای آزادی است.

از دست دادن تدریجی آزادی. آزادی به‌ندرت به‌یک‌باره از دست می‌رود، بلکه از طریق مجموعه‌ای از تجاوزات کوچک که به‌طور فردی معقول به نظر می‌رسند. این امر حفظ آزادی را به یک مبارزه مداوم تبدیل می‌کند.

آموزش و مشارکت مدنی. حفظ یک جامعه آزاد نیازمند شهروندانی آگاه و فعال است. درک تاریخ، فلسفه سیاسی و اقتصاد برای شناسایی تهدیدات علیه آزادی ضروری است.

حفاظت‌های نهادی. در حالی که ناقص هستند، مکانیزم‌هایی مانند:

  • تفکیک قوا
  • فدرالیسم
  • بررسی قضایی
  • انتخابات منظم
    به حفظ آزادی با پراکندگی قدرت و ارائه کنترل و توازن کمک می‌کنند.

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

4.25 از 5
میانگین از 100+ امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب خطرناک است که وقتی دولت اشتباه می‌کند، حق داشته باشید به‌خاطر تحلیل‌های عمیقش در مورد تجاوز دولت و حقوق اساسی، عمدتاً نقدهای مثبتی دریافت کرده است. خوانندگان از توضیحات روشن و استدلال‌های منطقی ناپولیتانو تقدیر می‌کنند، هرچند برخی نوشتار را خشک می‌دانند. این کتاب به‌خاطر بررسی جامع خود از چگونگی نقض حقوق طبیعی و قانون اساسی توسط اقدامات دولت مورد ستایش قرار گرفته است. در حالی که برخی با برخی از ایده‌های لیبرترینی که در کتاب مطرح شده، مخالف هستند، بسیاری آن را به‌عنوان یک خواندنی روشنگر که خوانندگان را به تفکر انتقادی درباره قدرت دولت و آزادی فردی دعوت می‌کند، توصیه می‌کنند.

درباره نویسنده

اندرو پائولو ناپولیتانو، قاضی سابق دادگاه عالی نیوجرسی و تحلیل‌گر شبکه فاکس نیوز، به خاطر دیدگاه‌های لیبرترینی و تخصص در زمینه قانون اساسی شناخته شده است. او به تفسیر دقیق قانون اساسی تأکید می‌کند و استدلال می‌کند که دولت فدرال دارای قدرت‌های محدودی است که در حال حاضر از آن‌ها فراتر رفته است. ناپولیتانو معتقد است که منشور حقوق، اقدامات دولت را در تمام شرایط محدود می‌کند. پیشینه حقوقی او و باورهای قوی‌اش در زمینه آزادی فردی، شکل‌دهنده‌ی نظرات سیاسی و نوشته‌های اوست. به عنوان یک منتقد صریح‌اللهجه از تجاوزات دولتی، آثار ناپولیتانو معمولاً بر دفاع از حقوق قانون اساسی و ترویج دولتی کوچک‌تر متمرکز است.

0:00
-0:00
1x
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
Select Speed
1.0×
+
200 words per minute
Create a free account to unlock:
Bookmarks – save your favorite books
History – revisit books later
Ratings – rate books & see your ratings
Unlock unlimited listening
Your first week's on us!
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Nov 28,
cancel anytime before.
Compare Features Free Pro
Read full text summaries
Summaries are free to read for everyone
Listen to summaries
12,000+ hours of audio
Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 10
Unlimited History
Free users are limited to 10
What our users say
30,000+ readers
“...I can 10x the number of books I can read...”
“...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented...”
“...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision...”
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/yr
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Try Free & Unlock
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Settings
Appearance