نکات کلیدی
1. قضاوت شهودی به هوریستیکها وابسته است و منجر به خطاهای قابل پیشبینی میشود
بسیاری از تصمیمات بر اساس باورهایی درباره احتمال وقوع رویدادهای نامشخص مانند نتیجه یک انتخابات، گناه یک متهم یا ارزش آینده دلار اتخاذ میشوند.
هوریستیکها پیچیدگی را ساده میکنند. هنگامی که با قضاوتهای پیچیده در شرایط عدم قطعیت مواجه میشویم، افراد معمولاً به هوریستیکها – قواعد ساده و شهودی که تلاش ذهنی را کاهش میدهند – تکیه میکنند. این هوریستیکها، هرچند به طور کلی مفید هستند، میتوانند منجر به خطاهای سیستماتیک و قابل پیشبینی شوند. این به این دلیل است که آنها معمولاً عواملی را که باید در نظر گرفته شوند نادیده میگیرند یا به اطلاعات نامربوط وزن بیش از حدی میدهند.
سه هوریستیک رایج. کتاب سه هوریستیک کلیدی را شناسایی میکند:
- نمایندگی: قضاوت درباره احتمال وقوع یک رویداد بر اساس شباهت آن به یک الگو یا انتظار قبلی.
- در دسترس بودن: برآورد احتمال وقوع یک رویداد بر اساس سهولت یادآوری مثالها.
- لنگر و تنظیم: شروع با یک مقدار اولیه (لنگر) و تنظیم از آنجا، که معمولاً ناکافی است.
درک سوگیریها حیاتی است. شناسایی این هوریستیکها و سوگیریهایی که تولید میکنند برای بهبود تصمیمگیری در حوزههای مختلف، از انتخابهای شخصی تا قضاوتهای حرفهای، ضروری است. با آگاهی از این دامهای شناختی، میتوانیم تلاش کنیم تا تصمیمات آگاهانهتر و منطقیتری بگیریم.
2. دادههای علّی تأثیر قویتری نسبت به دادههای تشخیصی دارند
در مقابل، ما پیشنهاد میکنیم که تأثیر روانشناختی دادهها به طور بحرانی به نقش آنها در یک الگوی علّی بستگی دارد.
دادههای علّی در مقابل دادههای تشخیصی. افراد تمایل دارند به اطلاعاتی که به نظر میرسد به طور مستقیم یک رویداد را ایجاد میکنند (دادههای علّی) بیشتر از اطلاعاتی که صرفاً تشخیصی یا نمایانگر آن هستند، وزن بیشتری بدهند. این ترجیح برای توضیحات علّی میتواند منجر به سوگیری در قضاوت شود.
مثال از سوگیری. به عنوان مثال، دانستن اینکه یک شرکت به شدت در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کرده است (علّی) ممکن است منجر به پیشبینی بالاتری از موفقیت آینده آن نسبت به دانستن اینکه قیمت سهام شرکت به طور مداوم در حال افزایش است (تشخیصی) شود، حتی اگر هر دو قطعه اطلاعات به یک اندازه مفید باشند. این به این دلیل است که سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه به عنوان یک عامل مستقیم موفقیت دیده میشود، در حالی که قیمت سهام صرفاً یک علامت است.
پیامدها برای تصمیمگیری. این سوگیری میتواند منجر به تصمیمات نامطلوب شود، زیرا افراد ممکن است به عواملی که به نظر میرسد به هم مرتبط هستند، بیش از حد تأکید کنند و سایر اطلاعات مرتبط را نادیده بگیرند. برای اتخاذ تصمیمات بهتر، مهم است که هم دادههای علّی و هم دادههای تشخیصی را در نظر بگیریم و از تأثیر ظاهری یک پیوند علّی دوری کنیم.
3. درک رابطه نمایندگی کلید قضاوت دقیق است
در این مقاله ما به تفصیل یکی از هوریستیکها به نام نمایندگی را بررسی میکنیم.
تعریف نمایندگی. هوریستیک نمایندگی شامل ارزیابی احتمال وقوع یک رویداد بر اساس شباهت آن به یک الگو یا مدل ذهنی است. در حالی که این میتواند یک میانبر مفید باشد، اما اغلب منجر به خطا میشود.
انواع نمایندگی:
- شباهت نمونه به جمعیت: قضاوت درباره احتمال یک نمونه بر اساس اینکه چقدر به ویژگیهای جمعیتی که از آن استخراج شده است، نزدیک است.
- بازتاب تصادفی: انتظار اینکه توالیهای تصادفی نمایندگی محلی را نشان دهند، که منجر به تصورات نادرست از شانس میشود.
پیامدهای وابستگی به نمایندگی. وابستگی بیش از حد به نمایندگی میتواند منجر به نادیده گرفتن نرخهای پایه، اندازههای نمونه و سایر ملاحظات آماری مهم شود. برای قضاوتهای دقیقتر، درک محدودیتهای این هوریستیک و در نظر گرفتن سایر عوامل مرتبط ضروری است.
4. در دسترس بودن بر درک ما از فراوانی و احتمال تأثیر میگذارد
در برخی مواقع، افراد فراوانی یک کلاس یا احتمال وقوع یک رویداد را بر اساس سهولت یادآوری نمونهها یا وقوعها ارزیابی میکنند.
توضیح هوریستیک در دسترس بودن. هوریستیک در دسترس بودن ما را به برآورد احتمال وقوع رویدادها بر اساس سهولت یادآوری مثالها سوق میدهد. در حالی که این اغلب یک میانبر مفید است، میتواند منجر به سوگیریهای سیستماتیک شود.
عوامل تأثیرگذار بر در دسترس بودن:
- آشنایی: رویدادهایی که بیشتر آشنا هستند، آسانتر به یاد میآیند.
- برجستگی: رویدادهایی که بیشتر زنده یا دراماتیک هستند، بیشتر به یاد میمانند.
- تازگی: رویدادهای اخیر به راحتی در حافظه در دسترس هستند.
پیامدهای سوگیری در دسترس بودن. این سوگیری میتواند منجر به برآورد بیش از حد احتمال وقوع رویدادهای نادر اما دراماتیک (مانند سقوط هواپیما) و برآورد کمتر احتمال وقوع رویدادهای رایج اما کمتر حساس (مانند دیابت) شود. برای قضاوتهای دقیقتر، مهم است که از عواملی که بر در دسترس بودن تأثیر میگذارند آگاه باشیم و به دنبال دادههای عینی باشیم.
5. لنگر تأثیر بر برآوردها دارد، حتی زمانی که لنگرها نامربوط هستند
در بسیاری از موقعیتها، افراد برآوردها را با شروع از یک مقدار اولیه که به آن تنظیم میشود، انجام میدهند.
لنگر و تنظیم. هنگام انجام برآوردهای عددی، افراد معمولاً با یک مقدار اولیه (لنگر) شروع میکنند و سپس از آنجا تنظیم میکنند. با این حال، این تنظیمات معمولاً ناکافی هستند و منجر به برآوردهایی میشوند که به سمت لنگر تمایل دارند.
لنگرهای نامربوط. حتی زمانی که لنگر کاملاً دلخواه یا نامربوط باشد، میتواند بر برآوردها تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، پرسیدن اینکه آیا جمعیت شیکاگو بیشتر یا کمتر از ۱ میلیون است میتواند بر برآورد بعدی شما از جمعیت واقعی شهر تأثیر بگذارد.
پیامدهای لنگر. این سوگیری میتواند بر طیف وسیعی از قضاوتها تأثیر بگذارد، از برآورد قیمتها تا پیشبینی رویدادهای آینده. برای کاهش تأثیرات لنگر، مهم است که از تأثیر آن آگاه باشیم و به طور فعال به دنبال دیدگاهها و اطلاعات جایگزین باشیم.
6. شهودهای آماری اغلب نادرست هستند، حتی در میان کارشناسان
وابستگی به هوریستیکها و شیوع سوگیریها محدود به افراد غیرمتخصص نیست. پژوهشگران با تجربه نیز در هنگام تفکر شهودی به همان سوگیریها دچار میشوند.
هوریستیکها بر همه تأثیر میگذارند. حتی افرادی که آموزشهای گستردهای در آمار و احتمال دارند، زمانی که به شهود تکیه میکنند، در معرض سوگیریهای قضاوتی قرار میگیرند. این نشاندهنده گسترش و قدرت این میانبرهای شناختی است.
مثالهایی از سوگیریها در میان کارشناسان:
- اعتماد به نفس بیش از حد در قابلیت تکرار یافتههای تحقیق
- نادیده گرفتن نرخهای پایه در قضاوتهای تشخیصی
- سوءتعبیر اثرات رگرسیون
پیامدها برای تحقیق و عمل. این یافتهها نشان میدهد که آموزش آماری به تنهایی کافی نیست تا سوگیریها را از بین ببرد. ضروری است که استراتژیهایی برای شناسایی و کاهش تأثیر هوریستیکها در هر دو زمینه تحقیق و تصمیمگیری در دنیای واقعی توسعه دهیم.
7. اعتماد به نفس سوگیری فراگیر در قضاوت است
اعتماد به نفس بیموردی که ناشی از تطابق خوب بین نتیجه پیشبینی شده و اطلاعات ورودی است، میتواند به عنوان توهم اعتبار نامیده شود.
تعریف اعتماد به نفس. اعتماد به نفس به تمایل به برآورد بیش از حد دقت باورها و قضاوتهای فرد اشاره دارد. این سوگیری در میان افراد از همه اقشار، از جمله کارشناسان در زمینههای خود، شایع است.
نمودهای اعتماد به نفس:
- بیان بازههای اطمینان بسیار باریک
- ابراز قطعیت بیمورد در پیشبینیها
- نادیده گرفتن احتمال خطاها
عوامل مؤثر بر اعتماد به نفس:
- توهم اعتبار: اعتماد به نفس بیموردی که ناشی از تطابق خوب بین نتیجه پیشبینی شده و اطلاعات ورودی است
- نادیده گرفتن عواملی که دقت پیشبینی را محدود میکنند
پیامدهای اعتماد به نفس. اعتماد به نفس میتواند منجر به تصمیمات ضعیف شود، زیرا افراد ممکن است خطرات را دست کم بگیرند، از جستجوی اطلاعات اضافی خودداری کنند و برای نتایج غیرمنتظره آماده نباشند.
8. توهم اعتبار اعتماد بیموردی ایجاد میکند
سازگاری داخلی یک الگوی ورودی یکی از عوامل اصلی تعیینکننده اعتماد به نفس فرد در پیشبینیها بر اساس این ورودیها است.
سازگاری در مقابل اعتبار. افراد تمایل دارند در پیشبینیها بر اساس اطلاعات سازگار یا منسجم، حتی اگر آن اطلاعات واقعاً پیشبینیکننده نتیجه نباشند، اعتماد بیشتری داشته باشند. این به عنوان توهم اعتبار شناخته میشود.
اضافهگویی اعتماد را افزایش میدهد. الگوهای بسیار سازگار معمولاً زمانی مشاهده میشوند که متغیرهای ورودی بسیار تکراری یا همبسته باشند. بنابراین، افراد تمایل دارند در پیشبینیهایی که بر اساس متغیرهای ورودی تکراری است، اعتماد زیادی داشته باشند.
اضافهگویی دقت را کاهش میدهد. با این حال، یک نتیجه ابتدایی در آمار همبستگی بیان میکند که، با توجه به متغیرهای ورودی با اعتبار مشخص، پیشبینی بر اساس چندین ورودی از این دست میتواند دقت بالاتری داشته باشد زمانی که آنها مستقل از یکدیگر باشند تا زمانی که تکراری یا همبسته باشند.
پیامدها برای تصمیمگیری. بنابراین، تکرار بین ورودیها دقت را کاهش میدهد حتی در حالی که اعتماد را افزایش میدهد و افراد اغلب در پیشبینیهایی که احتمالاً نادرست هستند، اعتماد دارند.
9. رگرسیون به سمت میانگین اغلب نادرست فهمیده و تفسیر میشود
ما پیشنهاد میکنیم که پدیده رگرسیون به دلیل ناسازگاری با این باور که نتیجه پیشبینی شده باید حداکثر نماینده ورودی باشد، و بنابراین، ارزش متغیر نتیجه باید به اندازه ارزش متغیر ورودی افراطی باشد، همچنان مبهم باقی میماند.
توضیح رگرسیون به سمت میانگین. رگرسیون به سمت میانگین یک پدیده آماری است که در آن مقادیر افراطی تمایل دارند با مقادیر نزدیکتر به میانگین دنبال شوند. این به این دلیل است که مقادیر افراطی معمولاً ناشی از عوامل تصادفی هستند که احتمالاً ادامه نخواهند داشت.
سوءتعبیرهای رگرسیون. افراد اغلب نمیتوانند رگرسیون به سمت میانگین را شناسایی کنند و به جای آن توضیحات علّی کاذب برای آن اختراع میکنند. به عنوان مثال، مربیان ممکن است باور داشته باشند که تحسین برای یک عملکرد خوب با یک عملکرد ضعیفتر دنبال میشود زیرا خود تحسین مضر بوده است.
پیامدهای سوءفهم رگرسیون. عدم درک رگرسیون میتواند منجر به برآورد بیش از حد از اثربخشی تنبیه و نادیده گرفتن اثربخشی پاداش شود. در تعاملات اجتماعی، همچنین در آموزش، پاداشها معمولاً زمانی اعطا میشوند که عملکرد خوب باشد و تنبیهها معمولاً زمانی اعمال میشوند که عملکرد ضعیف باشد.
10. استراتژیهای کاهش سوگیری میتوانند قضاوت را بهبود بخشند، اما با چالشهای قابل توجهی مواجه هستند
درک بهتر این هوریستیکها و سوگیریهایی که به آنها منجر میشود میتواند قضاوتها و تصمیمات را در شرایط عدم قطعیت بهبود بخشد.
سوگیریهای شناختی فراگیر هستند. سوگیریهای شناختی به اثرات انگیزشی مانند آرزوهای غیرواقعی یا تحریف قضاوتها توسط پاداشها و تنبیهها نسبت داده نمیشوند. در واقع، چندین خطای جدی قضاوت که قبلاً گزارش شدهاند، حتی با وجود اینکه به شرکتکنندگان تشویق شده بود که دقیق باشند و برای پاسخهای صحیح پاداش دریافت کنند، رخ دادهاند.
کاهش سوگیری دشوار است. وابستگی به هوریستیکها و شیوع سوگیریها محدود به افراد غیرمتخصص نیست. پژوهشگران با تجربه نیز در هنگام تفکر شهودی به همان سوگیریها دچار میشوند.
استراتژیهای کاهش سوگیری:
- آموزش: تجربه مستقیم با نمونهبرداری مکرر و مشاهده قوانین آماری.
- محاسبه: محاسبه صریح سطوح معناداری، قدرت و بازههای اطمینان.
- آگاهی: شناسایی وجود سوگیریها و اتخاذ احتیاطهای لازم.
محدودیتهای کاهش سوگیری. حتی با آموزش، از بین بردن سوگیریها به طور کامل دشوار است. با این حال، با درک این سوگیریها و اتخاذ رویههای اصلاحی، میتوانیم کیفیت قضاوتها و تصمیمات خود را بهبود بخشیم.
11. الگوی سؤال و پاسخ میتواند بر نتایج قضاوت تأثیر بگذارد
ماهیت ذاتی ذهنی احتمال باعث شده است که بسیاری از دانشآموزان به این باور برسند که سازگاری، یا انسجام داخلی، تنها معیار معتبری است که باید برای ارزیابی احتمالهای قضاوت شده استفاده شود.
زمینه گفتوگو مهم است. نحوه پرسش یک سؤال میتواند به طور قابل توجهی بر پاسخ تأثیر بگذارد. شرکتکنندگان ممکن است سؤالات را به گونهای متفاوت از آنچه که آزمایشکننده قصد داشته است، تفسیر کنند و این منجر به پاسخهای سوگیری شده میشود.
اصل همکاری. افراد فرض میکنند که پرسشگر اطلاعاتی، صادق، مرتبط و واضح است. این فرض میتواند آنها را به استنتاج از واژههای سؤال خود سوق دهد.
مثالهایی از سوگیریهای سؤال و پاسخ:
- سؤالات هدایتکننده: سؤالاتی که پاسخ خاصی را پیشنهاد میکنند.
- اثرات چارچوب: نحوه ارائه یک مسئله میتواند بر انتخابهای افراد تأثیر بگذارد.
- مقیاسهای پاسخ: دامنه و توزیع گزینههای پاسخ میتواند بر برآوردها تأثیر بگذارد.
پیامدها برای تحقیق. پژوهشگران باید از این سوگیریها آگاه باشند و اقداماتی برای کاهش تأثیر آنها انجام دهند. این ممکن است شامل استفاده از زبان بیطرف، ارائه دستورالعملهای واضح و دقت در طراحی مقیاسهای پاسخ باشد.
12. مدلها و هوریستیکها درک ما از عدم قطعیت را شکل میدهند
قاضی منطقی با این حال تلاش خواهد کرد تا سازگاری را حفظ کند، حتی اگر انسجام داخلی به راحتی به دست آید و ارزیابی شود.
احتمال ذهنی در مقابل احتمال عینی. احتمال ذهنی یک نظر کمیشده از یک فرد ایدهآل است. احتمال ذهنی یک رویداد خاص با مجموعهای از شرطهایی که چنین فردی حاضر به پذیرش آنها است، تعریف میشود.
نقش مدلها. افراد از مدلهای ذهنی برای درک جهان و پیشبینی استفاده میکنند. این مدلها میتوانند بر اساس قوانین رسمی، هوریستیکهای شهودی یا تجربیات شخصی باشند.
اهمیت سازگاری. برای اینکه احتمالهای قضاوت شده به عنوان کافی یا منطقی در نظر گرفته شوند، انسجام داخلی کافی نیست. قضاوتها باید با کل شبکهای از باورهایی که فرد دارد، سازگار باشند.
تلاش برای سازگاری. قاضی منطقی با این حال تلاش خواهد کرد تا سازگاری را حفظ کند، حتی اگر انسجام داخلی به راحتی به دست آید و ارزیابی شود. به ویژه، او سعی خواهد کرد تا قضاوتهای احتمالی خود را با دانش خود درباره موضوع،
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب قضاوت در شرایط عدم قطعیت نظرات متنوعی را به خود جلب کرده و میانگین امتیاز آن ۴.۱۸ از ۵ است. خوانندگان این کتاب را از نظر علمی دقیق و بینشزا میدانند و اطلاعات ارزشمندی در زمینهی تصمیمگیری، سوگیریهای شناختی و هوریستیکها ارائه میدهد. با این حال، برخی آن را متراکم و چالشبرانگیز برای افراد غیرمتخصص میدانند. بسیاری از آنها کتاب قابل دسترستر کاهنمن، «تفکر، سریع و کند» را برای عموم توصیه میکنند. مجموعه مقالات این کتاب به خاطر نقش بنیادیاش در اقتصاد رفتاری و روانشناسی مورد تحسین قرار گرفته است، هرچند برخی خوانندگان اشاره میکنند که محتوا ممکن است برای کسانی که با آثار بعدی کاهنمن آشنا هستند، قدیمی یا تکراری به نظر برسد.