نکات کلیدی
۱. خدایان بازتابدهندهی خالقان خود: انسانیسازی الهی
خدایی صادق، شریفترین دستاورد انسان است.
خدایان آینهای. اینگرسول معتقد است که خدایان موجوداتی الهی نیستند، بلکه بازتابی از جوامعیاند که آنها را میآفرینند. هر فرهنگ، خدایان خود را به تصویر خود میسازد و همان ارزشها، تعصبات و محدودیتهایی را که دارد، به آنها نسبت میدهد. این انسانیسازی الهی، بیش از هر قدرت برتر فرضی، دربارهی خالقانشان سخن میگوید.
- خدایان وطنپرستاند و به ملت خود علاقهمندند.
- آنها ستایش، چاپلوسی و پرستش میطلبند.
- اغلب از قربانی و خونریزی خشنود میشوند.
- از حقایق علمی ابتدایی ناآگاهاند.
آفرینشهای مضحک. تنوع خدایان در فرهنگها، با اشکال و رفتارهای عجیبشان، ریشهی انسانی آنها را نشان میدهد. برخی چندین سر یا دست دارند، برخی به حیوانات تبدیل میشوند و بسیاری به عنوان خدایانی انتقامجو، شهوتران و نادان تصویر شدهاند. این گوناگونی، مضحک بودن نسبت دادن صفات الهی به این خدایان ساختهشده را برجسته میکند.
جانبداری و نادانی. این خدایان نه تنها ناقص بلکه جانبدارند، به نفع خالقان خود عمل میکنند و اغلب در اعمال خشونت و ستم یاریرسان آنها هستند. آنها از حقایق علمی ساده مانند شکل زمین بیخبرند و اطاعت را بر پایهی ترس، نه عقل، میطلبند. این تصویر، مفهوم خدایی کامل و دانای مطلق را به چالش میکشد.
۲. کتاب مقدس: آفرینشی انسانی، نه الهی
کتابی به نام کتاب مقدس پر است از آیات به همان اندازه وحشتناک، ناعادلانه و شنیع.
اختراع انسانی. اینگرسول تأکید میکند که کتاب مقدس صرفاً ساختهی دست بشر است و مملو از وحشیگریها، بیعدالتیها و تناقضهاست. او میگوید هیچ مدرکی برای الهام الهی آن وجود ندارد و محتوای آن با تصور نویسندهای بینهایت حکیم، نیک و پاک ناسازگار است.
- کتاب مقدس قوانین جنگی دارد که «کاملاً ننگین» هستند.
- کشتار کافران را میطلبد.
- پر است از آیات «وحشتناک، ناعادلانه و شنیع».
بردگی ذهنی. باور به بیخطایی کتاب مقدس منجر به بردگی ذهنی میشود و مانع استفاده از عقل و هوش میگردد. اینگرسول میگوید مضحک است که خدایی استفاده از همان هوشی را که برای فهم پیامش داده، جرم بداند.
منشأ تمدن. او معتقد است تمدن قرن نوزدهم فرزند ایمان نیست بلکه نتیجهی بیایمانی و تفکر آزاد است. او خوانندگان را تشویق میکند کتاب مقدس را مانند هر کتاب دیگری بدون احترام یا ترس بخوانند تا ماهیت واقعی آن را ببینند.
۳. شیاطین: اغلب انسانیتر از خدایان
در تقریباً همهی الهیات، اسطورهها و ادیان، شیاطین بسیار مهربانتر و رحیمتر از خدایان بودهاند.
خدایان سقوطکرده. شیاطین اغلب به عنوان خدایان رسوا و سقوطکرده، گاهی شورشی علیه نظم موجود، تصویر میشوند. جالب اینکه آنها اغلب مهربانتر و دلسوزتر از خود خدایان به نمایش درآمدهاند.
- شیاطین هرگز دستور کشتن کودکان یا پاره کردن زنان باردار را نمیدهند.
- مسئول فرستادن بیماریها یا قحطیها نیستند.
- اغلب با انسانها همدردی میکنند.
مار به عنوان قهرمان. اینگرسول مار در کتاب پیدایش را به عنوان قهرمان، نخستین آموزگار و نخستین مدافع دانش و دشمن نادانی بازتفسیر میکند. او میگوید وعدهی مار تحقق یافت، زیرا آدم و حوا نمردند و مانند خدایان شدند و خوبی و بدی را شناختند.
ظلم خدایان. او اعمال شیاطین را با کارهای خدایان مانند غرق کردن جهان یا دستور قتل عام جمعیتها مقایسه میکند. این اعمال ظالمانه که اغلب به خدایان «خوب» نسبت داده شدهاند، مضحک بودن پرستش چنین موجوداتی را نشان میدهد.
۴. مضحک بودن مداخلهی الهی و معجزات
هیچ معجزهای هرگز انجام نشده و هیچ انسان عاقلی هرگز فکر نکرده که معجزهای انجام داده است.
نقض قوانین طبیعت. معجزات به معنای نقض قوانین طبیعتاند و بنابراین دروغاند. اینگرسول میگوید هیچکس هرگز حقیقتی را با معجزه اثبات نکرده و حقیقت نیازی به چنین کمکهایی ندارد.
- معجزات برای اثبات منشاء الهی ادعاها به کار میروند.
- آنها گواهی بر خدایی بودن هستند.
- برای باورپذیری انسانهای بدوی لازماند.
تدبیر خاص. ایدهی تدبیر خاص، جایی که خدایی در امور جهان دخالت میکند، نیز به چالش کشیده میشود. اینگرسول مضحک بودن خدایی را نشان میدهد که خورشید را متوقف کند، چوبها را به مار تبدیل کند یا آب را مانند دیوار نگه دارد.
زنجیرهی علت و معلول. او بر پیوستگی زنجیرهی علت و معلول تأکید میکند و میگوید این پیوستگی نبود هر قدرتی برتر از طبیعت را ثابت میکند. تنها راه اثبات وجود چنین قدرتی شکستن این پیوستگی است که هرگز رخ نداده است.
۵. عقل و علم: راه پیشرفت
تمدن این قرن فرزند ایمان نیست، بلکه نتیجهی بیایمانی و تفکر آزاد است.
آزادی ذهنی. اینگرسول تأکید میکند که آزادی ذهنی برای پیشرفت ضروری است. او میگوید تا وقتی مردم کتاب مقدس را بیخطا بدانند، آن کتاب اربابشان است. تمدن نتیجهی تفکر آزاد است، نه ایمان.
- کلیسا همیشه دشمن علم بوده است.
- ایمان دشمن اثبات بوده است.
- ریاکاری تنها در ترس از حقیقت صادق بوده است.
علم به عنوان اهرم. او تأکید میکند که علم تنها اهرمی است که میتواند بشریت را بالا ببرد. او جهان قبل و بعد از طلوع علم را مقایسه میکند و پیشرفتها در کشاورزی، تجارت و فهم جهان را برجسته میسازد.
قدرت تحقیق. او میگوید پیشرفت فکری انسان به تعداد دفعاتی بستگی دارد که خرافهای قدیمی را با حقیقتی نوین جایگزین میکند. او شجاعت اندیشمندان، شکاکان و پژوهشگرانی را که برای حقیقت در برابر خرافات ایستادهاند، ستایش میکند.
۶. بیفایده بودن دعا و قدرت خوداتکایی
انسان باید از انتظار کمک از بالا دست بردارد. اکنون باید بداند که آسمان گوش شنوا و دستی برای یاری ندارد.
دعاهای بیاثر. اینگرسول میگوید دعا بر این فرض غلط استوار است که قدرتی میتواند و خواهد توانست نظم جهان را تغییر دهد. او مضحک بودن دعا برای چیزهایی که با تلاش انسانی قابل دستیابیاند، مانند سلامت، غذا یا محافظت در برابر عناصر را نشان میدهد.
- دعا بر این باور است که قدرتی نظم جهان را تغییر میدهد.
- تلاشی بیهوده برای خشنود کردن موجودی خیالی است.
- با تلاش شخصی ناسازگار است.
خوداتکایی. او اهمیت خوداتکایی را برجسته میکند و میگوید انسان باید یاد بگیرد به خود تکیه کند. اگر ظلمی باید نابود شود، انسان باید آن را نابود کند؛ اگر بردهای باید آزاد شود، انسان باید آزادش کند؛ و اگر حقیقتی نو باید کشف شود، انسان باید آن را کشف کند.
انسان به عنوان بالاترین هوش. او تأکید میکند که انسان بالاترین هوش است و طبیعت بدون احساس یا قصد، همواره شکل میدهد، تغییر میدهد و دوباره تغییر میکند. او نتیجه میگیرد که تنها از طریق انسان است که طبیعت به نیکی، حقیقت و زیبایی پی میبرد.
۷. کلیسا: تاریخ ستم و تعصب
در آن دورهی هولناک که به «عصر تاریکی» معروف است، ایمان حکومت میکرد و تقریباً هیچ مخالفی وجود نداشت.
دشمن پیشرفت. اینگرسول کلیسا را دشمن بیرحم پیشرفت، آزادی و عدالت میداند. او میگوید کلیسا همیشه در پی سرکوب اندیشه، آزار مخالفان و حفظ قدرت خود از طریق ترس و جهل بوده است.
- کلیسا برای خدا کلیساها و برای انسانها زندانها ساخته است.
- ابرها را با فرشتگان و زمین را با بردگان پر کرده است.
- ابزار شکنجه اختراع کرده و کسانی را که جرأت فکر کردن داشتند، آزار داده است.
آزار مرتدان. او به تفصیل آزار وحشتناک مرتدان در طول تاریخ را شرح میدهد، از شکنجه و سوزاندن گرفته تا خشونتهای دیگر. او تأکید میکند که کلیسا همیشه بیشتر به حفظ قدرت خود اهمیت داده تا حقیقت یا عدالت.
بردگی ذهنی. او میگوید کلیسا همیشه در پی بردگی ذهن انسان بوده، مانع تفکر مستقل شده و مردم را مجبور به پذیرش بدون سؤال آموزههای خود کرده است. او کلیسا را دزد بزرگ میداند که نه تنها جیبها بلکه مغزهای جهان را غارت کرده است.
۸. هومبولت: مدافع قانون و عقل
جهان تحت حاکمیت قانون است.
کاشف علمی. اینگرسول هومبولت را کاشف بزرگ علمی و نمایانگر حقیقت حاکمیت قانون بر جهان میداند. او تأکید میکند شهرت هومبولت نه فقط به خاطر اکتشافاتش بلکه به دلیل تعمیمهای وسیع و باشکوهش است.
- هومبولت زندگی خود را وقف نشان دادن حاکمیت قانون بر جهان کرد.
- او معتقد بود منبع نارضایتی انسان نادانی نسبت به طبیعت است.
- او در پی درک پدیدههای اشیاء فیزیکی در ارتباط کلی آنها بود.
رد خرافات. کار هومبولت چالشی مستقیم با خرافات و ایدهی تدبیر خاص بود. او میخواست ثابت کند که همهی پدیدهها، کوچک یا بزرگ، مطابق قانون ناگسستنی وجود دارند.
تأثیر زمانه. اینگرسول اشاره میکند که هومبولت محصول زمان خود بود، در میان اندیشمندان و فیلسوفان بزرگی که به قدرت عقل و اهمیت تحقیق علمی باور داشتند. او همراه شیلر، گوته، کانت و دیگران بود.
۹. توماس پین: معمار آزادی و عقلانیت
بدون نام او، تاریخ آزادی نوشته نمیشود.
مدافع استقلال. اینگرسول توماس پین را مدافع آزادی و چهرهای کلیدی در انقلاب آمریکا میداند. او «عقل سلیم» پین را نخستین استدلال برای جدایی از بریتانیا و نخستین گام به سوی جمهوری میداند.
- پین نخستین کسی بود که سرنوشت دنیای نو را درک کرد.
- بهترین نویسنده سیاسی تاریخ بود.
- تمام انرژی روح خود را صرف حفظ روح استقلال کرد.
مدافع حقوق بشر. «حقوق بشر» پین اثری پر از منطق غیرقابل انکار و درک عمیق از طبیعت انسان است. اینگرسول شجاعت پین را در مخالفت با اعدام پادشاه، حتی به قیمت جان خود، ستایش میکند.
حملات به خرافات. اینگرسول همچنین به حملات پین به کلیسا در «عصر عقل» اشاره میکند که باعث بدنامی او در جهان مذهبی شد. او میگوید کار پین بیش از هر کتاب دیگری قدرت کلیسای پروتستان را تضعیف کرد.
۱۰. فردیت: بنیاد پیشرفت
روح او مانند ستارهای بود که جدا میدرخشید.
نافرمانی به عنوان پیشرفت. اینگرسول میگوید نافرمانی یکی از شرایط پیشرفت است و جهان در برابر نصیحتها پیش رفته است. او کسانی را که شجاعت ایستادن بر باورهای خود و پیروی از عقلشان را داشتهاند، ستایش میکند.
- اطاعت مطلق، رکود مطلق است.
- کلیسا از اندیشمند متنفر است.
- روح پرستش، روح استبداد است.
آزادی ذهنی. او اهمیت آزادی ذهن را تأکید میکند و میگوید هر ذهن باید به خود وفادار باشد و خودش بیندیشد، تحقیق کند و نتیجه بگیرد. بردگی ذهنی، مرگ ذهنی است و هر انسانی که آزادی فکری خود را از دست داده، تابوت زندهی روح مردهاش است.
رد همسانسازی. او مردم را به رد تقلید بردهوار و وفاداری به فردیت خود فرا میخواند. او میگوید بدترین معاملهای که انسان میتواند بکند، از دست دادن فردیت خود به خاطر چیزی به نام احترامپذیری است.
۱۱. بدعت: بذر حقیقت و آزادی
آزادی، واژهای که بدون آن همه واژهها بیمعناست.
باورهای اقلیت. اینگرسول بدعت را آنچه اقلیت باور دارد تعریف میکند، نامی که قدرتمندان بر آموزهی ضعیفان نهادهاند. او میگوید بدعت برای پیشرفت ضروری است، زیرا وضع موجود را به چالش میکشد و مردم را وادار به تفکر مستقل میکند.
- بدون بدعت، پیشرفتی نمیبود.
- کلیسا همیشه تا حد توان مرتدان را آزار داده است.
- تحملپذیری تنها زمانی و جایی افزایش یافته که قدرت کلیسا کاهش یافته است.
تعصب کلیسا. او تاریخ آزار مرتدان توسط کلیسا را با شکنجه، سوزاندن و خشونتهای دیگر شرح میدهد. تأکید میکند کلیسا همیشه بیشتر به حفظ قدرت خود اهمیت داده تا حقیقت یا عدالت.
شجاعت کاستالیو. او کاستالیو را نخستین اصلاحطلبی میداند که بیگناهی خطای صادقانه را اعلام کرد و روح شریف او را با ظلم و تعصب جان کالوین مقایسه میکند. او میگوید هر اعلام استقلال فردی گامی به سوی بیایمانی بوده است.
۱۲. ارواح: سایههای ترس و خرافات
بگذارند چشمهای بیچشم خود را با دستهای بیگوشت بپوشانند و برای همیشه از خیال انسانها محو شوند.
توضیحات ماورایی. اینگرسول شرح میدهد که مردم قرنها همه پدیدهها را به اعمال ارواح خوب و بد نسبت دادهاند. او میگوید این باور از ترس و بدخواهی زاده شده و به وحشتها و بیعدالتیهای بیشماری منجر شده است.
- ارواح کنترل همه جنبههای زندگی را داشتند.
- با قربانی، دعا و آیینهای دیگر آرام میشدند.
- منبع همه دانش و قدرت بودند.
قدرت ترس. او تأکید میکند که ترس مغز را فلج میکند، در حالی که شجاعت پایهی پیشرفت است. ترس به جادوگری، شیاطین و ارواح باور دارد، در حالی که شجاعت پایهی علم است.
پیروزی عقل. او پیشرفتهای حاصل از علم و عقل را جشن میگیرد که به تدریج قدرت خرافات و ترس از ارواح را از میان بردهاند. او مردم را به اتکا به خود و رد استبداد ماورایی فرا میخواند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «سخنرانیهای سرهنگ رابرت گرین اینگرسول» با استقبال فراوان خوانندگان روبهرو شده و میانگین امتیاز ۴.۵۹ از ۵ را کسب کرده است. منتقدان به ذکاوت، وضوح بیان و دیدگاههای پیشرو اینگرسول درباره دین، حقوق زنان و آزادی اندیشه ارج مینهند. هرچند برخی سخنرانیها را تکراری میدانند، اما همچنان جذاب و گیرا توصیف میکنند. خوانندگان به استدلالهای قوی او علیه تعصبات دینی و حمایت بیدریغش از انسانگرایی سکولار اشاره میکنند. سبک نگارش اینگرسول با آثار مارک تواین و کرت وونهگات مقایسه شده و بسیاری نوشتههای او را برانگیزاننده فکر و فراتر از زمان خود میدانند.