نکات کلیدی
1. بانکداران مرکزی در دهه 1920 اقتصاد جهانی را شکل دادند
برای مهمترین بانکدار مرکزی جهان که در دومین سال از رکود بیسابقه دچار فروپاشی عصبی شود، واقعاً بدشانسی بود.
قدرت بانکداران مرکزی. در دهه 1920، گروه کوچکی از بانکداران مرکزی تأثیر زیادی بر اقتصاد جهانی داشتند. افراد کلیدی شامل:
- مونتاگو نورمن از بانک انگلستان
- بنجامین استرانگ از بانک فدرال رزرو نیویورک
- هیالمر شاخت از رایشبانک
- امیل مورو از بانک فرانسه
این افراد تصمیمات حیاتی درباره نرخ بهره، ارزش ارز و وامهای بینالمللی گرفتند که چشمانداز اقتصادی را شکل داد. روابط شخصی، رقابتها و ایدئولوژیهای آنها اغلب بر انتخابهای سیاستی با پیامدهای گسترده تأثیر میگذاشت.
چالشهای پیشرو. بانکداران مرکزی با چالشهای زیر مواجه بودند:
- بازسازی سیستم مالی بینالمللی پس از جنگ جهانی اول
- مدیریت بازگشت به استاندارد طلا
- رسیدگی به بدهیهای جنگ و غرامتها
- پاسخ به بحرانهای اقتصادی و سفتهبازیهای بازار
2. بازگشت به استاندارد طلا عدم تعادلهای اقتصادی ایجاد کرد
"من تو را به صدراعظم طلایی تبدیل خواهم کرد."
معضل استاندارد طلا. بازگشت به استاندارد طلا در دهه 1920 به عنوان امری حیاتی برای ثبات اقتصادی دیده میشد، اما مشکلات قابل توجهی ایجاد کرد:
- بریتانیا با نرخ بیش از حد ارزشگذاری شده بازگشت، که صادرات آن را غیررقابتی کرد
- فرانسه فرانک خود را با نرخ کمتر از ارزش واقعی تعیین کرد، که به آن مزیت ناعادلانهای داد
- ایالات متحده ذخایر طلای بیش از حدی انباشته کرد، که عدم تعادلهای جهانی ایجاد کرد
این نابرابریها به فشارهای کاهشدهنده در برخی کشورها منجر شد و به بیثباتی اقتصادی کمک کرد. قوانین سختگیرانه استاندارد طلا توانایی کشورها را برای پاسخ به چالشهای اقتصادی محدود کرد و در نهایت رکود بزرگ را تشدید کرد.
تلاشها برای مدیریت. بانکداران مرکزی تلاش کردند این عدم تعادلها را از طریق:
- تنظیم نرخ بهره
- وامهای بینالمللی
- مداخلات ارزی
- توافقات همکاری غیررسمی
3. غرامتها و بدهیهای جنگ روابط بینالمللی را تحت فشار قرار داد
"Les Boches paieront" "آلمانیها پرداخت خواهند کرد"—این شعار بود.
بار بدهیهای جنگ. پیامدهای جنگ جهانی اول شبکه پیچیدهای از بدهیها و غرامتها به جا گذاشت که روابط بینالمللی را تحت فشار قرار داد:
- آلمان غرامتهای عظیمی به متفقین بدهکار بود
- متفقین اروپایی بدهیهای جنگی به ایالات متحده داشتند
- ایالات متحده بر بازپرداخت اصرار داشت در حالی که اروپاییها به دنبال بخشش بدهی بودند
این وضعیت نارضایتی و بیثباتی اقتصادی ایجاد کرد، به ویژه در آلمان. طرح داوز در سال 1924 تلاش کرد تا این مسئله را با بازسازی غرامتهای آلمان حل کند، اما در نهایت نتوانست مشکلات اساسی را حل کند.
پیامدها:
- ملیگرایی اقتصادی را تقویت کرد
- به بیثباتی سیاسی در آلمان کمک کرد
- بهبود اقتصادی در اروپا را مختل کرد
- روابط دیپلماتیک بین متفقین را تحت فشار قرار داد
4. سیاستهای پولی سفتهبازی و بیثباتی بازار را تقویت کرد
استرانگ به عمد هیچیک از اعضای هیئت مدیره فدرال رزرو را به خانه میلز دعوت نکرده بود.
تصمیم سرنوشتساز فدرال رزرو. در سال 1927، بنجامین استرانگ از فدرال رزرو نیویورک تصمیمی برای کاهش نرخ بهره ایالات متحده به منظور کمک به بریتانیا در حفظ استاندارد طلا گرفت. این تصمیم پیامدهای ناخواستهای داشت:
- سفتهبازی در بازار سهام ایالات متحده را تقویت کرد
- به تشکیل حباب بازار کمک کرد
- تنشهایی در سیستم فدرال رزرو ایجاد کرد
این سیاست چالشهای توازن بین نگرانیهای اقتصادی داخلی و بینالمللی و همچنین خطرات تصمیمگیری غیرشفاف در بانکداری مرکزی را برجسته کرد.
پیامدهای پول آسان:
- افزایش سریع قیمت سهام
- افزایش وامهای حاشیهای
- نگرانیهای فزاینده درباره ثبات بازار
- انتقاد از تمرکز فدرال رزرو بر مسائل بینالمللی
5. رقابتهای شخصی تصمیمات مالی جهانی را تحت تأثیر قرار داد
نورمن بر جلسات تسلط داشت و در یک صندلی شرقی با پشتی بادبزنی در انتهای اتاق کنفرانس نشسته بود.
تأثیر روابط. دینامیکهای شخصی بین بانکداران مرکزی به طور قابل توجهی بر تصمیمات سیاستی تأثیر گذاشت:
- دوستی نزدیک نورمن و استرانگ همکاری آنگلو-آمریکایی را شکل داد
- رقابت نورمن با مورو هماهنگی فرانکو-بریتانیایی را مختل کرد
- سبک مقابلهای شاخت تنشهایی با دیگر بانکداران و سیاستمداران ایجاد کرد
این روابط اغلب ساختارهای نهادی رسمی را تحتالشعاع قرار میدادند و به همکاریهای سازنده و در عین حال به درگیریهای مخرب منجر میشدند.
روابط کلیدی:
- نورمن-استرانگ: متحدان نزدیک
- نورمن-مورو: خصمانه
- شاخت-نورمن: ابتدا همکاری، بعداً متشنج
- استرانگ-مورو: به طور فزایندهای همدلانه
6. رونق بازار سهام ایالات متحده به رکود بزرگ منجر شد
در ماه اوت، پس از کاهش نرخهای فدرال رزرو، بازار بلافاصله اوج گرفت.
ساختار به سمت سقوط. بازار سهام ایالات متحده در اواخر دهه 1920 رونق چشمگیری را تجربه کرد که توسط:
- سیاستهای اعتباری آسان
- خوشبینی تکنولوژیکی
- سفتهبازی گسترده
تلاشهای فدرال رزرو برای مهار سفتهبازی از طریق افزایش نرخ بهره در سالهای 1928-29 بسیار دیر و بسیار تهاجمی بود و به سقوط بازار و انقباض اقتصادی بعدی کمک کرد.
عوامل کلیدی در رونق:
- نرخ بهره پایین
- وامهای حاشیهای
- صنایع جدید (مانند خودرو، رادیو)
- تفکر "عصر جدید"
- مقررات محدود بازارهای مالی
7. استقلال بانک مرکزی حیاتی اما به چالش کشیده شد
اگرچه فرماندار و معاونان فرماندار در این زمان تمایل داشتند از صفوف خدمات مدنی عالی انتخاب شوند، اما همچنان در نهایت به شورای دوازده نفره نایبان پاسخگو بودند.
اهمیت استقلال. استقلال بانک مرکزی به عنوان امری حیاتی برای حفظ ثبات پولی دیده میشد، اما اغلب به چالش کشیده میشد:
- فشارهای سیاسی برای تأمین مالی کسریهای دولتی
- تضاد بین اهداف اقتصادی ملی و بینالمللی
- اختلافات درون بانکهای مرکزی درباره جهتگیری سیاست
ساختار و حاکمیت بانکهای مرکزی متفاوت بود و بر توانایی آنها برای مقاومت در برابر فشارهای خارجی و اتخاذ تصمیمات مستقل تأثیر میگذاشت.
چالشهای استقلال:
- دخالت دولت
- انتقاد عمومی
- اختلافات داخلی
- مأموریتهای متضاد (مانند ثبات داخلی در مقابل بینالمللی)
8. ملیگرایی اقتصادی همکاری بینالمللی را مختل کرد
به نخستوزیر توضیح دادم که از آنجا که انگلستان اولین کشور اروپایی بود که پس از جنگ به یک ارز پایدار و قابل اعتماد دست یافت، از این مزیت برای ساختن پایهای برای تسلط مالی واقعی بر اروپا استفاده کرده بود.
ظهور ملیگرایی اقتصادی. با وجود تلاشها برای همکاری بینالمللی، ملیگرایی اقتصادی به طور فزایندهای تصمیمات سیاستی را شکل داد:
- کشورها منافع اقتصادی داخلی را بر ثبات جهانی اولویت دادند
- کاهشهای رقابتی و اقدامات حمایتگرایانه رایج شد
- تلاشها برای حفظ پرستیژ ملی بر سیاست پولی تأثیر گذاشت
این روند سیستم مالی بینالمللی شکننده را تضعیف کرد و به شدت رکود بزرگ کمک کرد.
تجلیات ملیگرایی اقتصادی:
- دستکاری ارز
- موانع تجاری
- رقابت برای نفوذ مالی در کشورهای کوچکتر
- بیمیلی به هماهنگی سیاستها در سطح بینالمللی
9. ابر تورم در آلمان پیامدهای ماندگاری داشت
تا نوامبر 1923، آلمان بزرگترین تخریب ارزش پولی در تاریخ بشر را تجربه کرد.
تروما ابر تورم. ابر تورم در آلمان در سال 1923 اثرات عمیق و ماندگاری داشت:
- پساندازها را نابود کرد و نظم اجتماعی را برهم زد
- بیاعتمادی عمیقی به پول کاغذی و مدیریت مالی دولت ایجاد کرد
- سیاست اقتصادی آلمان را برای دههها تحت تأثیر قرار داد
- به بیثباتی سیاسی و ظهور افراطگرایی کمک کرد
این تجربه نگرشهای آلمانی نسبت به سیاست پولی را شکل داد و رویکرد کشور به یکپارچگی اقتصادی اروپا در دهههای بعدی را تحت تأثیر قرار داد.
پیامدهای ابر تورم:
- پساندازهای طبقه متوسط را از بین برد
- اعتماد به نهادهای دموکراتیک را تضعیف کرد
- نفرت شدیدی از تورم در فرهنگ آلمانی ایجاد کرد
- بر تمرکز بعدی بوندسبانک بر ثبات قیمت تأثیر گذاشت
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب اربابان مالی بهعنوان یک تاریخ جذاب و آموزنده از دهههای 1920 و 1930 مورد تحسین قرار گرفته است که بر بانکداران مرکزی که سیاستهای اقتصادی را شکل دادند تمرکز دارد. خوانندگان از توانایی احمد در سادهسازی مفاهیم پیچیده مالی و به تصویر کشیدن شخصیتهای درگیر قدردانی میکنند. در حالی که برخی آن را کند یا فاقد تحلیل میدانند، اکثر خوانندگان کتاب را بهخاطر بینشهایش در مورد علل رکود بزرگ و ارتباطش با بحرانهای اقتصادی مدرن تحسین میکنند. زمانبندی نویسنده در انتشار کتاب در طول بحران مالی 2008 بهعنوان یک اتفاق خوشیمن یاد شده است.