نکات کلیدی
1. رقص بیولوژیکی و روانشناختی جنسیت
در پیگیری توسعه ویژگیهای جنسی انسان، مشاهده میکنیم که با پیشرفت در مقیاس بیولوژیکی پادشاهی حیوانات... تعاملات روانشناختی اجتماعی بین نوزاد و مراقب او نقش فزایندهای در تعیین رفتار جنسی ایفا میکند.
طبیعت و پرورش. جنسیت انسانی یک تعامل پیچیده از تمایلات بیولوژیکی و تأثیرات روانشناختی اجتماعی است. در حالی که ژنتیک و هورمونها زمینه را فراهم میکنند، تعاملات اولیه با مراقبان و محیط، هویت جنسیتی اصلی، نقشهای جنسیتی و انتخابهای عینی ما را شکل میدهند.
- عوامل بیولوژیکی: هورمونهایی مانند تستوسترون شدت میل جنسی را تحت تأثیر قرار میدهند، اما عوامل روانشناختی اجتماعی در تعیین برانگیختگی غالب هستند.
- عوامل روانشناختی اجتماعی: هویت جنسیتی اصلی تحت تأثیر انتساب والدین و تعاملات اولیه شکل میگیرد و تنها به بیولوژی وابسته نیست.
- انتخاب عینی: هدف میل جنسی تحت تأثیر تجربیات اولیه و شناسایی با والدین قرار دارد.
اصل زنانهسازی. در توسعه جنینی، جهتگیری زنانه بهعنوان پیشفرض در نظر گرفته میشود مگر اینکه تستوسترون کافی وجود داشته باشد. این موضوع بر اولویت زنانهسازی نسبت به مردانهسازی در طرح بیولوژیکی تأکید میکند.
پلاستیسیتی مغز. تمایز جنسی مغز دیرتر از توسعه جنسی و تحت تأثیر هورمونها و تعاملات اجتماعی رخ میدهد. این موضوع اهمیت یادگیری اجتماعی اولیه در شکلدهی به رفتار جنسی را نشان میدهد.
2. از هیجان به میل جنسی: پل عاطفی
من هیجان جنسی را بهعنوان احساس پایهای یک پدیده روانشناختی پیچیدهتر، یعنی میل جنسی در نظر میگیرم که در آن هیجان جنسی به یک رابطه عاطفی با یک شی خاص مرتبط است.
احساسات بهعنوان بلوکهای سازنده. احساسات، مانند هیجان جنسی، پل بین غریزههای بیولوژیکی و انگیزههای روانشناختی هستند. آنها تنها محصولات تخلیه نیستند بلکه ساختارهای پیچیدهای با اجزای شناختی، ذهنی و بیانی هستند.
- هیجان جنسی: یک احساس پایهای مرتبط با تجربیات لذتبخش و حسهای جنسی.
- میل جنسی: هیجان جنسی که به سمت یک شی خاص هدایت میشود و ریشه در روابط عینی اولیه دارد.
- عشق جنسی بالغ: میل جنسی را به تعهدی شامل رابطه جنسی، احساسات و ارزشها گسترش میدهد.
انگیزهها و احساسات. انگیزهها از احساسات جدا نیستند بلکه سیستمهای سازمانیافتهای از احساسات هستند. لیبیدو ادغام تمام حالتهای احساسی متمرکز بر میل جنسی است، در حالی که پرخاشگری ادغام حالتهای احساسی ناخوشایند است.
روابط عینی. میل جنسی بدون شی نیست؛ بلکه به یک "جزء-شی" اولیه مرتبط است که تجربیات همزیستی اولیه را منعکس میکند. این میل به یک خواسته برای ادغام با شی اودیپالی تبدیل میشود و روابط جزء-شی را به روابط کل شی ادغام میکند.
3. عشق بالغ: فراتر از میل، تعهدی از خود
عشق جنسی بالغ به معنای تعهد در زمینههای جنسی، احساسات و ارزشها است.
ادغام اجزا. عشق جنسی بالغ یک حالت عاطفی پیچیده است که هیجان جنسی، لطافت، شناسایی، ایدهآلیزه کردن و تعهد را ادغام میکند. این تنها به جذابیت فیزیکی مربوط نمیشود بلکه ارتباط عمیقی در سطوح مختلف دارد.
- هیجان جنسی: به میل جنسی برای یک شخص خاص تبدیل میشود.
- لطافت: ناشی از ادغام خود و نمایندگیهای شی، با عشق که بر پرخاشگری غالب است.
- شناسایی: شامل شناسایی جنسی متقابل و همدلی با جنسیت دیگری است.
- ایدهآلیزه کردن: شکلی بالغ مرتبط با تعهد و ارزشهای مشترک.
- اشتیاق: در رابطه جنسی، رابطه شی و سرمایهگذاری سوپرایگو ابراز میشود.
فرا رفتن از خود. عشق بالغ شامل رها کردن موقتی مرزهای خود، ادغام با دیگری و احساس فرا رفتن است. این تجربه هم شگفتانگیز و هم پرخاشگرانه است و تعامل پیچیده عشق و پرخاشگری را منعکس میکند.
تعهد و اشتیاق. اشتیاق یک احساس زودگذر نیست بلکه ویژگی دائمی عشق است که شدت و تجدید را فراهم میکند. این در زمینههای جنسی، عاطفی و اخلاقی ابراز میشود و گذشته، حال و آینده زوج را به هم پیوند میزند.
4. اودیپ، جنسیت و سناریوی ناخودآگاه زوج
انتساب و پذیرش یک هویت جنسیتی اصلی، بهطور عملی، تقویت نقشهای جنسیتی را که بهعنوان مردانه یا زنانه در نظر گرفته میشوند، تعیین میکند.
توسعه جنسیتی. تعاملات اولیه با والدین، بهویژه مادران، هویت جنسیتی اصلی را شکل میدهد و بر توسعه هیجان جنسی و میل جنسی تأثیر میگذارد.
- پسران: "نیشزنی" ظریف مادر هیجان جنسی مداوم و جستجوی مادر اودیپالی را تقویت میکند.
- دختران: رد ظریف هیجان جنسی توسط مادر، آگاهی از جنسیت واژنی را محدود میکند و به مسیر متفاوتی از انتخاب شی منجر میشود.
دوگانگی روانی. شناسایی ناخودآگاه با هر دو والد، دوگانگی روانی را ایجاد میکند که بر تمایلات همجنسگرایانه و دگرجنسگرایانه تأثیر میگذارد. این دوگانگی تحت کنترل نوع تعامل مادر-نوزاد قرار دارد.
تمایلات اودیپالی. جستجوی ناخودآگاه برای شی اودیپالی یک جزء مرکزی در تمام روابط عاشقانه است و زیرساختی از اشتیاق و ایدهآلیزه کردن را فراهم میکند. وضعیت اودیپالی ویژگی دائمی روابط انسانی است که بر دینامیکهای زوج تأثیر میگذارد.
5. سایه روانپریشی بر مسیر عشق
گاهی اوقات انواع و درجات مختلف روانپریشی در شرکای عاطفی به نظر میرسد که منجر به یک تطابق راحت میشود؛ در مواقع دیگر، تفاوتها بهنظر میرسد که منبع ناسازگاری هستند.
روانپریشی مرزی شدید. در موارد شدید، ممکن است عدم وجود لذت حسی و میل جنسی وجود داشته باشد که نشاندهنده اختلال در روابط عینی اولیه است. این بیماران ممکن است فاقد ظرفیت برای میل جنسی باشند و ممکن است دچار مهار جنسی شوند.
ایدهآلیزه کردن مرزی. بیماران مرزی ممکن است پیوندهای عاشقانه شدیدی با ایدهآلیزه کردن اولیه تجربه کنند، اما این روابط شکننده و مستعد کاهش ناگهانی و پرخاشگری هستند.
هرج و مرج خودشیفتگی. شخصیتهای خودشیفته ممکن است رفتار جنسی هرج و مرجآمیز را نشان دهند که ناشی از نیاز به فتح و عدم سرمایهگذاری عاطفی عمیق است. آنها ممکن است احساس رضایت زودگذر را تجربه کنند اما به سرعت علاقه خود را به شرکای خود از دست میدهند.
مهار نوروتیک. بیماران نوروتیک ممکن است به دلیل تعارضات اودیپالی حلنشده دچار مهار جنسی شوند که منجر به جدایی بین احساسات لطیف و جنسی میشود. آنها ممکن است ظرفیت عشق را داشته باشند اما در تحقق جنسی مشکل داشته باشند.
6. رقص صمیمی پرخاشگری با عشق
بنابراین، با وجود بهترین نیتها، شواهد غیرقابل انکار مرا مجبور میکند که بهطور دقیق بر پرخاشگری در این رساله درباره عشق تمرکز کنم.
نقش پرخاشگری. پرخاشگری بخشی جداییناپذیر از روابط عاشقانه است که بر هیجان جنسی، روابط عینی و عملکردهای سوپرایگو تأثیر میگذارد. این تنها یک نیروی تخریبی نیست بلکه جزئی از تعامل پیچیده عشق و نفرت است.
- هیجان جنسی: شامل یک جزء سادومازوخیستی است که نشاندهنده خواسته برای ادغام و تخلف است.
- روابط عینی: پرخاشگری بخشی از دوگانگی روابط صمیمی است که نیاز به تحمل و ادغام دارد.
- سوپرایگو: اجزای پرخاشگر سوپرایگو میتوانند تخریبی باشند یا به نگرانی و مسئولیت ادغام شوند.
عدم تداوم و دوگانگی. عدم تداوم در مشارکت جنسی و جداییهای مکرر، همتایان مهمی برای صمیمیت و ادغام هستند. این موضوع دوگانگی روابط عینی صمیمی و نیاز به نزدیکی و جدایی را منعکس میکند.
مثلثسازی. میل جنسی شامل خواسته برای عشق انحصاری و خواسته برای درگیری با دو شریک است که دینامیکهای اودیپالی را منعکس میکند. این دوگانگی در مثلثسازی مستقیم و معکوس روابط جنسی ابراز میشود.
7. سوپرایگو: نگهبان و خرابکار عشق
در عشق جنسی بالغ، تکرار ایدهآل خود در قالب شی ایدهآلیزهشده عشق، حس هماهنگی با جهان، تحقق سیستم ارزشی و ایدههای زیباییشناختی فرد را ایجاد میکند: اخلاق و زیبایی در رابطه عاشقانه تحقق مییابند.
نقش دوگانه سوپرایگو. سوپرایگو بهعنوان نگهبان و خرابکار عشق عمل میکند. این میتواند تعهد و مسئولیت را تقویت کند اما همچنین میتواند ممنوعیتهای سخت و احساس گناه را تحمیل کند و با آزادی جنسی تداخل کند.
- ایدهآل خود: بر روی شی محبوب پروژه میشود و عزت نفس را افزایش میدهد و حس هماهنگی ایجاد میکند.
- عملکردهای سوپرایگو: میتوانند سازنده باشند و عشق و تعهد را تقویت کنند یا تخریبی باشند و پرخاشگری و احساس گناه را آزاد کنند.
- سوپرایگوی مشترک: زوجها مجموعهای از ارزشهای مشترک را توسعه میدهند که میتواند رابطه آنها را تقویت یا تهدید کند.
عبور از مرزها. اشتیاق جنسی شامل عبور از مرزهای خود است، از جمله حوزههای بیولوژیکی، عاطفی و اخلاقی. این تجربه فرا رفتن هم شگفتانگیز و هم خطرناک است و نیاز به اعتماد و شجاعت دارد.
تعهد و اشتیاق. اشتیاق جنسی ویژگی دائمی عشق است، نه یک احساس زودگذر. این شدت، تجمیع و نوسازی را در روابط عاشقانه در طول زندگی فراهم میکند و هیجان جنسی را با تجربه انسانی کلی زوج پیوند میزند.
8. انعکاس عشق در آینه تحلیلی
اما فروید... همچنین نتیجهگیری کرد که جستجوی ناخودآگاه برای شی اودیپالی بخشی از تمام روابط عاشقانه طبیعی است و زیرساختی از اشتیاق و ایدهآلیزه کردن شی عشق را فراهم میکند.
عشق انتقالی. محیط تحلیلی فرصتی منحصر به فرد برای مطالعه ماهیت عشق از طریق انتقال فراهم میکند. عشق انتقالی بازسازی روابط عینی گذشته، بهویژه وضعیت اودیپالی است.
- تمایلات اودیپالی: مرکزی برای عشق انتقالی، منعکسکننده جستجوی ناخودآگاه برای شی اودیپالی است.
- انتقال در مقابل عشق واقعی: عشق انتقالی با شدت، سختی و عدم تعادل مشخص میشود، در مقابل عشق واقعی.
- کار کردن از طریق: شامل بررسی تعیینکنندههای ناخودآگاه وضعیت اودیپالی و ادغام تجربیات گذشته و حال است.
پاسخ متقابل. پاسخ جنسی تحلیلگر به عشق انتقالی بیمار جنبهای حیاتی از فرآیند تحلیلی است. این نیاز به خودآگاهی، تحمل و توانایی استفاده از این احساسات برای درک دینامیکهای بیمار دارد.
دینامیکهای جنسیتی. عشق انتقالی با جنسیت شرکتکنندگان متفاوت است و مسیرهای توسعه و تعارضات ناخودآگاه مختلفی را منعکس میکند. ظرفیت تحلیلگر برای تحمل دوگانگی خود برای درک این دینامیکها ضروری است.
9. مازوخیسم: آغوش جنسی رنج
لذت جنسی وعده دادهشده توسط تحریک ریتمیک این قسمتهای بدن زمانی کاهش مییابد یا ناپدید میشود که عمل جنسی به عملکرد ناخودآگاه وسیعتری برای ادغام با یک شی خدمت نکند.
طیف مازوخیسم. مازوخیسم از فداکاری عادی تا خودتخریبی شدید متغیر است. این با لذت آگاهانه یا ناخودآگاه در رنج مشخص میشود که اغلب به احساس گناه ناخودآگاه و نیاز به تنبیه مرتبط است.
- مازوخیسم اخلاقی: بهایی برای بهدست آوردن لذت پرداخت میشود که نیاز به رنج برای بازیابی عشق را منعکس میکند.
- مازوخیسم جنسی: درد، تسلیم و تحقیر برای لذت جنسی ضروری است که منعکسکننده ممنوعیتهای اودیپالی است.
- خودتخریبی اولیه: پرخاشگری شدید به حذف خود یا از دست دادن خودآگاهی تبدیل میشود.
پرخاشگری و عشق. مازوخیسم ادغام پرخاشگری در عشق را منعکس میکند و درد را به هیجان جنسی تبدیل میکند. این ریشه در روابط عینی اولیه و جستجوی ادغام با شی مطلوب دارد.
تفاوتهای جنسیتی. در حالی که مازوخیسم بهعنوان یک انحراف بیشتر در مردان شایع است، مازوخیسم اخلاقی در هر دو جنس رایج است. عوامل فرهنگی و اجتماعی بر ابراز تمایلات مازوخیستی تأثیر میگذارد.
10. خودشیفتگی: انحراف خودمحور عشق
گاهی اوقات انواع و درجات مختلف روانپریشی در شرکای عاطفی به نظر میرسد که منجر به یک تطابق راحت میشود؛ در مواقع دیگر، تفاوتها بهنظر میرسد که منبع ناسازگاری هستند.
عشق خودشیفته. شخصیتهای خودشیفته ممکن است ظرفیت محدودی برای عشق داشته باشند که با تمرکز بر خودارضایی و عدم علاقه واقعی به دیگری مشخص میشود.
- ایدهآلیزه کردن: بر زیبایی فیزیکی یا قدرت متمرکز است و بهعنوان منبع تأمین خودشیفتگی عمل میکند.
- روابط عینی: با عدم همدلی، نیاز به تحسین و ترس از وابستگی مشخص میشود.
- زندگی جنسی: ممکن است با هرج و مرج، کاهش ارزش شرکا و عدم علاقه پایدار مشخص شود.
حسادت و طمع. حسادت و طمع ناخودآگاه، جستجوی شخصیت خودشیفته برای اشیای جنسی را تحریک میکند. نیاز به تصاحب و کاهش ارزش آنچه که حسادت میشود، منجر به چرخهای از ناامیدی و نارضایتی میشود.
فانتزیهای دوقلو. افراد خودشیفته ممکن است به دنبال شرکایی باشند که آینهای از خودشان هستند و سعی در کامل کردن خود از طریق دیگری دارند. این میتواند به عدم صمیمیت واقعی و ترس از از دست دادن هویت منجر شود.
11. زوج، گروه و رقص متعارف
عمل برهنه شدن بهطور ضمنی مفاهیم اجتماعی شرم را لغو میکند و به عاشقان اجازه میدهد بدون شرم به یکدیگر نگاه کنند؛ لباس پوشیدن پس از رابطه جنسی بازگشت به شرم متعارف است.
زوج در مقابل گروه. رابطه زوج همیشه در تنش با گروه اجتماعی اطراف است. اخلاقیات متعارف گروه غالباً با طبیعت خصوصی و شورشی زوج در تضاد است.
- اخلاقیات نهفتگی: گروههای بدون ساختار تمایل دارند اخلاقی مشابه با کودکان در سن نهفتگی را اتخاذ کنند که با سادگی، عدم تحمل ابهام و جدایی بین جنس و لطافت مشخص میشود.
- فرهنگ تودهای: رسانههای جمعی اغلب اخلاقیات متعارف را تقویت میکنند و احساسات و عدم عمق عاطفی را ترویج میدهند.
- هنر جنسی: با ادغام sensuality، روابط عینی و ارزشهای اخلاقی، اخلاقیات متعارف را به چالش میکشد.
عدم تداوم و حریم خصوصی. ظرفیت زوج برای عدم تداوم و حفظ حریم خصوصی برای بقای آنها ضروری است. این عناصر زوج را از فشارهای گروه محافظت میکند و اجازه میدهد تا رابطه منحصر به فرد خود را ابراز کنند.
دینامیکهای اودیپالی. رابطه زوج همیشه تحت تأثیر دینامیک
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب رابطههای عاشقانه عمدتاً نقدهای مثبتی دریافت کرده است و خوانندگان به دیدگاه روانتحلیلی کرنبرگ در مورد عشق و روابط ارج مینهند. بسیاری آن را روشنگر و ارزشمند برای عمل حرفهای میدانند. برخی از تحلیل عمیق جنبههای بالغ و ناکارآمد روابط قدردانی میکنند. با این حال، منتقدان بر این باورند که این کتاب پیچیده است، در برخی دیدگاهها قدیمی به نظر میرسد و بیش از حد بر مفاهیم روانتحلیلی تمرکز دارد. زبان کتاب به عنوان چالشی توصیف شده است که نیاز به دانش پیشزمینهای در روانتحلیل دارد. با وجود دشواریهای آن، بسیاری از خوانندگان این اثر را کاوشی عمیق در دینامیکهای عشق میدانند که بهویژه برای روانشناسان و درمانگران مفید است.