نکات کلیدی
1. فروپاشی روایتهای بزرگ به ظهور یک ایدئولوژی جدید و تفرقهانگیز منجر شده است
ما در دورهای بیش از یک ربع قرن زندگی کردهایم که در آن تمام روایتهای بزرگ ما فروپاشیدهاند.
خلأ ایدئولوژیک: کاهش ایدئولوژیهای مذهبی و سیاسی در اواخر قرن بیستم، خلأی در معنای اجتماعی ایجاد کرد. این خلأ با مجموعهای جدید از باورها که حول عدالت اجتماعی، سیاستهای هویتی و تقاطعگرایی متمرکز شدهاند، پر شده است. این ایدهها که زمانی محدود به حاشیههای دانشگاهی بودند، به سرعت وارد گفتمان اصلی شدهاند.
متافیزیک جدید: این ایدئولوژی نوظهور به عنوان یک جهانبینی جامع خود را معرفی میکند و توضیحاتی برای نابرابریهای اجتماعی و چالشهای شخصی ارائه میدهد. این ایدئولوژی جامعه را به گروههای ستمگر و ستمدیده تقسیم میکند، بر اساس ویژگیهایی مانند نژاد، جنسیت و گرایش جنسی. این چارچوب وعده میدهد که هر نابرابری را نه تنها در زندگی فردی بلکه در سطح جامعه نیز ساماندهی کند.
تقسیم و دشمنی: به جای اینکه جامعه را متحد کند، این ایدئولوژی جدید اغلب تقسیمات را تشدید میکند. این ایدئولوژی مردم را تشویق میکند که خود را عمدتاً از منظر هویت گروهی و قربانی بودن ببینند و این امر منجر به کینه و درگیری بین گروههای مختلف جمعیتی میشود.
2. جنگجویان عدالت اجتماعی سیاستهای هویتی را برای کسب قدرت سلاح میکنند
هدف – در برخی افراد ناآگاهانه و در برخی دیگر عمدی – این است که یک متافیزیک جدید را در جوامع ما جا بیندازند: یک دین جدید، اگر بخواهید.
ریشههای دانشگاهی: ریشههای ایدئولوژی عدالت اجتماعی مدرن را میتوان به متفکران پسامارکسیستی در دانشگاهها نسبت داد. مفاهیمی مانند "امتیاز سفید"، "مردانگی سمی" و "تقاطعگرایی" در دپارتمانهای دانشگاهی توسعه یافته و سپس به جامعه گستردهتر منتقل شدهاند.
دینامیکهای قدرت: حامیان عدالت اجتماعی اغلب تمام تعاملات انسانی را از منظر قدرت میبینند. این دیدگاه فوکویی روابط اجتماعی پیچیده را به دینامیکهای ساده ستمگر-ستمدیده کاهش میدهد و عوامل مهم دیگری مانند اراده فردی، تفاوتهای فرهنگی و واقعیتهای اقتصادی را نادیده میگیرد.
ارزشیابی اخلاقی: قربانی بودن و وضعیت ستمدیده به اشکالی از سرمایه اجتماعی در این پارادایم جدید تبدیل شده است. این امر مردم را تشویق میکند تا شکایات را بزرگنمایی یا حتی جعل کنند و منجر به "مسابقه به سمت پایین" در زمینه ادعای ستم شود.
3. موفقیت جنبش حقوق همجنسگرایان چالشها و تناقضات جدیدی را به وجود میآورد
درست همانطور که یک دوره قبلی ممکن است ترازوی جامعه را به سمت افراد غیرهمجنسگرا متمایل کرده باشد، این دوره تصمیم گرفته است که آن را به سمت دیگر متمایل کند.
از رهایی به دگم: جنبش حقوق همجنسگرایان در مدت زمان نسبتاً کوتاهی موفقیتهای چشمگیری کسب کرده است. با این حال، این پیشرفت سریع به چالشهای جدیدی منجر شده است، از جمله:
- تنش بین سیاستهای همگرا و رادیکال در میان همجنسگرایان
- بحث درباره سیالیت در برابر ثبات گرایش جنسی
- درگیری با سایر گروههای هویتی، به ویژه فعالان ترنس
سردرگمی بیولوژیکی: فشار برای دیدن گرایش جنسی به عنوان ذاتی ("به این شکل متولد شدهاند") با تصورات سیالتر از جنسیت که توسط برخی فعالان ترویج میشود، در تضاد است. این امر سردرگمی درباره ماهیت همجنسگرایی و رابطه آن با هویت جنسیتی ایجاد میکند.
افراط و واکنش: برخی از حامیان حقوق همجنسگرایان به دنبال اهدافی هستند که فراتر از برابری میرود، مانند جشن گرفتن والدین همجنسگرا به عنوان برتر از والدین غیرهمجنسگرا. این امر ممکن است به بیگانگی متحدان بالقوه و ایجاد کینه در میان جمعیت گستردهتر منجر شود.
4. تکامل فمینیسم پارادوکسها و خواستههای غیرممکن ایجاد میکند
از تمایل قوی به سمت غیرهمجنسگرایان، فرهنگ به تمایل ملایم به سمت همجنسگرایان رسیده است.
موجهای تغییر: فمینیسم از طریق چندین "موج" تکامل یافته است که هر کدام تمرکز و خواستههای خاص خود را دارند:
- موج اول: حقوق قانونی (حق رأی، مالکیت املاک)
- موج دوم: برابری در محل کار، حقوق باروری
- موج سوم/چهارم: تقاطعگرایی، مثبتاندیشی بدنی، #MeToo
پیامهای متناقض: فمینیسم مدرن اغلب پیامهای متناقضی ارسال میکند، مانند:
- درخواست برای دیده شدن به عنوان فردی قوی و توانمند، در حالی که همچنین بر قربانی بودن تأکید میکند
- جشن گرفتن از جنسیت زنانه در حالی که شیءانگاری را محکوم میکند
- ترویج برابری جنسیتی در حالی که گاهی مردان را شیطانسازی میکند ("مردانگی سمی")
مسائل حلنشده: نگرانیهای مهم فمینیستی، مانند تعادل بین کار و مادری، همچنان بدون پاسخ ماندهاند در حالی که جنبش بر موضوعات رادیکالتر یا تفرقهانگیزتر تمرکز میکند. این امر بسیاری از زنان را احساس بیحمایتی از فمینیسم اصلی میکند.
5. روابط نژادی به دلیل تمرکز وسواسگونه بر هویت در حال پسرفت است
ما با آیندهای نه تنها از تکهتکه شدن بیشتر، خشم و خشونت، بلکه با آیندهای مواجه هستیم که احتمال واکنش منفی علیه تمام پیشرفتهای حقوقی – از جمله پیشرفتهای خوب – بیشتر میشود.
ایدهآل بیرنگ رها شده: هدف یک جامعه "بیرنگ"، که توسط شخصیتهایی مانند مارتین لوتر کینگ جونیور ترویج میشد، به طور عمده به نفع تمرکز وسواسگونه بر هویت نژادی رها شده است. این تغییر خطر از بین بردن دههها پیشرفت در روابط نژادی را به همراه دارد.
نژادگرایی در همه چیز: هر جنبهای از جامعه اکنون از منظر نژادی دیده میشود، از بحثهای مربوط به اقتباس فرهنگی تا تصمیمات انتخاب بازیگران در سرگرمی. این تمرکز مداوم بر نژاد اغلب بیشتر از آنکه وحدت ایجاد کند، تقسیم ایجاد میکند.
تبعیض معکوس: به نام برابری، برخی از نهادها اکنون به طور علنی علیه گروههای تاریخی ممتاز، به ویژه مردان سفیدپوست تبعیض قائل میشوند. این امر خطر ایجاد اشکال جدیدی از کینه و بیعدالتی را به همراه دارد، به جای اینکه به ریشههای نابرابری پرداخته شود.
6. جنبش ترنس سردرگمی عمیق اجتماعی درباره جنسیت را نمایان میکند
ما هنوز ایده چندانی درباره اینکه چرا برخی افراد همجنسگرا هستند، نداریم. پس از دههها تحقیق، این یک سؤال بزرگ – و بالقوه بیثباتکننده – است که هنوز در مورد یک سؤال هویتی که در کانون ارزشهای ادعایی ما قرار دارد، حل نشده باقی مانده است.
نرمالسازی سریع: حقوق ترنسها با سرعت بیسابقهای از حاشیه به جریان اصلی منتقل شده است. این امر از درک علمی و سازگاری اجتماعی پیشی گرفته و منجر به سردرگمی و درگیری شده است.
نگرانیهای اخلاقی پزشکی: فشار برای مداخلات پزشکی زودهنگام برای جوانان دچار اختلال هویت جنسی، سؤالات اخلاقی جدی را به وجود میآورد، به ویژه با توجه به کمبود مطالعات بلندمدت درباره نتایج. نویسنده استدلال میکند که احتیاط به وسیله اشتیاق ایدئولوژیک نادیده گرفته میشود.
مشکلات تعریفی: گسترش "ترنس" برای شامل کردن هویتهای غیر دوتایی و سیال جنسیتی، مسائل را پیچیدهتر میکند. این امر ایجاد سیاستهای منسجم یا داشتن بحثهای معنادار درباره مسائل ترنس را دشوار میسازد.
7. تقاطعگرایی به جای حل مشکلات، تقسیم را میافزاید
بر خلاف ادعاهای حامیان عدالت اجتماعی، این دستهها در واقع به خوبی با یکدیگر تعامل ندارند. ماتریس ستم یک مکعب روبیک بزرگ نیست که منتظر باشد تا هر مربع توسط دانشمندان اجتماعی مرتب شود.
قربانیهای رقیب: نظریه تقاطعگرایی ادعا میکند که گروههای مختلف ستمدیده را متحد میکند، اما در عمل، اغلب به درگیری بر سر اینکه چه کسی بیشتر ستمدیده است، منجر میشود. این ذهنیت "المپیک ستم" انرژی را از پرداختن به مشکلات واقعی اجتماعی منحرف میکند.
تناقضات منطقی: چارچوب تقاطعگرایی شامل تناقضات متعددی است. به عنوان مثال:
- ادعای اینکه جنسیت یک ساخت اجتماعی است در حالی که بر هویتهای ترنس ذاتی تأکید میکند
- ترویج تنوع فرهنگی در حالی که "اقتضای فرهنگی" را محکوم میکند
- حمایت از حقوق زنان در حالی که گاهی نگرانیهای زنان بیولوژیکی را به نفع زنان ترنس کماهمیت میکند
فلج ناشی از پیچیدگی: با اصرار بر اینکه هر تقاطع ممکن از هویت باید در نظر گرفته شود، تقاطعگرایی عملاً عمل قاطع در هر موضوعی را غیرممکن میسازد. این امر به نوعی فلج تحلیلی منجر میشود.
8. شرکتهای فناوری روایتهای عدالت اجتماعی را تقویت و تحریف میکنند
ما در تلاش بودهایم تا از تداوم تعصبات منفی انسانی توسط فناوری جلوگیری کنیم.
تعصب الگوریتمی: شرکتهای بزرگ فناوری مانند گوگل الگوریتمهای "عدالت یادگیری ماشین" را به منظور کاهش تعصب به کار گرفتهاند. با این حال، این الگوریتمها اغلب اشکال جدیدی از تعصب را معرفی میکنند و نتایج جستجو و ارائه اطلاعات را به نفع روایتهای عدالت اجتماعی تحریف میکنند.
سانسور پلتفرم: شرکتهای رسانههای اجتماعی به طور فزایندهای سخن را در پلتفرمهای خود کنترل میکنند، اغلب به شیوههایی که به نفع ایدئولوژیهای عدالت اجتماعی است. این میتواند به سرکوب دیدگاههای مخالف و تقویت پیامهای فعالان منجر شود.
اتاقهای طنین: ماهیت الگوریتمهای رسانههای اجتماعی تمایل دارد حبابهای ایدئولوژیک ایجاد کند، جایی که کاربران عمدتاً با اطلاعاتی مواجه میشوند که باورهای موجود آنها را تأیید میکند. این امر قطبیسازی را تشدید کرده و باعث میشود افراد به سختی با دیدگاههای جایگزین مواجه شوند.
9. غیرممکن بودن برآورده کردن تمام خواستههای مبتنی بر هویت
از برخی از مشهورترین زنان جهان شنیدهایم که خواستهاند زنان حق داشته باشند جذاب باشند بدون اینکه جنسیسازی شوند.
ادعاهای متناقض: بسیاری از خواستههای مطرح شده توسط جنبشهای مبتنی بر هویت ذاتاً متناقض یا غیرممکن برای برآورده شدن هستند. به عنوان مثال:
- خواستن برای دیده شدن به عنوان فردی قوی و در عین حال ستمدیده
- درخواست نمایندگی در حالی که "اقتضای فرهنگی" را محکوم میکند
- اصرار بر سیالیت جنسیت در حالی که هویتهای جنسیتی ذاتی را ادعا میکند
هدفهای متحرک: به محض اینکه یک خواسته برآورده میشود، خواستههای جدید و اغلب شدیدتر جای آن را میگیرد. این امر یک چرخه بیپایان از شکایت و فعالیت را ایجاد میکند که هرگز به یک نتیجه پایدار نمیرسد.
محدودیتهای عملی: در یک جامعه متنوع، غیرممکن است که به تمام خواستههای خاص هر گروه هویتی پاسخ داده شود بدون اینکه به حقوق دیگران لطمه بزند یا سیاستهای غیرقابل اجرا ایجاد کند. این امر به درگیری و نارضایتی مداوم منجر میشود.
10. رد روایتهای قربانی بودن برای یک دیدگاه متعادلتر
شاید به جای جستجوی ستم و دیدن ستم در همه جا، میتوانیم با توجه به گروههای مختلف "قربانی" که ستمدیده نیستند یا حتی در موقعیت برتری قرار دارند، از این هزارتو خارج شویم.
شناسایی پیشرفت: در حالی که به وجود نابرابریها و بیعدالتیها اذعان داریم، مهم است که پیشرفتهای شگرفی که در زمینههایی مانند حقوق مدنی، برابری زنان و پذیرش LGBT حاصل شده است را نیز شناسایی کنیم. این امر دیدگاه متعادلتری درباره مسائل اجتماعی فراهم میکند.
اراده فردی: تأکید بیش از حد بر ستم سیستماتیک میتواند نقش انتخاب و مسئولیت فردی را کاهش دهد. رویکردی سازندهتر، هم عوامل اجتماعی و هم اراده شخصی را در شکلدهی به نتایج شناسایی میکند.
جستجوی زمین مشترک: به جای تمرکز انحصاری بر تفاوتها و شکایات، جامعه از تأکید بر ارزشهای مشترک و انسانیت مشترک بهرهمند خواهد شد. این رویکرد احتمالاً به درک واقعی و همکاری بین گروههای مختلف منجر میشود.
آخرین بهروزرسانی::
FAQ
What's The Madness of Crowds about?
- Exploration of societal issues: The book examines contemporary issues related to gender, race, and identity politics, suggesting society is experiencing irrational behavior.
- Collapse of grand narratives: Murray argues that traditional narratives have collapsed, creating a vacuum filled by new ideologies like social justice and identity politics.
- Critique of modern ideologies: The author critiques concepts such as "social justice" and "intersectionality," suggesting they create division rather than unity.
Why should I read The Madness of Crowds?
- Insightful analysis: Douglas Murray offers a thought-provoking examination of how modern ideologies impact societal cohesion and individual identity.
- Challenging conventional wisdom: The book encourages readers to question widely accepted beliefs about gender and race, providing a counter-narrative to mainstream discourse.
- Cultural relevance: Given ongoing debates about identity and social justice, this book provides a critical perspective on these complex issues.
What are the key takeaways of The Madness of Crowds?
- Identity politics is divisive: Murray argues that identity politics divides society into competing groups, exacerbating tensions rather than promoting understanding.
- Intersectionality is unworkable: The author critiques intersectionality as a framework that leads to confusion and frustration due to its complexity.
- Need for open discussion: Murray emphasizes the importance of free speech and open dialogue in addressing societal issues.
What are the best quotes from The Madness of Crowds and what do they mean?
- Dogmatic without knowing it: Murray highlights the irony of contemporary society, where people hold strong beliefs without questioning their validity.
- Social justice weaponization: The term "social justice" is often used to frame opposition as morally indefensible, illustrating its rhetorical power.
- Instability of new ideologies: Murray suggests that ideologies like social justice are inherently unstable and cannot sustain societal harmony.
How does Douglas Murray define "identity politics" in The Madness of Crowds?
- Atomization of society: Identity politics divides society into groups based on characteristics like race and gender, leading to a lack of common ground.
- Moral superiority claims: It often assumes individuals from certain groups possess heightened moral insights, leading to exclusionary practices.
- Historical context: Murray traces its evolution from earlier civil rights movements to a more divisive force today.
What critiques does Murray offer regarding "intersectionality"?
- Complexity and confusion: Intersectionality creates unmanageable complexity by requiring navigation of a hierarchy of identities and grievances.
- Unworkable demands: The demands of intersectionality are impractical and can lead to mental exhaustion and societal discord.
- Cultural infiltration: It has permeated institutions, leading to policies that prioritize identity over merit.
What is the significance of the term "social justice" in The Madness of Crowds?
- Ideological framework: "Social justice" is described as a new ideology gaining traction among younger generations as a response to perceived inequities.
- Anti-oppositional nature: The term is framed to make opposition difficult without being labeled as supporting injustice.
- Cultural implications: Murray argues it often leads to societal fragmentation by prioritizing group identity over individual merit.
How does The Madness of Crowds address the issue of race?
- Racial identity focus: Race has become a primary lens for viewing societal issues, often overshadowing individual character and merit.
- Critique of anti-racism: Some anti-racist movements have shifted focus to racial essentialism, which can perpetuate division.
- Call for unity: Murray advocates for judging individuals by character rather than skin color, emphasizing commonality over division.
How does The Madness of Crowds address the topic of trans rights?
- Trans identity acceptance: Murray explores societal changes regarding trans rights, noting increased acceptance but also new tensions.
- Critique of medical practices: Concerns are raised about the medical community's approach to treating gender dysphoria, especially in children.
- Personal stories: The book includes anecdotes illustrating the complexities faced by individuals navigating gender identity.
What does Douglas Murray say about the relationship between race and identity politics?
- Race as a focal point: Race is often the primary lens for viewing social issues, overshadowing other important factors.
- Racial hierarchy: A hierarchy of oppression has emerged, where individuals are judged based on racial identity rather than personal experiences.
- Call for unity: Murray advocates for an inclusive approach that transcends racial divisions, emphasizing shared humanity.
How does the book critique the current state of feminism?
- Feminism and trans issues: Tensions exist between traditional feminist views and trans rights, particularly regarding definitions of womanhood.
- Impact on women's rights: Inclusion of trans women in spaces for biological women complicates discussions about women's rights and safety.
- Need for dialogue: Murray calls for nuanced conversations about gender and feminism, rather than binary approaches.
What solutions does Douglas Murray propose in The Madness of Crowds?
- Encouraging open dialogue: Murray emphasizes fostering environments for open discussions about identity and social issues.
- Rejecting dogmatism: He calls for critical examination of contemporary ideologies, urging questioning of prevailing narratives.
- Promoting individualism: The book advocates for recognizing individual merit and character over group identity for societal cohesion.
نقد و بررسی
کتاب جنون جمعیتها نقدهای متفاوتی دریافت کرده است، بسیاری از منتقدان از نقد دقیق موری بر سیاستهای هویتی و "فرهنگ بیداری" تمجید میکنند. حامیان از تحلیل او دربارهی جنبشهای عدالت اجتماعی و افراطهای احتمالی آنها قدردانی میکنند. منتقدان معتقدند که کتاب فاقد دقت لازم است و بیش از حد به حکایات متکی است. برخی از منتقدان استدلالهای موری را تحریککننده میدانند، در حالی که دیگران آنها را جانبدارانه یا سادهانگارانه میبینند. بحث کتاب دربارهی جنسیت، نژاد و جنسیتگرایی هم توافق و هم جنجال در میان خوانندگان ایجاد میکند.