نکات کلیدی
1. مسئله ذهن و بدن به کیهان گسترش مییابد
هدف این کتاب این است که استدلال کند مسئله ذهن و بدن تنها یک مشکل محلی نیست که به رابطه بین ذهن، مغز و رفتار در موجودات زنده مربوط میشود، بلکه درک ما از کل کیهان و تاریخ آن را تحت تأثیر قرار میدهد.
فراتر از یک مسئله محلی. مسئله سنتی ذهن و بدن، که به رابطه بین حالات ذهنی و فرآیندهای فیزیکی در موجودات فردی مربوط میشود، تنها یک مسئله محلی نیست. بلکه، این مسئله پیامدهای گستردهای دارد که درک ما از کل کیهان و تاریخ آن را تحت تأثیر قرار میدهد. این دیدگاه نشان میدهد که مشکل تنها به فلسفه ذهن محدود نمیشود، بلکه به کیهانشناسی و بنیادهای علم نیز گسترش مییابد.
بازنگری در دانش علمی. فلسفه باید به بررسی محدودیتهای حتی موفقترین دانشهای علمی بپردازد. ما باید از وسوسه فرض کردن اینکه ابزارهای کنونی ما برای درک کل جهان کافی هستند، خودداری کنیم. شناسایی این محدودیتها ممکن است در نهایت به کشف اشکال جدیدی از درک علمی منجر شود.
چالش با کاهشگرایی. نویسنده به تصویر جامع و تخیلی از جهان که از بیولوژی، شیمی و فیزیک استخراج شده است، حمله میکند. این تصویر رابطهای سلسلهمراتبی بین این علوم و کامل بودن توضیح همه چیز از طریق اتحاد آنها را فرض میکند. این مادیگرایی کاهشگرا بهطور گستردهای بهعنوان تنها امکان جدی فرض میشود، اما نویسنده به آن اعتراض میکند.
2. نئو-داروینیسم مادیگرا احتمالاً نادرست است
هدف من یک تصویر جامع و تخیلی از جهان است که از برخی کشفیات بیولوژی، شیمی و فیزیک استخراج شده است—یک جهانبینی طبیعیگرای خاص که رابطهای سلسلهمراتبی بین موضوعات آن علوم را فرض میکند و کامل بودن توضیح همه چیز در جهان از طریق اتحاد آنها را در اصل میپذیرد.
عدم باور به کاهشگرایی. نویسنده به واکنش غیرآموختهی عدم باور به حساب نئو-داروینیستی از منشاء و تکامل زندگی دفاع میکند. به نظر میرسد که زندگی بهگونهای که ما میشناسیم نتیجهای از یک دنباله تصادفی از حوادث فیزیکی به همراه انتخاب طبیعی باشد، غیرقابل باور است. این شکاکیت بر اساس باور مذهبی نیست، بلکه بر اساس این باور است که شواهد علمی موجود بهطور منطقی ما را ملزم نمیکند که حس مشترک را زیر سوال ببریم.
مشکلات با احتمال. مشکلات قابل توجهی در زمینه احتمال وجود دارد که به اندازه کافی جدی گرفته نمیشوند، هم در مورد تکامل اشکال زندگی از طریق جهش تصادفی و انتخاب طبیعی و هم در مورد تشکیل سیستمهای فیزیکی از ماده مرده که قادر به چنین تکاملی هستند. هرچه بیشتر درباره پیچیدگی کد ژنتیکی میآموزیم، این مشکلات سختتر به نظر میرسند.
چالش با اجماع. دکترین غالب—که ظهور زندگی از ماده مرده و تکامل آن از طریق جهش تصادفی و انتخاب طبیعی به اشکال کنونیاش تنها شامل عمل قانون فیزیکی است—نمیتواند بهعنوان غیرقابل نفوذ در نظر گرفته شود. این یک فرض governing پروژه علمی است نه یک فرضیه علمی بهخوبی تأیید شده.
3. ضدکاهشگرایی محدودیتهای علوم فیزیکی را نمایان میسازد
اگر کاهشگرایی در برخی جنبهها شکست بخورد، این یک محدودیت برای دامنه علوم فیزیکی را نمایان میسازد که بنابراین باید با چیزی دیگر تکمیل شود تا عناصر گمشده را توضیح دهد.
فراتر از توضیح فیزیکی. استدلالهای ضدکاهشگرا نشان میدهند که برخی چیزها وجود دارند که علوم فیزیکی به تنهایی نمیتوانند بهطور کامل توضیح دهند. ممکن است اشکال دیگری از درک لازم باشد، یا شاید واقعیت بیشتر از آنچه که حتی پیشرفتهترین فیزیک میتواند توصیف کند، باشد. این یک محدودیت برای دامنه علوم فیزیکی را نمایان میسازد.
ذهن بهعنوان مرکز. اگر جنبههای ذهنی صرفاً فیزیکی نباشند، نمیتوانند بهطور کامل توسط علم فیزیکی توضیح داده شوند. دشوار است که به این نتیجه نرسیم که آن جنبههای از ساختار فیزیکی ما که جنبههای ذهنی را به همراه دارند، نیز نمیتوانند بهطور کامل توسط علم فیزیکی توضیح داده شوند. این امکان را فراهم میآورد که یک مفهوم فراگیر از نظم طبیعی بهطور قابل توجهی متفاوت از مادیگرایی وجود داشته باشد—مفهومی که ذهن را بهعنوان مرکز قرار میدهد، نه بهعنوان یک اثر جانبی از قانون فیزیکی.
نیاز به یک جایگزین جامع. عدم وجود هرگونه جایگزین جامع، برنامههای مختلف کاهشگرایانه درباره ذهن، ارزش و معنا را به پیش میبرد، با وجود غیرقابل باور بودن ذاتی آنها. یک جایگزین واقعی برای برنامه کاهشگرایانه نیازمند توضیحی است که چگونه ذهن و همه چیزهایی که با آن همراه است، در جهان ذاتی است.
4. آگاهی غیرقابل کاهش و بنیادی است
آگاهی بزرگترین مانع برای یک طبیعیگرایی جامع است که تنها به منابع علم فیزیکی تکیه میکند.
آگاهی بهعنوان مانع. آگاهی بزرگترین مانع برای یک طبیعیگرایی جامع است که تنها به منابع علم فیزیکی تکیه میکند. وجود آگاهی بهنظر میرسد که نشان میدهد توصیف فیزیکی از جهان، با وجود غنای آن و قدرت توضیحیاش، تنها بخشی از حقیقت است.
شکست کاهشگرایی. بنبستهای متعدد در پیشرفت مادیگرایی نشان میدهد که دوگانگی Ψ/Φ که در آغاز علم مدرن معرفی شده، ممکن است سختتر از آن باشد که بسیاری از مردم تصور کردهاند. موضوعات آگاه و زندگیهای ذهنی آنها اجزای اجتنابناپذیر واقعیت هستند که توسط علوم فیزیکی قابل توصیف نیستند.
نیاز به انقلاب مفهومی. مسئله ذهن و بدن به اندازهای دشوار است که باید به تلاشها برای حل آن با مفاهیم و روشهایی که برای توضیح انواع بسیار متفاوتی از چیزها توسعه یافتهاند، مشکوک باشیم. پیشرفت نظری در این زمینه نیازمند یک انقلاب مفهومی عمده است که حداقل به اندازه نظریه نسبیت رادیکال باشد.
5. طبیعیگرایی تکاملی عقل را تضعیف میکند
طبیعیگرایی تکاملی به این معناست که نباید هیچیک از باورهای خود را جدی بگیریم، از جمله تصویر علمی از جهان که خود طبیعیگرایی تکاملی به آن وابسته است.
تضعیف قابلیت اطمینان. طبیعیگرایی تکاملی یک توضیح از قابلیتهای ما ارائه میدهد که قابلیت اطمینان آنها را تضعیف میکند و در این فرآیند خود را تضعیف میکند. مکانیزمهای شکلگیری باور که در مبارزه روزمره برای بقا مزیت انتخابی دارند، اعتماد ما به ساختن حسابهای نظری از جهان بهطور کلی را توجیه نمیکنند.
واقعگرایی اخلاقی و تکامل. یک خودآگاهی تکاملی تقریباً بهطور قطع ما را ملزم میکند که واقعگرایی اخلاقی را رها کنیم—باور طبیعی که قضاوتهای اخلاقی ما مستقل از باورهای ما درست یا نادرست هستند. طبیعیگرایی تکاملی به این معناست که نباید هیچیک از باورهای خود را جدی بگیریم، از جمله تصویر علمی از جهان که خود طبیعیگرایی تکاملی به آن وابسته است.
اقتدار عقل. داستان تکاملی اقتدار عقل را در موقعیتی بسیار ضعیفتر قرار میدهد. این موضوع بهویژه در مورد قابلیتهای اخلاقی و دیگر قابلیتهای هنجاری ما صادق است—که اغلب برای اصلاح غرایز خود به آنها تکیه میکنیم.
6. واقعگرایی ارزشی چالشهایی برای توضیحات طبیعیگرایانه ایجاد میکند
واقعگرایی آنها را بهعنوان نتیجه یک فرآیند کشف تفسیر میکند، که از ظهور اولیه ارزشها که قابل مقایسه با باورهای ادراکی هستند، آغاز میشود و بهسوی درک بهتری از چگونگی زندگی ما حرکت میکند.
قضاوتهای ارزشی و انگیزه. مسئله جایگاه ارزش در جهان طبیعی شامل اما فراتر از مشکلات جایگاه آگاهی و شناخت بهطور کلی است، زیرا بهطور خاص با حوزه عملی—کنترل و ارزیابی رفتار—در ارتباط است. واضح است که وجود ارزش و واکنش ما به آن به آگاهی و شناخت وابسته است.
واقعگرایی در مقابل ذهنگرایی. اختلاف بین واقعگرایی و ذهنگرایی درباره محتوای جهان نیست. این یک اختلاف درباره نظم توضیح هنجاری است. واقعگرایان بر این باورند که قضاوتهای اخلاقی و دیگر قضاوتهای ارزیابی میتوانند اغلب توسط حقایق ارزیابی عمومیتر یا بنیادیتر، به همراه حقایق مرتبط با آنها توضیح داده شوند.
ناسازگاری با داروینیسم. نویسنده با موضع شارون استریت موافق است که واقعگرایی اخلاقی با حساب داروینی از تأثیر تکاملی بر قابلیتهای قضاوت اخلاقی و ارزیابی ما ناسازگار است. از آنجا که واقعگرایی اخلاقی درست است، یک حساب داروینی از انگیزههای زیرین قضاوت اخلاقی باید نادرست باشد، با وجود اجماع علمی به نفع آن.
7. هدفمندی یک راهحل بالقوه ارائه میدهد
من معتقدم که هدفمندی یک جایگزین طبیعیگرایانه است که از همه سه توضیح دیگر—شانس، آفرینشگرایی و قانون فیزیکی بدون هدف—متمایز است.
هدفمندی بهعنوان یک جایگزین طبیعیگرایانه. هدفمندی یک جایگزین طبیعیگرایانه است که از شانس، آفرینشگرایی و قانون فیزیکی بدون هدف متمایز است. برای اجتناب از اشتباهی که وایت در فرضیه تعصب غیرقصدی مییابد، هدفمندی باید در آنچه که محتمل میسازد محدودکننده باشد، اما بدون وابستگی به نیتها یا انگیزهها.
قوانین هدفمندی. هدفمندی به این معناست که برخی قوانین طبیعی، بر خلاف تمام قوانین علمی بنیادی که تاکنون کشف شدهاند، در عمل تاریخی زمانی دارند. قوانین فیزیک همه معادلاتی هستند که روابط جهانی را مشخص میکنند که در هر زمان و مکانی بین مقادیر قابل مشخصسازی ریاضی برقرار است.
اصول سازمانی و توسعهای. یک هدفمندی طبیعیگرایانه به این معناست که اصول سازمانی و توسعهای از این نوع بخشی غیرقابل کاهش از نظم طبیعی هستند و نتیجه تأثیر عمدی یا هدفدار هیچکس نیستند.
8. جهان بهتدریج در حال بیداری است
هر یک از زندگیهای ما بخشی از فرآیند طولانی بیداری تدریجی جهان و آگاهی از خود است.
تغییر شناختی. تغییر شناختی بزرگ، گسترش آگاهی از شکلهای دیدگاهی موجود در زندگی موجودات خاص به شکلی عینی و جهانی است که هم بهطور فردی و هم بینذهنی وجود دارد. این در ابتدا یک فرآیند تکاملی بیولوژیکی بود و در گونه ما به یک فرآیند فرهنگی جمعی نیز تبدیل شده است.
بخشی از یک فرآیند بزرگتر. هر یک از زندگیهای ما بخشی از فرآیند طولانی بیداری تدریجی جهان و آگاهی از خود است. این دیدگاه بر ارتباط متقابل آگاهی فردی و فرآیند کیهانی بزرگتر تأکید میکند.
فراتر از مادیگرایی. برای درک واقعی سؤالات و قضاوتهای ما درباره ارزشها و دلایل، باید ایدهای را که آنها نتیجه عمل قابلیتهایی هستند که از ابتدا بهطور تصادفی و از طریق انتخاب طبیعی شکل گرفتهاند، یا اینکه اثرات جانبی تصادفی انتخاب طبیعی هستند، یا محصولات انحراف ژنتیکی هستند، رد کنیم.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب ذهن و کیهان نوشتهی توماس ناگل به چالش کشیدن نئوداروینیسم مادیگرا میپردازد و ادعا میکند که این نظریه نمیتواند آگاهی، عقل و ارزش را توضیح دهد. ناگل دیدگاه teleological (هدفگرا) از طبیعت را پیشنهاد میکند و بیان میدارد که جهان تمایل ذاتی به زندگی و ذهن دارد. در حالی که برخی از صداقت و شجاعت ناگل در به چالش کشیدن اصول علمی قدردانی میکنند، دیگران به کمبود تخصص علمی و شواهد او انتقاد میکنند. این کتاب به دلیل همدردی ظاهری ناگل با استدلالهای طراحی هوشمند، علیرغم بیخداییاش، جنجالهایی را به وجود آورد. منتقدان در ارزیابی ارزشهای این کتاب دچار اختلاف نظر هستند؛ برخی آن را تحریککنندهی تفکر میدانند و برخی دیگر آن را نادرست و گمراهکننده تلقی میکنند.