Facebook Pixel
Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
Nature, Man and Woman

Nature, Man and Woman

توسط Alan W. Watts 1958 224 صفحات
4.17
1k+ امتیازها
گوش دادن

نکات کلیدی

1. طبیعت یک "چیز" جدا نیست، بلکه یک فرآیند پیوسته و به هم پیوسته است.

در چنین جهانی، غیرممکن است که انسان را جدا از طبیعت در نظر بگیریم، به عنوان یک روح تبعیدی که این جهان را با ریشه‌هایش در جهانی دیگر کنترل می‌کند.

وابستگی متقابل کلیدی است. جهان مجموعه‌ای از اشیاء جدا نیست، بلکه یک شبکه از روابط به هم پیوسته است. انسان یک موجود جدا نیست، بلکه بخشی جدایی‌ناپذیر از این کل پیوسته است. این دیدگاه، دیدگاه رایج غربی را که انسان‌ها را جدا از طبیعت و برتر از آن می‌داند، به چالش می‌کشد.

  • به یک جنگل فکر کنید: هر درخت، گیاه و حیوان به یکدیگر وابسته‌اند و برای بقا به هم نیاز دارند.
  • به بدن انسان توجه کنید: اعضا در یک سیستم پیچیده با هم کار می‌کنند، نه به عنوان بخش‌های جدا.
  • خود جهان یک شبکه وسیع از کهکشان‌ها و سیستم‌های ستاره‌ای به هم پیوسته است.

وحدت پیوسته. این وابستگی متقابل به این معناست که اقدامات در یک بخش از سیستم تأثیرات موجی در سراسر آن دارند. درک این وابستگی متقابل برای زندگی در هماهنگی با طبیعت و خودمان ضروری است. این نیاز به تغییر از یک دیدگاه تکه‌تکه به یک دیدگاه کل‌نگر دارد.

فراتر از دوگانگی. ایده‌ی "انسان" و "طبیعت" جدا، یک ساختار فکری است، نه بازتابی از واقعیت. ماهیت واقعی جهان یک فرآیند پویا و همیشه در حال تغییر است که در آن همه چیز به یکدیگر وابسته است. این درک مرزهای مصنوعی که اغلب ایجاد می‌کنیم را از بین می‌برد.

2. تفکر غربی اغلب تقسیمات مصنوعی بین روح و طبیعت، ذهن و بدن ایجاد می‌کند.

تقسیمات سخت روح و طبیعت، ذهن و بدن، سوژه و شیء، کنترل‌کننده و کنترل‌شونده، به طور فزاینده‌ای به عنوان کنوانسیون‌های نامناسب زبان دیده می‌شوند.

تفکر دوگانه. فرهنگ غربی تمایل دارد روح را از طبیعت، ذهن را از بدن و سوژه را از شیء جدا کند. این باعث ایجاد حس بیگانگی و تضاد می‌شود، جایی که روح به عنوان برتر از جسم و ذهن به عنوان جدا از بدن دیده می‌شود.

  • این دوگانگی در نحوه‌ای که اغلب بدن را به عنوان یک ظرف صرف برای روح می‌بینیم، مشهود است.
  • همچنین در ایده‌ای که جهان طبیعی چیزی است که باید تسخیر و کنترل شود، منعکس می‌شود.
  • این جدایی منجر به احساسی از "بریدگی" از خود و جهان می‌شود.

عواقب تقسیم. این تقسیمات مصنوعی منجر به درک تکه‌تکه‌ای از واقعیت می‌شود. ما از وابستگی متقابل همه چیز غافل می‌شویم و حس تضاد درونی ایجاد می‌کنیم. این جدایی همچنین تمایل به کنترل و تسلط بر طبیعت را تقویت می‌کند، به جای اینکه در هماهنگی با آن زندگی کنیم.

فراتر از دسته‌بندی‌ها. جهان از "مواد" یا موجودات جدا تشکیل نشده است، بلکه از فرآیندها و روابط است. ذهن و ماده، روح و طبیعت، مواد متمایز نیستند، بلکه جنبه‌های مختلف از یک واقعیت زیرین هستند. این درک نیاز به تغییر از تفکر در قالب دسته‌ها به تفکر در قالب الگوها و فرآیندها دارد.

3. درک واقعی از احساس و تجربه مستقیم ناشی می‌شود، نه فقط تحلیل‌های عقلانی.

ما باید بدانیم که درباره چه چیزی صحبت می‌کنیم، که نیاز به یک زمینه اولیه از تفکر و سکوت درونی دارد، از تماشا بدون سوال و پرش به نتیجه‌گیری.

فراتر از عقل. تحلیل عقلانی به تنهایی نمی‌تواند ماهیت واقعی واقعیت را درک کند. درک واقعی نیاز به تجربه مستقیم و احساسی از جهان دارد، نوعی "دانستن" که فراتر از کلمات و مفاهیم است. این جوهر "کوان" یا تفکر بی‌کلام است.

  • به یادگیری رقص فکر کنید: می‌توانید درباره آن بخوانید، اما درک واقعی از احساس حرکات ناشی می‌شود.
  • به قدردانی از هنر توجه کنید: تحلیل عقلانی می‌تواند درک را تقویت کند، اما تجربه واقعی احساسی و شهودی است.
  • همین امر برای درک طبیعت صادق است: این نیاز به ذهنی خاموش و پذیرنده دارد.

محدودیت‌های فکر. فکر، با ماهیت خطی و تحلیلی‌اش، تنها می‌تواند جنبه‌ای محدود از واقعیت را درک کند. این جهان را به بخش‌های جدا تقسیم می‌کند و وابستگی و کلیت کل را از دست می‌دهد. به همین دلیل است که درک عقلانی به تنهایی کافی نیست.

قدرت احساس. احساس، در این زمینه، تنها یک عاطفه نیست، بلکه یک راه دانستن است که مستقیم، فوری و غیرمفهومی است. این شامل آگاهی خاموش و باز است که به ما اجازه می‌دهد جهان را از درون به بیرون درک کنیم. این مسیر به درک واقعی است.

4. خود، با تمایلات چنگ زدن و کنترل، منبع اصلی رنج است.

در اصل، خود شامل همه چیز است، سپس از خود جهان خارجی را جدا می‌کند.

توهم جدایی. خود، حس یک "من" جدا است که از جهان متمایز است. این حس جدایی یک توهم است، یک ساختار فکری که احساس انزوا و آسیب‌پذیری ایجاد می‌کند.

  • خود یک "باقیمانده کوچک" از احساس گسترده‌تری از وحدت با جهان است.
  • این یک حس فشار ذهنی است، از تلاش برای کنترل و مدیریت تجربه.
  • این حس جدایی ریشه بسیاری از رنج‌های ماست.

ذهن چنگ‌زن. خود با تمایلات چنگ زدن و کنترل مشخص می‌شود. این تلاش می‌کند تا لذت را حفظ کند و از درد دوری کند، که منجر به حالت دائمی اضطراب و نارضایتی می‌شود. این چنگ زدن نوعی مقاومت در برابر جریان طبیعی زندگی است.

رها کردن. آزادی واقعی از رها کردن نیاز خود به کنترل و چنگ زدن ناشی می‌شود. این شامل شناسایی این است که خود، خود واقعی نیست، بلکه یک ساختار محدود و شرطی است. با رها کردن خود، می‌توانیم حس عمیق‌تری از آرامش و ارتباط را تجربه کنیم.

5. خودجوشی، یا "تزو-جان"، راه طبیعی بودن است، آزاد از تلاش‌های تحمیلی.

عبارت چینی که معمولاً به "طبیعت" ترجمه می‌شود، تزو-جان است، به معنای واقعی "از خود چنین است"، و بنابراین معادل بهتری ممکن است "خودجوشی" باشد.

"از خود چنین است." اصطلاح چینی "تزو-جان" جوهر خودجوشی را به تصویر می‌کشد، به معنای "از خود چنین است." این به این معناست که طبیعت بدون نیروی خارجی یا قصد آگاهانه عمل می‌کند. این راه طبیعی بودن است، آزاد از تلاش‌های تحمیلی.

  • به یک گل فکر کنید: آن به طور طبیعی شکوفا می‌شود، بدون هیچ تلاشی آگاهانه.
  • به یک رودخانه توجه کنید: آن به طور خودجوش جریان می‌یابد، بدون هیچ کنترلی خارجی.
  • همین امر برای عمل انسانی صادق است: خلاقیت واقعی از خودجوشی ناشی می‌شود.

فراتر از اراده. خودجوشی به معنای بی‌انضباطی یا فقدان انضباط نیست. این یک حالت بودن است که در آن عمل به طور طبیعی از لحظه حاضر ناشی می‌شود، بدون مداخله اراده چنگ‌زن خود. این یک حالت عمل بدون تلاش است.

هنر "وو-وی." مفهوم تائویی "وو-وی"، که معمولاً به "عدم عمل" ترجمه می‌شود، درباره‌ی انفعال نیست، بلکه درباره‌ی عمل در هماهنگی با جریان طبیعی چیزهاست. این درباره‌ی انجام دادن بدون تحمیل، اجازه دادن به چیزها برای شکوفایی خودجوش است. این مسیر به خلاقیت و کارایی واقعی است.

6. جنسیت، زمانی که با معنویت ادغام شود، می‌تواند راهی به درک عمیق باشد.

بالاتر از همه، عشق جنسی شدیدترین و دراماتیک‌ترین راه‌های مشترک است که یک انسان به اتحاد و رابطه آگاهانه با چیزی خارج از خود می‌رسد.

فراتر از جسم. جنسیت تنها یک عمل جسمی نیست، بلکه یک بیان قدرتمند از وابستگی متقابل ماست. این یک راه برای تجربه اتحاد با دیگری است، نگاهی به وحدت پیوسته همه چیزها.

  • عشق جنسی یک "انتقال" فراتر از اراده آگاهانه است.
  • این یک راه برای تجربه خودجوشی ارگانیک وجود ماست.
  • این یک مسیر به درک عمیق است زمانی که با معنویت ادغام شود.

مسئله جدایی. در فرهنگ‌هایی که حس جدایی قوی از طبیعت وجود دارد، جنسیت اغلب به عنوان یک مشکل، تحقیرآمیز یا حتی شرارت‌آمیز دیده می‌شود. این به این دلیل است که به عنوان یادآوری از طبیعت حیوانی ما دیده می‌شود، نه به عنوان راهی به بینش معنوی.

جنسیت مقدس. زمانی که جنسیت با معنویت ادغام می‌شود، به یک مسیر برای خودشناسی و ارتباط تبدیل می‌شود. این یک راه برای تجربه الهی در انسانی است، برای شناسایی مقدس بودن بدن و خواسته‌های آن. این نیاز به تغییر از یک دیدگاه دوگانه درباره‌ی جنسیت به یک دیدگاه کل‌نگر دارد.

7. "بی‌معنایی" جهان دروازه‌ای به عمیق‌ترین شادی و آزادی آن است.

ایده یک جهان بی‌هدف ترسناک است زیرا ناقص است.

فراتر از هدف. جهان، در کل، هیچ هدف یا هدف ذاتی ندارد. این می‌تواند یک فکر ترسناک باشد برای کسانی که به دنبال معنا در دستاوردهای خارجی یا نتایج آینده هستند. اما این همچنین دروازه‌ای به شادی و آزادی عمیق است.

  • جهان "انسان‌دل" نیست، به این معنا که هدف‌های انسانی ندارد.
  • این به این معنا نیست که غیرانسانی است، بلکه فراتر از دسته‌بندی‌های انسانی است.
  • عدم وجود هدف اجازه می‌دهد تا قدردانی عمیق‌تری از لحظه حاضر داشته باشیم.

شادی "بی‌معنایی." وقتی از نیاز به معنا رها می‌شویم، می‌توانیم جهان را به عنوان نوعی بی‌معنایی عالی، ابراز خالص شادی تجربه کنیم. این شادی لحظه حاضر است، آزاد از بار گذشته یا آینده.

آزادی از چنگ زدن. درک اینکه جهان هیچ هدف ذاتی ندارد، ما را از نیاز به چنگ زدن یا کنترل آن آزاد می‌کند. ما می‌توانیم به سادگی حاضر باشیم، جهان را همان‌طور که هست تجربه کنیم، بدون نیاز به تحمیل معنای خود بر آن. این جوهر آزادی واقعی است.

8. پذیرش لحظه حاضر، از جمله رنج، کلید رهایی است.

مشکل مرگ قطعاً با حذف مرگ حل نمی‌شود، که تقریباً معادل بریدن سر برای درمان سردرد است.

فراتر از مقاومت. رنج بخشی اجتناب‌ناپذیر از زندگی است و تلاش برای اجتناب از آن تنها آن را تشدید می‌کند. رهایی واقعی از پذیرش لحظه حاضر، از جمله تمام درد و ناراحتی آن ناشی می‌شود.

  • مشکل رنج با حذف رنج حل نمی‌شود، بلکه با تغییر رابطه ما با آن حل می‌شود.
  • این نیاز به تمایل به احساس حالات منفی ما بدون تلاش برای فرار از آن‌ها دارد.
  • در پذیرش رنج است که ما قدرت و تاب‌آوری واقعی را پیدا می‌کنیم.

رقص دوگانگی‌ها. زندگی رقصی از دوگانگی‌هاست، از شادی و اندوه، لذت و درد. این‌ها موجودیت‌های جدا نیستند، بلکه دو روی یک سکه هستند. درک واقعی از پذیرش هر دو ناشی می‌شود، به جای تلاش برای حذف یکی.

لحظه حاضر. لحظه حاضر تنها واقعیتی است که داریم. با پذیرش کامل آن، بدون مقاومت، می‌توانیم حس آرامش و کلیتی را تجربه کنیم که فراتر از محدودیت‌های خود ماست. این مسیر رهایی است.

9. "هویت درونی" دوگانگی‌ها وحدت پیوسته همه چیزها را آشکار می‌کند.

چیزها در کلمات قابل تفکیک هستند که در طبیعت غیرقابل تفکیک‌اند زیرا کلمات شمارنده‌ها و طبقه‌بندی‌کننده‌هایی هستند که می‌توانند به هر ترتیبی تنظیم شوند.

فراتر از دوگانگی. جهان از نیروهای جدا و متضاد تشکیل نشده است، بلکه از روابط به هم پیوسته و وابسته متقابل تشکیل شده است. دوگانگی‌هایی مانند خوب و بد، زندگی و مرگ، نه متقابل بلکه دو روی یک سکه هستند.

  • بدون شمال، جنوبی وجود ندارد، بدون فضای جامد، وجودی نیست، بدون هیچ‌چیز، وجودی نیست.
  • این دوگانگی‌ها گزینه‌های متقابل نیستند، بلکه همبستگی‌ها هستند که هر یک دیگری را تعریف می‌کند.
  • "هویت درونی" دوگانگی‌ها وحدت پیوسته همه چیزها را آشکار می‌کند.

محدودیت‌های زبان. زبان، با تمایلش به طبقه‌بندی و جداسازی، اغلب وابستگی متقابل واقعیت را پنهان می‌کند. کلمات شمارنده‌هایی هستند که می‌توانند به هر ترتیبی تنظیم شوند، اما طبیعت یک کل پیوسته است.

نوار مویس. نوار مویس یک تشبیه خوب برای هویت درونی دوگانگی‌هاست. این دو وجه دارد، اما آن‌ها یکسان هستند. این نشان می‌دهد که چیزهای به ظاهر جدا در واقع یکی هستند.

10. حکمت واقعی در پذیرش هم فرم و هم بی‌فرمی، شناخته شده و ناشناخته نهفته است.

نکته این است که به سادگی غیرممکن است که از آن دور شویم، هرچقدر هم که به وضوح تصور کنیم که این کار را کرده‌ایم.

فراتر از اشکال ثابت. جهان از اشکال ثابت و ایستا تشکیل نشده است، بلکه از فرآیندهای همیشه در حال تغییر تشکیل شده است. حکمت واقعی در پذیرش هم فرم و هم بی‌فرمی، شناخته شده و ناشناخته نهفته است.

  • تائو "بی‌فرم" است، اما این یک خلأ خالی نیست. این یک الگو بدون ویژگی‌های قابل تشخیص است.
  • جهان هم عینی و هم انتزاعی، هم مادی و هم معنوی است.
  • درک واقعی از پذیرش هر دو جنبه واقعیت ناشی می‌شود.

محدودیت‌های دانش. هرچه بیشتر می‌دانیم، بیشتر به محدودیت‌های دانش خود پی می‌بریم. حکمت واقعی در پذیرش ناشناخته نهفته است، در شناسایی اینکه جنبه‌هایی از واقعیت همیشه فراتر از دسترس ما خواهند بود.

رقص زندگی. زندگی رقصی بین شناخته شده و ناشناخته، فرم و بی‌فرمی است. این یک فرآیند تغییر و تحول مداوم است. حکمت واقعی در پذیرش این رقص نهفته است، در اجازه دادن به خودمان برای حمله شدن توسط جریان زندگی.

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

4.17 از 5
میانگین از 1k+ امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب طبیعت، انسان و زن نوشته‌ی آلن واتس به بررسی فلسفه‌های شرقی و ارتباط آن‌ها با تفکر غربی می‌پردازد و بر رابطه‌ی انسان با طبیعت و جنسیت تمرکز دارد. خوانندگان از سبک نوشتاری قابل دسترس واتس و ایده‌های تحریک‌آمیز او قدردانی می‌کنند، هرچند برخی بخش‌ها را دشوار برای درک می‌یابند. این کتاب دیدگاه‌های متعارف غربی درباره‌ی معنویت، طبیعت و نقش‌های جنسیتی را به چالش می‌کشد و از تائویسم و بودیسم الهام می‌گیرد. در حالی که برخی خوانندگان بخش‌هایی از کتاب را قدیمی یا جنجالی می‌دانند، بسیاری دیگر به خاطر بینش‌های عمیق و پتانسیل آن برای گسترش دیدگاه فرد نسبت به زندگی، روابط و تجربه‌ی انسانی، از این کتاب ستایش می‌کنند.

درباره نویسنده

آلن ویلسون واتس، فیلسوف و نویسنده‌ای بریتانیایی بود که فلسفه‌های شرقی را برای مخاطبان غربی محبوب کرد. او دارای مدارک تحصیلی عالی در زمینه الهیات و دین بود و به طور گسترده‌ای در موضوعاتی مانند هویت شخصی، آگاهی و ماهیت واقعیت نوشت. واتس بیش از ۲۵ کتاب و مقالات متعددی تألیف کرد و دانش خود از ادیان شرقی و غربی را با درک علمی ترکیب نمود. آثار او معمولاً بر تفسیر فلسفه‌های آسیایی، به ویژه بودیسم زِن و تائوئیسم، برای خوانندگان غربی متمرکز بود. واتس به خاطر سبک سخنرانی شیوا و توانایی‌اش در قابل فهم کردن مفاهیم فلسفی پیچیده برای عموم شناخته می‌شد و به طور قابل توجهی در گسترش ایده‌های معنوی شرقی در غرب در نیمه‌ی قرن بیستم سهم داشت.

Other books by Alan W. Watts

0:00
-0:00
1x
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
Select Speed
1.0×
+
200 words per minute
Create a free account to unlock:
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Ratings: Rate books & see your ratings
Unlock Unlimited Listening
🎧 Listen while you drive, walk, run errands, or do other activities
2.8x more books Listening Reading
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Jan 25,
cancel anytime before.
Compare Features Free Pro
Read full text summaries
Summaries are free to read for everyone
Listen to summaries
12,000+ hours of audio
Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 10
Unlimited History
Free users are limited to 10
What our users say
30,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Try Free & Unlock
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Settings
Appearance
Black Friday Sale 🎉
$20 off Lifetime Access
$79.99 $59.99
Upgrade Now →