نکات کلیدی
1. فلسفه رهبری خود را در یک صفحه بیان کنید
تصور کنید که بتوانید فلسفه رهبری خود را در یک برگ کاغذ توضیح دهید - یک خلاصه ساده 8.5 در 11 اینچی از تمام آنچه که هستید و میخواهید به عنوان یک رهبر باشید.
ابزار قدرتمند برای وضوح. روش "حداکثرهای رهبری" به شما کمک میکند تا فلسفه رهبری خود را به 15-20 بیانیه احساسی قوی که در یک صفحه جا میگیرد، تقطیر کنید. این قالب مختصر شما را مجبور میکند بر آنچه واقعاً در سبک رهبری شما اهمیت دارد تمرکز کنید و انتظارات خود را به راحتی به تیم خود منتقل کنید.
اصالت کلیدی است. حداکثرهای شما باید عمیقاً شخصی، عاری از اصطلاحات شرکتی و ریشهدار در تجربیات خودتان باشند. آنها به عنوان یادآوریهای روزانه از نحوه رفتار و رهبری شما عمل میکنند و به عنوان وجدان رهبری شما عمل میکنند. با به اشتراک گذاشتن این حداکثرها و داستانهای پشت آنها، اعتماد و درک با تیم خود ایجاد میکنید.
چهار جنبه رهبری. این روش شامل:
- رهبری خود
- رهبری تفکر
- رهبری افراد خود
- رهبری یک زندگی متعادل
2. ابتدا خود را رهبری کنید: انگیزه و چشمانداز آینده خود را تعریف کنید
اگر نمیتوانید خود را الهام بخشید، چگونه میتوانید انتظار داشته باشید که افراد خود را الهام بخشید؟
"چرا"ی خود را بشناسید. درباره آنچه واقعاً شما را انگیزه میدهد و چرا هر روز از خواب بیدار میشوید تأمل کنید. این درک به شما کمک میکند کار خود را با علایق خود هماهنگ کنید و تصمیمات شغلی بهتری بگیرید. به عنوان مثال، حداکثر نویسنده "لامپها" او را به یاد اشتیاقش برای آموزش و دیدن درک در دیگران میاندازد.
آینده خود را تعریف کنید. یک چشمانداز واضح از کسی که میخواهید بشوید، بدون توجه به شرایط خارجی ایجاد کنید. این تصویر آرمانی از خود، تصمیمات و اقدامات شما را هدایت خواهد کرد. در نظر بگیرید که میخواهید سنگ قبرتان چه بگوید یا چگونه میخواهید به یاد آورده شوید.
راهنماهای شخصی ایجاد کنید. حداکثرهایی را توسعه دهید که به شما یادآوری کنند از مرزهای اخلاقی و غیرقابل مذاکره خود. اینها به شما کمک میکنند تصمیمات دشوار را تحت فشار بگیرید و یکپارچگی خود را حفظ کنید.
3. استانداردها و انتظارات واضحی برای تیم خود تعیین کنید
یک دانشجو دروغ نمیگوید، تقلب نمیکند و دزدی نمیکند و کسانی که این کارها را میکنند را تحمل نمیکند.
ارزشهای خود را بیان کنید. استانداردهایی را که انتظار دارید تیم شما رعایت کند، به وضوح تعریف کنید. اینها میتوانند به صورت داخلی متمرکز (مانند کد افتخار وست پوینت) یا به صورت خارجی متمرکز (مانند استانداردهای خدمات مشتری) باشند. اطمینان حاصل کنید که این استانداردها با ارزشهای شخصی شما و اهداف سازمان هماهنگ هستند.
انتظارات را منتقل کنید. حداکثرهای خود را با تیم خود به اشتراک بگذارید تا وضوحی در مورد نحوه رفتار آنها فراهم کنید. این کار سردرگمی را کاهش میدهد و به تیم شما کمک میکند بر آنچه مهم است تمرکز کند. به عنوان مثال، حداکثر "آیا این برای مشتری مناسب است؟" یک چارچوب تصمیمگیری واضح ارائه میدهد.
با مثال رهبری کنید. استانداردهایی را که تعیین کردهاید به طور مداوم نشان دهید. وقتی نتوانستید به استانداردهای خود برسید، آن را بپذیرید و از آن به عنوان یک فرصت یادگیری برای خود و تیم خود استفاده کنید.
4. وضعیت موجود را به چالش بکشید و اقدام کنید
در صورت شک، حمله کنید!
فرضیات را زیر سوال ببرید. حداکثرهایی را توسعه دهید که به شما یادآوری کنند به طور منظم وضعیت موجود را به چالش بکشید و به دنبال فرصتهای جدید باشید. حداکثر "چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟" نویسنده تشویق به بررسی عمیقتر مسائل و فرضیات میکند.
به آینده نگاه کنید. یک چشمانداز جذاب برای سازمان خود ایجاد کنید و آن را به وضوح منتقل کنید. یک بیانیه چشمانداز خوب باید تیم شما را الهام بخشد و جهتگیری برای تصمیمگیری فراهم کند.
اقدام کنید. تحلیل را با عمل متعادل کنید. حداکثرهایی را توسعه دهید که شما را به تصمیمگیری و پیشروی حتی در شرایط نامشخص ترغیب کنند. به یاد داشته باشید که عدم اقدام همچنان یک انتخاب است و اغلب یک انتخاب پرهزینه.
5. اعضای تیم خود را به عنوان افراد منحصر به فرد در نظر بگیرید
او 7UP مینوشد.
افراد خود را بشناسید. تلاش کنید تا درباره زندگی شخصی، علایق و آرزوهای اعضای تیم خود بیاموزید. این دانش به شما کمک میکند روابط قویتری بسازید و رویکرد رهبری خود را برای هر فرد تنظیم کنید.
نشان دهید که اهمیت میدهید. حرکات کوچک که توجه شما به جزئیات شخصی را نشان میدهند میتوانند تأثیر بزرگی بر انگیزه و وفاداری داشته باشند. داستان "7UP" نویسنده نشان میدهد که چگونه یک عمل ساده به یادآوری یک ترجیح به طور چشمگیری عملکرد یک سرباز را بهبود بخشید.
بیشتر گوش کنید تا صحبت کنید. حداکثر "شما دو گوش و یک دهان دارید به یک دلیل" به عنوان یادآوری برای تمرکز بر درک دیگران به جای تسلط بر مکالمات عمل میکند.
6. با واقعیت تیم خود در ارتباط باشید
او زیر تانک است، آقا.
دستهای خود را کثیف کنید. به طور منظم در کار تیم خود شرکت کنید تا چالشهای آنها را درک کنید و اعتبار خود را حفظ کنید. داستان نویسنده درباره کار بر روی تعمیر و نگهداری تانک نشان میدهد که چگونه این رویکرد میتواند احترام و ارتباط را به دست آورد.
از سندرم برج عاج اجتناب کنید. حداکثرهایی ایجاد کنید که به شما یادآوری کنند در واقعیتهای روزمره سازمان خود باقی بمانید. این به شما کمک میکند تصمیمات آگاهانهتری بگیرید و از انتظارات غیرواقعی اجتناب کنید.
درک را جستجو کنید. وقتی جنبهای از کار تیم خود را نمیفهمید، سوال بپرسید و یاد بگیرید. اعتراف به نادانی و جستجوی دانش نشاندهنده تواضع و تعهد به یادگیری مداوم است.
7. به رشد و توسعه افراد خود متعهد شوید
اما او هرگز آن کار را انجام نداده است!
ریسکهای محاسبهشده بپذیرید. آماده باشید تا اعضای تیم را در نقشهای چالشی قرار دهید تا به آنها کمک کنید رشد کنند. داستان نویسنده درباره ارتقاء کارسون نشان میدهد که چگونه ریسک کردن بر روی کسی میتواند به نتایج عالی و وفاداری بیشتر منجر شود.
بازخورد به موقع ارائه دهید. حداکثرهایی را توسعه دهید که به شما یادآوری کنند مسائل عملکردی را به موقع رسیدگی کنید. حداکثر نویسنده "اصلاح مسیر 100 یارد در سفر آسانتر از 100 مایل در آن است" بر اهمیت مداخله زودهنگام تأکید میکند.
فرصتهای رشد ایجاد کنید. به طور مداوم به دنبال راههایی برای به چالش کشیدن اعضای تیم خود و کمک به آنها برای توسعه مهارتهای جدید باشید. این نه تنها عملکرد فردی را بهبود میبخشد بلکه قدرت ذخیرهای برای سازمان شما ایجاد میکند.
8. مرزهایی برای تعادل کار و زندگی تعیین کنید
فرد فلینتستون
محدودیتهای خود را تعریف کنید. مرزهایی را که برای حفظ تعادل سالم کار و زندگی نیاز دارید به وضوح بیان کنید. این شامل نوع کاری که انجام میدهید، نحوه کار کردن و زمان کار شما میشود.
مرزهای خود را منتقل کنید. حداکثرهای خود را با تیم و همکاران خود به اشتراک بگذارید تا انتظارات واضحی تعیین کنید. به عنوان مثال، حداکثر نویسنده "من به خانه میروم. شما کار من را انجام میدهید." به وضوح موضع او در مورد مدیریت خرد را منتقل میکند.
به اصول خود پایبند باشید. هنگامی که مرزها را تعیین کردید، در اجرای آنها ثابت قدم باشید. از حداکثرهای خود به عنوان یادآوری برای حفظ تعادل استفاده کنید، حتی زمانی که فشارهای کاری افزایش مییابد.
9. در موقعیتهای استرسزا دیدگاه خود را حفظ کنید
برگر کینگ استخدام میکند.
تکنیکهای پایهگذاری توسعه دهید. حداکثرهایی ایجاد کنید که به شما کمک کنند وقتی استرس تهدید به غلبه بر شما میکند، دیدگاه خود را بازیابی کنید. حداکثرهای "برگر کینگ استخدام میکند" و "تاج برگر کینگ" نویسنده به عنوان یادآوریهایی عمل میکنند که مسائل را بیش از حد جدی نگیرید.
مشکلات را در زمینه قرار دهید. از عباراتی مانند "فقط [خالی]" استفاده کنید تا موقعیتهای استرسزا را در زمینه قرار دهید. این به شما و تیم شما کمک میکند از واکنش بیش از حد به مسائل جزئی اجتناب کنید.
آرامش را مدل کنید. توانایی شما در حفظ آرامش تحت فشار، لحن را برای تیم شما تعیین میکند. حداکثرهایی توسعه دهید که به شما یادآوری کنند در طول بحرانها آرام و متمرکز بمانید.
10. به دنبال علایق خود خارج از کار باشید
یک روز بد ماهیگیری بهتر از یک روز خوب کار است.
برای آنچه مهم است وقت بگذارید. حداکثرهایی توسعه دهید که به شما یادآوری کنند اولویتهای خود را در علایق و روابط خارج از کار قرار دهید. حداکثر ماهیگیری نویسنده به عنوان یادآوری مداوم برای تعادل کار با لذتهای زندگی عمل میکند.
به یاد داشته باشید چرا کار میکنید. حداکثرهایی ایجاد کنید که کار شما را به اهداف زندگیتان متصل کند. به عنوان مثال، "کار آدرنالین میخرد" به یک مدیر اجرایی یادآوری میکند که شغل او امکانپذیر کردن علاقهاش به ورزشهای ماجراجویی را فراهم میکند.
در حال زندگی کنید. از دام همیشه به تعویق انداختن لذت اجتناب کنید. به یاد داشته باشید، "روزی از هفته نیست." از حداکثرهای خود برای انگیزه دادن به خود برای دنبال کردن علایق خود اکنون، به جای انتظار برای بازنشستگی یا تاریخ آینده استفاده کنید.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب یک تکه کاغذ عمدتاً نظرات مثبتی دریافت کرده و به خاطر رویکرد عملیاش در توسعه فلسفههای رهبری شخصی مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از سبک نوشتاری قابل ارتباط فیگلیولو و تأکید کتاب بر خوداندیشی قدردانی میکنند. بسیاری از آنها ارزش ایجاد حداکثرهای مختصر برای راهنمایی در رهبری را یافتهاند. منتقدان به تکرار و خودشیفتگی اشاره میکنند. این کتاب اغلب در دورههای رهبری مورد استفاده قرار میگیرد و دانشجویان آن را جذاب و کاربردی مییابند. بهطور کلی، خوانندگان این کتاب را برای کسانی که به دنبال توسعه مهارتهای رهبری اصیل هستند، توصیه میکنند، هرچند برخی پیشنهاد میکنند که میتوانست مختصرتر باشد.