نکات کلیدی
۱. رونق کتابهای جیبی وحشت با یک مثلث نامقدس آغاز شد
بین آوریل ۱۹۶۷ تا دسامبر ۱۹۷۳، همه چیز دگرگون شد.
ژانری که دوباره زاده شد. پیش از اواخر دهه ۱۹۶۰، داستانهای وحشت عمدتاً محدود به مجلات ارزانقیمت و رمانهای گوتیک بود و بیشتر بهعنوان ادبیاتی کودکانه یا تخصصی شناخته میشد. اما سه رمان پیشگام—نوزاد رزماری اثر ایرا لوین (۱۹۶۷)، دیگری نوشته توماس ترین (۱۹۷۱) و جنگیر ویلیام پیتر بلتی (۱۹۷۱)—این تصور را به کلی تغییر دادند. این کتابها به پرفروشترین آثار تبدیل شدند و ثابت کردند که وحشت میتواند ژانری جدی، بزرگسالانه و بسیار سودآور باشد.
تأثیر فرهنگی. موفقیت این رمانها با اقتباسهای سینمایی پرفروش، بهویژه نوزاد رزماری و جنگیر، دوچندان شد. این فیلمها هیاهوی فرهنگی عظیمی به پا کردند، بحثبرانگیز بودند و درآمد هنگفتی در گیشه داشتند که فروش کتابها را افزایش داد و به ناشران نشان داد وحشت به کالایی داغ تبدیل شده است. این «مثلث نامقدس» لحن جدیدی برای وحشت رقم زد:
- نوزاد رزماری: ترس روانشناختی و ظریف در فضای شهری.
- جنگیر: وحشت مذهبی پر از خون و رعد و برق، تسخیر شیطانی.
- دیگری: سبک باروک، شاعرانه، دوقلوهای شرور و کودکان قاتل.
ایجاد روندی نو. فروش چشمگیر و نفوذ فرهنگی این سه کتاب الگویی برای رونق وحشت در سالهای بعد شد. ناشران برای بهرهبرداری سریع، تمهای «شیطانی» را روی جلدها میچسباندند و کتابهای جدید را با «مثلث نامقدس» مقایسه میکردند، حتی اگر محتوای واقعی متفاوت بود. این دوره نقطه عطفی بود که وحشت از یک ژانر فراموششده به ژانری پویا و تجاری تبدیل شد.
۲. رمانهای گوتیک راه را برای نفوذ وحشت به فضای خانگی هموار کردند
بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۴، هزاران جلد از این کتابها روی قفسههای کتابفروشیها ظاهر شدند، چرا که رمانهای گوتیک حلقه گمشده میان ادبیات گوتیک قرن هجدهم و نوزدهم و وحشت جیبی دهههای ۷۰ و ۸۰ بودند.
پدیده «زنان فراری از خانهها». رمانهای گوتیک با قهرمانان زن ترسیده که از عمارتهای تاریک فرار میکردند، بیش از یک دهه بر جلد کتابهای جیبی سلطه داشتند. جری گراس، ویراستار انتشارات ایس، جذابیت این آثار برای خوانندگان زن را درک کرد و این ژانر را احیا کرد، میلیونها نسخه از آثار نویسندگانی چون ویکتوریا هولت و باربارا مایکلز فروخت. این کتابها گرچه رمانتیک بودند، اما موضوعاتی چون حبس، رازهای تاریک، شخصیتهای مرموز و خانههای تهدیدآمیز را معرفی کردند.
تأثیر بصری و موضوعی. فرمول نمادین جلدهای گوتیک—زنی در لباس بلند، خانهای تاریک با پنجرهای روشن، آسمان طوفانی—مستقیماً بر اولین موج جلدهای وحشت جیبی تأثیر گذاشت. فراتر از ظاهر، رمانهای گوتیک رمز و رازهای تیره را به فضای خانگی منتقل کردند، خانهها را به قلعههای تسخیرشده بدل کردند و عروسهای بالقوه را به قربانیان احتمالی تبدیل نمودند. این تمرکز بر ترس خانگی و قهرمانان زن مقاوم، زمینهساز ظهور قهرمانان زن در وحشت شد.
ژانری گذار. اگرچه بعدها رمانهای «بادیس ریپر» جایگزین شدند، رمانهای گوتیک تخیل خوانندگان را با تنشهای جوی و حس خطر در محیطهای آشنا پرورش دادند. این آثار مانند چرخهای کمکی بودند که خوانندگان را برای مواجهه با اضطراب روانی و ناشناختهها آماده کردند، پیش از آنکه حمله تمامعیار شیطانی و هیولاهای وحشت آغاز شود.
۳. شیطان فروخته شد: دهه شیطانپرستی بر سلطه داشت
چه چاپ مجددی از سال ۱۹۴۹ باشد، چه بازنشر کتابهای جادوی سیاه دنیس ویتلی از ۱۹۵۳، یا رمانی تازه، به زودی هر کتاب جیبی نیاز داشت که شیطان روی جلدش باشد و متنی که آن را با جنگیر یا نوزاد رزماری یا دیگری مقایسه کند.
سود بردن از هیجان. پس از موفقیت جنگیر و نوزاد رزماری، ناشران دریافتند که «شیطان میفروشد». موضوعات ماورایی به محور اصلی تبدیل شدند و از مکانهای دورافتاده به زندگی روزمره آمدند. شیطان دیگر فقط تهدیدی بیرونی نبود؛ درون افراد و خانوادهها نفوذ کرده و فساد ایجاد میکرد. بخش بازاریابی با اشتیاق تصاویر شیطانی و شعارهای اغراقآمیز را روی جلدها میچسباند.
فرقهها و توطئهها. قتلهای مانسون و دادگاههای پس از آن، علاقه به فرقههای شیطانی را افزایش داد و به نویسندگان وحشت دشمنانی بهموقع داد. کتابها فرقههایی را به تصویر میکشیدند که در قتلهای آیینی شرکت داشتند، اغلب با حضور سلبریتیها یا ثروتمندان. نمونهها عبارتند از:
- تغییر شکل اثر جوی فیلدینگ: بازیگران زن در فرقهای به رهبری «خدای بزرگ تونی».
- دایره بسته نوشته بارنی پریش: ستارگان هالیوود که مسافران را به قتل میرسانند.
- مجموعه راس مارتین: سازمان جهانی «شیطانی» با کنترل ذهن و تعویض بدن.
دیدگاههای متنوع درباره شیطانی. روند ماورایی زیرشاخههای متعددی ایجاد کرد، از تسخیر شیطانی و بارداری شیطانی گرفته تا کارآگاهان ماورایی (مانند «کارآگاه شیطان» مایکل آوالونه) و بررسیهای مربوط به تجرد کشیشان و توطئههای واتیکان. حتی ژانر بلکاکسپلویتی نیز با جنگیر سیاه جوزف نازل وارد میدان شد. این دوره با رویکردی شوخطبعانه و گاه صریح نسبت به مسائل جنسی و شیطانی شناخته میشود که بازتاب دهنده دهه ۷۰ پرجنبوجوش و پیش از دوران ایدز بود.
۴. مراقب بچههای وحشتناک باشید: کودکان قاتل و اسباببازیهای ترسناک خوانندگان را به وحشت انداختند
تا وقتی متعلق به دیگران باشند، کودکان قاتل میتوانند لذتبخش باشند.
تاریخچه ادبی طولانی. کودکان شرور منبع ترس در ادبیات قرنها بودهاند، از چرخش پیچ هنری جیمز تا بذر بد ویلیام مارچ. دهه ۱۹۵۰ شاهد افزایش این موضوع با آثاری چون «زندگی خوب است» جیروم بیکسبی و کاکوس میدویک جان ویندهم بود. اما دیگری توماس ترین (۱۹۷۱) و موفقیت عظیم نشان (۱۹۷۶) و دنبالههایش، جایگاه کودک قاتل را در کتابهای جیبی وحشت تثبیت کرد.
انواع فرزندان شرور. رمانهای وحشت منشأهای متعددی برای کودکان قاتل بررسی کردند:
- فرزندان شیطانی (سری نشان، بذر شر)
- فرزندخوانده (هدیه خدا)
- تغییر یافته شیمیایی (کودککابوس)
- تسخیر شده (کودک ماه)
- تناسخ یافته (کودکان)
- دارای قدرتهای روانی (نجاتدهنده)
- والدین نامناسب (دختر کوچک مامان)
اسباببازیهای ترسناک. ترس از کودکان شرور به همراهان بیجان آنها نیز سرایت کرد. عروسکها، عروسکهای نمایشی، مانکنها و حتی خرسهای عروسکی به ابزار مرگ تبدیل شدند. کتابهایی مانند نگهبان کودکان و کودک روح گروهی از اسباببازیهای قاتل را به تصویر کشیدند. صدای دلقک برندا براون کاناری بهطرز هولناکی دختری و عروسک دلقک شرورش را نشان داد. این کلیشه به ترس از ماشینهای خودکار و اشیایی که شبیه انساناند، دامن زد.
۵. طبیعت به انتقام برخاست: حیوانات با اشتهای وحشیانه به انسانها حمله کردند
بیایید قبول کنیم، انسانها خوشمزهاند.
اثر آروارهها. رمان آروارهها اثر پیتر بنچلی (۱۹۷۴) و اقتباس سینمایی استیون اسپیلبرگ، روند بزرگی در وحشت «طبیعت از کنترل خارج شده» ایجاد کرد. ناگهان حیوانات فقط قربانی آلودگی انسان نبودند؛ بلکه شکارچیان انتقامجو شدند. این موضوع با نگرانیهای زیستمحیطی آن دوران، مانند نشت نفت و رودخانههای آلوده، همراستا بود.
جنگل جانوران. پس از آروارهها، حیوانات متعددی علیه انسانها شوریدند:
- موشها (موشها جیمز هربرت)
- سگها (کوجو استیون کینگ، سگها، گروه)
- گربهها (گربهها نیک شارمن)
- نهنگهای قاتل (ارکا، قاتل)
- خرچنگها (شب خرچنگها سری)
- حشرات (مورچهها، کرمها، حلزونها، مانتیسها، پروانهها)
- موجودات دیگر (خرگوش، گاو نر، خوک، غاز، عروس دریایی، ماهی لامپری، مار گیل)
انسانها در منو. این کتابها اغلب انسانها را متکبر، بیملاحظه یا آلودهکننده میدانستند که سزاوار خشم طبیعتاند. تمرکز بر توصیفهای وحشتناک و دقیق از خورده شدن زنده شخصیتها بود. در حالی که برخی نویسندگان تلاش کردند حیوانات را انسانیتر کنند یا موضوعات زیستمحیطی را بررسی نمایند، بسیاری صرفاً از یافتن راههای جدید برای بلعیدن انسانها توسط موجودات کوچک یا بیضرر لذت میبردند.
۶. کابوسهای املاک بازتابدهنده اضطراب اقتصادی بودند
اگر اضطراب اجتماعی و سیاسی زامبیها را میآفریند، پس اضطراب اقتصادی خانههای تسخیرشده را به وجود میآورد.
احیای خانههای تسخیرشده. اگرچه داستانهای خانههای تسخیرشده پیش از این هم وجود داشت، پیشنهاد سوخته اثر رابرت ماراسکو (۱۹۷۳) تمرکز جدیدی بر بار مالی و فشار روانی خانه تسخیرشده گذاشت. این موضوع با تورم بالا و افزایش نرخ بهره در دهه ۷۰ همخوانی داشت. کلیشه خانوادههای کمدرآمدی که خانهای به ظاهر عالی میخرند اما خانه عقل، جان و روحشان را میبلعد، محور داستان بود.
اضطراب در معماری. رمانهای خانه تسخیرشده استعارهای از نگرانیهای مالکیت خانه و رویای آمریکایی شکستخورده شدند. خود خانه به شخصیتی تبدیل میشد که انرژی ساکنان را میبلعید و آنها را علیه یکدیگر میشوراند. نمونهها عبارتند از:
- پیشنهاد سوخته: خانهای اجارهای تابستانی که خانواده را میبلعد.
- درخشش: هتلی که خانواده را به جنون میکشاند.
- خانه کناری: خانهای تازهساز در حومه که شرور است.
پدیده آمیتیویل. وحشت آمیتیویل اثر جی انسون (۱۹۷۹)، که بهعنوان داستانی واقعی بازاریابی شد، نمادینترین (و شاید مضحکترین) نمونه بود. موفقیت آن دنبالهها و تقلیدهای فراوانی به دنبال داشت که ادعاهای عجیبوغریب فعالیتهای شیطانی در ملک را مطرح میکردند. وحشت واقعی، همانطور که اقتباس کتاب و روایت دنیل لوتز نشان میدهد، احتمالاً سوءاستفاده از کودکان در خانواده بود که «تسخیر» بهانهای برای پنهان کردن آن بود.
۷. علم دیوانه و آشوب پزشکی از ترسهای بدن بهره بردند
ناگهان علم هیجانانگیز شد—چون دانشمندان میخواستند شما را بکشند.
رونق تریلرهای پزشکی. کما رابین کوک (۱۹۷۷) موجی از تریلرهای پزشکی و وحشت ناشی از علم اشتباه را آغاز کرد. این کتابها به اضطراب عمومی درباره نظام پزشکی، پیشرفتهای فناوری در تولید مثل (نوزادان لوله آزمایش، IVF) و خطرات محیطی نامرئی مانند تشعشع و زبالههای سمی پرداختند. پزشکان اغلب سرد، غیراخلاقی یا دیوانه تصویر میشدند.
آزمایشهای اشتباه. داستانها معمولاً شامل آزمایشهای مخفی در بیمارستانها بودند، اغلب روی بیماران آسیبپذیر مانند کسانی که در کما یا مؤسسات روانی بودند. موضوعات شامل:
- برداشت اعضا (کما)
- خلق نژادهای برتر یا شبیهسازی (جنین)
- آزمایشهای مغزی (بچه آلیسون، نگهبان مغز)
- موجودات جهشیافته آزمایشگاهی (فرایند اورفئوس)
- لوازم آرایشی یا داروهای خطرناک (زیبایی مرگبار)
علم کاذب و پارانویا. بسیاری از کتابها به علوم کاذب محبوب آن دوران مانند ESP، هیپنوتیزم و طالعبینی پرداختند و آنها را به آزمایشها یا توطئههای شوم مرتبط کردند. پیام زیرین بیاعتمادی عمیق به قدرت و فناوری بود، به این معنا که بزرگترین تهدیدها ممکن است از درون نهادهایی که قرار است ما را محافظت کنند یا از پیشرفتهایی که جشن گرفتهایم، ناشی شود.
۸. بیگانهها حمله کردند، اما هیولاهای بومی ترسناکتر بودند
چون هر بار یک آمریکایی به خارج میرود، هیولایی با او به سفر بازمیگردد.
تهدیدات خارجی. رمانهای وحشت موجودات غیرانسانی یا هیولاهای متنوعی را به تصویر کشیدند که اغلب منشأ خارجی داشتند. این «بیانسانها» معمولاً بهعنوان مهاجمانی بدبو، کثیف و بیادب که خاک آمریکا را تهدید میکردند، نشان داده میشدند. نمونهها عبارتند از:
- یتیهای تبت (مرد برفی)
- جنگجویان وایکینگ در منهتن (برزرکر)
- مومیاییهای مصری (ابلیسک)
- تسخیرهای شیطانی مرتبط با جنگهای خارجی (شینگللو)
نفرینهای بومی آمریکایی. با وجود ورود هیولاهای خارجی، زیرژانری قدرتمند و بدبینانه بر تهدیداتی تمرکز داشت که از گذشته آمریکا سرچشمه میگرفت: ارواح انتقامجوی بومی و نفرینها. اینها اغلب به قبرستانهای بیاحترامیشده یا قتلعامهای تاریخی مرتبط بودند که توسط توسعهدهندگان طماع یا تازهواردان بیملاحظه آزاد شده بودند.
تعویق آخرالزمان. نفرینهای بومی آمریکایی بهعنوان نیروهای قدرتمند و باستانی توصیف میشدند که قادر به نابودی گستردهاند و اغلب منجر به «مناطق انفجاری» یا آخرالزمانهای محدود میشدند. نویسندگانی چون گراهام مسترتون (مانیتو) و رابرت سی. ویلسون (درخت کج) این موضوعات را بررسی کردند و اغلب شخصیتهای سفیدپوست را سزاوار مجازات نشان دادند. این داستانها، هرچند گاه کلیشهای، به گناه اصلی کشور و اضطرابهای ناشی از آسیبهای تاریخی پرداخته و معمولاً با تهدیدی مهار شده اما نه ناب
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «کتابهای جیبی جهنمی» نگاهی دوستداشتنی به کتابهای جیبی ژانر وحشت در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی است که بهخاطر طنز ظریف، بینشهای عمیق و بازتولیدهای خیرهکننده از جلدهای آنها مورد تحسین قرار گرفته است. منتقدان از نگارش شوخطبعانهی هندریکس، پژوهشهای جامع و شور و اشتیاق واقعی او نسبت به این ژانر استقبال کردهاند. این کتاب به زیرشاخههای مختلف وحشت میپردازد و نویسندگان برجسته، هنرمندان و روندهای نشر آن دوران را بررسی میکند. بسیاری از خوانندگان این اثر را نوستالژیک و سرگرمکننده یافتهاند و باعث شده است توجه دوبارهای به عناوین فراموششده جلب شود. اگرچه برخی آرزو داشتند پوشش بیشتری دربارهی برخی نویسندگان داده شود، اما اکثریت بر این باورند که این کتاب برای علاقهمندان به وحشت و کلکسیونرهای کتاب، اثری ضروری است.