نکات کلیدی
1. بازیگری نیازمند احترام و آموزش سختکوشانه است
بیش از سایر هنرهای نمایشی، عدم احترام به بازیگری به این واقعیت برمیگردد که هر فرد غیرحرفهای خود را یک منتقد معتبر میداند.
چالشهای تصورات نادرست. بازیگری اغلب کمارزش تلقی میشود و بسیاری بر این باورند که این هنر صرفاً غریزی است یا هر کسی میتواند آن را انجام دهد. این دیدگاه از آموزش، مهارت و هنری که برای خلق اجراهای جذاب و صادقانه لازم است، غافل میشود. همانطور که موسیقیدانان، رقصندگان و نقاشان آموزشهای گستردهای را پشت سر میگذارند، بازیگران نیز باید با مطالعه و تمرین منظم، مهارت خود را پرورش دهند.
فراتر از استعداد طبیعی. در حالی که استعداد طبیعی ضروری است، اما کافی نیست. بازیگران باید صدای خود، بدن و ذهن خود را پرورش دهند تا به نیازهای نقشهای متنوع پاسخ دهند. این شامل تسلط بر بیان صوتی، ابراز جسمی و گفتار استاندارد و همچنین درک عمیق از رفتار انسانی و ادبیات نمایشی است.
ارتقای هنر. با شناخت بازیگری به عنوان یک هنر پیچیده که نیازمند آموزش سختکوشانه و فداکاری است، میتوانیم جایگاه آن را ارتقا دهیم و قدردانی بیشتری از مهارت و هنر بازیگران ایجاد کنیم. این احترام برای ایجاد یک فرهنگ تئاتری پررونق که به برتری هنری ارزش میدهد و از توسعه هنرمندان بااستعداد حمایت میکند، حیاتی است.
2. بازیگری ارائهای از حقیقت از طریق خود
به عنوان یک هنرمند، تنها چیزی که او میتوانست ارائه دهد، افشای روحش بود.
دو رویکرد. دو رویکرد اصلی به بازیگری وجود دارد: بازیگری نمایشی و بازیگری ارائهای. بازیگری نمایشی بر تقلید یا نمایش رفتار یک شخصیت تمرکز دارد، در حالی که بازیگری ارائهای به دنبال افشای رفتار انسانی از طریق درک و استفاده از خود بازیگر است.
دروننگری در مقابل بیروننگری. بازیگری ارائهای بر کاوش درونی و تجربههای ذهنی تأکید دارد و به این اعتماد میکند که شکلی از شناسایی بازیگر با شخصیت به وجود خواهد آمد. در مقابل، بازیگری نمایشی بر شکل بیرونی و نتایج عینی اولویت میدهد و رفتارهای از پیش تعیینشده را با دقت مشاهده و اجرا میکند.
جاودانگی حقیقت. در حالی که بازیگری رسمی و بیرونی معمولاً تحت تأثیر مد قرار میگیرد و کهنه میشود، بازیگری درونی که ریشه در تجربه انسانی واقعی دارد، میتواند از زمان فراتر رود و با مخاطبان در نسلهای مختلف ارتباط برقرار کند. با ارتباط با احساسات و تجربیات خود، بازیگران میتوانند تصویرسازیهای واقعی و جذابی ایجاد کنند که حقیقتهای جهانی درباره وضعیت انسانی را افشا میکند.
3. استعداد نیازمند شخصیت، اخلاق و آموزش است
تنها استعداد کافی نیست. شخصیت و اخلاق، دیدگاهی درباره دنیایی که در آن زندگی میکنید و آموزشی که باید به دست آورید و توسعه دهید، میتواند و باید به دست آید.
فراتر از توانایی ذاتی. در حالی که استعداد پیشنیاز بازیگری است، اما برای یک حرفه رضایتبخش و تأثیرگذار کافی نیست. بازیگران باید همچنین شخصیت قوی، اصول اخلاقی و آموزشی جامع را پرورش دهند تا به هنرمندانی واقعی تبدیل شوند که میتوانند به مخاطبان خدمت کنند و آنها را روشن کنند.
قطبنمای اخلاقی و اخلاقی. شخصیت از نظر اخلاقی و اخلاقی بسیار مهم است و شامل فضائلی مانند احترام متقابل، ادب، مهربانی، سخاوت، اعتماد و وفاداری است. این ویژگیها محیطی همکارانه و حمایتی را ایجاد میکند که برای ماهیت جمعی تئاتر ضروری است.
آموزش به عنوان غنای فرهنگی. آموزش جامع در تاریخ، ادبیات، زبانشناسی و هنرها به بازیگران درک وسیعتری از جهان و تجربه انسانی میدهد. این دانش اجراهای آنها را غنی میکند و به آنها اجازه میدهد عمق و ظرافتی به نقشهای خود بیاورند.
4. کاوش هویت سوژههای متنوع را تقویت میکند
هر چه یک بازیگر حس کاملتری از هویت خود را توسعه دهد، دامنه و ظرفیت او برای شناسایی با شخصیتهای دیگر بیشتر میشود.
خودشناسی. بنیاد بازیگری بزرگ در خودشناسی نهفته است. بازیگران باید به عمق هویت خود بپردازند و نقاط قوت، ضعفها و دیدگاههای منحصر به فرد خود را کشف کنند تا ظرفیت خود را برای به تصویر کشیدن شخصیتهای متنوع به طور واقعی آزاد کنند.
خود درونی و بیرونی. شناسایی تفاوتها بین تصویر درونی خود و ارائه بیرونی بسیار مهم است. با شناخت جنبههای مثبت و منفی شخصیتهای خود، بازیگران میتوانند به دامنه وسیعتری از تجربیات و احساسات انسانی دست یابند.
شکستن کلیشهها. با درک طبیعت چندوجهی خود، بازیگران میتوانند از تکیه بر کلیشهها و کلیشههای رایج در تصویرسازیهای خود پرهیز کنند. در عوض، آنها میتوانند عمق، ظرافت و اصالت را به شخصیتهای خود بیاورند و اجراهای واقعاً به یادماندنی و تأثیرگذاری خلق کنند.
5. جانشینی واقعیتهای قابل باور ایجاد میکند
من از جانشینی استفاده میکنم تا به معنای واقعی کلمه "باور کنم" - تا به من باور کند زمان، مکان، آنچه که مرا احاطه کرده، نیروهای شرطی، شخصیت جدید من و رابطهام با شخصیتهای دیگر، تا من را به عمل لحظه به لحظه و خود تازه انتخابشدهام در صحنه بفرستد.
پر کردن فاصله. جانشینی یک تکنیک است که به بازیگران اجازه میدهد فاصله بین تجربیات خود و دنیای داستان را پر کنند. با جایگزینی عناصر نمایش با خاطرات، احساسات و جزئیات حسی شخصی، بازیگران میتوانند حس واقعیت و اصالت را در صحنه ایجاد کنند.
پرتو روانی. جانشینی شامل یافتن شباهتهای روانی بین زندگی بازیگر و شرایط شخصیت است. این به بازیگران اجازه میدهد تا به احساسات و تجربیات واقعی دست یابند، حتی زمانی که وقایع نمایش از زندگی آنها دور است.
مترادفهای کامل. این فرآیند تنها زمانی کامل میشود که جانشینیها با بازیگر در صحنه، شیء، کلمه، رویداد زندگی صحنهای و عمل شخصیت متناسب شده و عمل شخصیت متعاقب آن را پیدا کند. گذشته برای واقعی کردن حال استفاده میشود.
6. حافظه احساسی و حسی اجراها را تثبیت میکند
برای تجربه آنچه که من دربارهاش صحبت میکنم، به یک دوست بگویید داستان یک رویداد ناخوشایند در زندگیتان... یکی از این اشیاء ناگهان درد را دوباره آزاد میکند و شما دوباره گریه خواهید کرد.
آزاد کردن احساس. حافظه احساسی شامل یادآوری تجربیات گذشته برای تحریک احساسات خاص مورد نیاز برای یک اجرا است. این تکنیک نیازمند انتخاب دقیق "اشیاء تحریککننده" است - جزئیات به ظاهر بیاهمیتی که در زمان رویداد احساسی اصلی وجود داشتهاند.
یادآوری فیزیولوژیکی. حافظه حسی بر بازسازی احساسات فیزیکی، مانند گرما، سرما، درد یا خستگی تمرکز دارد. با محلیسازی حس و یافتن یک تنظیم فیزیکی برای کاهش آن، بازیگران میتوانند تجربهای قابل باور و عمیق برای خود و مخاطب ایجاد کنند.
پرهیز از دامها. بسیار مهم است که از ورود به تجربیات آسیبزا یا حلنشده پرهیز شود، زیرا این میتواند منجر به هیستری یا ناراحتی روانی شود. هدف این است که از حافظه احساسی و حسی برای خدمت به نمایش استفاده شود، نه اینکه درگیر درمان شخصی شویم.
7. حواس تیز و تفکر فعال عمل را هدایت میکند
تماس بصری که ما با یک انسان دیگر یا با چیزی در طبیعت برقرار میکنیم میتواند بر ما مانند یک ضربه رعد و برق عمل کند اگر واقعاً خود را به آن باز کنیم.
آگاهی حسی. بازیگران باید آگاهی حسی تیزتری را پرورش دهند تا به طور کامل با محیط اطراف خود درگیر شوند و با شخصیتهای خود ارتباط برقرار کنند. این شامل توسعه توانایی آنها برای لمس، چشیدن، بوییدن، دیدن و شنیدن با شدت و دقت است.
تفکر فعال. تفکر واقعی فعال است و پیش از عمل، در حین عمل و پس از عمل رخ میدهد. این شامل یک فرآیند مداوم از سنجش مسیر عمل با تماس با اشیاء درونی و بیرونی است.
پرهیز از حواسپرتی. با تقویت و گسترش دایره اشیاء درونی مربوط به نمایش، بازیگران میتوانند حواسپرتیها را غلبه کنند و توجه خود را به دنیای خصوصی شخصیتهای خود معطوف کنند. این به آنها اجازه میدهد تا اجراهای واقعی و جذابی خلق کنند که با مخاطبان ارتباط برقرار کند.
8. تمرینات شیء مهارتهای ضروری را توسعه میدهند
تمرینات شیء... به گونهای طراحی شدهاند که به شما کمک کنند این خودآگاهی را توسعه دهید.
کاربرد عملی. تمرینات شیء یک رویکرد ساختاریافته برای توسعه مهارتهای ضروری بازیگری، مانند خودآگاهی، یادآوری حسی و توانایی ایجاد واقعیتهای قابل باور در صحنه فراهم میکنند. این تمرینات شامل کار با اشیاء ملموس برای کاوش شخصیت، شرایط و روابط است.
بلوکهای سازنده. تمرینات شیء به تدریج در پیچیدگی پیش میروند، از وظایف پایه شروع شده و به تدریج چالشهای جدیدی را معرفی میکنند. این به بازیگران اجازه میدهد تا یک پایه محکم از مهارتها و تکنیکها را بسازند که میتوانند در هر نقشی به کار ببرند.
از تمرین به اجرا. هدف نهایی تمرینات شیء این است که مهارتهای آموختهشده در استودیو را به صحنه منتقل کنند. با تسلط بر این تکنیکها، بازیگران میتوانند اجراهایی خلق کنند که هم واقعی و هم جذاب باشند و مخاطبان را به دنیای نمایش بکشند.
9. تعهد به واقعیت هنر را از تقلید متمایز میکند
واقعیت شگفتانگیز است، واقعیت طوفانی است. آنچه را که ما واقعیت مینامیم، یک خدای کاذب است، چشم کسلکننده عادت.
فراتر از سطح. هنر واقعی فراتر از تقلید صرف از طبیعت میرود. این شامل درک عمیق از رفتار انسانی و تعهد به افشای فوقالعاده در درون عادی است.
صحنه در مقابل زندگی. حقیقت در صحنه همان حقیقت در زندگی نیست. بازیگران باید عناصر واقعیت را انتخاب و تقطیر کنند تا تجربهای برجسته و معنادار برای مخاطب ایجاد کنند.
عمل شاعرانه. با پذیرش عمل شاعرانه و رد کلیشهها، بازیگران میتوانند اجراهایی خلق کنند که هم صادقانه و هم تحولآفرین باشد و به مخاطبان نگاهی به عمق روح انسانی ارائه دهند.
10. دیدگاه نمایشنامهنویس راهنمای سفر بازیگر است
هنر را در خود دوست داشته باشید، نه خود را در هنر.
خدمت به نمایش. مسئولیت اصلی بازیگر خدمت به نمایش و دیدگاه نمایشنامهنویس است. این نیازمند درک عمیق از تمها، شخصیتها و پیام کلی نمایش است.
همکاری و احترام. تئاتر یک هنر جمعی است و بازیگران باید به طور مشترک با کارگردان، همکاران بازیگر و طراحان کار کنند تا نمایش را به زندگی بیاورند. این نیازمند احترام متقابل، ادب و تمایل به خدمت به خیر عمومی تولید است.
مسئولیت جمعی. بازیگران مسئولیت وضعیت تئاتر را به اشتراک میگذارند. با رعایت استانداردهای اخلاقی و تلاش برای برتری هنری، میتوانند به فرهنگ تئاتری معنادارتر و محترمتر کمک کنند.
11. تمرین: یک کاوش جمعی
من میخواهم کاوش کنم، آزمایش کنم، امتحان کنم... به ماجراجویی بروم!
همکاری اخلاقی. تمرین یک فرآیند جمعی است که نیازمند احترام، دقت و آمادگی از سوی همه افراد درگیر است. بازیگران باید از گفتن به یکدیگر چه کار کنند پرهیز کنند و به جای آن بر خدمت به نمایش و همکاران خود تمرکز کنند.
کاوش فعال. تمرین باید زمانی برای کاوش و آزمایش فعال باشد، نه برای تفکر یا اجتماعی شدن. بازیگران باید در بداههپردازیها، تمرینات فیزیکی و کاوشهای حسی شرکت کنند تا درک خود را از شخصیتها و دنیای نمایش عمیقتر کنند.
کارگردان به عنوان راهنما. کارگردان به عنوان راهنما عمل میکند و به بازیگران کمک میکند تا پیچیدگیهای نمایش را پیمایش کنند و اجراهای خود را شکل دهند. بازیگران باید به دیدگاه کارگردان باز باشند و تمایل داشته باشند تا تفسیرهای خود را برای خدمت به تولید کلی تطبیق دهند.
12. اخلاق عملی تئاتر پررونق را حفظ میکند
هنر را در خود دوست داشته باشید، نه خود را در هنر.
ماجراجویی جمعی. تئاتر یک ماجراجویی جمعی است که نیازمند حمایت بازیگران از نقاط قوت یکدیگر و همکاری برای خدمت به نمایش است. نگرش خودخواهانه "ستاره" به خودی خود مضر است و در نهایت به همه آسیب میزند، از جمله "ستاره".
شخصیت اخلاقی و اخلاقی. رفتار اخلاقی در تئاتر بر اساس احترام متقابل، ادب، مهربانی، سخاوت، اعتماد، توجه به دیگران، جدیت و وفاداری بنا شده است. این ویژگیها به اندازه سختکوشی و فداکاری ضروری هستند.
خدمت به نمایش. هدف نهایی بازیگر خدمت به نمایش است، نه خدمت به خود. این نیازمند تعهد به هنر و تمایل به قرار دادن نیازهای تولید بالاتر از جاهطلبیهای شخصی است.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب احترام به بازیگری نوشتهی اوتا هاگن بهعنوان یک متن بنیادی برای بازیگران شناخته میشود. خوانندگان به رویکرد عملی، تمرینات دقیق و بینشهای ارائهشده در زمینهی توسعه شخصیت این کتاب ارج مینهند. بسیاری از آنها به سبک بیپرده و تأکید هاگن بر هنر بازیگری توجه دارند. برخی ممکن است آن را گاهی خودپسند یا قدیمی تلقی کنند، اما اکثر افراد بر این باورند که این کتاب برای بازیگران جوان ضروری است. تأثیر این کتاب فراتر از بازیگری است و نویسندگان نیز از تکنیکهای توصیف شخصیت آن بهرهمند میشوند. بهطور کلی، این کتاب بهخاطر رویکرد جامع خود به هنر بازیگری به شدت توصیه میشود.