نکات کلیدی
1. تسلط خودروها شهرها را با هزینههای اجتماعی و زیستمحیطی عظیم تغییر داد
"هیچ شکی نیست که خودرو فناوری غالبی بود که جامعه ما را 'مختل' کرد."
تسلط خودروها. در اوایل قرن بیستم، خودروها تحرک شهری و سازماندهی فضایی را دگرگون کردند. شهرها حول محور خودروها بازطراحی شدند، با جادههای وسیع، بزرگراهها و حومههای گسترده. این تغییر مالکیت فردی خودرو را بر حملونقل عمومی، پیادهروی و دوچرخهسواری اولویت داد.
تأثیرات منفی. پذیرش گسترده خودروها با هزینههای عظیمی همراه بود:
- میلیونها مرگ و جراحت ناشی از تصادفات
- آلودگی هوا و انتشار گازهای گلخانهای
- از دست رفتن فضای عمومی به نفع جادهها و پارکینگها
- انزوای اجتماعی در حومههای وابسته به خودرو
- بارهای اقتصادی مالکیت خودرو
صنعت خودرو بهطور فعال این تحول را از طریق بازاریابی، لابیگری و تقاضاهای زیرساختی شکل داد. دیدگاههای جایگزین برای تحرک شهری به نفع توسعه متمرکز بر خودرو کنار گذاشته شدند.
2. ایدئولوژی سیلیکون ولی راهحلهای فناورانه را بر تعامل سیاسی ترجیح میدهد
"پیشرفت رباتیک، هوش مصنوعی و دیگر فناوریهای 'آیندهنگر' عصر جدیدی را در مبارزه مداوم برای نمایندگی افراد دارای معلولیت در محیطهای تصمیمگیری بزرگمقیاس به ارمغان آورده است."
تکنو-راهحلگرایی. جهانبینی سیلیکون ولی، ریشهدار در ایدهآلهای ضدفرهنگی و اقتصاد بازار آزاد، بر راهحلهای فناورانه برای مشکلات اجتماعی تأکید دارد و از تعامل سیاسی اجتناب میکند. این "ایدئولوژی کالیفرنیایی" معتقد است که تغییر اجتماعی از طریق نیروهای بازار و پیشرفت فناوری رخ خواهد داد، نه از طریق اقدام جمعی.
جهانبینی محدود. رهبران صنعت فناوری از پیشینههای ممتاز میآیند که منجر به "پیشبینی نخبگان" میشود - فرض اینکه ترجیحات و تجربیات آنها جهانی است. این منجر به راهحلهایی میشود که:
- عمدتاً به نفع کارگران ثروتمند فناوری است
- نابرابریهای موجود را نادیده میگیرد یا بدتر میکند
- از پرداختن به علل ریشهای مسائل اجتماعی اجتناب میکند
- سود و کنترل را بر منافع عمومی اولویت میدهد
نفوذ فزاینده بخش فناوری به آن اجازه میدهد تا شهرها و سیستمهای حملونقل را بر اساس این ایدئولوژی معیوب بازسازی کند.
3. خودروهای الکتریکی مشکلات اساسی حملونقل متمرکز بر خودرو را حل نمیکنند
"هیچ فناوری خودرویی دوستدار محیطزیست وجود ندارد ... تهدیدات اجتماعی، مالی و زیستمحیطی که اکنون به دلیل وابستگی ما به نفت پالایششده با آن مواجه هستیم، تقصیر فناوری احتراق داخلی بهخودیخود نیست، بلکه به دلیل گسترش عظیم سیستم حملونقل خودرویی است."
محدودیتهای خودروهای الکتریکی. در حالی که خودروهای الکتریکی انتشار گازهای خروجی را کاهش میدهند، آنها مشکلات اصلی حملونقل متمرکز بر خودرو را حل نمیکنند:
- استفاده ناکارآمد از فضای شهری
- تراکم ترافیک
- خطرات ایمنی عابران پیاده
- انزوای اجتماعی
- هزینههای بالای زیرساخت
نگرانیهای زیستمحیطی جدید. خودروهای الکتریکی مسائل زیستمحیطی و اجتماعی جدیدی ایجاد میکنند:
- افزایش استخراج مواد معدنی برای باتریها
- استثمار کارگران در زنجیره تأمین باتری
- تداوم اشکال شهری وابسته به خودرو
- تمرکز منافع در میان مصرفکنندگان ثروتمند
یک سیستم حملونقل واقعاً پایدار نیازمند کاهش وابستگی به خودرو بهطور کلی است، نه فقط تغییر منابع سوخت. اولویت دادن به حملونقل عمومی، دوچرخهسواری و جوامع قابل پیادهروی مؤثرتر خواهد بود.
4. خدمات حملونقل مانند اوبر ترافیک را بدتر کرده و کارگران را استثمار کردهاند
"سیل اوبر به بازار شرایط کارگران را نسبت به تجربه رانندگان تاکسی تحت مدل اجارهای بدتر کرد، با ایجاد عرضه بیش از حد رانندگان و فرار از تنظیم کرایه."
وعدههای نادرست. شرکتهای حملونقل مانند اوبر ادعا کردند که ترافیک، مالکیت خودرو و انتشار گازها را کاهش میدهند. در واقعیت، آنها:
- تراکم را با افزودن خودروهای بیشتر به جادهها افزایش دادند
- مسافران را از حملونقل عمومی کشیدند
- کل مسافتهای طیشده با خودرو را افزایش دادند
- انتشار گازها را به دلیل "رانندگی بدون مسافر" افزایش دادند
استثمار کارگران. مدل کسبوکار اوبر بر استثمار رانندگان متکی است:
- طبقهبندی آنها بهعنوان پیمانکاران مستقل برای اجتناب از حفاظتهای کاری
- انتقال هزینهها و ریسکها به رانندگان
- استفاده از قیمتگذاری تهاجمی برای زیر قیمت زدن تاکسیها، سپس افزایش کرایهها و کاهش دستمزد رانندگان
- مقاومت در برابر تلاشهای اتحادیهسازی
با وجود زیانهای عظیم، اوبر موفق به تضعیف حفاظتهای کاری و مقررات شده است. این تهدید به ایجاد نیروی کار ناپایدارتر فراتر از حملونقل میکند.
5. تبلیغات خودروهای خودران مسائل جدی ایمنی و قابلیت اجرایی را پنهان کرده است
"پس از همه بیانیههای جسورانه و هنر مفهومی آیندهنگر، به نظر میرسید چیزی بیش از یک سواری کودکان با برند تسلا که ممکن است در دیزنیورلد پیدا کنید، نیست."
وعدههای اغراقآمیز. شرکتهای فناوری خودروهای خودران را بهعنوان انقلابی قریبالوقوع که مشکلات ترافیک، ایمنی و زیستمحیطی را حل میکند، تبلیغ کردند. در واقعیت:
- خودمختاری کامل همچنان دستنیافتنی است و ممکن است هرگز قابل دستیابی نباشد
- نگرانیهای ایمنی همچنان وجود دارد، از جمله حوادث مرگبار
- چالشهای زیرساختی و نظارتی عظیم هستند
- منافع احتمالاً عمدتاً به کاربران ثروتمند میرسد
انحراف از راهحلهای واقعی. تبلیغات خودروهای خودران:
- توجه و منابع را از راهحلهای اثباتشده تحرک مانند حملونقل عمومی منحرف کرد
- برنامهریزی متمرکز بر خودرو را تشویق کرد
- هدف واقعی صنعت فناوری از جمعآوری دادهها و کنترل را پنهان کرد
بهجای یک راهحل همهجانبه، خودروهای خودران خطر تداوم و بدتر کردن مشکلات موجود حملونقل را دارند و در عین حال نگرانیهای جدید ایمنی و حریم خصوصی ایجاد میکنند.
6. پیشنهادات برای خودروهای پرنده و تونلهای زیرزمینی به منافع نخبگان خدمت میکنند، نه منافع عمومی
"انگیزه ماسک برای شرکت بورینگ کاهش این ترافیک بود، اما او وسیلهای فوقالعاده ناکارآمد - حتی غیرقابلاجرا - برای دستیابی به آن پیشنهاد کرد، و هرچه بیشتر سعی کرد سیستم حملونقل زیرزمینی خود را به واقعیت تبدیل کند، این امر آشکارتر شد."
دیدگاههای معیوب. پیشنهاداتی مانند تونلهای شرکت بورینگ ایلان ماسک و خودروهای پرنده اوبر ادعا میکنند که تراکم شهری را حل میکنند، اما آنها:
- محدودیتهای فضایی و انرژی را نادیده میگیرند
- فقط به اقلیت ثروتمند خدمت میکنند
- از راهحلهای مؤثرتر و برابرتر منحرف میکنند
فرار نخبگان. این مفاهیم نمایانگر تلاشهای ثروتمندان برای فرار از مشکلات شهری بهجای حل آنها برای همه هستند. آنها خطر:
- تشدید نابرابری در تحرک
- هدر دادن منابع عمومی بر روی فناوریهای اثباتنشده
- تداوم الگوهای توسعه متمرکز بر خودرو
بهجای راهحلهای فناورانه خیالی، پرداختن به تراکم نیازمند کاهش وابستگی به خودرو از طریق بهبود حملونقل عمومی، زیرساختهای دوچرخهسواری و طراحی شهری است.
7. میکروموبیلیتی و رباتهای تحویل تهدید به استعمار فضای محدود عابران پیاده میکنند
"افزودن چند تونل برای خودروها در شهرهای بزرگ ترافیک را کاهش نخواهد داد، و طرح ماسک نتوانست حساب کند که سیستم چقدر کم مسافر را میتواند جابجا کند زیرا برای خودروها طراحی شده بود نه مردم."
تسلط بر پیادهرو. اسکوترها، دوچرخهها و رباتهای تحویل بدون داک بهعنوان راهحلهای تحرک پایدار بازاریابی میشوند، اما آنها اغلب:
- پیادهروها را شلوغ کرده و حرکت عابران را مختل میکنند
- موانع جدیدی برای افراد دارای معلولیت ایجاد میکنند
- فضای عمومی را برای سود شرکتها خصوصیسازی میکنند
پایداری نادرست. بسیاری از خدمات میکروموبیلیتی ناپایدار ثابت شدهاند:
- طول عمر کوتاه وسایل نقلیه که منجر به زباله الکترونیکی میشود
- انتشار گازهای بیشتر از ادعا شده با در نظر گرفتن تولید و تعادل مجدد
- کشیدن مسافران از پیادهروی و حملونقل بهجای خودروها
تأثیرات بر کارگران. رباتهای تحویل تهدید به حذف مشاغل میکنند در حالی که اشکال جدیدی از کار کمدستمزد و ناپایدار (مانند اپراتورهای ربات از راه دور) ایجاد میکنند.
این فناوریها خطر فرسایش بیشتر فضای شهری محدود برای عابران پیاده، بهویژه کاربران آسیبپذیر، را دارند در حالی که مزایای عمومی مشکوکی ارائه میدهند.
8. دیدگاههای فناوری خطر ایجاد شهرهای نابرابرتر، نظارتمحورتر و وابستهتر به خودرو را دارند
"بهجای اینکه صرفاً اجاره خانههایمان را بپردازیم، رابطه بین مستأجر و صاحبخانه به بسیاری از حوزههای دیگر جامعه گسترش مییابد، ایجاد مانع فناورانهای که بهطور صریح برای خدمت به شرکتها و سهامداران آنها طراحی شده است، نه کاربران، مستأجران یا ساکنان شهرهایی که این سیستمها در آنها اجرا میشوند."
روندهای دیستوپیایی. دیدگاههای صنعت فناوری برای شهرهای آینده خطر تشدید مشکلات موجود را دارند:
- افزایش نظارت و جمعآوری دادهها
- گسترش نابرابری از طریق دسترسی متفاوت به خدمات
- تداوم وابستگی به خودرو، هرچند با خودروهای الکتریکی و خودران
- خصوصیسازی خدمات و فضاهای عمومی
از دست دادن دموکراسی. با کنترل بیشتر سیستمهای شهری توسط شرکتهای فناوری و الگوریتمها، شهروندان در شکلدهی به جوامع خود اختیار کمتری دارند. این میتواند منجر به:
- کاهش پاسخگویی
- دشواری در به چالش کشیدن قدرت شرکتها
- فرسایش فضای عمومی و مشترکات
بهجای توانمندسازی ساکنان، این دیدگاهها اغلب به افزایش کنترل شرکتها و استخراج سود از زندگی شهری خدمت میکنند.
9. تغییر تحولآفرین نیازمند به چالش کشیدن ساختارهای سرمایهداری است، نه فقط افزودن فناوری
"ساختن شهرهای بهتر نیازمند خارج کردن مسکن، حملونقل و دیگر خدمات اساسی از بازار بهطور کامل و اداره آنها بهعنوان خدمات عمومی با پاسخگویی دموکراتیک است."
تغییر سیستماتیک مورد نیاز. واقعاً پرداختن به چالشهای شهری و حملونقل نیازمند چیزی بیش از راهحلهای فناورانه است. این نیازمند:
- به چالش کشیدن انگیزه سود در خدمات اساسی
- دموکراتیک کردن تصمیمگیری درباره توسعه شهری
- اولویت دادن به منافع عمومی بر منافع خصوصی
فراتر از راهحلهای فناوری. در حالی که فناوری میتواند نقشی ایفا کند، باید:
- برای خدمت به نیازهای جامعه، نه سود شرکتها، توسعه یابد
- با نظارت و کنترل دموکراتیک اجرا شود
- بخشی از تغییرات سیستماتیک گستردهتر در روابط اقتصادی و اجتماعی باشد
تغییر تحولآفرین شهری نیازمند تعامل سیاسی و اقدام جمعی است، نه فقط محصولات یا برنامههای نوآورانه.
10. حملونقل عمومی، پیادهروی و دوچرخهسواری باید بر خودروهای خصوصی اولویت داشته باشند
"یک سیستم گسترشیافته حملونقل عمومی نباید بهطور تکنوکراتیک توسط گروهی از کارشناسان روشنفکر برنامهریزی شود؛ بلکه باید توسط خود افرادی که زندگی آنها قرار است بهبود یابد، اطلاعرسانی شود تا اطمینان حاصل شود که برنامهها، خدمات و امکانات نیازهای آنها را منعکس میکند."
تحرک پایدار. برای ایجاد شهرهای برابرتر و پایدارتر، برنامهریزان باید اولویت دهند:
- حملونقل عمومی مکرر و مقرونبهصرفه
- زیرساختهای دوچرخهسواری ایمن و گسترده
- محلههای قابل پیادهروی با خدمات اساسی در نزدیکی
- مناطق بدون خودرو در مراکز شهری
مزایا. این تغییر:
- انتشار گازها و آلودگی هوا را کاهش میدهد
- سلامت عمومی را از طریق حملونقل فعال بهبود میبخشد
- ارتباط اجتماعی و انسجام جامعه را افزایش میدهد
- فضای شهری را برای مسکن، پارکها و استفاده عمومی آزاد میکند
- دسترسی برابرتر به تحرک را فراهم میکند
دستیابی به این امر نیازمند تخصیص مجدد فضای جاده، پایان دادن به یارانههای رانندگی و سرمایهگذاری سنگین در جایگزینهای خودروهای خصوصی است.
11. برنامهریزی دموکراتیک و مالکیت عمومی کلید تحرک برابر و پایدار هستند
"ما باید از حواسپرتی توسط هایپرلوپها و شرکتهای بورینگ که برای خفه کردن سرمایهگذاری در قطارها و حملونقل طراحی شدهاند، دست برداریم؛ خدمات درخواستی که حقوق کارگران را در خدمت راحتی نابود میکنند؛ و خودروهای ورزشی و شاسیبلندهای الکتریکی که آیندهای سبز را وعده میدهند در حالی که موج جدیدی از استثمار نواستعماری را به راه میاندازند."
کنترل عمومی. برای ایجاد سیستمهای حملونقل واقعاً برابر و پایدار:
- خدمات اساسی باید بهطور عمومی مالکیت و اداره شوند
- برنامهریزی باید شامل ورودی معنادار جامعه باشد
- فناوری باید به نیازهای عمومی خدمت کند، نه سود شرکتها
مقاومت در برابر نفوذ شرکتها. این رویکرد نیازمند:
- به چالش کشیدن روایتهای صنعت فناوری درباره اختلال اجتنابناپذیر
- رد مشارکتهای عمومی-خصوصی که سودها را خصوصیسازی و ریسکها را اجتماعی میکنند
- ساختن جنبشهای مردمی برای مطالبه تغییر تحولآفرین
با بازپسگیری کنترل دموکراتیک بر توسعه شهری و تحرک، شهرها میتوانند سیستمهایی ایجاد کنند که به همه ساکنان خدمت کنند، نه فقط ثروتمندان و قدرتمندان.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب راهی به ناکجاآباد: آنچه سیلیکون ولی درباره آینده حملونقل اشتباه میکند به بررسی انتقادی رویکردهای صنعت فناوری به حملونقل میپردازد. مارکس استدلال میکند که دیدگاه سیلیکون ولی سود را بر منافع عمومی اولویت میدهد و سیستمهای مبتنی بر خودرو را تداوم میبخشد و نابرابریهای اجتماعی را نادیده میگیرد. این کتاب موضوعاتی مانند خودروهای الکتریکی، اشتراکگذاری سواری و خودروهای خودران را پوشش میدهد و نقصها و تأثیرات زیستمحیطی آنها را آشکار میکند. در حالی که برخی خوانندگان آن را تکراری یافتند، بسیاری از زمینه تاریخی و نقد ایدئولوژیهای سرمایهداری آن تمجید کردند. مارکس از راهحلهای حملونقل پایدار و متمرکز بر جامعه حمایت میکند، اگرچه برخی احساس کردند که جایگزینهای پیشنهادی فاقد عملی بودن هستند.