نکات کلیدی
1. روزی از آغازهای عادی که به وحشتی غیرقابل تصور تبدیل شد
نمیدانم واقعاً چگونه آن را توصیف کنم. این بدترین صحنهای بود که در تمام عمرم دیدهام.
روتینهای عادی در هم شکست. صبح روز یازدهم سپتامبر 2001، برای هزاران نفر در نیویورک و واشنگتن دیسی به عنوان یک سهشنبه عادی آغاز شد. مردم به محل کار خود میرفتند، در جلسات شرکت میکردند و روز خود را آغاز میکردند، غافل از فاجعهای که به زودی رخ خواهد داد. این تضاد بین عادی بودن و سرنوشت شوم، ناگهانی و شوکآور بودن حملات را به تصویر میکشد.
عنصر غافلگیری. حملات به دقت برنامهریزی و اجرا شده بودند و کشور را به طور کامل غافلگیر کردند. هواپیماربایان از آسیبپذیریهای امنیت فرودگاه و کنترل ترافیک هوایی بهرهبرداری کردند و هواپیماهای تجاری را به سلاحهای کشتار جمعی تبدیل کردند. عنصر غافلگیری هرج و مرج و ویرانی را تشدید کرد و مردم را به جستجوی ایمنی و اطلاعات واداشت.
لحظهای تعیینکننده. رویدادهای آن روز برای همیشه مسیر تاریخ آمریکا را تغییر داد، سیاستهای امنیت ملی، روابط خارجی و روانشناسی جمعی یک نسل را شکل داد. تصاویر هواپیماهایی که به ساختمانها برخورد میکردند، فروپاشی برجهای دوقلو و دودهایی که از پنتاگون بلند میشد، در حافظه ملی ثبت شد و مرز روشنی بین قبل و بعد از آن روز در زندگی آمریکاییها ایجاد کرد.
2. قدرت ارتباط انسانی در میانه فاجعه
ما افراد زیادی را دیدیم که بخشی از تلاش برای فرار بودند و به نظر میرسید به طرز بسیار معقول و سنجیدهای رفتار میکنند. و به نظر میرسید که به یکدیگر کمک میکنند.
عملهای محبت و همدلی. در میان هرج و مرج و ترس، داستانهای بیشماری از افرادی که به یکدیگر کمک میکردند، آرامش میبخشیدند و جان خود را برای نجات دیگران به خطر میانداختند، به وجود آمد. این عملهای محبت و همدلی، تابآوری روح انسانی و قدرت ارتباط را در برابر سختیها به نمایش گذاشت.
غریبهها به غریبهها کمک میکنند. بسیاری از عمیقترین عملهای قهرمانی توسط غریبههایی انجام شد که هیچ ارتباط قبلی با قربانیان نداشتند. افراد از تمام اقشار جامعه به هم پیوستند تا کمک کنند و حس مشترکی از انسانیت و تمایل به یاری رساندن به نیازمندان را نشان دادند. نمونهها شامل:
- دیوید فرانک که مایکل هینگزون، فرد نابینا، و سگ راهنمایش، روزل را به پایین 78 طبقه راهنمایی کرد.
- لوئیس لِسک که توسط افراد اداره بندر به ایمنی هدایت شد.
- کارل گالیتو که ایرما فولر را تمام راه به بروکلین همراهی کرد.
اهمیت جامعه. حملات اهمیت جامعه و نیاز به همبستگی مردم در زمان بحران را برجسته کرد. همسایهها به همسایهها کمک کردند، همکاران از یکدیگر حمایت کردند و غریبهها به یکدیگر یاری رساندند و حس همبستگی و هدف مشترک را ایجاد کردند.
3. قهرمانان ناشناخته: امدادگران و مردم عادی
ما مرکز تجارت جهانی را در حال سوختن دیدیم—یک سوراخ بزرگ در بالای آن. میتوانستیم افرادی را ببینیم که از بالای ساختمان میپریدند.
شجاعت در برابر خطر. آتشنشانان، افسران پلیس، امدادگران و دیگر امدادگران به صحنه حملات rushed و جان خود را به خطر انداختند تا دیگران را نجات دهند. این مردان و زنان شجاع با وحشتهای غیرقابل تصور روبرو شدند، اما همچنان با شجاعت و اراده به انجام وظایف خود ادامه دادند.
فداکاری و ایثار. بسیاری از امدادگران فداکاری نهایی را انجام دادند و در حین خدمت جان خود را از دست دادند. ایثار و تعهد آنها به خدمت به دیگران، الهامبخش ملت شد و به نمادی از امید در میان ویرانی تبدیل گردید. نمونهها شامل:
- آتشنشان لیوت. جان سیتارلا که با یک شاسیبلند شورولت در خیابان داگلاس در هارلم به سرعت حرکت میکرد.
- آتشنشان کاپیتان مایک کوری که بدن یک کشیش آتشنشانی را به پناهگاه ایستگاه آتشنشانی حمل میکرد.
- کاپیتان پلیس اداره بندر آنتونی ویتاکر که برای دومین بار دستور تخلیه تمام ساختمانهای مرکز تجارت جهانی را صادر کرد.
مردم عادی که به میدان آمدند. فراتر از امدادگران، بیشماری از مردم عادی به موقعیت پاسخ دادند و کمک کردند، آرامش بخشیدند و عملهای قهرمانی انجام دادند. این قهرمانان ناشناخته ظرفیت فوقالعادهای برای شجاعت و همدلی را که در درون افراد عادی وجود دارد، به نمایش گذاشتند.
4. بار زنده ماندن و جستجوی معنا
درد من در جایی دیگر بود—و هنوز هم هست. درون قلبم، خیلی سخت درد میکند.
گناه زنده ماندن. بسیاری از بازماندگان با احساسات گناه و اندوه دست و پنجه نرم کردند و از خود میپرسیدند چرا آنها نجات یافتهاند در حالی که بسیاری دیگر جان خود را از دست دادهاند. این "گناه زنده ماندن" لایهای دیگر به غم و تروما اضافه کرد.
جستجوی معنا. در پی حملات، بسیاری از بازماندگان به جستجوی معنا در تجربیات خود پرداختند. برخی به مذهب روی آوردند، برخی به فعالیتهای اجتماعی و برخی دیگر به سادگی تلاش کردند هر روز را به بهترین شکل زندگی کنند. این جستجوی معنا به راهی برای احترام به قربانیان و درک بیمعنایی تبدیل شد.
بار یادآوری. بازماندگان بار یادآوری رویدادهای آن روز را به دوش میکشیدند و اغلب تروما را در ذهن خود دوباره زنده میکردند. این یادآوری مداوم میتوانست هم منبع درد باشد و هم یادآور اهمیت گواهی دادن به تاریخ.
5. تروماهای ماندگار و تلاش برای بازسازی
نمیخواهم به شما دروغ بگویم، او میگوید. "آن روز زندگیام را به هم ریخت."
زخمهای عاطفی و روانی. حملات زخمهای عاطفی و روانی عمیقی بر بازماندگان، امدادگران و ملت به طور کلی گذاشت. بسیاری از افراد دچار اختلال استرس پس از تروما (PTSD)، اضطراب، افسردگی و چالشهای دیگر سلامت روان شدند.
عواقب سلامت جسمی. علاوه بر جراحات فوری، بسیاری از بازماندگان و امدادگران به دلیل قرار گرفتن در معرض سموم و آلودگیها در محل مرکز تجارت جهانی دچار مشکلات سلامت طولانیمدت شدند. این مسائل بهداشتی لایهای دیگر از رنج را به تروماهای عمیق اضافه کرد.
بازسازی و یادآوری. فرآیند بازسازی محل مرکز تجارت جهانی به نمادی از تابآوری و اراده تبدیل شد. ایجاد یادبود و موزه 11 سپتامبر فضایی برای یادآوری، تأمل و بهبودی فراهم کرد.
6. پرسش از مقامات و اهمیت تفکر مستقل
دیوید، او گفت، "شما زندگی دیگری به شما داده شده است. آن را هدر ندهید."
ناامیدی از نهادها. حملات آسیبپذیریهای امنیت ملی و سیستمهای پاسخ اضطراری را نمایان کرد و برخی را به پرسش در مورد شایستگی و کارایی نهادهای دولتی واداشت. این ناامیدی خواستار مسئولیتپذیری و شفافیت بیشتر شد.
اهمیت تفکر انتقادی. رویدادهای یازدهم سپتامبر اهمیت تفکر انتقادی و قضاوت مستقل را برجسته کرد. بسیاری از بازماندگان با پرسش از مقامات، اعتماد به غریزههای خود و به دست گرفتن امور، تصمیمات نجاتبخشی اتخاذ کردند.
مسئولیت شخصی. حملات همچنین اهمیت مسئولیت شخصی و نیاز به آمادگی افراد برای مواقع اضطراری را برجسته کرد. این شامل اقداماتی برای حفاظت از خود و خانوادهها و همچنین تمایل به کمک به دیگران در نیاز بود.
7. زخمهای ماندگار: جسمی، عاطفی و روحی
من آنها را مرده نمیدانم. آنها را مرده تصور نمیکنم. اما گاهی اوقات این تصور دیوانهوار به ذهنم میرسد که وقتی ساختمان فرو ریخت، آنها به اطراف پرتاب شدند.
بیماریهای جسمی. بار جسمی بر بازماندگان و امدادگران بسیار زیاد بود و بسیاری از آنها از سوختگی، شکستگی، مشکلات تنفسی و دیگر جراحات رنج میبردند. این بیماریهای جسمی اغلب به عنوان یادآور دائمی تروماهایی که تحمل کرده بودند، عمل میکردند.
اختلالات عاطفی و روانی. زخمهای عاطفی و روانی ناشی از حملات حتی عمیقتر بود و بسیاری از افراد دچار اضطراب، افسردگی، کابوس و دیگر علائم PTSD شدند. این چالشهای سلامت روان میتوانستند ناتوانکننده و ماندگار باشند.
پرسشهای روحی. حملات همچنین بسیاری از افراد را به پرسش در مورد ایمان و درک خود از جهان واداشت. برخی در تلاش بودند تا وجود شر را با باور به خداوندی مهربان آشتی دهند، در حالی که دیگران در سنتهای روحانی خود آرامش و قدرت یافتند.
8. جستجوی آرامش و غم بیپایان
هنوز هم نمیتوانم باور کنم که برجها رفتهاند.
سختی یافتن آرامش. برای بسیاری از بازماندگان و خانوادههای قربانیان، یافتن آرامش هدفی دشوار و غیرقابل دسترس بود. عظمت این فقدان و بیمعنایی حملات، حرکت به جلو و یافتن صلح را دشوار میکرد.
اهمیت یادآوری. مراسم سالانه یازدهم سپتامبر به عنوان یادآوری از اهمیت یادآوری قربانیان و احترام به زندگی آنها عمل کرد. این رویدادها فضایی برای سوگواری جمعی و تأکید بر ارزشهایی که ملت را متحد میکند، فراهم کرد.
غم بیپایان. برای کسانی که عزیزان خود را در حملات از دست دادند، غم هرگز بهطور واقعی پایان نیافت. درد فقدان آنها همواره حضوری ثابت بود و زندگی و دیدگاههای آنها را تحت تأثیر قرار میداد.
9. تابآوری روح انسانی و اراده برای ادامه دادن
دیوید، او گفت، "شما زندگی دیگری به شما داده شده است. آن را هدر ندهید."
توانایی سازگاری و غلبه. با وجود چالشهای عظیمی که با آنها روبرو بودند، بازماندگان توانایی فوقالعادهای برای سازگاری و غلبه نشان دادند. آنها راههای جدیدی برای کنار آمدن با تروما، بازسازی زندگی و یافتن معنا در تجربیات خود پیدا کردند.
قدرت امید. حتی در تاریکترین زمانها، امید نیرویی قوی باقی ماند که مردم را به ادامه دادن و باور به آیندهای بهتر ترغیب میکرد. این امید از حمایت خانواده، دوستان و جامعه بزرگتر تغذیه میشد.
اراده برای ادامه دادن. حملات روح نیویورک یا مردم آمریکا را نشکست. بلکه، اراده آنها را برای ادامه دادن، بازسازی و ایجاد جهانی عادلانهتر و صلحآمیزتر تقویت کرد.
10. شکنندگی زندگی و اهمیت گرامیداشت هر لحظه
دیوید، او گفت، "شما زندگی دیگری به شما داده شده است. آن را هدر ندهید."
قدردانی تازه از زندگی. حملات به عنوان یادآوری واضحی از شکنندگی زندگی و اهمیت گرامیداشت هر لحظه عمل کرد. بسیاری از بازماندگان از این تجربه با حس تازهای از هدف و اراده برای زندگی هر روز به بهترین شکل خارج شدند.
اهمیت روابط. حملات همچنین اهمیت روابط و نیاز به ارتباط با عزیزان را برجسته کرد. بسیاری از افراد متوجه شدند که مهمترین چیزها در زندگی، داراییهای مادی یا دستاوردهای شغلی نیستند، بلکه پیوندهای عشق و دوستی هستند.
زندگی با هدف و نیت. رویدادهای یازدهم سپتامبر بسیاری از افراد را به زندگی با هدف و نیت بیشتر، پیگیری علایق خود و ایجاد تأثیر مثبت بر جهان ترغیب کرد. این تعهد به زندگی معنادار به راهی برای احترام به قربانیان و ایجاد میراثی از امید و تابآوری تبدیل شد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب یازدهم سپتامبر مجموعهای قدرتمند از روایتهای دست اول بازماندگان و شاهدان حملات 11 سپتامبر است. خوانندگان از نثر خام و بدون فیلتر آن تقدیر میکنند که نگاهی صمیمی به این تراژدی ارائه میدهد. این کتاب از نظر احساسی بسیار شدید است و دیدگاههای متنوعی را از افرادی که در مرکز تجارت جهانی، پنتاگون و مناطق اطراف آن بودند، به تصویر میکشد. در حالی که برخی بر تمرکز آن بر شهر نیویورک انتقاد میکنند، بیشتر افراد آن را یک سند تاریخی مهم میدانند. منتقدان به توانایی این کتاب در انتقال وحشت، قهرمانی و انسانیت که در آن روز به نمایش گذاشته شد، اشاره میکنند و آن را خواندنی تأثیرگذار و ضروری برای درک تأثیرات 11 سپتامبر میدانند.