نکات کلیدی
1. برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای عمومی و غیرانتفاعی در مواجهه با محیطهای پیچیده ضروری است
برنامهریزی استراتژیک میتواند به رهبران و مدیران سازمانهای عمومی و غیرانتفاعی کمک کند تا بهطور استراتژیک فکر کنند، یاد بگیرند و عمل کنند.
پیچیدگی محیطی: سازمانهای عمومی و غیرانتفاعی با محیطهای نامشخص و بههمپیوستهای مواجه هستند. تغییرات فناوری، تغییرات جمعیتی، نوسانات اقتصادی و انتظارات اجتماعی در حال تحول، فضایی را ایجاد میکند که در آن سازگاری ضروری است.
پاسخ استراتژیک: برای موفقیت در این زمینه، سازمانها باید:
- بهطور استراتژیک فکر کرده و یاد بگیرند تا تغییرات را پیشبینی و به آنها پاسخ دهند
- بینشها را به استراتژیهای مؤثر تبدیل کنند
- دلایل لازم برای پذیرش و اجرای استراتژیها را توسعه دهند
- ائتلافهایی برای حمایت از استراتژیها در حین اجرا ایجاد کنند
- ظرفیت لازم برای اجرای مداوم و تغییرات استراتژیک را بسازند
برنامهریزی استراتژیک یک رویکرد ساختاریافته برای پاسخ به این نیازها فراهم میکند و به سازمانها کمک میکند تا ارزش عمومی ایجاد کنند و در عین حال نیازهای ذینفعان کلیدی را برآورده سازند.
2. چرخه تغییر استراتژی: یک رویکرد 10 مرحلهای برای برنامهریزی و مدیریت استراتژیک مؤثر
چرخه تغییر استراتژی معمولاً در عمل بسیار سیال، تکراری و پویا است، اما با این حال، رویکردی نسبتاً منظم، مشارکتی و مؤثر برای تعیین بهترین راه برای دستیابی به آنچه که برای یک سازمان بهترین است و ایجاد ارزش واقعی عمومی فراهم میکند.
10 مرحله چرخه تغییر استراتژی:
- آغاز و توافق بر روی یک فرآیند برنامهریزی استراتژیک
- شناسایی مأموریتهای سازمانی
- روشن کردن مأموریت و ارزشهای سازمان
- ارزیابی محیطهای خارجی و داخلی
- شناسایی مسائل استراتژیک پیش روی سازمان
- تدوین استراتژیها برای مدیریت مسائل
- مرور و پذیرش برنامه استراتژیک
- ایجاد یک چشمانداز سازمانی مؤثر
- توسعه یک فرآیند اجرایی مؤثر
- ارزیابی مجدد استراتژیها و فرآیند برنامهریزی استراتژیک
این چرخه بر اهمیت تفکر، عمل و یادگیری استراتژیک در طول فرآیند تأکید میکند. این رویکرد بهگونهای طراحی شده است که انعطافپذیر و قابل تطبیق با زمینههای مختلف سازمانی باشد و به این نکته توجه دارد که برنامهریزی استراتژیک یک رویکرد سخت و یکسان نیست.
3. شناسایی مأموریتها و مأموریت سازمانی، پایهای برای برنامهریزی استراتژیک است
قبل از اینکه یک سازمان بتواند مأموریت و ارزشهای خود را تعریف کند، باید دقیقاً بداند که چه چیزی بهطور رسمی و غیررسمی از آن خواسته شده است (و چه چیزی نباید انجام دهد) توسط مقامات خارجی.
مأموریتها: اینها الزامات رسمی و غیررسمی خارجی هستند که بر یک سازمان تحمیل میشوند. این الزامات شامل قوانین، مقررات، قراردادها و انتظارات ذینفعان است. درک مأموریتها به روشن شدن آنچه که یک سازمان باید انجام دهد، مجاز به انجام آن است و از انجام چه چیزی منع شده است، کمک میکند.
مأموریت: این تعریفکننده هدف و دلیل وجود سازمان است. یک بیانیه مأموریت خوب طراحی شده:
- هویت و هدف منحصر به فرد سازمان را بیان میکند
- راهنمای تصمیمگیری و تخصیص منابع است
- ذینفعان را الهام و انگیزه میدهد
- مبنایی برای ارزیابی عملکرد سازمان فراهم میکند
مأموریتها و مأموریت بهطور مشترک دامنهای را که سازمان در آن به دنبال ایجاد ارزش عمومی است، مشخص میکنند. آنها پایهای برای تمام مراحل بعدی برنامهریزی استراتژیک فراهم میکنند و اطمینان حاصل میکنند که استراتژیها با الزامات خارجی و هدف داخلی همراستا هستند.
4. ارزیابی محیطی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و چالشها را آشکار میسازد
برای پاسخ مؤثر به تغییرات در محیطهای خود، سازمانهای عمومی و غیرانتفاعی (همکاریها و جوامع) باید زمینههای خارجی و داخلی که در آن قرار دارند را درک کنند تا بتوانند استراتژیهایی برای پیوند این دو ایجاد کنند بهگونهای که ارزش عمومی قابل توجه و پایدار ایجاد شود.
تحلیل SWOC/T: این مرحله حیاتی شامل ارزیابی:
- نقاط قوت (داخلی، حال)
- نقاط ضعف (داخلی، حال)
- فرصتها (خارجی، آینده)
- چالشها/تهدیدها (خارجی، آینده)
عوامل خارجی که باید در نظر گرفته شوند:
- روندهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، محیطی و قانونی
- انتظارات و نیازهای ذینفعان
- نیروهای رقابتی و همکاری
عوامل داخلی برای ارزیابی:
- منابع (ورودیها)
- استراتژی فعلی (فرآیند)
- عملکرد (خروجیها)
این تحلیل جامع زمینه لازم برای شناسایی مسائل استراتژیک و توسعه استراتژیهای مؤثر را فراهم میکند. این به سازمانها کمک میکند تا موقعیت فعلی و جهتگیریهای آینده خود را درک کنند و استراتژیهایی را طراحی کنند که نقاط قوت را به کار بگیرند، نقاط ضعف را برطرف کنند، از فرصتها بهرهبرداری کنند و چالشها را کاهش دهند.
5. مسائل استراتژیک قلب فرآیند برنامهریزی هستند و شکلدهنده تدوین استراتژی
شناسایی مسائل استراتژیک قلب فرآیند برنامهریزی استراتژیک است.
تعریف: مسائل استراتژیک سوالات بنیادی سیاستی یا چالشهای بحرانی هستند که بر مأموریت، ارزشها، محصولات، خدمات، مشتریان، هزینهها، تأمین مالی، سازمان یا مدیریت یک سازمان تأثیر میگذارند.
اهمیت چارچوببندی مسائل:
- شکلدهی به توسعه استراتژیهای بعدی
- تأثیر بر ایجاد ایدهها برای اقدام استراتژیک
- تأثیر بر تشکیل ائتلافهای لازم برای اجرا
رویکردهای شناسایی مسائل استراتژیک:
- رویکرد مستقیم
- رویکرد اهداف
- رویکرد چشمانداز موفقیت
- رویکرد غیرمستقیم
- رویکرد نقشهبرداری استراتژیک بصری
- رویکرد همراستایی
- رویکرد تنشهای مسئله
- رویکرد تحلیل سیستمها
رویکرد انتخابی باید با زمینه و نیازهای سازمان همخوانی داشته باشد. صرفنظر از روش، فرآیند شناسایی و بیان مسائل استراتژیک توجه را به آنچه که واقعاً برای آینده سازمان مهم است، معطوف میکند و زمینه را برای تدوین استراتژی مؤثر فراهم میسازد.
6. استراتژیهای مؤثر با فرهنگ سازمانی و انتظارات ذینفعان همراستا هستند
هر استراتژی تقریباً همیشه هم بهطور ناگهانی و هم عمدی است، هرچند که تعادل میتواند به میزان زیادی متفاوت باشد.
تعریف استراتژی: الگوی اهداف، سیاستها، برنامهها، پروژهها، اقدامات، تصمیمات یا تخصیص منابع که تعریف میکند یک سازمان چه چیزی است، چه کاری انجام میدهد و چرا این کار را انجام میدهد.
ملاحظات کلیدی در تدوین استراتژی:
- همراستایی با فرهنگ و هویت سازمانی
- انتظارات و حمایت ذینفعان
- در دسترس بودن و محدودیتهای منابع
- قابلیت اجرایی
- تأثیر بالقوه بر ایجاد ارزش عمومی
تعادل بین استراتژیهای عمدی و ناگهانی:
- استراتژیهای عمدی: برنامهریزی شده و عمدی
- استراتژیهای ناگهانی: در پاسخ به فرصتها یا چالشهای غیرمنتظره به وجود میآیند
تدوین استراتژی مؤثر شامل ایجاد پاسخهایی به مسائل استراتژیک است که:
- بر نقاط قوت سازمان بنا میشود
- نقاط ضعف را برطرف میکند
- از فرصتها بهرهبرداری میکند
- چالشها یا تهدیدها را کاهش میدهد
این فرآیند باید خلاقانه و انعطافپذیر باشد و اجازه دهد که هم رویکردهای برنامهریزی شده و هم سازگاری با شرایط در حال تغییر وجود داشته باشد. استراتژیها در نهایت باید پل ارتباطی بین وضعیت کنونی سازمان و آینده مطلوب آن باشند و راهی برای تحقق مأموریت و ایجاد ارزش عمومی فراهم کنند.
7. اجرای مؤثر و ارزیابی مداوم برای موفقیت استراتژیک حیاتی است
اجرا و ارزیابی نباید تا پایان فرآیند منتظر بمانند، بلکه باید بخشی جداییناپذیر و مداوم از آن باشند.
ملاحظات اجرایی:
- توسعه برنامههای اقدام دقیق
- همراستایی منابع (انسانی، مالی، فناوری)
- ایجاد معیارها و اهداف عملکرد
- ایجاد مکانیزمهای ارتباطی و پاسخگویی
- ساخت ظرفیت برای اجرای پایدار
ارزیابی مداوم:
- بهطور منظم مؤثر بودن استراتژی را مرور کنید
- تغییرات در محیطهای داخلی و خارجی را زیر نظر داشته باشید
- استراتژیها را بر اساس اطلاعات جدید یا شرایط در حال تغییر تنظیم کنید
- فرهنگ یادگیری و بهبود مستمر را ترویج دهید
مزایای اجرای مؤثر و ارزیابی مجدد:
- اطمینان از اینکه استراتژیها به اقدامهای معنادار تبدیل میشوند
- اجازه اصلاحات بهموقع
- حفظ همراستایی سازمان با محیطهای در حال تحول
- ساخت ظرفیت سازمانی برای مدیریت استراتژیک مداوم
برنامهریزی استراتژیک یک رویداد یکباره نیست، بلکه یک فرآیند مداوم است. اجرا و ارزیابی مجدد حلقه را میبندند و اطمینان حاصل میکنند که سازمان بهطور مداوم یاد میگیرد، سازگار میشود و توانایی خود را برای ایجاد ارزش عمومی در طول زمان بهبود میبخشد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای عمومی و غیرانتفاعی نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده و میانگین امتیاز آن ۳.۶ از ۵ است. خوانندگان از محتوای جامع و قابلیت کاربرد آن در سازمانهای غیرانتفاعی مختلف قدردانی میکنند. برخی آن را آموزنده و مفید برای برنامهریزی استراتژیک میدانند و به رویکرد انعطافپذیر آن اشاره میکنند. با این حال، بسیاری از طولانی بودن، تکراری بودن و سبک نوشتاری خشک آن انتقاد میکنند. برخی از منتقدان احساس میکنند که این کتاب بیش از حد نظری است و مثالهای عملی کافی ندارد. در حالی که برخی آن را کتابی ضروری برای پژوهشگران و فعالان حوزه استراتژی میدانند، دیگران به دلیل محتوای متراکم و ساختار سازمانی آن، خواندنش را دشوار مییابند.