نکات کلیدی
1. واقعیت اجتماعی از طریق توافق ساخته میشود
بخشهایی از دنیای واقعی، حقایق عینی در جهان، تنها به واسطهی توافق انسانی به عنوان واقعیت شناخته میشوند.
حقایق عینی بر اساس توافق. سیرل استدلال میکند که بسیاری از آنچه ما در زندگی اجتماعیمان واقعی میدانیم—پول، مالکیت، ازدواج، دولتها—تنها به این دلیل وجود دارند که ما بهطور جمعی بر سر وجود آنها توافق کردهایم. این "حقایق نهادی" از "حقایق خام" متمایز هستند که بهطور مستقل از نظر انسان وجود دارند، مانند ترکیب شیمیایی آب یا ارتفاع کوه اورست. این وابستگی به باور جمعی واقعیت اجتماعی را کمتر واقعی یا عینی نمیکند؛ بلکه تنها بنیاد منحصر به فرد آن را برجسته میسازد.
بار متافیزیکی. پیچیدگی واقعیت اجتماعی اغلب نامرئی است، اما تعاملات روزمره ما را شکل میدهد. به یک عمل ساده مانند سفارش یک آبجو در یک کافه فکر کنید: این عمل شامل یک شبکه وسیع و نامرئی از حقوق مالکیت، مقررات دولتی و هنجارهای فرهنگی است. ما بهراحتی از این وب پیچیده عبور میکنیم، اغلب بدون آنکه از ساختار پیچیدهای که آن را پشتیبانی میکند، آگاه باشیم.
نامرئی بودن و تحلیل. نامرئی بودن ساختارهای اجتماعی چالشی برای تحلیل ایجاد میکند. نه توصیفهای پدیدارشناختی داخلی و نه حسابهای رفتارگرایانه خارجی کافی نیستند. سیرل از واژگان عمدی از دیدگاه اول برای آشکار کردن ویژگیهای ابتدایی هستیشناسی اجتماعی حمایت میکند و بعداً این را در "زمینه" قابلیتهای غیرآگاهانه قرار میدهد.
2. حقایق نهادی نیازمند عمدیت جمعی هستند
عمدیت جمعی یک پدیده زیستی ابتدایی است که نمیتوان آن را به چیزی دیگر کاهش داد یا حذف کرد.
عمدیت "ما". سیرل تأکید میکند که عمدیت جمعی، ظرفیت به اشتراک گذاشتن باورها، خواستهها و نیتها، برای حقایق اجتماعی بنیادی است. این تنها مجموع نیتهای فردی نیست بلکه یک پدیده ابتدایی است. مثالها شامل اجرای یک بازی توسط یک تیم فوتبال یا دو نفر که بهطور مشترک یک خودرو را هل میدهند، میباشد.
جمعگرایی غیرقابل کاهش. تلاشها برای کاهش عمدیت جمعی به عمدیت فردی بهعلاوه باورهای متقابل، حس انجام کاری را بهطور مشترک از بین میبرد. عنصر حیاتی یک حس مشترک از هدف است، جایی که نیتهای فردی از نیت جمعی ناشی میشوند. این "آگاهی ما" برای درک حقایق اجتماعی ضروری است.
حقایق اجتماعی در مقابل حقایق نهادی. در حالی که تمام حقایق نهادی، حقایق اجتماعی هستند، اما نه تمام حقایق اجتماعی، حقایق نهادی هستند. شکار یک شیر توسط کفتارها یک حقیقت اجتماعی است که شامل عمدیت جمعی میشود، اما به ساختارهای نهادی پیچیدهای مانند پول یا دولت نیاز ندارد. حقایق نهادی یک زیرمجموعه خاص هستند که به نهادهای انسانی وابستهاند.
3. زبان واقعیت نهادی را تشکیل میدهد
زبان به نظر میرسد نه تنها برای نمایاندن این حقایق به خودمان ضروری است؛ بلکه به گونهای که باید توضیح دهیم، اشکال زبانی مورد نظر بخشی از تشکیل این حقایق هستند.
کلمات واقعیت را شکل میدهند. سیرل استدلال میکند که زبان تنها ابزاری برای توصیف واقعیت اجتماعی نیست بلکه بخشی از تشکیل آن است. حقایق نهادی مانند پول، ازدواج و مالکیت به زبان نیاز دارند زیرا مفاهیم خود در چارچوبهای زبانی گنجانده شدهاند. این به این معنا نیست که حقایق اجتماعی بهطور کلی به زبان نیاز دارند، بلکه حقایق نهادی به آن نیاز دارند.
افکار وابسته به زبان. افکاری که تشکیلدهنده حقایق نهادی هستند، به زبان وابستهاند. بر خلاف خواسته برای یک استخوان که یک سگ میتواند بدون زبان تجربه کند، باور به اینکه چیزی پول است، به یک سیستم زبانی برای نمایاندن و شمارش ارزش نیاز دارد. این به این دلیل است که عملکرد وضعیت اختصاص داده شده به پول بدون توافق جمعی، که نیازمند یک سیستم مشترک از نمادها است، قابل تحقق نیست.
X به عنوان Y محسوب میشود. حرکت از X به Y در ایجاد حقایق نهادی بهطور ذاتی زبانی است، حتی زمانی که به نظر نمیرسد. اصطلاح Y یک وضعیت جدید را اختصاص میدهد که اصطلاح X قبلاً آن را ندارد و این وضعیت جدید نیاز به نشانههایی دارد، زیرا هیچ چیز دیگری در آنجا وجود ندارد.
4. قواعد تشکیلدهنده پایهگذار نهادهای اجتماعی هستند
حقایق نهادی تنها درون سیستمهای قواعد تشکیلدهنده وجود دارند.
قواعد امکانات را ایجاد میکنند. سیرل بین قواعد تنظیمی، که فعالیتهای از پیش موجود را مدیریت میکنند (مانند رانندگی در سمت راست جاده)، و قواعد تشکیلدهنده، که خود امکان برخی فعالیتها را ایجاد میکنند (مانند قواعد شطرنج)، تمایز قائل میشود. حقایق نهادی تنها درون سیستمهای قواعد تشکیلدهنده وجود دارند. این قواعد اغلب به شکل "X به عنوان Y در زمینه C محسوب میشود" هستند.
عبارت "به عنوان" اهمیت دارد. عبارت "به عنوان" اهمیت دارد زیرا نشاندهنده تحمیل یک وضعیت است که به آن یک عملکرد از طریق عمدیت جمعی متصل است. این وضعیت و عملکرد همراه آن فراتر از ویژگیهای فیزیکی صرف شیء میروند. اعمال قاعده تشکیلدهنده یک وضعیت جدید را معرفی میکند که شیء قبلاً آن را ندارد.
وضعیت هنجاری. زمانی که تحمیل یک عملکرد وضعیت به سیاست عمومی تبدیل میشود، فرمول "X به عنوان Y در C محسوب میشود" یک وضعیت هنجاری پیدا میکند و به یک قاعده تشکیلدهنده تبدیل میشود. این امکان سوءاستفادههایی را ایجاد میکند که بدون قاعده وجود نداشتند، مانند پول تقلبی یا سهلانگاری در حرفه.
5. عملکردهای وضعیت قدرتهای جدیدی را اختصاص میدهند
عمدیت جمعی یک وضعیت جدید به برخی پدیدهها اختصاص میدهد، جایی که آن وضعیت یک عملکرد همراه دارد که نمیتواند تنها به واسطه ویژگیهای فیزیکی ذاتی پدیده مورد نظر انجام شود.
فراتر از ویژگیهای فیزیکی. عنصر کلیدی در ایجاد حقایق نهادی تحمیل یک وضعیت بهطور جمعی شناخته شده است که به آن یک عملکرد متصل است. این "عملکردهای وضعیت" نمیتوانند تنها به واسطه ساختار فیزیکی انجام شوند. به عنوان مثال، پول کاغذی به عنوان پول عمل میکند نه به دلیل ترکیب مادی آن، بلکه به این دلیل که ما بهطور جمعی توافق میکنیم که آن را به عنوان چنین بپذیریم.
اصطلاح Y. اصطلاح Y در فرمول "X به عنوان Y در C محسوب میشود" باید یک وضعیت جدید را اختصاص دهد که موجودات نامبرده در اصطلاح X قبلاً آن را ندارند. این وضعیت جدید باید به گونهای باشد که توافق انسانی، پذیرش و سایر اشکال عمدیت جمعی برای ایجاد آن ضروری و کافی باشد.
مثالهایی از عملکردهای وضعیت:
- یک تکه کاغذ (X) به عنوان پول (Y) در ایالات متحده (C) محسوب میشود.
- یک فارغالتحصیل دانشکده حقوق (X) به عنوان وکیل (Y) پس از قبولی در آزمون وکالت (C) محسوب میشود.
- صداهای خاصی در یک مراسم (X) به عنوان ازدواج (Y) در یک کلیسا (C) محسوب میشود.
6. قابلیتهای زمینهای امکان عملکرد نهادی را فراهم میکنند
حالات عمدی تنها با توجه به مجموعهای از قابلیتهای زمینهای که خود شامل پدیدههای عمدی نیستند، عمل میکنند.
فراتر از قواعد آگاهانه. سیرل به این سؤال میپردازد که چگونه قواعد تشکیلدهنده میتوانند نقش علّی در رفتار ایفا کنند در حالی که مردم اغلب از آنها آگاه نیستند. او ایده پیروی از قواعد ناخودآگاه را رد میکند و به جای آن مفهوم "زمینه" را مطرح میکند.
قابلیتهای غیرعمدی. زمینه مجموعهای از قابلیتهای غیرعمدی یا پیشعمدی است که امکان عملکرد حالات عمدی را فراهم میکند. این قابلیتها شامل تواناییها، تمایلات، گرایشها و ساختارهای علّی هستند. آنها خود پدیدههای عمدی نیستند، اما برای عملکرد عمدی ضروری هستند.
مثالهایی از عملکردهای زمینهای:
- امکان تفسیر زبانی
- امکان تفسیر ادراکی
- ساختاردهی به آگاهی
- فراهم کردن شکل روایتی یا دراماتیک به تجربیات
- تمایل به رفتارهای خاص
7. واقعگرایی پیشفرض ضروری برای فهم است
جهان (یا بهطور متناوب، واقعیت یا کیهان) بهطور مستقل از نمایندگیهای ما از آن وجود دارد.
واقعگرایی خارجی تعریف شده. سیرل از "واقعگرایی خارجی" (ER) دفاع میکند، نظریهای که میگوید جهان بهطور مستقل از نمایندگیهای ما از آن وجود دارد. این بدان معناست که حتی اگر ما هرگز وجود نداشتیم، بیشتر جهان بدون تغییر باقی میماند. ER یک ادعای هستیشناختی است، نه یک ادعای معنایی یا معرفتی.
تمایز واقعگرایی. مهم است که واقعگرایی را از دیگر دیدگاههایی که اغلب با آن اشتباه گرفته میشود، تمایز دهیم. واقعگرایی نظریهای از حقیقت نیست و همچنین به هیچ نظریه خاصی از دانش یا زبان اشاره نمیکند. این تنها وجود یک واقعیت مستقل از نمایندگی را تأکید میکند.
استدلال فرامادی. سیرل یک استدلال "فرامادی" برای ER ارائه میدهد و نشان میدهد که این یک پیشفرض ضروری برای فهم است. زمانی که ما سعی میکنیم در یک زبان عمومی ارتباط برقرار کنیم، باید یک واقعیت عمومی قابل دسترسی که بهطور مستقل از نمایندگیهای ما وجود دارد را پیشفرض بگیریم.
8. حقیقت تطابق با حقایق مستقل از نمایندگی است
بیانیه درست یا نادرست خواهد بود بسته به اینکه آیا واقعیتها در جهان واقعاً به گونهای هستند که بیانیه میگوید.
دقت نمایندگی. سیرل از نظریه تطابق حقیقت دفاع میکند و استدلال میکند که یک بیانیه درست است اگر و تنها اگر با حقایق مطابقت داشته باشد. این بدان معناست که بیانیههای درست بهطور دقیق آنچه را که در جهان وجود دارد نمایندگی میکنند.
عدم نقل و تطابق. معیار عدم نقل حقیقت، که میگوید "s درست است اگر و تنها اگر p"، نظریه تطابق را به همراه دارد. سمت راست یک جمله T شرایطی را مشخص میکند که اگر و تنها اگر جمله در سمت چپ درست باشد، برآورده میشود و این شرایط همان چیزی است که ما آن را "حقیقت" مینامیم.
حقایق و بیانیهها. حقایق موجودات زبانی نیستند بلکه شرایطی در جهان هستند که شرایط حقیقت بیان شده توسط بیانیهها را برآورده میکنند. نظریه تطابق تلاشی برای تعریف "درست" بدون استفاده از دیگر مفاهیم معنایی نیست، بلکه برای توضیح رابطه بین بیانیههای درست و جهان است.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب ساخت واقعیت اجتماعی عمدتاً نقدهای مثبتی را به خاطر تحلیل واضح خود از چگونگی ظهور واقعیتهای اجتماعی و نهادها از نیات جمعی و زبان دریافت میکند. خوانندگان از نوشتار روشن و رویکرد سیستماتیک سرل در توضیح مفاهیم پیچیده فلسفی تقدیر میکنند. برخی به تکراری بودن کتاب انتقاد کرده و به استدلالهای سرل در مورد واقعگرایی ایراد میگیرند. بهطور کلی، منتقدان از بینشهای کتاب در مورد ماهیت واقعیت اجتماعی و سهم آن در فلسفه زبان و ذهن قدردانی میکنند، هرچند که عدهای آن را چالشبرانگیز میدانند یا با برخی نکات خاص آن مخالف هستند.
Similar Books









