نکات کلیدی
1. روایت "توسعه" بهرهکشی تاریخی را پنهان میکند
ایدهی تقسیم طبیعی از همان ابتدا ما را گمراه میکند.
چالش با وضعیت موجود. داستان متعارف "توسعه" نشان میدهد که کشورهای ثروتمند در مسیر طبیعی پیشرفت جلوتر هستند، در حالی که کشورهای فقیر فقط عقب ماندهاند. این روایت بهطور راحتی زمینه تاریخی استعمار، بردهداری و تجارت نابرابر را نادیده میگیرد که بهطور فعال جنوب جهانی را فقیر کرده است.
دوگانگی کاذب. در سال 1500، تفاوت قابل توجهی در سطح زندگی بین اروپا و سایر نقاط جهان وجود نداشت. نابرابتیهای وسیعی که امروز مشاهده میکنیم، پدیدهای طبیعی نیستند، بلکه نتیجه سیاستها و بهرهکشیهای عمدی هستند که غرب را به هزینه جنوب جهانی ثروتمند کردهاند.
- استعمار: استخراج منابع و نیروی کار از مستعمرات، صنعتیسازی اروپا را تسریع کرد.
- تجارت نابرابر: توافقهای تجاری اجباری که به نفع قدرتهای غربی و به ضرر کشورهای در حال توسعه بود.
بازتعریف روایت. درک ریشههای تاریخی نابرابری جهانی برای از بین بردن روایت کاذب "توسعه" و شناسایی الگوهای مداوم بهرهکشی که فقر را تداوم میبخشد، ضروری است.
2. فقر کاهش نمییابد؛ بلکه بازتعریف میشود
هیچ داستانی نمیتواند مدت زیادی زنده بماند وقتی که بهوضوح با واقعیت در تضاد باشد.
دستکاری آماری. ادعای کاهش نیمی از فقر جهانی بر اساس آمارهای گمراهکننده و تغییر اهداف است. اهداف توسعه هزاره سازمان ملل (MDGs) فقر را بهگونهای بازتعریف کردند که بر نسبتها بهجای اعداد مطلق تمرکز کند، سال پایه را به عقب برگرداند و عمدتاً به دستاوردهای چین توجه کرد.
معیار واقعیتر. معیار استاندارد فقر به مبلغ 1.25 دلار در روز برای زندگی انسانی در بسیاری از کشورها ناکافی است. یک "خط فقر اخلاقی" واقعیتر به مبلغ 5 دلار در روز نشان میدهد که بیش از 4.3 میلیارد نفر در فقر زندگی میکنند و این اعداد در حال افزایش است.
- 1.25 دلار در روز: ناکافی برای تغذیه و بقا در بسیاری از مناطق.
- 5 دلار در روز: معیاری واقعیتر که هزینههای نیازهای انسانی اساسی را منعکس میکند.
انفجار نابرابری. در حالی که روایت رسمی ادعای کاهش فقر را دارد، نابرابری به شدت در حال افزایش است. فاصله بین ثروتمندترین و فقیرترین کشورهای جهان از سال 1960 سه برابر شده و ثروتمندترین افراد اکنون بیشتر از نیمی از جمعیت فقیر جهان ثروت دارند.
3. استعمار شکاف بین ثروتمند و فقیر را ایجاد کرد
شکاف بین کشورهای ثروتمند و فقیر نه طبیعی است و نه اجتنابناپذیر. این شکاف ایجاد شده است.
بازنویسی تاریخ. داستان متعارف انقلاب صنعتی بر نوآوریهای فناوری در اروپا تمرکز دارد و نقش حیاتی بهرهکشی استعماری در تأمین منابع، نیروی کار و بازارها را نادیده میگیرد. این روایت خشونت و اجبار را که پایهگذار رشد اقتصادی غرب بود، محو میکند.
دزدی و تصرف. غارت آمریکای لاتین، تجارت برده و تصرف اجباری دهقانان در هند و جاهای دیگر برای صعود اروپا ضروری بود. این اقدامات منجر به مرگ میلیونها نفر و تخریب اقتصادهای محلی شد.
- آمریکای لاتین: غارت منابع و نسلکشی جمعیتهای بومی.
- آفریقا: تجارت برده و از دست دادن نیروی کار.
- هند: تخریب صنایع محلی و تولید کشاورزی اجباری.
توسعه برای برخی، توسعهنیافتگی برای دیگران. رشد اقتصادی غرب بهطور مستقیم با توسعهنیافتگی جنوب جهانی مرتبط بود. استعمار سیستمی از وابستگی ایجاد کرد که همچنان نابرابری جهانی را شکل میدهد.
4. کمکها الگوهای استخراج را پنهان میکنند
استعمار و امپریالیسم پس از خروج از سرزمینهای ما، بدهی خود را به ما تسویه نکردهاند.
افسانه نیکوکاری. کشورهای ثروتمند اغلب خود را بهعنوان نجاتدهندگان فقرا از طریق برنامههای کمک معرفی میکنند. با این حال، منابع مالی که از کشورهای فقیر خارج میشود بهطور قابل توجهی بیشتر از کمکهایی است که دریافت میکنند.
کمک معکوس. کشورهای در حال توسعه هر ساله تریلیونها دلار بیشتر به سایر نقاط جهان ارسال میکنند تا آنچه دریافت میکنند، عمدتاً از طریق پرداختهای بدهی، بازگشت سود توسط سرمایهگذاران خارجی و فرار سرمایه.
- پرداختهای بدهی: کشورهای فقیر میلیاردها دلار بهعنوان بهره بر روی وامهای قدیمی پرداخت میکنند.
- بازگشت سود: سرمایهگذاران خارجی سودها را از کشورهای در حال توسعه استخراج میکنند.
- فرار سرمایه: انتقال غیرقانونی پول از کشورهای در حال توسعه.
زیانهای ساختاری. روایت کمک از الگوهای وسیعتری که باعث فقر میشود، حواسمان را پرت میکند. برنامههای تعدیل ساختاری، توافقهای تجاری ناعادلانه و خسارات ناشی از تغییرات اقلیمی زیانهای بسیار بیشتری به جنوب جهانی وارد میکنند تا اینکه کمکها بتوانند جبران کنند.
5. کودتاها پیشرفت در جنوب جهانی را متوقف کردند
هیچکس بهطور بیگناه استعمار نمیکند.
تضعیف حاکمیت. پس از کسب استقلال، بسیاری از کشورهای جنوب جهانی به دنبال پیادهسازی برنامههای توسعه خود بودند و سیاستهای حمایتگرایانه و توزیعگرایانهای را اجرا کردند که منجر به رشد اقتصادی و کاهش فقر شد. با این حال، این سیاستها منافع اقتصادی غرب را تهدید میکرد.
مداخله و سرنگونی. ایالات متحده و دیگر قدرتهای غربی بهطور مخفیانه برای سرنگونی رهبران منتخب دموکراتیک در سراسر جنوب جهانی مداخله کردند و آنها را با دیکتاتورهایی که به منافع اقتصادی غربیها نزدیک بودند، جایگزین کردند.
- ایران (1953): سرنگونی محمد مصدق بهخاطر ملیسازی نفت.
- گواتمالا (1954): سرنگونی جاکوبو آرنز بهخاطر اصلاحات ارضی.
- برزیل (1964): سرنگونی ژوآو گولارت بهخاطر سیاستهای پیشرو.
الگوی مداخله. این کودتاها داستان نیکوکاری غربی را زیر سؤال برد و نشان داد که کشورهای ثروتمند تا چه حد حاضرند برای حفظ سلطه اقتصادی خود پیش بروند.
6. بدهی به ابزاری برای کنترل نئواستعماری تبدیل شد
دو راه برای تسخیر و بردهسازی یک ملت وجود دارد. یکی با شمشیر. دیگری با بدهی.
شکل جدیدی از تسلط. در دهه 1980، قدرتهای غربی دریافتند که میتوانند از قدرت خود بهعنوان طلبکار برای تحمیل سیاستهای اقتصادی به کشورهای بدهکار در جنوب جهانی استفاده کنند و بهطور مؤثر آنها را از راه دور اداره کنند.
برنامههای تعدیل ساختاری. با استفاده از بدهی، آنها "برنامههای تعدیل ساختاری" را تحمیل کردند که تمام اصلاحات اقتصادی را که کشورهای جنوب جهانی بهدقت اجرا کرده بودند، معکوس کرد. این برنامهها بازارها را باز کردند، هزینههای اجتماعی را کاهش دادند و داراییهای عمومی را خصوصی کردند.
- ریاضت اقتصادی: کاهش هزینههای عمومی در حوزههای بهداشت، آموزش و خدمات اجتماعی.
- خصوصیسازی: فروش شرکتهای دولتی به سرمایهگذاران خارجی.
- آزادسازی: حذف موانع تجاری و کنترلهای سرمایه.
عواقب ویرانگر. تعدیل ساختاری منجر به انقباض اقتصادی، افزایش فقر و نابرابری در جنوب جهانی شد. همچنین به نفع اقتصادهای شمالی بود زیرا بازارها و منابع نیروی کار و منابع ارزان جدیدی را باز کرد.
7. توافقهای تجاری آزاد نابرابری را تداوم میبخشند
تنها مردان آزاد میتوانند مذاکره کنند. زندانیان نمیتوانند قرارداد ببندند.
توهم انصاف. توافقهای تجاری آزاد، مانند WTO، اغلب بهعنوان راهی برای ایجاد "زمین بازی برابر" برای همه کشورها معرفی میشوند. با این حال، این توافقها معمولاً سیاستهایی را تثبیت میکنند که به نفع کشورهای ثروتمند و به ضرر جنوب جهانی است.
قوانین نابرابر. کشورهای جنوب جهانی مجبور به حذف یارانههای کشاورزی خود میشوند، در حالی که ایالات متحده و اتحادیه اروپا اجازه دارند به پرداخت یارانه به کشاورزان خود ادامه دهند و این امر به آنها اجازه میدهد تا سهم بازار تولیدکنندگان جنوب جهانی را کاهش دهند.
- یارانههای کشاورزی: کشورهای ثروتمند یارانههایی را حفظ میکنند که به کشاورزان جنوب جهانی آسیب میزند.
- حقوق مالکیت معنوی: توافق TRIPS داروهای نجاتدهنده زندگی و فناوریهای ضروری را پشت دیوارهای حق ثبت اختراع قرار میدهد.
هزینه عدم تعادل. عدم تعادلهای قدرت که در توافقهای تجاری تثبیت شدهاند، هر ساله میلیاردها دلار به کشورهای فقیر در قالب درآمدهای صادراتی از دست رفته هزینه میکند. این توافقها سیستمی از تبادل نابرابر را تداوم میبخشند که به نفع ثروتمندان و به ضرر فقراست.
8. بهشتهای مالی جریانهای مالی غیرقانونی را تسهیل میکنند
ثروت کشورهای امپریالیستی همچنین ثروت ماست. اروپا بهطور واقعی خلق شدهی جهان سوم است.
خروج جهانی. فرار مالیاتی و جریانهای مالی غیرقانونی هر ساله تریلیونها دلار از کشورهای در حال توسعه خارج میکند که بهمراتب بیشتر از مقدار کمکهایی است که دریافت میکنند. این فعالیت غیرقانونی با بهشتهای مالی و حوزههای مخفی تسهیل میشود.
مکانیسمهای دزدی. شرکتهای چندملیتی از طریق صدور فاکتورهای تجاری نادرست و قیمتگذاری انتقالی سوءاستفادهای برای انتقال غیرقانونی سودها بین شعب خود در کشورهای مختلف استفاده میکنند و از پرداخت مالیات فرار میکنند و پول را شستشو میدهند.
- صدور فاکتورهای تجاری نادرست: گزارش قیمتهای نادرست در فاکتورها برای خارج کردن پول از کشورهای در حال توسعه.
- قیمتگذاری انتقالی سوءاستفادهای: انتقال غیرقانونی سودها بین شعب برای فرار از مالیات.
نقش بهشتهای مالی. بهشتهای مالی پناهگاهی امن برای وجوه غیرقانونی فراهم میکنند و آنها را از مالیات و مقررات محافظت میکنند. این بهشتها اغلب در کشورهای ثروتمند یا وابستگیهای آنها قرار دارند و همدستی شمال جهانی را در تسهیل فرار مالیاتی نشان میدهند.
9. تصرف زمین جوامع را جابهجا کرده و معیشتها را نابود میکند
استعمار و امپریالیسم پس از خروج از سرزمینهای ما، بدهی خود را به ما تسویه نکردهاند.
دور جدیدی از رقابت برای منابع. در سالهای اخیر، تصرف زمین افزایش یافته است و سرمایهگذاران خارجی زمینهای وسیعی را در کشورهای در حال توسعه برای تولید کشاورزی، معدنکاری و سایر فعالیتهای تجاری خریداری میکنند.
تصرف و جابهجایی. تصرف زمینها اغلب منجر به جابهجایی جوامع محلی میشود که دسترسی خود به زمین، آب و سایر منابع را از دست میدهند. این میتواند منجر به افزایش فقر، ناامنی غذایی و ناآرامیهای اجتماعی شود.
- از دست دادن معیشتها: کشاورزان کوچک مجبور به ترک زمینهای خود و ورود به کارهای مزدوری ناامن میشوند.
- آسیبهای زیستمحیطی: تصرف زمینها اغلب منجر به جنگلزدایی، تخریب خاک و آلودگی آب میشود.
نقش کشاورزی تجاری. شرکتهای کشاورزی تجاری از عوامل اصلی تصرف زمین هستند که به دنبال گسترش عملیات و افزایش سود خود هستند. این شرکتها اغلب از حمایت دولتها و نهادهای بینالمللی برخوردارند.
10. تغییرات اقلیمی نابرابری جهانی را تشدید میکند
استعمار و امپریالیسم پس از خروج از سرزمینهای ما، بدهی خود را به ما تسویه نکردهاند.
بار نابرابر. در حالی که کشورهای ثروتمند عمدتاً مسئول ایجاد تغییرات اقلیمی هستند، هزینههای ناشی از تغییرات اقلیمی بهطور نامتناسبی بر دوش کشورهای فقیر میافتد که بیشتر در معرض تأثیرات آن قرار دارند.
عواقب ویرانگر. تغییرات اقلیمی باعث افزایش خشکسالیها، سیلابها، طوفانها و سایر رویدادهای شدید جوی میشود که جوامع و اقتصادها در جنوب جهانی را ویران میکند.
- ناامنی غذایی: تغییرات اقلیمی باعث کاهش تولید محصولات و افزایش گرسنگی میشود.
- بیماری: تغییرات اقلیمی شیوع بیماریهای عفونی را تشدید میکند.
- جابهجایی: تغییرات اقلیمی مردم را مجبور به مهاجرت از خانههایشان بهدلیل افزایش سطح دریا و رویدادهای جوی شدید میکند.
بدهی اقلیمی. کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر بابت خساراتی که ایجاد کردهاند، "بدهی اقلیمی" دارند. این بدهی باید از طریق کمکهای مالی و فنی برای کمک به کشورهای در حال توسعه در سازگاری با تغییرات اقلیمی و انتقال به یک اقتصاد کمکربن پرداخت شود.
11. عدالت، نه خیریه، راه تغییر واقعی است
تاریخ به سمت عدالت خم میشود، مارتین لوتر کینگ جونیور یک بار گفت. اما این خمیدگی بهتنهایی اتفاق نمیافتد.
فراتر از چسب زخمها. پارادایم خیریه، عوامل ساختاری فقر و نابرابری جهانی را پنهان میکند. بهجای تمرکز بر کمک و خیریه، باید به ساختارهای زیرین استخراج و انباشت ثروت توجه کنیم.
فراخوانی برای تغییر سیستماتیک. پرداختن به فقر جهانی نیازمند انقلابی در طرز تفکر ماست. باید روایت غالب توسعه را به چالش بکشیم و خواستار یک سیستم اقتصادی جهانی عادلانهتر شویم.
- لغو بدهی: بار بدهی کشورهای در حال توسعه را لغو کنید.
- دموکراتیزه کردن نهادهای جهانی: به کشورهای جنوب جهانی صدای عادلانهای در بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و WTO بدهید.
- تجارت عادلانه: سیاستهای تجاری را پیادهسازی کنید که توسعه را بر سودهای شرکتی اولویت دهد.
- عدالت مالیاتی: بهشتهای مالی را ببندید و بر جریانهای مالی غیرقانونی نظارت کنید.
- عدالت اقلیمی: کشورهای در حال توسعه را بابت خسارات ناشی از تغییرات اقلیمی جبران کنید و از انتقال آنها به یک اقتصاد کمکربن حمایت کنید.
چشمانداز جدید. با پیگیری این راهحلهای سیاسی، میتوانیم جهانی بسازیم که در آن فقر نه تنها کاهش یابد بلکه ریشهکن شود و همه افراد فرصت زندگی با کرامت و عدالت را داشته باشند.
آخرین بهروزرسانی::
FAQ
What's The Divide by Jason Hickel about?
- Focus on Inequality: The Divide explores the systemic causes of global inequality, emphasizing how historical and contemporary practices have perpetuated poverty in the Global South.
- Critique of Development Models: Hickel critiques traditional development narratives, arguing they often reinforce existing power dynamics rather than alleviate poverty.
- Call for Structural Change: The book advocates for radical changes in global economic policies, including debt cancellation and fair trade practices, to empower developing nations.
Why should I read The Divide by Jason Hickel?
- Insightful Analysis: The book provides a thorough analysis of the mechanisms that sustain global inequality, making it essential for anyone interested in social justice and economic reform.
- Challenging Conventional Wisdom: Hickel challenges widely accepted narratives about development and poverty, encouraging readers to rethink their understanding of these issues.
- Practical Solutions Offered: The author not only critiques existing systems but also offers actionable solutions, making it a valuable resource for activists and policymakers.
What are the key takeaways of The Divide by Jason Hickel?
- Poverty is Created: Poverty is not a natural state but is created through historical processes like colonialism, debt, and unequal trade relationships.
- Aid is Insufficient: Aid often serves to mask deeper issues of exploitation and inequality rather than addressing them, suggesting a shift from charity to justice is necessary.
- Need for Systemic Change: Real solutions to poverty require political action and structural changes in how wealth is distributed globally.
What are the best quotes from The Divide by Jason Hickel and what do they mean?
- “Poverty doesn’t just exist, it has been created.”: This quote encapsulates Hickel's argument that poverty is a result of systemic exploitation rather than individual failings.
- “The richest eight people now control the same amount of wealth as the poorest half of the world combined.”: This stark statistic highlights the extreme inequality present in the world today.
- “Debt is neocolonialism.”: This quote suggests that financial obligations imposed on developing countries serve to maintain a form of colonial control.
How does The Divide by Jason Hickel explain the role of colonialism in creating poverty?
- Historical Exploitation: Colonial powers extracted resources and wealth from colonized nations, leading to long-term economic dependency and underdevelopment.
- Disruption of Local Economies: Colonialism dismantled existing economic systems and social structures, forcing local populations into exploitative labor conditions.
- Legacy of Inequality: The effects of colonialism are still felt today, as the global economic system continues to favor wealthy nations at the expense of poorer ones.
What is the 'development delusion' mentioned in The Divide by Jason Hickel?
- Misleading Narratives: The 'development delusion' refers to the false narrative that poor countries are simply on a path to development and that aid will help them catch up with wealthier nations.
- Historical Context Ignored: This narrative ignores the historical context of colonialism and exploitation that has created and perpetuated poverty in the global South.
- Need for New Thinking: The concept underscores the need for a new understanding of development that focuses on justice and equity rather than merely economic growth.
What are structural adjustment programs, and how do they relate to The Divide by Jason Hickel?
- IMF and World Bank Policies: Structural adjustment programs (SAPs) are economic policies imposed by the IMF and World Bank on developing countries as conditions for loans.
- Negative Impact on Development: These programs have led to increased poverty and inequality, reversing gains made during the developmentalist period of the 1960s and 1970s.
- Mechanism of Control: SAPs serve as a means for wealthy nations to maintain control over the economic policies of poorer countries, perpetuating a cycle of dependency and exploitation.
How does The Divide by Jason Hickel address the issue of debt in relation to poverty?
- Debt as a Tool of Control: Debt is used by wealthy nations and institutions as a means to control poorer countries, forcing them into unfavorable economic conditions.
- Impact of Compound Interest: The nature of debt, particularly with compound interest, creates an insurmountable burden for developing nations.
- Call for Debt Cancellation: Hickel advocates for the cancellation of debt as a necessary step towards achieving economic justice.
What solutions does The Divide by Jason Hickel propose for addressing global inequality?
- Shift from Aid to Justice: Hickel calls for a transition from a reliance on aid to a focus on justice, advocating for fair trade practices and debt cancellation.
- Political Action Required: Real change requires political solutions, including the empowerment of local communities and the dismantling of exploitative economic systems.
- Global Solidarity: Hickel encourages solidarity among global South countries and movements, suggesting that collective action is essential for challenging existing power structures.
How does The Divide by Jason Hickel challenge the notion of 'free trade'?
- Critique of Free Trade Agreements: Free trade agreements often benefit wealthy nations at the expense of poorer countries, perpetuating inequality and exploitation.
- Unequal Bargaining Power: The bargaining power of developing nations is often undermined in trade negotiations, leading to unfavorable terms.
- Need for Fair Trade Practices: Hickel advocates for fair trade practices that prioritize the rights and needs of workers and communities in the global South.
How does The Divide by Jason Hickel address the concept of neocolonialism?
- Debt as Neocolonial Control: Financial systems imposed on developing countries serve as a form of neocolonialism, where economic control is exerted through debt and dependency.
- Historical Context: The book traces the roots of neocolonialism back to colonial practices, showing how the legacy of exploitation continues to affect global economic relations.
- Call for Resistance: Hickel encourages a collective resistance against neocolonial practices, advocating for solidarity among nations to challenge oppressive economic structures.
What role do international institutions play in global inequality according to The Divide by Jason Hickel?
- Power Imbalances: Institutions like the IMF and World Bank perpetuate power imbalances that favor wealthy nations and corporations over the interests of developing countries.
- Conditional Lending: Conditional lending practices often impose harmful economic policies on debtor nations, exacerbating poverty and inequality.
- Need for Reform: Hickel calls for significant reforms in these institutions to ensure fair representation and accountability.
نقد و بررسی
کتاب تقسیم به خاطر تحلیل جذابش از نابرابری جهانی مورد تحسین گسترده قرار گرفته است. خوانندگان از سبک نوشتاری قابل دسترس هیکل و بررسی جامع او درباره اینکه چگونه استعمار، بدهی و شیوههای ناعادلانه تجارت فقر را در جنوب جهانی ایجاد و تداوم بخشیدهاند، قدردانی میکنند. بسیاری این کتاب را روشنگر و خشمآور مییابند و روایتهای رایج درباره پیشرفت و توسعه را به چالش میکشند. در حالی که برخی به ارائه دادهها و راهحلهای پیشنهادی هیکل انتقاد میکنند، بیشتر منتقدان آن را کتابی ضروری برای درک ریشههای نابرابری اقتصادی جهانی و مسیرهای ممکن به جلو میدانند.