نکات کلیدی
1. مراحل تاریخی تکامل فقه
توسعه فقه بهطور سنتی به شش مرحله اصلی تقسیم میشود که به شرح زیر نامگذاری شدهاند: بنیاد، تأسیس، ساخت، شکوفایی، تحکیم و رکود و افول.
شش مرحله فقه. فقه اسلامی، یا همان فقه، بهطور کامل شکل نگرفته است. این علم در شش مرحله متمایز تکامل یافته است که هر یک با زمینههای اجتماعی-سیاسی و مشارکتهای فکری خاص خود مشخص میشود. این مراحل عبارتند از: بنیاد (دوره پیامبر)، تأسیس (خلفای راشدین)، ساخت (دوره اموی)، شکوفایی (دوره اولیه عباسی)، تحکیم (دوره پایانی عباسی) و رکود و افول (دوره پس از عباسی).
اهمیت زمینه تاریخی. درک این مراحل بسیار مهم است زیرا نشان میدهد که فقه چگونه به شرایط متغیر پاسخ داده است. هر دوره چالشها و فرصتهای جدیدی را به همراه داشت که بر توسعه تفکر حقوقی تأثیر گذاشت. بهعنوان مثال، در دوره اموی، ظهور مدارس فکری مختلف بهدلیل تقسیمات سیاسی مشاهده شد، در حالی که دوره عباسی شاهد شکوفایی علم تحت حمایت دولت بود.
پویا، نه ایستا. شناسایی تکامل تاریخی فقه بر طبیعت پویا آن تأکید میکند. فقه مجموعهای ثابت از قوانین نبود، بلکه بدنهای زنده از دانش بود که به نیازهای جامعه مسلمان پاسخ میداد. این درک برای مواجهه با چالشهای معاصر و تضمین استمرار ارتباط فقه اسلامی ضروری است.
2. قرآن و سنت: سنگبنای حقوق اسلامی
اولین مرحله در توسعه فقه به دوره رسالت پیامبر محمد (ص) مربوط میشود (سالهای 609-632 میلادی) که در آن تنها منبع حقوق اسلامی وحی الهی بهصورت قرآن یا سنت (گفتار و اعمال پیامبر) بود.
بنیاد الهی. در زمان پیامبر محمد (ص)، حقوق اسلامی بهطور مستقیم از وحی الهی استخراج میشد. قرآن، که بهعنوان کلام حقیقی خداوند شناخته میشود، اصول کلی را ارائه میداد، در حالی که سنت، گفتار و اعمال پیامبر (ص) راهنماییهای عملی و توضیحات لازم را فراهم میکرد. این دوره منابع بنیادی حقوق اسلامی را پایهگذاری کرد.
قرآن بهعنوان الگو. قرآن بهعنوان الگوی بنیادی عمل میکرد و باورها، اصول اخلاقی و چارچوبهای قانونی اساسی را ترسیم میکرد. این کتاب به جنبههای مختلف زندگی، از عبادت و مسائل خانوادگی تا معاملات اقتصادی و عدالت کیفری، میپرداخت. با این حال، آیات قرآن غالباً کلی بودند و نیاز به توضیحات بیشتری داشتند.
سنت بهعنوان توضیح. سنت بهعنوان توضیحی دقیق از اصول کلی قرآن عمل میکرد. اعمال پیامبر (ص) نشان میداد که چگونه این اصول در زندگی روزمره بهکار گرفته شوند و الگوی عملی برای مسلمانان فراهم میکرد. سنت همچنین به مسائلی که بهطور صریح در قرآن ذکر نشده بود، میپرداخت و دامنه حقوق اسلامی را گسترش میداد.
3. خلفای راشدین رویههای حل مسئله را تأسیس کردند
در مواجهه با یک مشکل جدید، خلفای این دوره معمولاً مراحل زیر را برای حل آن دنبال میکردند: (1) ابتدا به دنبال حکمی خاص در قرآن برای مشکل میگشتند.
چالشهای جدید ظهور میکند. پس از وفات پیامبر (ص)، جامعه مسلمان با چالشهای جدیدی مواجه شد که بهطور مستقیم در قرآن یا سنت به آنها پرداخته نشده بود. خلفای راشدین، جانشینان بلافصل پیامبر (ص)، رویههایی برای حل این مسائل توسعه دادند و زمینهساز فقه اسلامی شدند.
رویکرد ساختاریافته. خلفا رویکردی سیستماتیک را دنبال کردند:
- ابتدا به قرآن برای احکام مستقیم مراجعه میکردند.
- اگر حکمی مستقیم یافت نمیشد، به سنت مراجعه میکردند.
- اگر سنت ساکت بود، جلسهای از صحابه برجسته تشکیل میدادند تا به اجماع (اجماع) برسند.
- اگر اجماع ممکن نبود، به نظر اکثریت یا در آخرین چاره، به استدلال فردی (اجتهاد) تکیه میکردند.
اجماع و اجتهاد. اصول اجماع و اجتهاد به سنگبنای استدلال حقوقی اسلامی تبدیل شدند. اجماع توافق جامعه را تضمین میکرد، در حالی که اجتهاد امکان تفسیر منطقی در غیاب راهنمایی صریح را فراهم میکرد. این رویهها چارچوبی برای انطباق حقوق اسلامی با شرایط جدید فراهم کردند.
4. دوره اموی: بذرهای فرقهگرایی و گردآوری حقوق
این دوره با ناآرامیهای اجتماعی بزرگ مشخص شد؛ امت به فرقهها و گروههای مختلف تقسیم شد؛ خلافت به سلطنت تبدیل شد؛ بسیاری از رویههای جدید معرفی شدند که برخی از آنها حرام بودند؛ علمای دین از نشستن در محضر خلفا خودداری کردند و در واقع به مناطق دوردست فرار کردند تا از درگیری و سردرگمی دور بمانند.
آشفتگی سیاسی و اجتماعی. دوره اموی نشانهگذار تغییرات و آشفتگیهای قابل توجهی بود. خلافت به سلطنت موروثی تبدیل شد که منجر به ناآرامیهای اجتماعی و ظهور فرقهها و گروههای مختلف، مانند خوارج و شیعه شد. این بیثباتی سیاسی بر توسعه فقه تأثیر گذاشت.
استقلال علمی. بسیاری از علمای دین از دربار اموی فاصله گرفتند و از مشروعیتبخشی به رویههایی که آنها را غیر اسلامی میدانستند، خودداری کردند. این امر منجر به پراکندگی علمای دین و فروپاشی فرآیند اجماعسازی شد. با این حال، این وضعیت همچنین تلاشهایی را برای حفظ و گردآوری احکام حقوقی نسلهای گذشته تحریک کرد.
تلاشهای اولیه گردآوری. دوره اموی شاهد اولین تلاشها برای گردآوری فقه بود که هدف آن حفظ دانش اسلامی اصیل از تحریف بود. علمای دین احکام صحابه برجسته را جمعآوری کردند و زمینهساز تدوینهای حقوقی آینده شدند. این دوره همچنین شاهد ظهور مدارس فکری متمایز، مانند اهل حدیث و اهل رأی بود.
5. دوره عباسی: شکوفایی علم اسلامی و تفکر حقوقی
در این دوره بود که فقه بهعنوان یک علم مستقل اسلامی شکل گرفت؛ علم اسلامی بهطور فعال توسط خلافت حمایت میشد و در نتیجه بحث و مناظره در مورد مسائل جنجالی گسترش یافت؛ مذهبها افزایش یافتند.
عصر طلایی علم. دوره عباسی عصر طلایی علم اسلامی را به ارمغان آورد. خلفا بهطور فعال از فعالیتهای فکری حمایت کردند و محیطی از بحث و مناظره را فراهم کردند. این دوره شاهد توسعه فقه بهعنوان یک علم مستقل با روشها و اصول خاص خود بود.
تکثیر مذهبها. در این دوره تعداد مذهبها یا مدارس فکری حقوقی افزایش یافت. علمای برجستهای در مناطق مختلف ظهور کردند که هر یک تفسیرهای خاص خود را از حقوق اسلامی توسعه دادند. این تنوع، چشمانداز حقوقی را غنیتر کرد اما همچنین زمینهساز فرقهگرایی آینده شد.
سیستماتیکسازی و تدوین. علمای عباسی فقه را سیستماتیک کردند و آن را به اصول بنیادی (اصول) و اصول ثانویه (فروع) تقسیم کردند. آنها همچنین منابع حقوق اسلامی را شناسایی و طبقهبندی کردند و سلسلهمراتب اقتدار را برقرار کردند. این دوره گام مهمی بهسوی رسمیسازی فقه اسلامی بود.
6. مذهبها: مدارس تفکر حقوقی اسلامی
امید است که او بتواند درک کند که همه مذهبها به درجات مختلفی در توسعه فقه مشارکت داشتهاند و هیچ مذهب واحدی نمیتواند بهدرستی ادعا کند که نماینده اسلام یا حقوق اسلامی بهطور کلی است.
تفسیرهای متنوع. مذهبها نمایانگر مدارس مختلف تفکر در فقه اسلامی هستند. هر مذهب با یک عالم خاص و پیروان او مرتبط است که روش خاصی برای تفسیر حقوق اسلامی توسعه دادهاند. این مدارس دیدگاههای متنوعی در مورد مسائل حقوقی ارائه میدهند.
مدارس بزرگ و کوچک. با گذشت زمان، مذهبهای متعددی ظهور کردند، اما تنها چند مورد از آنها بهطور گستردهای پذیرفته شدند. چهار مذهب بزرگ سنی عبارتند از: حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی. دیگر مدارس قابل توجه شامل زیدی (شیعه) و ذاهری که اکنون منقرض شده است، میباشند. هر مذهب به غنای و پیچیدگی تفکر حقوقی اسلامی کمک کرده است.
عدم وجود اقتدار واحد. مهم است که به این نکته توجه کنیم که هیچ مذهب واحدی نمیتواند ادعا کند که نماینده تمام حقوق اسلامی است. هر مدرسه دیدگاه جزئی را ارائه میدهد و مسلمانان تشویق میشوند که از همه آنها بیاموزند. درک زمینه تاریخی و روشهای مختلف مذهبها، تساهل و تواضع فکری را ترویج میکند.
7. احکام متضاد ناشی از تفسیرهای متفاوت
اختلافات تفسیری که بر سر معانی کلمات رخ میدهد، به سه شکل اساسی تقسیم میشود: الف) معانی مشترک لفظی.
اختلافات اجتنابناپذیر. اختلاف نظر در احکام حقوقی نتیجه طبیعی فرآیند تفسیر است. علمای دین ممکن است در مورد معانی کلمات، صحت حدیث، پذیرش برخی اصول و روشهای قیاس (قیاس) اختلاف نظر داشته باشند. این اختلافات نشاندهنده پیچیدگی ذاتی حقوق اسلامی است.
معانی کلمات و دستور زبان. اختلافات تفسیری غالباً ناشی از درکهای متفاوت از معانی کلمات و ساختارهای دستوری است. بهعنوان مثال، کلمه "قر" (دوره قاعدگی) معانی متعددی دارد که منجر به احکام مختلفی در مورد مدت انتظار برای زنان مطلقه میشود. بهطور مشابه، ابهامات دستوری میتواند منجر به تفسیرهای متضاد از آیات قرآن شود.
صحت و تفسیر حدیث. اختلافات همچنین ناشی از دیدگاههای متفاوت در مورد صحت و تفسیر حدیث است. علمای دین ممکن است به روایتهای حدیث متفاوتی دسترسی داشته باشند یا ممکن است معیارهای متفاوتی برای ارزیابی اعتبار آنها بهکار ببرند. این عوامل میتوانند منجر به احکام حقوقی متنوعی شوند.
8. تحکیم: سیستماتیکسازی و رقابت مذهبها
در این مرحله، تعداد مذهبهای اصلی (مدارس حقوق اسلامی) به چهار کاهش یافت؛ سه مذهب بزرگ و یک مذهب کوچک.
مدارس کمتری باقی میمانند. در دوره تحکیم، تعداد مذهبهای شناختهشده بهطور قابل توجهی کاهش یافت. مدارس حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی بهعنوان سنتهای حقوقی غالب ظهور کردند، در حالی که دیگر مدارس به فراموشی سپرده شدند. این تحکیم تحت تأثیر عوامل سیاسی و تلاشهای علمای دین برای سیستماتیکسازی و تدوین حقوق اسلامی بود.
سیستماتیکسازی و تدوین. علمای هر مذهب تلاش کردند تا اصول حقوقی خود را سیستماتیک کرده و احکام خود را تدوین کنند. این شامل تحلیل نظرات علمای پیشین، استنتاج اصول بنیادی و بهکارگیری آنها در مسائل جدید بود. این فرآیند به تثبیت هویتهای متمایز مذهبهای باقیمانده کمک کرد.
رقابت مذهبها. متأسفانه، تحکیم مذهبها با افزایش رقابت و فرقهگرایی همراه بود. علمای دین غالباً در مناظرات رقابتی شرکت میکردند و سعی در دفاع از مذهب خود و بیاعتبار کردن دیگران داشتند. این رقابت به تکهتکه شدن جامعه مسلمان کمک کرد.
9. رکود: عصر تقلید و افول
این مرحله تقریباً شش قرن را در بر میگیرد که با تصرف بغداد در سال 1258 میلادی و اعدام آخرین خلیفه عباسی، المستعصم، آغاز میشود و تا نیمه قرن نوزدهم میلادی ادامه مییابد.
بستن درهای اجتهاد. دوره پس از تصرف بغداد با رکود و افول فکری مشخص شد. علمای دین بهطور فزایندهای از استدلال مستقل (اجتهاد) صرفنظر کردند و به پیروی کورکورانه (تقلید) از مذهبهای تأسیسشده روی آوردند. این امر منجر به یک سیستم حقوقی سخت و انعطافناپذیر شد.
مذهبها به فرقهها تبدیل شدند. مذهبها بهطور تقریبی به فرقههای جداگانه تبدیل شدند و تعامل یا تبادل ایدهها به حداقل رسید. علمای دین بر دفاع از مذهب خود و انتقاد از دیگران تمرکز کردند و این امر به تداوم تقسیم و اختلاف کمک کرد. این فرقهگرایی وحدت جامعه مسلمان را تضعیف کرد.
تأثیر حقوقی اروپایی. در حالی که حقوق اسلامی در رکود بود، کدهای حقوقی اروپایی بهطور فزایندهای تأثیرگذار شدند. قدرتهای استعماری سیستمهای حقوقی خود را معرفی کردند و بهتدریج حقوق اسلامی را در بسیاری از نقاط جهان مسلمان جایگزین کردند. این امر کاهش قابل توجهی در نقش و اهمیت فقه اسلامی را به همراه داشت.
10. امامان و تقلید: میراث متناقض
اظهارات آنها کاملاً واضح است و هیچ جایی برای تفسیر نادرست یا توضیحات توجیهی باقی نمیگذارد.
امامان با پیروی کور مخالف بودند. بهطور پارادوکسیکال، علمایی که مذهبها به آنها نسبت داده میشود، به شدت با پیروی کور از نظرات خود مخالف بودند. آنها بر اهمیت ارجاع به قرآن و سنت تأکید کردند و دانشآموزان خود را به استفاده از استدلال مستقل تشویق کردند. این وضعیت یک پارادوکس را ایجاد میکند.
حدیث معتبر بهعنوان معیار. امامان بهطور مداوم بیان میکردند که حدیث معتبر باید بر نظرات خودشان اولویت داشته باشد. آنها پیروان خود را به رد هر حکمی که با آموزههای واضح قرآن و سنت مغایرت داشت، تشویق میکردند. این اصل غالباً توسط کسانی که بهطور کورکورانه از یک مذهب خاص پیروی میکنند، نادیده گرفته میشود.
پیروی از سنت. میراث واقعی امامان در تعهد آنها به قرآن و سنت نهفته است. مسلمانان باید تلاش کنند تا منابع حقوق اسلامی را درک کنند و به آموزههای پیامبر (ص) پایبند باشند، نه اینکه بهطور کورکورانه از نظرات هر عالم خاصی پیروی کنند. این رویکرد روح امامان را محترم میشمارد و درک آگاهانه و پویایی از اسلام را ترویج میکند.
11. اختلافات در میان امت: دعوت به وحدت
در این فصل پایانی، نویسنده پدیده اختلاف و تناقض (اختلاف) را در پرتو مواضع علمای اولیه و دانشآموزان آنها بررسی خواهد کرد.
اختلافات اجتنابناپذیرند. اختلاف نظر (اختلاف) بخشی طبیعی از گفتوگوی فکری است. علمای اولیه بهطور ضمنی به اجتنابناپذیری اختلافات اذعان کردند و آنها را بهعنوان فرصتهایی برای یادگیری و رشد میدیدند. با این حال، آنها همچنین بر اهمیت حفظ وحدت و اجتناب از فرقهگرایی تأکید کردند.
اختلاف بیدلیل مضر است. در حالی که اختلاف نظر قابل قبول است، اختلاف بیدلیل و فرقهگرایی برای جامعه مسلمان مضر است. این نگرشها منجر به تقسیم، درگیری و تحریف آموزههای اسلامی میشود. مسلمانان باید تلاش کنند تا در گفتوگوهای محترمانه شرکت کنند و به دنبال زمینههای مشترک باشند.
تمرکز بر اصول بنیادی. با وجود اختلافات، مذهبها بر پایهای مشترک در قرآن و سنت قرار دارند. مسلمانان باید بر این اصول بنیادی تمرکز کنند و درک کنند که مذهبها تنها مسیرهای متفاوتی برای فهم و بهکارگیری حقوق اسلامی هستند. با تأکید بر وحدت و تساهل، جامعه مسلمان میتواند بر فرقهگرایی غلبه کند و آیندهای هماهنگ و شکوفا را ترویج کند.
آخرین بهروزرسانی::
FAQ
What's "The Evolution of Fiqh: Islamic Law & the Madh-habs" about?
- Historical Development: The book explores the historical development of Islamic jurisprudence (Fiqh) and the evolution of the various schools of Islamic legal thought (Madh-habs).
- Stages of Fiqh: It outlines the six major stages in the development of Fiqh, from the era of the Prophet Muhammad to the period of stagnation and decline.
- Madh-habs Explained: The book provides detailed insights into the formation, principles, and differences of the major Madh-habs, including Hanafee, Maalikee, Shaafi’ee, and Hambalee.
- Reform and Unity: It discusses the need for reform and the potential for unifying the Madh-habs to restore the dynamic nature of Islamic law.
Why should I read "The Evolution of Fiqh"?
- Comprehensive Overview: The book offers a comprehensive overview of the historical and intellectual development of Islamic law, making it essential for understanding the complexities of Fiqh.
- Clarification of Differences: It clarifies the reasons behind the differences among the Madh-habs, which is crucial for anyone studying Islamic jurisprudence.
- Reformist Perspective: The author provides a reformist perspective, advocating for a return to the original sources of Islamic law and the revival of Ijtihaad.
- Educational Value: It serves as an educational resource for students, scholars, and anyone interested in the history and evolution of Islamic legal thought.
What are the key takeaways of "The Evolution of Fiqh"?
- Stages of Development: Fiqh has evolved through six major stages, each influenced by historical, political, and social factors.
- Role of Madh-habs: The Madh-habs played a crucial role in interpreting Islamic law, but their differences have also led to sectarianism.
- Importance of Ijtihaad: The revival of Ijtihaad is essential for making Islamic law dynamic and applicable to contemporary issues.
- Need for Unity: Unifying the Madh-habs and focusing on the primary sources of Islamic law can help overcome sectarian divisions.
What are the best quotes from "The Evolution of Fiqh" and what do they mean?
- "If a Hadeeth is found to be Saheeh, it is my Madh-hab." This quote emphasizes the importance of authentic Hadeeth over the opinions of any Madh-hab.
- "The best generation is my generation and then those who follow them." It highlights the significance of the early generations in preserving the purity of Islamic teachings.
- "Do not blindly follow my rulings, those of Maalik, ash-Shaafi’ee, al-Awzaa’ee or ath-Thawree." This quote underscores the importance of critical thinking and returning to the primary sources of Islamic law.
- "Hold fast to the rope of Allaah together and do not split up." It calls for unity among Muslims and warns against division and sectarianism.
How did the Madh-habs evolve according to "The Evolution of Fiqh"?
- Initial Formation: The Madh-habs began forming during the Umayyad period as scholars in different regions developed their interpretations of Islamic law.
- State Influence: The 'Abbaasid caliphs supported scholars, leading to the flourishing of various Madh-habs and the systematization of Fiqh.
- Consolidation: Over time, the number of Madh-habs reduced to four major ones, each becoming more rigid and sectarian.
- Stagnation and Decline: The closing of the door of Ijtihaad led to stagnation, with the Madh-habs becoming more like sects.
What are the main reasons for differences among the Madh-habs?
- Interpretation of Texts: Differences in interpreting the meanings of words and grammatical constructions in the Qur’aan and Sunnah.
- Hadeeth Availability: Variations in the availability and acceptance of Hadeeths among scholars.
- Principles of Deduction: Different principles and methods of Qiyaas (analogical deduction) used by the Madh-habs.
- Cultural and Regional Influences: Local customs and practices influenced the development of specific legal rulings.
What role did Ijtihaad play in the development of Fiqh?
- Dynamic Interpretation: Ijtihaad allowed scholars to interpret Islamic law dynamically, adapting it to new situations and challenges.
- Foundation of Fiqh: It was a foundational principle in the early development of Fiqh, enabling scholars to make reasoned legal rulings.
- Decline and Stagnation: The closing of the door of Ijtihaad led to stagnation, as scholars became bound to the established Madh-habs.
- Call for Revival: The book advocates for the revival of Ijtihaad to restore the dynamism and relevance of Islamic law.
How does "The Evolution of Fiqh" address the issue of Taqleed?
- Definition of Taqleed: Taqleed is defined as the blind following of a Madh-hab without understanding the evidence or reasoning behind its rulings.
- Opposition by Imaams: The early Imaams opposed Taqleed, emphasizing the importance of following authentic Hadeeths and the Qur’aan.
- Consequences of Taqleed: Taqleed led to sectarianism and the stagnation of Fiqh, as scholars became rigidly bound to their Madh-habs.
- Need for Ittibaa’: The book advocates for Ittibaa’, reasoned following based on evidence, as opposed to blind imitation.
What is the significance of the "Six Stages of Fiqh" outlined in the book?
- Foundation Stage: The era of the Prophet Muhammad, where the Qur’aan and Sunnah were the sole sources of law.
- Establishment Stage: The period of the Righteous Caliphs, where Ijmaa’ and Qiyaas were developed as principles of Fiqh.
- Building and Flowering Stages: The Umayyad and early 'Abbaasid periods, marked by the proliferation of Madh-habs and the systematization of Fiqh.
- Consolidation and Stagnation Stages: The later 'Abbaasid period and beyond, characterized by the decline of Ijtihaad and the rise of Taqleed.
How does "The Evolution of Fiqh" propose to unify the Madh-habs?
- Objective Analysis: The book suggests objectively analyzing the differences among Madh-habs using the methodology of early scholars.
- Focus on Primary Sources: Emphasizing the Qur’aan and Sunnah as the primary sources of Islamic law to resolve differences.
- Revival of Ijtihaad: Encouraging the revival of Ijtihaad to address contemporary issues and make Fiqh dynamic.
- Educational Reform: Promoting institutions that teach Fiqh without giving preference to any single Madh-hab.
What challenges does "The Evolution of Fiqh" identify in achieving a unified Madh-hab?
- Sectarianism: Overcoming the deep-rooted sectarianism and fanaticism among followers of different Madh-habs.
- Educational Barriers: Reforming educational institutions that promote a sectarian view of Fiqh.
- Resistance to Change: Addressing the resistance from scholars and communities who are accustomed to the status quo.
- Global Diversity: Navigating the diverse cultural and regional practices within the global Muslim community.
What impact does "The Evolution of Fiqh" suggest a unified Madh-hab could have?
- Enhanced Unity: A unified Madh-hab could foster greater unity among Muslims by reducing sectarian divisions.
- Dynamic Legal System: It would create a more dynamic and adaptable legal system capable of addressing contemporary challenges.
- Global Influence: A unified approach to Fiqh could strengthen the global influence of Islamic law and its application.
- Revitalized Islamic Identity: It could lead to a revitalized Islamic identity, grounded in the original sources of the Qur’aan and Sunnah.
نقد و بررسی
کتاب تکامل فقه عمدتاً نظرات مثبتی را به خاطر ارائهی نمایی روشن از توسعهی فقه اسلامی و مکاتب مختلف فکری دریافت میکند. خوانندگان از سادگی و دسترسی آن برای مبتدیان قدردانی میکنند. برخی به کمبود عمق و جزئیات آن انتقاد میکنند، در حالی که دیگران رویکرد متعادل آن را ستایش میکنند. این کتاب به کسانی که به دنبال درک تاریخ و تفاوتهای بین مذاهب هستند، توصیه میشود. بسیاری از منتقدان بر اهمیت آن در رفع سوءتفاهمها و ترویج وحدت میان مسلمانان تأکید میکنند، هرچند برخی آن را بیش از حد سادهانگارانه یا جانبدارانه میدانند.