Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
The Little Book of Economics, Revised and Updated

The Little Book of Economics, Revised and Updated

How the Economy Works in the Real World
توسط Greg Ip 2016 288 صفحات
3.77
128 امتیازها
گوش دادن
Try Full Access for 7 Days
Unlock listening & more!
Continue

نکات کلیدی

۱. محرک‌های اصلی ثروت ملی

در بلندمدت، ثروتمند شدن یا رکود یک کشور بستگی دارد به ترکیب درست مردم، سرمایه و ایده‌ها.

رونق پایدار اقتصادی بر توان تولیدی یک ملت استوار است که اساساً بر سه ستون بنا شده: جمعیت، سرمایه‌گذاری‌ها و ایده‌های نوآورانه. جمعیت رو به رشد نیروی کار را فراهم می‌کند، در حالی که سرمایه (سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، تجهیزات و مهارت‌های انسانی) و ایده‌های تازه (پیشرفت‌های فناوری، فرآیندهای کارآمد) بهره‌وری کارگران را افزایش می‌دهند. تغییرات چشمگیر وضعیت اقتصادی ژاپن و ایالات متحده در دهه ۱۹۹۰ نمونه‌ای گویا است: ژاپن با پیر شدن جمعیت و مقاومت در برابر تخریب خلاقانه دچار رکود شد، در حالی که آمریکا با پذیرش فناوری‌های نوینی مانند اینترنت به شکوفایی رسید.

ایده‌ها واقعاً معجزه‌گر رشد اقتصادی‌اند که قانون بازده نزولی را که رشد صرفاً از سرمایه را محدود می‌کند، نقض می‌کنند. برخلاف سرمایه فیزیکی، یک ایده جدید، اگر تحت حمایت پتنت نباشد، می‌تواند بی‌نهایت و رایگان تکثیر شود و با گسترش آن همه بهره‌مند شوند. این امر منجر به:

  • فرآیندهای تجاری نوین: مانند کارخانه سنجاق آدام اسمیت یا نوآوری‌های زنجیره تأمین والمارت.
  • محصولات جدید: مرورگرهای نرم‌افزاری که به طور مداوم بهبود می‌یابند و برای مصرف‌کنندگان رایگان هستند.
  • کپی‌برداری استراتژیک: کشورهایی مانند ژاپن و چین با اقتباس از ایده‌ها و فناوری‌های اقتصادهای پیشرفته، توسعه خود را تسریع کردند.

نقش حیاتی دولت در پرورش این محیط رشد است. این شامل سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی از طریق آموزش، حفظ حاکمیت قانون برای حمایت از مالکیت و قراردادها و اجازه دادن به بازارهای آزاد برای فعالیت است. بازارهای آزاد تخریب خلاقانه را تشویق می‌کنند، جایی که صنایع قدیمی و غیرمولد از بین می‌روند و سرمایه و نیروی کار را برای صنایع جدید و کارآمدتر آزاد می‌کنند. اندازه دولت کمتر از کیفیت و صداقت آن اهمیت دارد، اما این عناصر بنیادی تضمین می‌کنند که نوآوری و سرمایه‌گذاری شکوفا شده و به رفاه اقتصادی پایدار منجر شود.

۲. درک چرخه‌های اقتصادی: رونق، رکود و بهبود

هر دوره توسعه اقتصادی در نهایت پایان می‌یابد؛ تنها علت پایان متفاوت است.

فعالیت اقتصادی در چرخه‌هایی از گسترش و رکود نوسان دارد که عمدتاً ناشی از تعامل انتظارات و واقعیت است. انتظارات خوش‌بینانه سرمایه‌گذاری، قیمت سهام و وام‌دهی را افزایش می‌دهد و یک چرخه صعودی خودتقویت‌کننده ایجاد می‌کند. اما این انتظارات ناگزیر از اصول بنیادی پیشی می‌گیرند و منجر به عدم تعادل‌هایی می‌شوند که در نهایت، اغلب به طور ناگهانی، اصلاح می‌شوند. محرک‌های خاص رکود متفاوت است؛ از بلایای طبیعی و بحران‌های بانکی در قرن نوزدهم تا جهش قیمت نفت در دهه ۱۹۷۰ یا حباب مسکن در دهه ۲۰۰۰.

نقش فدرال رزرو در مدیریت این چرخه‌ها از سال ۱۹۸۲ بسیار مهم بوده است. به طور تاریخی، فدرال رزرو با افزایش نرخ بهره برای مهار تورم، توسعه‌ها را «کشت» می‌کرد که این امر اعتبار را محدود و کسب‌وکارها و مصرف‌کنندگان را مجبور به کاهش هزینه‌ها می‌کرد و در نهایت به رکود می‌انجامید. دوره «اعتدال بزرگ» (۱۹۸۲-۲۰۰۷) رکودهای ملایم‌تری داشت که تا حدی به سیاست بهتر فدرال رزرو و تغییرات ساختاری مانند مدیریت موجودی «به موقع» مربوط می‌شود. با این حال، این دوره ثبات همچنین بدهی‌های بیش از حد را تشویق کرد که به «لحظه مینکسی» در رکود بزرگ ۲۰۰۷-۲۰۰۹ منجر شد، جایی که عدم تعادل‌های انباشته به شدت اصلاح شدند.

رکودهای عمیق و طولانی (افول‌های شدید) زمانی رخ می‌دهند که مکانیزم‌های بازیابی طبیعی اقتصاد شکست می‌خورند، اغلب به دلیل سیستم مالی آسیب‌دیده. برخلاف رکودها که معمولاً با کاهش نرخ بهره و آزاد شدن تقاضای سرکوب‌شده پایان می‌یابند، در رکودهای عمیق و طولانی وام‌دهی و وام‌گیری متوقف می‌شود و چرخه فضیلت‌مند هزینه و ایجاد شغل مختل می‌گردد. رکود بزرگ آمریکا (۱۹۲۹-۱۹۳۳) و «دهه گمشده» ژاپن در دهه ۱۹۹۰ نمونه‌هایی از این وضعیت‌اند. در حالی که آمریکا به بحران ۲۰۰۷-۲۰۰۹ واکنش تهاجمی‌تری نشان داد، بهبود ممکن است همچنان کند باشد، زیرا خانوارها و بانک‌ها در حال کاهش بدهی‌های بیش از حد خود هستند.

۳. تورم و کاهش قیمت‌ها: سموم خاموش اقتصادی

تورم همیشه و همه‌جا پدیده‌ای پولی است.

تورم، افزایش مداوم قیمت‌ها، اقتصاد را با تحریف سیگنال‌های قیمتی بی‌ثبات می‌کند و تصمیم‌گیری‌های کسب‌وکارها و مصرف‌کنندگان را دشوار می‌سازد. تورم به طور دلخواه پس‌اندازکنندگان را مجازات و وام‌گیرندگان را پاداش می‌دهد و به مثابه مالیات پنهانی است که قدرت خرید را کاهش می‌دهد. در تاریخ، تورم بالا منجر به ناآرامی‌های اجتماعی شده و حتی تورم متوسط (بیش از ۵٪) می‌تواند زیان‌آور باشد. کاهش تورم اغلب نیازمند رکود دردناکی است. سرمایه‌گذاران معمولاً در شرایط تورم پایین و پایدار بهترین عملکرد را دارند.

علل تورم مورد بحث است، اما دو دیدگاه اصلی وجود دارد:

  • مکتب پولی: «پول زیاد در تعقیب کالاهای کم» را مقصر می‌داند. این نظریه در موارد شدید مانند ابرتورم (مثلاً زیمبابوه) درست است، اما در اقتصادهای مدرن که بانک‌های مرکزی کنترل مستقیم بر عرضه پول گسترده ندارند، کمتر کاربردی است.
  • نئوکینزی‌ها: بر «شکاف تولید» تمرکز دارند – زمانی که تقاضا از ظرفیت تولیدی اقتصاد فراتر رود، تورم افزایش می‌یابد. شاخص‌های کلیدی عبارتند از:
    • دستمزدها: مطمئن‌ترین نشانه فشار بر ظرفیت اقتصاد؛ اگر دستمزدها افزایش نیابد، احتمال مارپیچ دستمزد-قیمت کم است.
    • انتظارات: باورهای مردم درباره تورم آینده می‌تواند خودتحقق‌بخش باشد و ثبات انتظارات برای ثبات قیمت‌ها حیاتی است.

کاهش قیمت‌ها (کاهش تورم) می‌تواند حتی مخرب‌تر از تورم باشد. «کاهش قیمت خوب» ناشی از افزایش بهره‌وری و کاهش هزینه‌ها (مثلاً ارزان‌تر شدن تراشه‌های کامپیوتری) است که درآمدها همچنان افزایش می‌یابد. اما «کاهش قیمت بد» زمانی رخ می‌دهد که هزینه‌ها فرو می‌ریزند و شرکت‌ها مجبور به کاهش قیمت‌ها می‌شوند. این چرخه معیوب باعث افزایش بار واقعی بدهی‌ها، ورشکستگی‌ها، شکست بانک‌ها و انقباض اقتصادی بیشتر می‌شود. کاهش قیمت‌ها سخت‌تر درمان می‌شود زیرا بانک‌های مرکزی نمی‌توانند نرخ بهره را زیر صفر ببرند و هزینه واقعی وام همیشه مثبت باقی می‌ماند. در حالی که آمریکا با خطر هر دو مواجه است، تورم در نهایت انتخاب سیاسی است، زیرا رأی‌دهندگان معمولاً خواستار مهار آن هستند.

۴. جهانی‌شدن: اتصال بازارها و گسترش ریسک‌ها

جهانی‌شدن جریان فزاینده کالاها، خدمات، افراد، ایده‌ها و سرمایه‌ها در سراسر مرزها است.

جهانی‌شدن اقتصاد جهانی را به طور عمیقی دگرگون کرده و وابستگی بی‌سابقه‌ای ایجاد کرده است. گسترش تجارت جهانی که از رشد تولید ناخالص داخلی از سال ۱۹۵۰ پیشی گرفته، شاخص مهمی است. در حالی که صادرات اغلب برجسته می‌شود، واردات نیز به همان اندازه حیاتی است و مصرف‌کنندگان را با انتخاب‌های بیشتر غنی می‌سازد و به کشورها اجازه می‌دهد در زمینه‌هایی که مزیت نسبی دارند تخصص یابند. این همبستگی به این معناست که سلامت اقتصادی یک کشور بیش از پیش به شرایط جهانی وابسته است، همان‌طور که اقتصاد فناوری‌محور اسرائیل با وجود درگیری‌های محلی به دلیل بازارهای جهانی خود رونق یافت.

ماهیت تجارت در حال تحول نگرانی‌های جدیدی ایجاد کرده، به ویژه با افزایش تجارت خدمات و ورود کشورهایی مانند چین و هند به نیروی کار جهانی. اگرچه برون‌سپاری ممکن است برخی مشاغل داخلی را جابه‌جا کند، در نهایت مصرف‌کنندگان از طریق کاهش هزینه‌ها بهره‌مند می‌شوند و شرکت‌های داخلی می‌توانند با فروش محصولات در خارج، مشاغل جدید و با ارزش افزوده بالاتر ایجاد کنند. با این حال، منافع تجارت همیشه به طور مساوی توزیع نمی‌شود و ممکن است نابرابری درآمد را تشدید کند، زیرا دستمزدهای کارگران کم‌مهارت کاهش یافته و کارگران ماهر پاداش می‌گیرند.

بازارهای سرمایه جهانی مانند یک خودپرداز عظیم عمل می‌کنند، پول را از پس‌اندازکنندگان یک کشور به وام‌گیرندگان کشور دیگر منتقل می‌کنند، فراتر از آنچه برای تأمین کسری تجاری لازم است. این امکان را به سرمایه‌گذاران می‌دهد تا پرتفوی خود را متنوع کنند و وام‌گیرندگان به سرمایه آسان‌تر دسترسی پیدا کنند. با این حال، این حجم عظیم حرکت سرمایه ریسک‌های بزرگی نیز دارد. حتی اختلالات کوچک می‌تواند باعث تغییرات عظیم شود و نرخ بهره و ارزها را ناپایدار سازد. در حالی که وام‌گیری خارجی می‌تواند سرمایه‌گذاری مولد را تأمین کند، می‌تواند مصرف غیرقابل تحمل را نیز تشدید کند، همان‌طور که در رونق مسکن آمریکا دیده شد، و بحران‌های مالی را به سرعت از مرزها عبور دهد.

۵. فدرال رزرو: آتش‌نشان اقتصادی آمریکا

فدرال رزرو جایگاهی منحصر به فرد در ایالات متحده دارد؛ نهادی نیمه‌دولتی و نیمه‌خصوصی که استقلال سیاسی آن با دیوان عالی کشور برابری می‌کند.

فدرال رزرو، بانک مرکزی آمریکا، قدرت عظیمی برای تأثیرگذاری بر اقتصاد دارد و هم به عنوان وام‌دهنده نهایی سیستم مالی و هم هدایت‌کننده سیاست پولی عمل می‌کند. پس از بحران مالی ۱۹۰۷ تأسیس شد و مأموریت اصلی آن فراهم کردن «ارز انعطاف‌پذیر» است – افزایش یا کاهش عرضه پول به منظور جلوگیری از بحران‌های مالی و مدیریت چرخه‌های اقتصادی. اگرچه نمی‌تواند رشد بلندمدت را تعیین کند، نفوذ کوتاه‌مدت آن بر نرخ بهره و در نتیجه هزینه‌ها بسیار قوی است.

تاریخچه فدرال رزرو با موفقیت‌ها و اشتباهات بزرگی همراه است. دو اشتباه بزرگ آن عبارتند از:

  • رکود بزرگ: افزایش نرخ بهره برای مهار سفته‌بازی سهام و سپس بی‌تفاوتی نسبت به سقوط بانک‌ها که منجر به انقباض شدید اعتبار شد.
  • تورم دهه ۱۹۷۰: ناکافی بودن افزایش نرخ بهره که اجازه داد تورم به شدت افزایش یابد.
    در مقابل، افزایش شدید نرخ بهره توسط پل ولکر در اوایل دهه ۱۹۸۰ تورم را شکست و دوره «اعتدال بزرگ» را آغاز کرد. اقدامات قاطع بن برنانکه در بحران ۲۰۰۷-۲۰۰۹ که مرزهای قدرت فدرال رزرو را گسترش داد، از وقوع رکود بزرگ دوم جلوگیری کرد.

سیاست پولی توسط کمیته بازار آزاد فدرال (FOMC) تعیین می‌شود، کمیته‌ای ۱۲ نفره که هشت بار در سال تشکیل جلسه می‌دهد. آن‌ها «عرضه ضربه» (نرخ بهره) را بر اساس شکاف تولید اقتصاد (فاصله از ظرفیت بالقوه) و نزدیکی تورم به هدف ۱.۷ تا ۲ درصد تنظیم می‌کنند. این کار به دلیل تأخیرهای طولانی و متغیر در اثر سیاست، عدم قطعیت ظرفیت بالقوه و رفتار غیرقابل پیش‌بینی انسان بسیار پیچیده است. فدرال رزرو از طریق «فداسپیک» – بیانیه‌ها، صورتجلسات و سخنرانی‌ها – نیت خود را به بازارها منتقل می‌کند. وقتی نرخ‌های کوتاه‌مدت به صفر رسید، مانند سال ۲۰۰۸، فدرال رزرو به «تسهیل کمی» روی آورد و اوراق قرضه خرید تا نرخ‌های بلندمدت را کاهش دهد، استراتژی‌ای با پیامدهای سیاسی و اقتصادی نامعلوم.

۶. شمشیر دولبه دولت: سیاست مالی و بدهی

خواسته‌های مردم از دولت نامحدود است، اما تمایل آن‌ها به پرداخت مالیات محدود.

سیاست مالی، شامل هزینه‌کرد و مالیات‌گیری دولت، تأثیر عمیقی بر جامعه و اقتصاد دارد و اغلب منجر به بحث‌های داغ عمومی می‌شود. سهم دولت فدرال قابل توجه است و حدود ۱۸ تا ۲۱ درصد تولید ناخالص داخلی را جمع‌آوری و هزینه می‌کند. هزینه‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند:

  • بهره بدهی: هزینه‌ای رو به رشد و کنترل‌ناپذیر.
  • هزینه‌های اختیاری: نیازمند تصویب سالانه (مانند دفاع، دادگاه‌ها).
  • هزینه‌های اجباری (مستمری‌ها): طبق قانون تعیین شده و به سرعت به دلیل تغییرات جمعیتی و تورم پزشکی رشد می‌کند (مانند تأمین اجتماعی، مدیکر، مدیکید) که تعهدات مالی بزرگی برای آینده ایجاد می‌کند.

مالیات‌گیری بخش بحث‌برانگیز سیاست مالی است، با مناقشات درباره توزیع بار مالیاتی (پیشرفت‌پذیری)، معافیت‌ها و تأثیرات رفتاری. ادعاهای «عرضه‌محور» مبنی بر اینکه کاهش مالیات همیشه درآمد را افزایش می‌دهد اغلب اغراق‌آمیز است، اما نرخ‌های مالیاتی بالا می‌تواند کار و سرمایه‌گذاری را دلسرد کند. نظام مالیاتی آمریکا بیشتر بر مالیات‌های درآمد شخصی و شرکتی و مالیات‌های حقوق و دستمزد متکی است و کمتر بر مالیات‌های مصرفی. فرآیند بودجه فدرال پیچیده و اغلب دچار بن‌بست است، رئیس‌جمهور پیشنهاد می‌دهد و کنگره تصمیم نهایی را می‌گیرد، که اغلب با تأخیر و اقدامات موقتی همراه است.

استقراض دولت یا کسری بودجه می‌تواند شمشیر دولبه باشد. کسری‌ها می‌توانند ضربه رکود را با افزایش خودکار هزینه‌ها و کاهش درآمد مالیاتی کاهش دهند، اما کسری‌های مزمن می‌توانند سرمایه‌گذاری خصوصی را با رقابت برای پس‌انداز محدود کاهش دهند، نرخ بهره را افزایش داده و رشد بلندمدت را آسیب بزنند. تحریک مالی (افزایش عمدی کسری) معمولاً کمتر از سیاست پولی مؤثر است، مگر اینکه نرخ بهره بانک مرکزی قبلاً صفر باشد. نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی بالا و رو به افزایش می‌تواند به «دام بدهی» یا حتی بحران ناگهانی منجر شود اگر اعتماد سرمایه‌گذاران کاهش یابد، نرخ بهره افزایش یابد و دولت مجبور به اتخاذ سیاست‌های دردناک ریاضتی، تورم یا حتی نکول شود. آمریکا با چالش‌های بدهی بلندمدت قابل توجهی روبرو است که نیازمند انتخاب‌های سیاسی دشوار درباره کاهش هزینه‌ها یا افزایش مالیات‌هاست.

۷. نظام مالی: موتور ضروری، بحران‌های اجتناب‌ناپذیر

نظام مالی سرمایه را از کسانی که دارند به کسانی که نیاز دارند منتقل می‌کند، همان‌طور که سیستم گردش خون خون را از قلب به ریه‌ها و عضلات می‌رساند.

نظام مالی برای رشد اقتصادی ضروری است، به مثابه سیستم گردش خون که سرمایه را از پس‌اندازکنندگان به وام‌گیرندگان منتقل می‌کند. این نظام وظایف حیاتی مانند تطبیق نیازهای متنوع (مثلاً پس‌انداز کوتاه‌مدت با وام بلندمدت)، انجام بررسی‌های لازم و مدیریت ریسک را بر عهده دارد. اگرچه اغلب در بحران‌ها با بدبینی نگریسته می‌شود، اما نظام مالی امکان سرمایه‌گذاری مولد را فراهم می‌کند، از استخراج معادن در روم باستان تا شرکت‌های فناوری مدرن. نظام مالی آمریکا به طور منحصر به فرد متنوع و پیچیده است و شامل بانک‌های سنتی، «بانک‌های سایه» (مانند کارگزاران وام مسکن و بانک‌های سرمایه‌گذاری) و بازارهای سرمایه گسترده می‌شود.

مؤسسات مالی، چه بانک‌ها و چه بانک‌های سایه، به دو عامل حیاتی وابسته‌اند:

  • سرمایه: مانند زرهی است که در برابر زیان‌های وام محافظت می‌کند. سرمایه بیشتر به معنای اهرم کمتر است که مؤسسات را ایمن‌تر اما ممکن است سودآوری را کاهش دهد.
  • نقدینگی: مانند مهمات است که تضمین می‌کند مؤسسات بتوانند تعهدات فوری

آخرین به‌روزرسانی::

Want to read the full book?

نقد و بررسی

3.77 از 5
میانگین از 128 امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب کوچک اقتصاد به‌طور کلی نقدهای مثبتی دریافت کرده است و به‌عنوان یک مقدمه‌ی قابل‌فهم و در دسترس برای اقتصاد، به‌ویژه برای مبتدیان، شناخته می‌شود. خوانندگان از توضیحات روشن، مثال‌های کاربردی و خلاصه‌های موجز آن استقبال می‌کنند. با این حال، برخی نقد می‌کنند که تمرکز زیادی بر اقتصاد و نهادهای آمریکایی دارد. این کتاب به خاطر ساده‌سازی مفاهیم پیچیده تحسین شده است، هرچند برخی خوانندگان گاهی آن را کمی دشوار و سنگین می‌یابند. بسیاری آن را به‌عنوان یک مقدمه‌ی قوی در زمینه اقتصاد کلان توصیه می‌کنند، هرچند اشاره می‌کنند که برای درک کامل همه مفاهیم ممکن است نیاز به دانش قبلی باشد.

Your rating:
4.34
8 امتیازها

درباره نویسنده

گرگ ایپ سردبیر ارشد بخش اقتصاد روزنامه وال استریت ژورنال است. او به خاطر توانایی‌اش در توضیح مفاهیم پیچیده اقتصادی به زبانی ساده و قابل فهم شناخته شده است. ایپ تجربه‌ی گسترده‌ای در حوزه‌ی روزنامه‌نگاری مالی دارد و پیش‌تر در نشریه‌ی اکونومیست فعالیت کرده است. سبک نگارش او به دلیل وضوح و جذابیتش مورد تحسین قرار گرفته و اقتصاد را برای طیف وسیعی از مخاطبان قابل درک می‌سازد. تخصص ایپ در اقتصاد کلان و مهارتش در پیوند دادن نظریه‌های انتزاعی به زندگی روزمره، او را به صدایی معتبر در حوزه‌ی تحلیل و تفسیر اقتصادی بدل کرده است.

Listen
Now playing
The Little Book of Economics, Revised and Updated
0:00
-0:00
Now playing
The Little Book of Economics, Revised and Updated
0:00
-0:00
1x
Voice
Speed
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
1.0×
+
200 words per minute
Queue
Home
Swipe
Library
Get App
Create a free account to unlock:
Recommendations: Personalized for you
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Ratings: Rate books & see your ratings
250,000+ readers
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
Read unlimited summaries. Free users get 3 per month
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 4
📜 Unlimited History
Free users are limited to 4
📥 Unlimited Downloads
Free users are limited to 1
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Aug 30,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
250,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Start a 7-Day Free Trial
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Scanner
Find a barcode to scan

38% OFF
DISCOUNT FOR YOU
$79.99
$49.99/year
only $4.16 per month
Continue
2 taps to start, super easy to cancel
Settings
General
Widget
Loading...