نکات کلیدی
1. بحرانهای اقتصادی اغلب از حبابهای مالی و سیستمهای بانکی نادرست مدیریت شده ناشی میشوند
تاریخچهی سیستم مالی ایالات متحده قبل از رکود بزرگ با "وحشتها" مشخص میشود: وحشت 1873، وحشت 1907 و غیره.
حبابهای مالی پدیدههایی تکراری در تاریخ اقتصادی هستند. آنها معمولاً شامل موارد زیر میشوند:
- افزایش سریع قیمتها در داراییهایی مانند سهام یا املاک
- باور گسترده به اینکه "این بار متفاوت است"
- استفاده بیش از حد از اهرم و ریسکپذیری توسط سرمایهگذاران
- از دست دادن ناگهانی اعتماد، که منجر به سقوط بازار میشود
آسیبپذیریهای سیستم بانکی به بحرانهای اقتصادی کمک میکنند:
- بانکداری ذخیره کسری ذاتاً ناپایدار است
- هجوم به بانکها میتواند به پیشگوییهای خودتحققبخش تبدیل شود
- نبود مقررات اجازه میدهد تا ریسکپذیری بیش از حد صورت گیرد
- خطر اخلاقی رفتارهای پرخطر را تشویق میکند وقتی بانکها انتظار کمکهای دولتی دارند
نمونههای تاریخی مانند رکود بزرگ پیامدهای ویرانگر زمانی که حبابها میترکند و سیستمهای بانکی فرو میریزند را نشان میدهند. بحرانهای مالی مدرن، مانند بحران مالی جهانی 2008، اغلب الگوهای مشابهی را دنبال میکنند و بر اهمیت یادگیری از اشتباهات گذشته تأکید میکنند.
2. بحران مالی آسیایی 1997-1998 آسیبپذیریهای بازارهای نوظهور را آشکار کرد
تنها پاسخی که برای من منطقی به نظر میرسد این است که بحران (عمدتاً) مجازاتی برای گناهان نبود. در این اقتصادها واقعاً ناکامیهایی وجود داشت، اما ناکامی اصلی آسیبپذیری در برابر وحشت خودتحققبخش بود.
اثر سرایت: بحران آسیایی به سرعت در کشورهای مختلف گسترش یافت به دلیل:
- بازارهای مالی به هم پیوسته
- ساختارهای اقتصادی مشابه در کشورهای تحت تأثیر
- از دست دادن اعتماد سرمایهگذاران به بازارهای نوظهور به طور کلی
ضعفهای ساختاری در اقتصادهای آسیایی به بحران کمک کردند:
- وابستگی بیش از حد به بدهی خارجی کوتاهمدت
- رژیمهای نرخ ارز ثابت که ناپایدار شدند
- ضعف در مقررات و نظارت مالی
- سرمایهداری رفاقتی و کمبود شفافیت
بحران آسیایی نشان داد که چگونه احساسات سرمایهگذاران میتواند به سرعت تغییر کند و منجر به فرار سرمایه و سقوط ارز شود. همچنین بر اهمیت سیستمهای مالی قوی و سیاستهای نرخ ارز انعطافپذیر در بازارهای نوظهور تأکید کرد. این تجربه بسیاری از کشورها را به انباشت ذخایر ارزی به عنوان یک سپر در برابر بحرانهای آینده سوق داد.
3. رکود اقتصادی ژاپن در دهه 1990 خطرات کاهش قیمتها و تلههای نقدینگی را آشکار کرد
مشکلات ژاپن هرگز به شدت مشکلات سایر کشورهای آسیایی نبود، اما بسیار طولانیتر و با توجیه کمتری ادامه یافت.
مارپیچ کاهش قیمتها: تجربه ژاپن نشان داد که کاهش قیمتها میتواند منجر به:
- تأخیر در مصرف به دلیل انتظار برای قیمتهای پایینتر
- کاهش سرمایهگذاری تجاری
- افزایش ارزش واقعی بدهی، که بیشتر به کاهش هزینهها منجر میشود
چالشهای تله نقدینگی:
- سیاست پولی متعارف زمانی که نرخ بهره به صفر نزدیک میشود، بیاثر میشود
- دشواری در تحریک وامگیری و هزینهکرد
- نیاز به سیاستهای غیرمتعارف مانند تسهیل کمی
"دهه از دست رفته" ژاپن پیامدهای بلندمدت عدم رسیدگی به عدم تعادلهای اقتصادی به موقع را نشان داد. همچنین محدودیتهای سیاست پولی در مقابله با کاهش قیمتها و اهمیت پاسخهای هماهنگ مالی و پولی به رکودهای اقتصادی شدید را برجسته کرد.
4. صندوقهای پوشش ریسک و سفتهبازی ارزی میتوانند کل اقتصادها را بیثبات کنند
صندوق کوانتوم علیه تایلند سفتهبازی کرده بود، اما افراد زیادی نیز این کار را کرده بودند. فرار سرمایه سفتهبازانه از مالزی، به نظر میرسد عمدتاً توسط خود مالزیاییها انجام شده بود - به ویژه، برخی از همان بازرگانانی که به لطف لطف مهاتیر ثروتمند شده بودند.
قدرت صندوقهای پوشش ریسک:
- توانایی گرفتن موقعیتهای بزرگ و اهرمی در بازارهای مالی
- میتوانند تأثیر قابل توجهی بر ارزش ارزها و قیمت داراییها داشته باشند
- اغلب با شفافیت و مقررات محدود عمل میکنند
تأثیرات سفتهبازی ارزی:
- میتواند منجر به کاهش سریع ارزش ارز یک کشور شود
- بانکهای مرکزی را مجبور به تخلیه ذخایر ارزی میکند
- ممکن است نیاز به تنظیمات اقتصادی دردناک (مانند نرخ بهره بالا) داشته باشد
فعالیتهای صندوقهای پوشش ریسک و سفتهبازان ارزی تنش بین جریانهای آزاد سرمایه و ثبات اقتصادی را برجسته میکند. در حالی که سفتهبازی میتواند نقدینگی بازار و کشف قیمت را فراهم کند، میتواند آسیبپذیریهای اقتصادی را نیز تشدید کند و بحرانهای مالی را تحریک کند. این موضوع سوالاتی را درباره سطح مناسب مقررات برای این بازیگران قدرتمند مالی مطرح میکند.
5. سیستم بانکداری سایه نقش مهمی در بحران مالی 2008 ایفا کرد
تنها پاسخی که منطقی به نظر میرسد این است که بحران درباره نحوه کارکرد جهان به طور کلی نبود: این یک مورد از مکزیک بودن مکزیک بود.
تعریف بانکداری سایه:
- واسطههای مالی غیر بانکی که عملکردهای مشابه بانکها را انجام میدهند
- مثالها: صندوقهای بازار پول، صندوقهای پوشش ریسک، وسایل نقلیه سرمایهگذاری ساختاریافته
ریسکهای بانکداری سایه:
- نبود نظارت مقرراتی و شبکههای ایمنی (مانند بیمه سپرده)
- اهرم بالا و عدم تطابق سررسیدها
- ارتباط با سیستم بانکی سنتی
رشد سیستم بانکداری سایه در سالهای منتهی به بحران 2008 ریسکهای سیستمی ایجاد کرد که توسط مقرراتگذاران یا شرکتکنندگان بازار به طور کامل درک نشده بود. زمانی که بحران رخ داد، فروپاشی نهادهای بانکداری سایه مانند بر استرنز و لمن برادرز منجر به فروپاشی مالی گستردهتر شد. این تجربه نیاز به مقررات جامعتر برای همه نهادهایی که در فعالیتهای مشابه بانکها شرکت میکنند را برجسته کرد.
6. بانکهای مرکزی با چالشهایی در مدیریت بحرانهای مالی مدرن مواجه هستند
همانطور که بحران پیشرفت کرده است، فدرال رزرو برنانکه در دستیابی به هرگونه کشش در بازارهای مالی یا اقتصاد به طور کلی با مشکلات زیادی مواجه بوده است.
محدودیتهای سیاست پولی متعارف:
- کاهش نرخ بهره ممکن است در بحرانهای شدید بیاثر باشد
- دشواری در تأثیرگذاری بر بازارهای اعتباری گستردهتر
- چالش در رسیدگی به مشکلات در سیستم بانکداری سایه
ابزارهای سیاست غیرمتعارف:
- تسهیل کمی (خرید دارایی در مقیاس بزرگ)
- راهنماییهای آیندهنگر درباره نیتهای سیاستی آینده
- وامدهی مستقیم به نهادهای غیر بانکی
بحران 2008 و پیامدهای آن پیچیدگیهایی را که بانکهای مرکزی در مدیریت سیستمهای مالی مدرن با آنها مواجه هستند، نشان داد. ابزارهای سنتی مانند تنظیم نرخ بهره ناکافی بودند و بانکهای مرکزی را مجبور به آزمایش رویکردهای جدید کردند. این تجربه به بحثهای مداوم درباره نقش و ابزارهای مناسب بانکهای مرکزی در حفظ ثبات مالی منجر شده است.
7. وابستگی اقتصادی جهانی تأثیر بحرانهای مالی را تقویت میکند
پاسخ این است که باعث فروپاشی سیستم بانکداری سایه شده است.
مکانیسمهای سرایت:
- ارتباطات تجاری بینالمللی
- بازارهای مالی جهانی و جریانهای سرمایه
- احساسات سرمایهگذاران و اجتناب از ریسک
اثرات تقویتی:
- نوسانات ارزی که بر رقابتپذیری تجاری تأثیر میگذارد
- مواجهههای بانکی فرامرزی
- اختلالات در زنجیره تأمین جهانی
ارتباطات جهانی اقتصاد به این معناست که بحرانهای مالی در یک منطقه میتوانند به سرعت در سراسر جهان گسترش یابند. این امر در چگونگی تکامل بحران وامهای مسکن زیرپریم ایالات متحده به یک فروپاشی مالی جهانی مشهود بود. این تجربه نیاز به همکاری بینالمللی در مقررات مالی و مدیریت بحران را برجسته کرده است.
8. مقررات و نظارت برای جلوگیری از بیثباتی مالی ضروری هستند
افراد تأثیرگذار باید یک قاعده ساده را اعلام میکردند: هر چیزی که کار یک بانک را انجام میدهد، هر چیزی که باید در بحرانها مانند بانکها نجات داده شود، باید مانند یک بانک مقرراتگذاری شود.
اولویتهای کلیدی مقرراتی:
- رسیدگی به ریسکهای سیستمی در سیستم مالی
- بهبود شفافیت و افشا
- تقویت الزامات سرمایه و نقدینگی
- توسعه مکانیزمهای حل و فصل مؤثر برای نهادهای در حال شکست
چالشهای مقرراتی:
- همگام شدن با نوآوری مالی
- تعادل بین ثبات و رشد اقتصادی و نوآوری
- هماهنگی مقررات در مرزها
- رسیدگی به آربیتراژ مقرراتی
بحران 2008 شکافهای قابل توجهی در چارچوب مقرراتی برای سیستم مالی را آشکار کرد. اصلاحات بعدی، مانند قانون داد-فرانک در ایالات متحده، به منظور رسیدگی به این کاستیها انجام شدهاند. با این حال، بحثهای مداوم درباره سطح و شکل مناسب مقررات مورد نیاز برای جلوگیری از بحرانهای آینده در حالی که از رشد اقتصادی و نوآوری حمایت میکند، ادامه دارد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب بازگشت اقتصاد افسردگی و بحران 2008 نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده است. بسیاری از خوانندگان توضیحات قابل فهم کروگمن در مورد مفاهیم پیچیده اقتصادی را ستایش میکنند، بهویژه استفاده او از تشبیه همکاری نگهداری از کودکان. خوانندگان از بینشهای او در مورد بحرانهای مالی مختلف و ارتباط آنها با رکود 2008 قدردانی میکنند. با این حال، برخی این کتاب را سادهانگارانه یا فاقد راهحلهای مشخص میدانند. منتقدان بر این باورند که رویکرد کینزی کروگمن دارای نقصهایی است، در حالی که حامیان او تحلیل واضح او از مسائل اقتصادی را ارزشمند میدانند. بهطور کلی، این کتاب بهعنوان منبعی آموزنده شناخته میشود، اما ممکن است برای افرادی که زمینهای در اقتصاد ندارند، چالشبرانگیز باشد.