نکات کلیدی
۱. «انقلاب سوم» شی جینپینگ، بازگشت به اصلاحات و گشایش را معکوس میکند.
با این حال، در تلاش برای تحقق این چشمانداز مشترک، شی و دیگر رهبران چین راه خود را از پیشینیانشان جدا کردهاند.
جهتگیری نوین. تحت رهبری شی جینپینگ، چین وارد «انقلاب سوم» شده است که مسیر تعیینشده توسط «انقلاب دوم» دنگ شیائوپینگ در اصلاحات و گشایش را بهطور بنیادین تغییر میدهد. این مسیر جدید عمدتاً بر رد تأکید پیشین بر لیبرالسازی و ادغام با جهان خارج استوار است.
اصلاح بدون گشایش. تغییر اصلی به سمت «اصلاح بدون گشایش» است؛ تقویت نقش حزب کمونیست در همه جنبههای زندگی، محدود کردن جریان ایدهها و سرمایههای خارجی و نمایش قدرت چین به شکلی قاطعتر در عرصه بینالمللی، که در تضاد با رویکرد کمحاشیه دوره پیشین است.
نقطه عطف. شی چین را در یک نقطه حساس میبیند که با چالشهایی چون فساد، انحراف ایدئولوژیک و نابرابریهای اقتصادی روبروست. انقلاب او هدفش نجات حزب و دولت و پیشبرد چین به سوی احیای ملی است، حتی اگر به قیمت بازگرداندن برخی روندهای لیبرالسازی تمام شود.
۲. شی جینپینگ قدرت شخصی بیسابقهای را به عنوان رهبر «هستهای» تثبیت میکند.
به گفته بسیاری، شی قدرتمندترین رهبر چین از زمان مائو زدونگ است.
تمرکز قدرت. شی بهطور سیستماتیک مدل رهبری جمعی پس از مائو را از هم گسسته و قدرت نهادی و شخصی گستردهای را به دست آورده است. او ریاست گروههای کلیدی سیاستگذاری را بر عهده دارد و از ساختارهای بوروکراتیک سنتی عبور میکند.
ایجاد تسلط. ارتقای او به مقام رهبر «هستهای» و درج «اندیشه شی جینپینگ» در قانون اساسی حزب، جایگاه برترش را تثبیت میکند. رسانههای دولتی پرستش شخصیت او را ترویج میدهند و او را به عنوان رهبری خستگیناپذیر و در دسترس، یادآور مائو، تصویر میکنند.
مانورهای سیاسی. این تمرکز قدرت از طریق روشهای مختلفی حاصل شده است:
- حذف رقبای سیاسی با کمپین گسترده ضد فساد.
- ترفیع وفاداران از دوران فعالیتش در استان ژجیانگ.
- اصلاح نهادهای کلیدی مانند ارتش آزادیبخش خلق و تضعیف پایگاههای قدرت رقیب مانند اتحادیه جوانان کمونیست.
۳. حزب کمونیست کنترل خود را بر جامعه عمیقتر میکند.
رهبری کنونی چین اصلاحاتی تهاجمی را آغاز کرده که نقش حزب را در زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی افزایش میدهد، نه کاهش.
نفوذ فزاینده. برخلاف دوران دنگ که دولت از جامعه عقبنشینی کرد، رهبری شی حضور و کنترل حزب را به شکل گستردهای گسترش داده است. این امر در بخشهای مختلف مشهود است:
- دانشگاهها: افزایش آموزش ایدئولوژیک، محدودیت در استفاده از کتابهای غربی و الزام به رعایت معیارهای سیاسی در استخدام.
- رسانهها: الزام رسانهها به «حزبمحوری» و افزایش سانسور محتوای نامطلوب.
- سازمانهای غیردولتی: قانون مدیریت سازمانهای غیردولتی خارجی محدودیتهای شدیدی وضع کرده و ثبتنام در وزارت امنیت عمومی و محدودیت فعالیتها را الزامی کرده است.
خاموش کردن صدای مخالف. حزب به طور فعال صداها و دیدگاههای جایگزین، به ویژه آنهایی که خواهان اصلاحات سیاسی یا ارزشهای غربی هستند، را سرکوب میکند و آنها را تهدیدی برای مشروعیت و کنترل خود میداند.
۴. چیننت: ساختن باغ دیواری برای اطلاعات و ایدهها.
به گفته آنتی، چین اینترنت ندارد، بلکه «چیننت» دارد و این میراثی نیست که او بخواهد برای نسل بعدی چینیها باقی بگذارد.
کنترل دنیای مجازی. شی اینترنت را میدان نبردی حیاتی برای «جنگ افکار عمومی» میداند و میکوشد همان ارزشها و استانداردهای سیاسی را در فضای آنلاین اعمال کند که در دنیای واقعی وجود دارد. این امر مستلزم سرمایهگذاری و مقررات گسترده است.
دیوارهای فناوری و مقرراتی. اقدامات شامل:
- ارتقای دیوار آتش بزرگ و استفاده از ابزارهایی مانند توپ بزرگ برای مسدودسازی و دستکاری محتوا.
- محدود یا مسدود کردن VPNهایی که برای دسترسی به اینترنت جهانی استفاده میشوند.
- تصویب قوانین سختگیرانه امنیت سایبری که نیازمند نگهداری دادهها در داخل کشور و دسترسی مقامات امنیتی است.
- اجرای «هفت خط قرمز» و مجازات «شایعهپراکنی» آنلاین.
هدف قرار دادن تأثیرگذاران. دولت به طور فعال صداهای تأثیرگذار آنلاین («ویهای بزرگ») را با حذف حسابها، بازداشت و اعترافات اجباری خاموش میکند و به این ترتیب گفتوگوی سیاسی در پلتفرمهایی مانند ویبو به شدت کاهش یافته است.
۵. اصلاحات اقتصادی بر سلطه دولت بر کارایی بازار اولویت میدهد.
به جای پیشبرد اصلاحات لازم برای افزایش کارایی، بهرهوری و تخصیص منطقی سرمایه، پکن مسیر کمادعاتری را انتخاب کرده است.
رویکرد دولتی. با وجود وعده اجلاس سوم کامل مبنی بر نقش «قاطع» بازار، اصلاحات اقتصادی شی بر تحکیم و تقویت بخش دولتی، به ویژه شرکتهای دولتی، تمرکز دارد.
تقویت قدرت شرکتهای دولتی. اصلاحات بر موارد زیر متمرکز است:
- ادغام شرکتهای دولتی برای ایجاد قهرمانان ملی به جای اجازه دادن به ورشکستگی شرکتهای ناکارآمد.
- تشویق مالکیت ترکیبی که سرمایه خصوصی را وارد میکند اما کنترل دولت را حفظ میکند.
- تعمیق دخالت مستقیم حزب کمونیست در تصمیمگیریهای مدیریتی شرکتهای دولتی.
هزینههای کنترل دولتی. این رویکرد منجر به ناکارآمدیهای قابل توجهی میشود:
- شرکتهای دولتی عملکرد ضعیفتری نسبت به بخش خصوصی دارند اما از امتیازات و دسترسی به سرمایه برخوردارند.
- بدهیهای شرکتی رو به افزایش که عمدتاً در بخش شرکتهای دولتی متمرکز است.
- ظرفیت مازاد در صنایع کلیدی مانند فولاد و زغالسنگ که با حمایت دولت تشدید شده است.
۶. نوآوری با هدایت دولت، نه صرفاً نیروهای بازار، پیش میرود.
شی جینپینگ ممکن است آرزوی اختراع داشته باشد، اما او و دولت چین عمیقاً در مدل کنونی نوآوری سرمایهگذاری کردهاند.
استراتژی حمایتشده توسط دولت. چین با سرمایهگذاری عظیم در تحقیق و توسعه، برنامههای جذب استعداد و صنایع استراتژیک مانند خودروهای برقی و هوش مصنوعی، قصد دارد به رهبر جهانی نوآوری تبدیل شود.
نوآوری در برابر اختراع. تمرکز بیشتر بر «نوآوری» (بهبود فناوریهای موجود، افزایش بهرهوری فرآیندها، تجاریسازی) است تا «اختراع» (پیشرفتهای علمی بنیادی). این امر با ظرفیت تولید بالا و تطبیق سریع با تقاضای بازار تسهیل میشود.
چالشها باقی است. با وجود منابع قابل توجه، موانعی وجود دارد:
- ضعف حفاظت از مالکیت فکری که تحقیقات اصلی و همکاری خارجی را محدود میکند.
- سیستم آموزشی که بر حفظ مطالب تأکید دارد نه تفکر خلاق.
- بودجهدهی از بالا به پایین و رفاقتسالاری که میتواند تحقیقات مستقل را خفه کند.
- مداخله دولت و یارانهها که منجر به ظرفیت مازاد و هدررفت منابع میشود، همانند بخش خودروهای برقی.
۷. جنگ با آلودگی با موانعی در اجرا و شفافیت روبروست.
برای رهبران چین، محیط زیست و به ویژه کیفیت هوا بیش از یک قربانی توسعه اقتصادی سریع و ضعف در اجرای سیاسی شده است.
پاسخ به نگرانی عمومی. آلودگی محیط زیست، به ویژه کیفیت هوا، منبع اصلی نارضایتی عمومی و تهدیدی برای مشروعیت حزب است. رهبری شی «جنگ با آلودگی» را اعلام کرده و اهداف بلندپروازانه و قوانین جدیدی وضع کرده است.
اصلاحات قانونی و نهادی. اقدامات شامل:
- بازنگری قانون حفاظت محیط زیست برای اعمال جریمههای روزانه و شکایات حقوق عمومی.
- اجرای آزمایشی اصلاحاتی برای جدا کردن دفاتر محیط زیست محلی از کنترل دولت محلی.
- تلاش برای اصلاح فرآیند ارزیابی تأثیرات زیستمحیطی که دچار فساد است.
فاصلههای اجرایی. با وجود چارچوبهای قانونی، اجرای آن دشوار است به دلیل:
- اولویت دادن به رشد اقتصادی بر حفاظت محیط زیست.
- تبانی میان مقامات محلی و کارخانههای آلودهکننده.
- اجرای نامنظم و جعل دادهها.
جامعه مدنی محدود. اگرچه فشار عمومی در ابتدا موجب اقدام شد، دولت فعالیتهای مستقل محیط زیستی و جریان اطلاعات را محدود میکند و این امر مانع پاسخگویی و شفافیت میشود.
۸. چین به عنوان قدرتی جهانی بیدار میشود و نفوذ خود را تثبیت میکند.
چین در قرن بیست و یکم قدرتی جهانی است که آماده است تمام حقوقی را که این جایگاه به همراه دارد، مطالبه کند.
تغییر سیاست خارجی. تحت رهبری شی، چین رویکرد «پنهانکاری و انتظار» دنگ را کنار گذاشته و به «دیپلماسی کشور بزرگ» روی آورده است تا نظام بینالمللی را شکل دهد و حضور خود را قاطعانهتر نشان دهد.
ردپای جهانی. قدرت چین در موارد زیر مشهود است:
- دومین اقتصاد بزرگ جهان و بزرگترین قدرت تجاری.
- سرمایهگذاری مستقیم خارجی رو به رشد و قابل توجه.
- بزرگترین ارتش دائمی جهان و افزایش توانمندیهای نظامی.
- نقش فعالتر در نهادهای جهانی و مقابله با چالشهای جهانی مانند تغییرات اقلیمی و ابولا.
چالش به وضع موجود. در حالی که گاهی با نهادهای موجود همکاری میکند (مانند بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا)، چین به دنبال ایجاد قواعد و هنجارهای جدیدی است که منافعش را بهتر تأمین کند و ممکن است نظم لیبرال تحت رهبری آمریکا را به چالش بکشد.
۹. طرح کمربند و جاده چشمانداز اقتصادی و سیاسی جهان را دگرگون میکند.
یک مقام سابق چینی این طرح را «مهمترین و گستردهترین ابتکاری که چین تاکنون ارائه داده» توصیف کرده است.
چشمانداز استراتژیک بزرگ. طرح کمربند و جاده ابتکار اصلی سیاست خارجی شی است؛ برنامهای عظیم برای زیرساخت و اتصال که آسیا، اروپا و آفریقا را در بر میگیرد و هدف آن قرار دادن چین در مرکز شبکهای جهانی است.
اهداف اقتصادی و استراتژیک. این طرح اهداف متعددی دارد:
- صادرات ظرفیت مازاد صنعتی چین (فولاد، سیمان، ساختوساز).
- تأمین دسترسی به منابع طبیعی و مسیرهای تجاری.
- ترویج استفاده بینالمللی از یوان.
- افزایش نفوذ سیاسی و حضور استراتژیک چین در جهان.
بازخوردهای متنوع. در حالی که بسیاری کشورها سرمایهگذاری را میپذیرند، نگرانیهایی وجود دارد درباره:
- عدم شفافیت در قراردادها و احتمال فساد نخبگان در کشورهای میزبان.
- پایداری بدهی برای کشورهای شرکتکننده.
- تأثیرات زیستمحیطی و اجتماعی پروژههای بزرگ.
- احتمال نفوذ اقتصادی و محاصره استراتژیک چین (مانند نگرانیهای هند).
۱۰. ادعاهای قاطعانه دریایی تنشهای امنیتی منطقهای را تشدید میکند.
شی جینپینگ اجرای ادعاهای چین در دریای جنوبی چین را در اولویت قرار داده است.
حفظ حاکمیت. چین به طور تهاجمی ادعاهای گسترده خود در دریای جنوبی و شرقی چین را دنبال میکند و قلمرو دریایی را منافع اصلی و حق تاریخی خود میداند که باید اصلاح شود.
اقدامات میدانی (و دریایی). این شامل:
- لایروبی گسترده و نظامیسازی جزایر در دریای جنوبی چین (مانند باندهای فرودگاه و ساختمانهای نظامی).
- افزایش حضور گارد ساحلی و ناوگان دریایی چین در آبهای مورد مناقشه.
- اعلام منطقه شناسایی دفاع هوایی در دریای شرقی چین که با همسایگان همپوشانی دارد.
واکنش منطقهای. قاطعیت چین تنشها را با دیگر مدعیان (ویتنام، فیلیپین) و قدرتهای منطقهای (ژاپن) افزایش داده است. این امر منجر به:
- افزایش همکاری امنیتی میان متحدان و شرکای آمریکا در منطقه.
- چالشهای حقوقی بینالمللی (مانند حکم دادگاه داوری دائمی علیه ادعاهای چین در دریای جنوبی).
- تلاشهای دیپلماتیک پراکنده همراه با اقدامات تحریکآمیز مداوم.
۱۱. جاهطلبیهای قدرت نرم چین توسط نظام سیاسی آن تضعیف میشود.
حتی با وجود ارتقای اقتصاد و ارتش چین به سطح جهانی، نظام سیاسی آن جستجوی قدرت نرم را در بسیاری نقاط جهان محدود میکند.
تأثیرگذاری دشوار. با وجود سرمایهگذاری قابل توجه در ترویج زبان، فرهنگ و رسانههای چینی در خارج، چین در کسب جذابیت و اعتماد گسترده جهانی ناکام است.
کنترل دولتی نتیجه معکوس دارد. تلاشهایی مانند مؤسسات کنفوسیوس و رسانههای دولتی اغلب به عنوان ابزارهای تبلیغاتی دیده میشوند که اعتبار علمی را خدشهدار کرده و فاقد اعتماد هستند. تمایل دولت به کنترل روایت با اصول گفتوگوی آزاد در تضاد است.
محدودیتهای داخلی جذابیت را کاهش میدهد. ماهیت سرکوبگر نظام سیاسی چین، سابقه حقوق بشری و مشکلات اجتماعی مانند آلودگی و نابرابری، جذابیت «مدل چین» را برای دیگر کشورها، به ویژه دموکراسیهای لیبرال، محدود میکند.
۱۲. مدیریت چین نیازمند درک تحول داخلی آن است.
همکاری و مدیریت رابطه با پکن مستلزم تأکید مداوم بر منافع و اولویتهای آمریکا و توجه به سیاست خارجی چین است، اما همچنین نیازمند توجه برابر به تحولات سیاسی و اقتصادی داخلی این کشور است.
واقعیت نوین. انقلاب سوم شی جینپینگ چینی ساخته است که در عرصه بینالمللی بلندپروازتر اما در داخل کنترلشدهتر و بستهتر است. این امر نیازمند بازنگری در رویکردهای سیاست خارجی است.
سازگاری سیاستها. تعامل مؤثر نیازمند ترکیبی از راهبردهای سنتی و نوین است:
- دیپلماسی: بهرهگیری از جاهطلبی شی برای رهبری جهانی در چالشهای مشترک (مانند کره شمالی، سلامت جهانی).
- چندجانبهگرایی: همکاری با متحدان و دیگر کشورها برای مقابله با اقداماتی که با هنجارهای بینالمللی در تضاد است (مانند امنیت دریایی، شیوههای تجاری).
- مقابله متقابل: در نظر گرفتن اقدامات تنبیهی یا متقابل هنگامی که محیط بسته داخلی چین به زیان بازیگران خارجی است.
درک پویاییهای داخلی. سیاستگذاران باید به دقت تحولات سیاسی و اقتصادی داخلی چین را دنبال کنند و بدانند که فشارها و تناقضات داخلی میتواند سیاست خارجی را تحت تأثیر قرار دهد و فرصتهایی برای تعامل یا مقابله ایجاد کند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «انقلاب سوم» با نظرات متفاوتی مواجه شده است. بسیاری آن را بهعنوان مروری آموزنده بر چین در دوران شی جینپینگ میستایند که موضوعاتی چون تمرکز قدرت، سیاستهای اقتصادی و روابط خارجی را پوشش میدهد. منتقدان اما معتقدند که این اثر دیدگاهی جانبدارانه و طرفدار آمریکا ارائه میکند و از تحلیلهای عمیق و دقیق برخوردار نیست. برخی خوانندگان نوشتههای کتاب را خشک و تکراری میدانند، در حالی که عدهای دیگر به رویکرد جامع آن ارج مینهند. به طور کلی، این کتاب بهعنوان مقدمهای مناسب برای شناخت چین معاصر شناخته میشود، هرچند ممکن است برای کسانی که با سیاستهای چین آشنایی کامل دارند، چندان بینشافزا نباشد.