نکات کلیدی
1. یامها و نیامها: جواهرات اخلاقی برای زندگی شاد
اصول بنیادین. یامها و نیامها راهنماییهای اخلاقی هستند که پایهگذار فلسفه یوگا را تشکیل میدهند و نقشهای عملی برای زندگی شاد و معنادار ارائه میدهند. این اصول فراتر از وضعیتهای فیزیکی هستند و به شیوهای از بودن اشاره دارند که آگاهی را به بدن و ذهن میآورد. این آموزهها جهتگیری میکنند و به افراد کمک میکنند تا با مهارت و اصالت در پیچیدگیهای زندگی حرکت کنند.
محدودیتها و رعایتها. یامها، یا "محدودیتها"، شامل عدم خشونت، صداقت، عدم دزدی، عدم افراط و عدم مالکیت هستند که تعاملات ما با دنیای بیرونی را هدایت میکنند. نیامها، یا "رعایتها"، شامل پاکی، رضایت، خودانضباطی، خودآموزی و تسلیم هستند که بر روی فضای درونی و رشد شخصی ما تمرکز دارند. این راهنماها قوانین محدودکننده نیستند، بلکه جواهرات حکمت هستند که زندگی را به طور کاملتر میگشایند.
پیوند متقابل. یامها و نیامها اصولی جدا از هم نیستند، بلکه جنبههای مرتبطی از یک رویکرد جامع به زندگی هستند. به عنوان مثال، عدم خشونت به عنوان پایهای برای سایر راهنماها عمل میکند، در حالی که صداقت معنای عدم خشونت را تقویت میکند. این پیوند متقابل جریان هماهنگی را ایجاد میکند که هم عملی و هم آسان برای درک است و به زندگی با آگاهی و مهارت بیشتر منجر میشود.
2. آهیما: پرورش شجاعت، تعادل و خودمحبتی برای کاهش آسیب
هسته عدم خشونت. آهیما، یا عدم خشونت، سنگ بنای فلسفه یوگا است که بر اهمیت پایهگذاری زندگی و اعمالمان بر اساس بیضرری تأکید میکند. این مفهوم فراتر از خشونت فیزیکی است و شامل اشکال ظریفتر بیرحمی، قضاوت و عدم تعادل میشود. پرورش عدم خشونت نیازمند شجاعت، تعادل، خودمحبتی و همدلی است.
یافتن شجاعت و تعادل. ترس ریشه خشونت است و شجاعت پادزهر آن است. مواجهه با ترسهای بزرگ و کوچک، حس خود را گسترش میدهد و نیاز به خشونت را کاهش میدهد. تعادل نیز حیاتی است، زیرا عدم تعادل در سیستمهای ما میتواند به بروز "ناخوشی" منجر شود. ایجاد فضایی برای استراحت، تأمل و ارتباط با صدای درونیمان، هماهنگی و عدم خشونت را پرورش میدهد.
خودمحبتی و همدلی. نحوه رفتار ما با خودمان به طور مستقیم بر نحوه رفتار ما با دیگران تأثیر میگذارد. خودمحبتی، که با بخشش، نرمخویی و پذیرش مشخص میشود، برای ابراز عشق به دیگران ضروری است. همدلی زمانی به وجود میآید که تعصبات شخصیمان را حل کنیم و واقعیت را همانطور که هست ببینیم و با مهربانی و درک نسبت به تمام موجودات عمل کنیم.
3. ساتیا: پذیرش صداقت به جای خوشرفتاری برای زندگی اصیل
فراتر از دروغهای ساده. ساتیا، یا صداقت، فراتر از صرفاً اجتناب از دروغهاست؛ این مفهوم به یکپارچگی در زندگی و نسبت به خودمان نیاز دارد. این شامل واقعی بودن به جای خوشرفتاری، انتخاب ابراز خود به جای خودخواهی و اولویت دادن به رشد به جای نیاز به تعلق است. نزدیک شدن به حقیقت با احترام و آگاهی از تأثیر بالقوه آن ضروری است.
واقعیت و ابراز خود. واقعی بودن از مرکز ذات منحصر به فرد ما ناشی میشود و با جسارت و خودجوشی به لحظه پاسخ میدهد. این نیازمند زندگی از جایی است که چیزی برای دفاع وجود ندارد و چیزی برای مدیریت کردن نیست. ابراز خود به نوبه خود شامل زندگی کردن به گونهای است که از عمق وجود ما فریاد میزند و انرژی و حیات را آزاد میکند.
سیالیت و وزن. حقیقت سیال است و با شرایط تغییر میکند و نیاز به ارزیابی مداوم باورها و ارزشهای ما دارد. همچنین وزن دارد، مادهای که از تمایل به حضور در زندگی ناشی میشود، صرفنظر از ناخوشایندی اولیه آن. این تمایل به خام بودن با واقعیت، به جای ساختن موانع برای نرم کردن آن، یک عمل عمیق شجاعت است.
4. آستیا: تغییر از دزدی به ساختن شایستگی و تعامل
یکصد بار در روز به خود یادآوری میکنم که زندگی درونی و بیرونی من به تلاشهای دیگران، زنده و مرده، وابسته است و باید خود را به کار بیندازم تا در برابر آنچه دریافت کردهام و هنوز هم دریافت میکنم، به طور کامل پاسخگو باشم.
یکپارچگی و تعامل. آستیا، یا عدم دزدی، ما را به زندگی با یکپارچگی و تعامل دعوت میکند و به ما یادآوری میکند که نارضایتی ما میتواند ما را به سمت گرفتن آنچه که به حق متعلق به ما نیست، سوق دهد. این شامل دزدی از دیگران، زمین، آینده و خودمان است. پرورش رضایت و تمرکز بر رشد خود، کلید جلوگیری از وسوسه دزدی است.
تغییر تمرکز و ساختن شایستگی. به جای مقایسه خود با دیگران یا آرزو کردن داراییهای آنها، باید تمرکز خود را به سمت رشد و یادگیری خود تغییر دهیم. ساختن شایستگی خود، یا آدیکارا، در زمینههای خواستههایمان برای داشتن آنچه میخواهیم بدون دزدی ضروری است. این شامل تمرین، یادگیری و آمادهسازی خود برای مدیریت آنچه که درخواست میکنیم، است.
تعامل و قدردانی. عدم دزدی به معنای درک این است که ما به هدیه زندگی بدهکاریم و باید به همان اندازه بازگردیم. این شامل قدردانی از آنچه داریم و تعهد به استفاده از منابعمان برای خیر جامعه است. با تغییر تمرکز از دزدی به ساختن شایستگی و زندگی در تعامل، دنیایی از شادی و امکان را برای خود باز میکنیم.
5. برهمچاری: قدم زدن با تقدس، نه افراط، در تمام اعمال
به طور خالص رفتار کنید و به واقعیت آنچه که به شما داده شده خدمت کنید و هر عمل انسانی را بدون استثنا به یک عمل مذهبی از قربانی و عبادت تبدیل کنید.
تقدس زندگی. برهمچاری، به معنای واقعی "قدم زدن با خدا"، ما را به آگاهی از تقدس تمام زندگی دعوت میکند و از حرص و افراط دور میکند. این شامل توجه به هر لحظه به عنوان مقدس است، به جای غرق شدن در افراط در رابطه با سکس، غذا، کار یا داراییهای مادی. این راهنما خواستار مهار افراطگری و زندگی با شگفتی و شگفتی است.
مهار افراط. افراط اغلب ناشی از فراموشی تقدس زندگی و ارتباط حالات عاطفی با غذاها یا فعالیتهای خاص است. جدا کردن نیازهای بدنی از داستانهای ذهنی برای جلوگیری از تمایلات اعتیادآور حیاتی است. روزهداری، تجرد یا خودداری میتواند برای بازگرداندن تعادل و تشخیص تمایلات ما به سمت افراط مفید باشد.
قدم زدن با خدا. برهمچاری ما را دعوت میکند تا هر رابطه و تجربهای را به عنوان یک ملاقات با الهی ببینیم. این شامل تغییر تمرکز از زمان ساعت به یک ریتم الهی، افزودن آیین به زندگیمان و ارج نهادن به تمام افراد و کارها است. با بودن به عنوان تماشاگر خدا و تغییر روزهایمان برای تماشا و شگفتی، میتوانیم چشمانمان را به شگفتی تغییر دهیم و قلبمان به طور خودجوش با قدردانی پر شود.
6. آپاریگراها: رها کردن مالکیت برای در آغوش گرفتن آزادی و ارتباط
عشق آن چیزی است که باقی میماند وقتی که تمام چیزهایی را که دوست دارید رها کردهاید.
عدم وابستگی و آزادی. آپاریگراها، یا عدم مالکیت، ما را دعوت میکند تا از زندگی به طور کامل لذت ببریم در حالی که همیشه قادر به رها کردن همه چیز و دویدن به آغوش منتظر الهی هستیم. این شامل رها کردن چسبندگی، گرفتن و حسادت است و به ما یادآوری میکند که آنچه را که سعی میکنیم مالک شویم، ما را مالک میشود. این جواهر ما را به بستهبندی سبک برای سفرمان در زندگی دعوت میکند، در حالی که عمیقاً مراقب و به طور کامل لذت میبریم.
نفس به عنوان معلم. درست مانند اینکه نفس به ما تغذیه میدهد و سپس آن را رها میکند، زندگی نیز به شکل خانهها، کار و روابط به ما میدهد. آپاریگراها ما را دعوت میکند تا بازی الهی را تمرین کنیم، با لحظه به طور کامل صمیمی شویم و سپس رها کنیم تا چیز بعدی بیاید. اینگونه است که شایستگی ما رشد میکند و به آنچه که قادر به شدن هستیم، نزدیکتر میشویم.
رها کردن موز. مانند میمونهایی که به دلیل عدم رها کردن موز گرفتار میشوند، ما نیز اغلب به چسبندگیهایی که ما را در بند نگه میدارد، چسبیدهایم. این "موزها" هر چیزی هستند که انتظار داریم بار دیگر همان رضایت را به ما بدهند. با رها کردن این چسبندگیها، آزادی را به جای حرص انتخاب میکنیم و خود را به دنیای جدیدی از فرصتها باز میکنیم.
7. ساوچا: پاکسازی بدن، ذهن و روابط برای وضوح و یکپارچگی
من به طور کامل وارد هر تجربه میشوم و به طور کامل از هر یک از آنها خارج میشوم. من تمام وجودم را در تمام کارهایی که انجام میدهم قرار میدهم و... از تمام کارهایی که انجام میدهم.
معنای دوگانه. ساوچا، یا پاکی، معنای دوگانهای دارد: پاکسازی بدن، افکار و کلمات ما و جستجوی پاکی در رابطهمان با هر لحظه. با پاکسازی خود به صورت فیزیکی و ذهنی، کمتر شلوغ و سنگین میشویم و وضوح بیشتری برای مواجهه با هر لحظه با یکپارچگی و تازگی به دست میآوریم. این شامل جنبههای پاکسازی و ارتباطی است.
پاکی به عنوان یک فرآیند پاکسازی. پاکسازی بدن را تقویت میکند و ذهن را عایق میکند و ما را برای بیداری انرژی درونمان آماده میکند. این شامل درگیر شدن در فرآیندهای پاکسازی، هم فیزیکی و هم ذهنی، است که ما را برای این نوع تجربیات در تمام زمانها آماده میکند. پاکسازی ما را سبک میکند تا بیشتر از راز الهی را تجربه کنیم.
پاکی به عنوان ارتباطی. ساوچا یک کیفیت ارتباطی دارد که از ما میخواهد نه تنها به دنبال پاکی در خود باشیم، بلکه به دنبال پاکی در هر لحظه با اجازه دادن به آن برای بودن همانطور که هست، باشیم. از ما خواسته میشود که با زندگی، با دیگران، با چیزها، با روز، با کار، با آب و هوا، همانطور که در لحظه هستند، نه آنطور که میخواهیم باشند یا فکر میکنیم باید باشند یا انتظار داریم باشند، باشیم. این شامل کم کردن توهمات ما و جمعآوری قطعات پراکنده خودمان است.
8. سانتوشا: یافتن رضایت با رها کردن ترجیحات و در آغوش گرفتن حال
رضایت یعنی عاشق زندگیات شدن.
مرکز آرام. سانتوشا ما را به رضایت دعوت میکند با پناه بردن به یک مرکز آرام، باز کردن قلبهایمان با قدردانی از آنچه داریم و تمرین پارادوکس "عدم جستجو". این شامل رها کردن نیاز به همیشه آماده بودن برای چیز بعدی و شناختن فراوانی است که درست در مقابل ماست. این تسلط بر زندگی است که رضایت ما را دعوت میکند.
رها کردن ترجیحات و اختلالات. ما مقادیر زیادی از زندگیمان را صرف حرکت به سمت آنچه دوست داریم و دوری از آنچه دوست نداریم میکنیم، اما آزادی و رضایت واقعی زمانی به ما نزدیک میشود که بتوانیم چیزها را همانطور که هستند، بیطرف ببینیم. همچنین باید مسئولیت اختلالات عاطفی خود را بپذیریم و درک کنیم که ما کسانی هستیم که صدا را مختل میکنیم، نه برعکس.
قدردانی و عدم جستجو. تمرین قدردانی ما را از حقارت و کوچکی خود محافظت میکند و ما را در شادی و فراوانی زندگی خود متمرکز نگه میدارد. پارادوکس عدم جستجوی رضایت به ما اجازه میدهد تا از آنچه داریم قدردانی کنیم و عاشق زندگیامان به همان شکلی که هست، شویم. این شامل انجام وظیفه و عمل درست با شادی خالص است و درک این که هیچ چیز بیشتر از همین لحظه وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد.
9. تپاس: پذیرش خودانضباطی و آتش تحول
اگر دوست خدا هستید، آتش آب شماست.
حرارت تحول. تپاس، به معنای واقعی "حرارت"، تلاش مصمم برای تبدیل شدن به فردی با شخصیت و قدرت است و انتخاب میکند که لذتهای زودگذر را برای پاداشهای آینده رها کند. این انتخاب روزمره برای سوزاندن عادات غیرمؤثر بدن و ذهن است و خود را به نسخه بالاتر از خودمان تقدیم میکند. این راهنما به تلاش شخصی ما و زمانهای کاتارزیک از دست دادن غیرمنتظره یا بیماری ناتوانکننده اشاره دارد.
تپاس به عنوان تمرین روزانه. داشتن یک تمرین منظم روزانه، یا سادانا، مانند انجام یک سوزاندن کنترلشده کوچک بر روی خودمان است، که عادات تنبل، ذهن کسل و روح نادیدهگرفته شده را از بین میبرد. این شامل توجه به مقدار و نوع غذایی است که به بدنمان میدهیم، حرکت و ورزش دادن به بدنمان و گسترش توانایی ذهنیمان است. همانطور که پاتابھی جویس به ما یادآوری میکند، "تمرین کنید و همه چیز خواهد آمد."
تپاس به عنوان قدرت ماندن و انتخاب. تپاس به ما این امکان را میدهد که در ناشناخته و ناخوشایند بمانیم، به جای اینکه از ترس فرار کنیم. این تمایل به سوختن و برکت یافتن، نگهداشتن برای برکت حتی در میانه درد و رنج است. هر لحظه فرصتی است برای انتخاب واضح عمل درست و آمادهسازی خود برای بهرهمندی و برکت از تپاس.
10. سوادهیا: کشف خود الهیتان از طریق خودآموزی و آگاهی
خود را به خوبی بشناسید تا به کمال و عظمت خود برسید.
شناخت هویت واقعی ما. سوادهیا، یا خودآموزی، درباره شناخت هویت واقعی ما به عنوان الهی و درک جعبههایی است که در آنها محصور شدهایم. این شامل مشاهده پیشبینیهای ما، ردیابی واکنشهایمان به یک باور و با شجاعت نگاه کردن به زندگی همانطور که هست، میشود. این فرآیند راهی به سوی آزادی ایجاد میکند و به ما اجازه میدهد تا شناساییمان را از خود ایگو به هویت واقعیمان به عنوان خود الهی تغییر دهیم.
پیشبینیها و ردیابی آن به عقب. هر نظری که درباره جهان میدهیم، پیشبینی از خودمان و نشانهای از منظر درونیمان است. با ردیابی هر ناهماهنگی به خودمان، میتوانیم شروع به باز کردن جعبههایمان کنیم و مقادیر زیادی از آزادی را باز کنیم. این شامل رها کردن سیستمهای اعتقادیمان از "بایدها"، "میبایستها" و "درست و نادرست" است.
قدرت شاهد و نقش ایگو. توانایی به کارگیری شاهد در زندگیمان، توانایی خارج شدن از محدودیتهای ایگو و کشف این است که چیزی بیشتر وجود دارد. همانطور که جعبههای سیستم اعتقادیمان را باز میکنیم، احساسات قوی و اغلب دردناک میتوانند در این فرآیند آزاد شوند. با تغییر توجهمان به خود الهی درون، جعبههای سیستمهای اعتقادی شروع به فروپاشی میکنند و ما آزاد میشویم.
11. ایشوارا پرانیدانا: تسلیم به یک هدف بالاتر با اعتماد و وفاداری
**با تمام قلبتان به زندگیتان بپرید و اعتماد کنید که به سوی
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب یاماس و نیاماس نظرات متنوعی را به خود جلب کرده است، به طوری که بسیاری از خوانندگان به خاطر بررسی قابل دسترس آن از اصول اخلاقی یوگا، آن را ستایش میکنند. خوانندگان از داستانهای قابل ارتباط، مشاورههای عملی و محتوای تفکر برانگیز آن قدردانی میکنند. برخی آن را برای تمرین یوگا و زندگی روزمرهشان تحولآفرین میدانند. با این حال، منتقدان معتقدند که این کتاب بیش از حد به خودیاری متمایل است، تحت تأثیر مسیحیت قرار دارد و دیدگاههای متنوعی را ارائه نمیدهد. رویکرد کتاب در توضیح مفاهیم پیچیده از طریق داستانهای شخصی هم مورد ستایش و هم انتقاد قرار گرفته است. به طور کلی، این کتاب به عنوان منبعی ارزشمند برای علاقهمندان به فلسفه یوگا در نظر گرفته میشود، با وجود برخی محدودیتها.
Similar Books






