نکات کلیدی
1. تغییرات اقلیمی نیازمند یک تغییر بنیادی در سیستم اقتصادی ماست
"تغییرات اقلیمی نه تنها به سرمایهداری چالش میکشد، بلکه به بنیانهای مادیگرایی که پیش از سرمایهداری مدرن وجود داشت، که برخی آن را 'استخراجگرایی' مینامند، نیز حمله میکند."
نیاز به تغییرات سیستمی. بحران اقلیمی نواقص بنیادی مدل اقتصادی کنونی ما را نمایان میسازد که رشد بیپایان و سود را بر پایداری محیط زیست ترجیح میدهد. این سیستم، که بر اساس باور به اینکه طبیعت منبعی بیپایان برای بهرهبرداری است، شکل گرفته، منجر به سطوح بیسابقهای از انتشار گازهای گلخانهای و تخریب محیط زیست شده است.
بازنگری در مفهوم رفاه. برای مقابله با تغییرات اقلیمی، نیاز داریم تا مفهوم پیشرفت و رفاه را دوباره تصور کنیم. این شامل:
- تغییر از رشد تولید ناخالص داخلی به معیارهای جامعتری از سلامت اجتماعی
- اولویت دادن به انرژیهای تجدیدپذیر و اصول اقتصاد دایرهای
- ارزشگذاری خدمات اکوسیستمی و سرمایه طبیعی
- اجرای سیاستهایی که پایداری بلندمدت را بر منافع کوتاهمدت ترجیح میدهند
غلبه بر مقاومت. منافع قدرتمند، بهویژه در صنعت سوختهای فسیلی، در برابر این تغییرات ضروری مقاومت میکنند. با این حال، شواهد فزاینده از تأثیرات اقلیمی و آگاهی عمومی رو به رشد، فرصتهایی برای اقدام تحولآفرین ایجاد میکند.
2. صنعت سوختهای فسیلی بهطور فعال مانع اقدام اقلیمی میشود
"شرکتهای سوخت فسیلی برای دههها میدانستند که محصول اصلی آنها باعث گرم شدن کره زمین میشود و با این حال نه تنها به این واقعیت سازگار نشدهاند، بلکه در هر مرحلهای پیشرفت را بهطور فعال مسدود کردهاند."
موانع عمدی. با وجود آگاهی اولیه از تغییرات اقلیمی، شرکتهای سوخت فسیلی:
- کمپینهای انکار تغییرات اقلیمی را تأمین مالی کردهاند
- علیه مقررات زیستمحیطی لابی کردهاند
- عموم مردم را در مورد شدت بحران اقلیمی گمراه کردهاند
- به گسترش استخراج سوختهای فسیلی و زیرساختها ادامه دادهاند
نفوذ مالی. منابع مالی وسیع این صنعت به آن اجازه میدهد تا:
- در گفتمان سیاسی از طریق کمکهای مالی تسلط یابد
- مؤسسات تحقیقاتی و اندیشکدههایی را تأمین مالی کند که تردید در تغییرات اقلیمی را ترویج میدهند
- بر پوشش رسانهای و افکار عمومی تأثیر بگذارد
- سیاستهای اقلیمی را به تأخیر بیندازد یا تضعیف کند
تاکتیکهای سبزپوشی. بسیاری از شرکتها در حالی که به کار خود ادامه میدهند، در ابتکارات زیستمحیطی سطحی شرکت میکنند و تصویری کاذب از پیشرفت ایجاد میکنند و از نیاز به تغییرات سیستمی منحرف میشوند.
3. گروههای بزرگ سبز اغلب با آلایندهها سازش میکنند و پیشرفت را مختل میسازند
"بخشهای بزرگی از این جنبش در واقع با آن منافع نمیجنگند—آنها با آنها ادغام شدهاند."
محیطزیستگرایی همکار. بسیاری از سازمانهای محیطزیستی برجسته:
- از شرکتهای سوخت فسیلی و دیگر آلایندهها تأمین مالی پذیرفتهاند
- راهحلهای مبتنی بر بازار را که به نفع منافع شرکتی است، ترویج کردهاند
- ابتکارات "سبز" را که معادل سبزپوشی است، تأیید کردهاند
- از تاکتیکهای تقابلی به نفع "همکاری" با صنعت اجتناب کردهاند
سیاستهای تضعیفشده. این رویکرد سازشکارانه منجر به:
- اهداف ضعیف کاهش انتشار
- وابستگی بیش از حد به تعهدات داوطلبانه شرکتی
- ترویج راهحلهای کاذب مانند جبران کربن
- غفلت از تغییرات رادیکال و سیستمی مورد نیاز برای مقابله با بحران شده است
جایگزینهای مردمی. در مقابل، گروههای محیطزیستی کوچکتر و جنبشهای رهبری شده توسط بومیان اغلب مواضع قویتری در برابر آلایندهها اتخاذ میکنند و به دنبال راهحلهای تحولآفرینتری هستند.
4. ذهنیت استخراجگرایی موجب تخریب محیط زیست میشود
"استخراجگرایی یک رابطه غیرمتقابل و مبتنی بر تسلط با زمین است، که صرفاً بهدنبال گرفتن است. این در تضاد با سرپرستی است که شامل گرفتن و همچنین مراقبت از ادامه تجدید و زندگی آینده است."
ریشههای فرهنگی. ذهنیت استخراجگرایی ریشههای تاریخی و فرهنگی عمیقی دارد:
- میراث استعماری بهرهبرداری از منابع
- ایدههای روشنگری درباره طبیعت بهعنوان ماشینی که باید کنترل شود
- تأکید سرمایهداری بر حداکثر کردن سودهای کوتاهمدت
تأثیرات گستردهتر. استخراجگرایی بیشتر از منابع طبیعی را تحت تأثیر قرار میدهد:
- نیروی کار و جوامع انسانی را استثمار میکند
- عواقب بلندمدت و پایداری را نادیده میگیرد
- نابرابریها و بیعدالتیهای جهانی را تداوم میبخشد
تغییر پارادایمها. غلبه بر استخراجگرایی نیازمند:
- شناسایی ارتباط متقابل تمام زندگی
- پذیرش سیستمهای دانش بومی و سنتی
- اولویت دادن به شیوههای تجدیدپذیر در کشاورزی، انرژی و صنعت
- بازتعریف پیشرفت بهگونهای که شامل رفاه اکولوژیکی و اجتماعی باشد
5. راهحلهای مبتنی بر بازار در حل بحران اقلیمی ناکام ماندهاند
"بازار کربن بهطور واقعی مجموعهای شگفتانگیز از کلاهبرداران و دلالان را جذب کرده است که به کشورهای غنی از لحاظ زیستی اما فقیر از لحاظ اقتصادی مانند پاپوآ گینه نو، اکوادور و کنگو میپردازند و اغلب بر روی انزوا و جدایی بومیان که جنگلهایشان میتواند بهعنوان جبران کربن طبقهبندی شود، شکار میکنند."
وعدههای کاذب. مکانیزمهای بازار مانند تجارت کربن و جبران کربن:
- نتوانستهاند بهطور قابل توجهی انتشار را کاهش دهند
- فرصتهایی برای کلاهبرداری و استثمار ایجاد کردهاند
- به آلایندهها اجازه دادهاند که به کار خود ادامه دهند
- توجه را از رویکردهای نظارتی مؤثرتر منحرف کردهاند
مشوقهای معکوس. این سیستمها اغلب:
- به حدس و گمان مالی پاداش میدهند نه کاهش واقعی انتشار
- کشورهای فقیر و جوامع را در مضیقه قرار میدهند
- طبیعت را بهگونهای کالا میکنند که ارزش ذاتی آن را نادیده میگیرد
- افسانهای را تداوم میبخشند که رشد اقتصادی میتواند از تأثیرات زیستمحیطی جدا شود
رویکردهای جایگزین. راهحلهای مؤثرتر شامل:
- تنظیم مستقیم انتشار
- سرمایهگذاری عمومی در انرژیهای تجدیدپذیر و زیرساختهای سبز
- سیاستهای انتقال عادلانه برای کارگران و جوامع آسیبدیده
- تأمین مالی بینالمللی اقلیمی که بر عدالت و کنترل محلی تأکید دارد
6. نجاتدهندگان میلیاردر و راهحلهای فناورانه پاسخ نیستند
"ما به روش برانسون امتحان کردهایم. (و به روش بافت، بلومبرگ، گیتس و پیکنز.) انتشارهای فزاینده خود گویای همه چیز است."
ایمان نادرست. تکیه بر خیّرین میلیاردر و راهحلهای پیشرفته برای حل بحران اقلیمی مشکلساز است زیرا:
- این امر ساختارهای قدرتی را که مشکل را ایجاد کردهاند، تقویت میکند
- اغلب رویکردهای مبتنی بر سود را بر منافع عمومی ترجیح میدهد
- میتواند منجر به غفلت از راهحلهای اثباتشده و کمفناوری شود
- توجه را از نیاز به اقدام جمعی و تغییر سیاست منحرف میکند
محدودیتهای فناورانه. بسیاری از راهحلهای فناورانه پیشنهادی، مانند مهندسی جغرافیایی، خطرات قابل توجهی دارند:
- عواقب زیستمحیطی غیرقابل پیشبینی
- احتمال اقدام یکجانبه توسط بازیگران قدرتمند
- خطر اخلاقی کاهش فشار برای کاهش انتشار
- تشدید نابرابریهای جهانی
جایگزینهای دموکراتیک. بهجای تکیه بر میلیاردرها و راهحلهای فناورانه، باید بر روی:
- تقویت تصمیمگیری دموکراتیک در مورد راهحلهای اقلیمی
- توانمندسازی جوامع برای اجرای تدابیر محلی و متناسب
- سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه عمومی فناوریهای پایدار
- پرداختن به علل ریشهای تغییرات اقلیمی از طریق تغییرات سیستمی تمرکز کنیم
7. جوامع بومی و محلی راهحلهای پایدار را ارائه میدهند
"این جنبشها واقعاً پیام تغییرات اقلیمی را شنیدهاند و در نبردهایی برای حفظ مقادیر قابل توجهی از کربن در زمین پیروز میشوند."
دانش سنتی. مردم بومی و جوامع محلی اغلب دارای:
- نسلها دانش در مورد مدیریت پایدار منابع
- جهانبینیهای جامع که ارتباط متقابل انسانها و طبیعت را شناسایی میکند
- شیوههایی که سلامت اکولوژیکی بلندمدت را بر منافع کوتاهمدت ترجیح میدهند
مقاومت در خط مقدم. این جوامع:
- رهبری اعتراضات علیه استخراج سوختهای فسیلی و پروژههای زیرساختی را بر عهده دارند
- از جنگلها و نقاط داغ تنوع زیستی دفاع میکنند
- مدلهای توسعه پایدار نوآورانه را پیادهسازی میکنند
- به دنبال رویکردهای مبتنی بر حقوق در اقدام اقلیمی هستند
گسترش راهحلها. برای مقابله با بحران اقلیمی، باید:
- حقوق زمین بومیان را شناسایی و محافظت کنیم
- دانش اکولوژیکی سنتی را در سیاستهای اقلیمی گنجانده و به کار ببریم
- از تلاشهای حفاظت و احیای جامعهمحور حمایت کنیم
- از ابتکارات محلی موفق یاد بگیریم و آنها را تکرار کنیم
8. اقدام جمعی فوری و تغییرات سیاستی ضروری است
"ما در یک مهلت بسیار تنگ هستیم. ما باید در کمتر از یک دهه تغییرات دراماتیکی در سیستمهای انرژی و اقتصادی خود ایجاد کنیم."
زمان در حال گذر است. آخرین علم اقلیم نشان میدهد که:
- ما یک پنجره بستهشونده سریع برای جلوگیری از گرم شدن فاجعهبار داریم
- تغییرات تدریجی دیگر کافی نیستند
- اقدامهای جسورانه و تحولآفرین در تمام بخشهای جامعه ضروری است
اولویتهای سیاستی. زمینههای کلیدی برای اقدام فوری شامل:
- حذف سریع سوختهای فسیلی و انتقال به انرژیهای تجدیدپذیر
- سرمایهگذاری گسترده در زیرساختهای سبز و حملونقل عمومی
- اصلاح شیوههای کشاورزی برای کاهش انتشار و افزایش تابآوری
- اجرای مقررات قوی و مکانیزمهای قیمتگذاری برای آلودگی کربن
ساختن یک جنبش. دستیابی به این تغییرات نیازمند:
- ائتلافهای گستردهای که گروههای محیطزیستی، کارگری و عدالت اجتماعی را متحد کند
- بسیج عمومی و نافرمانی مدنی پایدار
- مقابله با نفوذ منافع سوختهای فسیلی در سیاست
- آموزش و توانمندسازی عمومی برای درخواست اقدام اقلیمی است
9. بحران اقلیمی با عدالت اجتماعی و اقتصادی در هم تنیده است
"تغییرات اقلیمی میتواند کاتالیزوری برای نوع جدیدی از سیاست باشد، که بر اساس حفاظت از زندگی در زمین در زمان واقعی است."
همپوشانی مسائل. بحران اقلیمی بهطور عمیق با:
- نابرابری اقتصادی و فقر
- تبعیض نژادی و جنسیتی
- حقوق بومیان و تصرف زمین
- استثمار کارگران و حقوق آنها در ارتباط است
انتقال عادلانه. پرداختن به تغییرات اقلیمی فرصتهایی را برای:
- ایجاد میلیونها شغل سبز
- احیای جوامع آسیبدیده از صنعتیزدایی
- کاهش آلودگی در محلههای آسیبپذیر
- تقویت کنترل دموکراتیک بر انرژی و منابع فراهم میآورد
عدالت جهانی. راهحلهای اقلیمی باید اولویت دهند به:
- مسئولیت تاریخی کشورهای توسعهیافته
- حمایت از سازگاری و کاهش در کشورهای آسیبپذیر
- انتقال فناوری و تقویت ظرفیت
- توزیع عادلانه هزینهها و منافع اقدام اقلیمی
چشمانداز تحولآفرین. بحران اقلیمی ما را به:
- بازتصور سیستمهای اقتصادی و اجتماعیمان
- ایجاد همبستگی در مرزها و جوامع
- ساختن جهانی عادلانهتر، پایدارتر و مقاومتر برای همه دعوت میکند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب این همه چیز را تغییر میدهد بهطور عمده نقدهای مثبتی را برای انتقاد از نقش سرمایهداری در تغییرات اقلیمی دریافت میکند. خوانندگان به پژوهشهای جامع کلاين اشاره کرده و خواستار تغییرات سیستمی هستند، هرچند برخی آن را بیش از حد طولانی یا جانبدارانه میدانند. بسیاری این اثر را مهم و روشنگر میدانند که سیستمهای اقتصادی کنونی را به چالش میکشد و راهحلهای رادیکالی را پیشنهاد میکند. منتقدان بر این باورند که این کتاب فاقد گزینههای عملی است یا مسائل پیچیده را بیش از حد سادهسازی میکند. تأکید کتاب بر جنبشهای مردمی و حقوق بومیان با بسیاری از خوانندگان همصدا است، در حالی که برخی دیگر به تحلیل اقتصادی آن شک دارند.