Facebook Pixel
Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
Toward a Feminist Theory of the State

Toward a Feminist Theory of the State

توسط Catharine A. MacKinnon 1989 352 صفحات
3.98
500+ امتیازها
گوش دادن
گوش دادن

نکات کلیدی

1. جنسیت، نه فقط طبقه، یک سازمان‌دهنده اجتماعی بنیادین است

جنسیت برای فمینیسم همانند کار برای مارکسیسم است: آنچه که بیشتر متعلق به فرد است، اما بیشتر از آن گرفته می‌شود.

ساختارهای موازی. همان‌طور که مارکسیسم جامعه را از منظر کار و طبقه تحلیل می‌کند، فمینیسم جنسیت را به عنوان نیروی اصلی شکل‌دهنده روابط اجتماعی می‌بیند. هر دو نظریه به این نکته اذعان دارند که این نیروها به‌طور اجتماعی ساخته شده‌اند، اما همچنین موجودات اجتماعی را نیز می‌سازند.

جنسیت به عنوان یک فرآیند اجتماعی. جنسیت، مانند کار، تنها یک انگیزه بیولوژیکی نیست، بلکه یک فرآیند اجتماعی است که جامعه را به دو جنس تقسیم می‌کند: زنان و مردان. این تقسیم‌بندی زیرساخت تمام روابط اجتماعی را تشکیل می‌دهد و موجودات اجتماعی‌ای را که به عنوان زنان و مردان می‌شناسیم، ایجاد می‌کند.

  • هتروسکشوالیتی ساختار اجتماعی آن است.
  • تمایل دینامیک داخلی آن است.
  • جنسیت و خانواده اشکال متبلور آن هستند.
  • نقش‌های جنسی ویژگی‌های آن هستند که به شخصیت اجتماعی تعمیم داده می‌شوند.
  • تولید مثل یک پیامد است.
  • کنترل موضوع آن است.

دینامیک‌های قدرت. هم مارکسیسم و هم فمینیسم نظریه‌های قدرت، مشتقات اجتماعی آن و توزیع نابرابر آن هستند. در جوامع نابرابر، جنسیت و تمایل جنسی، مانند ارزش و تمایل به تصاحب، به عنوان پیشاجتماعی، بخشی از دنیای طبیعی در نظر گرفته می‌شوند. فمینیسم تمایل را به عنوان یک رابطه اجتماعی افشا می‌کند که به‌طور داخلی برای نظم‌های اجتماعی نابرابر ضروری است، اما تاریخی وابسته است.

2. تحلیل مارکسیستی از درک سرکوب زنان ناتوان است

به نظر مارکس، زنان توسط طبیعت تعریف می‌شدند، نه توسط جامعه.

نگاه محدود مارکس. مارکس تفاوت‌ها در "عمل جنسی" را به عنوان تقسیم اولیه کار می‌دید و جنسیت را به عنوان یک واقعیت طبیعی در نظر می‌گرفت، نه یک ساخت اجتماعی. او زنان را عمدتاً به عنوان مادران و خانه‌دارها می‌دید، نه به عنوان کارگران، حتی زمانی که آن‌ها کارگران مزدبگیر بودند.

  • او کار زنان در خانه را به عنوان "کار آزاد" می‌دید و از ارزش آن غافل بود.
  • او زنان کارگر را به عنوان یک بار برای طبقه کارگر در نظر می‌گرفت که مقاومت مردان در برابر سرمایه‌داری را تضعیف می‌کند.
  • او نپرسید که چرا زنان در فحشا مبادله می‌شوند و آن را به عنوان یک بیان خاص از فحشای عمومی کارگران می‌دید.

توضیح نادرست انگلس. انگلس سعی کرد سرکوب زنان را از طریق توسعه تاریخی خانواده و مالکیت خصوصی توضیح دهد. با این حال، تحلیل او در نقاطی که قرار بود توضیح دهد، بر تسلط مردانه پیش‌فرض داشت.

  • او فرض کرد که زنان تک‌همسری را به ازدواج گروهی ترجیح می‌دهند، بدون اینکه توضیح دهد چرا.
  • او افزایش برده‌داری را به نیاز به افراد بیشتر برای نگهداری از دام‌ها نسبت داد، نه به روابط اجتماعی.
  • او نتوانست ببیند که وضعیت زنان تنها به رابطه آن‌ها با سرمایه‌داری از طریق مردان بستگی ندارد.

ماتریالیسم ناکافی. ماتریالیسم انگلس ایستا و پوزیتیویستی بود که زنان را به‌طور اجتماعی به حدی تجسم می‌کرد که وضعیت آن‌ها به‌طور طبیعی تعیین شده به نظر می‌رسید. او نتوانست تعامل پویا بین شرایط مادی و روابط اجتماعی را درک کند و به‌جای آن در هر نقطه حیاتی بر تسلط مردانه فرض کرد.

3. نظریه فمینیستی بر تجربه زیسته زنان متمرکز است

دنبال کردن حقیقت واقعیت زنان، فرآیند آگاهی است؛ وضعیت زندگی آگاهی، تعیین آن که در جزئیات روزمره وجود دارد، چیزی است که آگاهی فمینیستی به دنبال آگاه شدن از آن است.

دیدگاه زنان. نظریه فمینیستی تجربه و دیدگاه زنان را در مرکز تحقیق درباره جنسیت قرار می‌دهد. این نظریه به دیدگاه زنان اولویت می‌دهد و به دنبال کشف معانی پنهان در زندگی روزمره است.

  • این نظریه به زندگی روزمره زنان، از جمله کارهای خانه و جنسیت می‌پردازد.
  • این نظریه به ادراکات خود زنان از وضعیتشان ارزش می‌دهد.
  • این نظریه به دنبال درک تأثیر تسلط مردانه از طریق تجربه جمعی زنان است.

افزایش آگاهی. افزایش آگاهی یک رویکرد جمعی برای نقد و تغییر است، یک تکنیک تحلیل، یک ساختار سازمانی، یک روش عملی و یک نظریه تغییر اجتماعی است.

  • این رویکرد شامل بیان جمعی تجربه زنان از منظر آن تجربه است.
  • این رویکرد تأثیر تسلط مردانه، هم به‌طور خارجی و هم به‌طور عمیق درونی‌شده را افشا می‌کند.
  • این رویکرد ساخت اجتماعی زنانه و نقش آن در سرکوب زنان را نمایان می‌سازد.

تحقیق جمعی. نظریه فمینیستی به‌گونه‌ای پیش می‌رود که حقیقت وضعیت زنان در دسترس تحقیق جمعی زنان است. این نظریه به دنبال درک وضعیت زندگی آگاهی، تعیین آن که در جزئیات روزمره وجود دارد، است.

4. فمینیسم لیبرال حقوق فردی را در اولویت قرار می‌دهد، فمینیسم رادیکال قدرت جمعی را

برای فمینیسم لیبرال، تمایز جنسیتی سیاست جنسی را تعریف می‌کند؛ برای فمینیسم رادیکال، سلسله‌مراتب جنسیتی سیاست جنسی را تعریف می‌کند.

فمینیسم لیبرال. فمینیسم لیبرال فرد را به عنوان واحد مناسب تحلیل و اندازه‌گیری تخریب‌پذیری جنسیت می‌بیند. این نظریه نابرابری جنسی را به عنوان یک محدودیت غیرمنطقی بر پتانسیل فردی می‌داند.

  • این نظریه به دنبال حذف موانع بر سر راه شخصیت زنان است و بر دسترسی به فرصت‌های زندگی بدون توجه به جنسیت تمرکز دارد.
  • این نظریه بر حقوق و آزادی‌های فردی تأکید می‌کند، اغلب در چارچوب نظم اجتماعی موجود.
  • این نظریه جنسیت را به عنوان یک مداخله غیرمنطقی در ابتکار شخصی و لسه‌فر می‌بیند.

فمینیسم رادیکال. فمینیسم رادیکال بر "گروه زنان" متمرکز است و جنسیت را به عنوان یک تقسیم سیستماتیک قدرت اجتماعی می‌بیند. این نظریه جنسیت را به عنوان سیستمی از سرکوب می‌بیند که باید سرنگون شود.

  • این نظریه بر ساخت اجتماعی جنسیت و تجربه جمعی زنان تأکید می‌کند.
  • این نظریه قدرت مردانه را به عنوان سیستمی و تجمعی می‌بیند که به ضرر زنان تحمیل می‌شود.
  • این نظریه به دنبال تغییر در معادله جنسیت با تسلط است، نه فقط همسطح کردن تفاوت‌ها.

رویکردهای متفاوت. فمینیسم لیبرال به دنبال همسطح کردن میدان است، در حالی که فمینیسم رادیکال به دنبال تغییر بازی است. فمینیسم لیبرال بر آزادی فردی تمرکز دارد، در حالی که فمینیسم رادیکال بر قدرت جمعی تأکید می‌کند.

5. دولت مردانه است: عینیت به عنوان ابزاری برای تسلط مردانه

در یک معنا واقعی، پروژه از مارکسیسم به فمینیسم از طریق روشی برای تحلیل قدرت متبلور در شکل قانونی خود منتقل شد و قدرت دولتی به عنوان قدرت مردانه ظهور کرد.

دولت به عنوان قدرت مردانه. دولت از طریق قانون در سیاست جنسی تسلط مردانه شرکت می‌کند و اپیستمولوژی خود را تحمیل می‌کند. قدرت دولتی به عنوان قدرت مردانه ظهور می‌کند.

  • هنجارهای رسمی دولت، مانند عینیت، دیدگاه مردانه را منعکس می‌کند.
  • سیستم حقوقی دولت، از جمله دادگاه‌های آن، تسلط مردانه را از طریق قانون تحمیل می‌کند.
  • سیاست‌های دولت اغلب کنترل مردانه موجود بر زنان را تقویت می‌کند.

عینیت به عنوان یک هنجار مردانه. عینیت، هنجار دولت لیبرال، یک ساخت مردانه است که قدرت مردانه را مشروعیت می‌بخشد. این یک موضع است که ادعا می‌کند دور از واقعیت و بدون دیدگاه است، اما در واقع یک موقعیت اجتماعی خاص است.

  • این تجربه و دیدگاه زنان را بی‌ارزش می‌کند.
  • این جهان را به عنوان یک شیء ثابت می‌بیند و ساخت اجتماعی واقعیت را نادیده می‌گیرد.
  • این ساختارهای قدرت موجود را با ارائه آن‌ها به عنوان طبیعی و اجتناب‌ناپذیر تقویت می‌کند.

قانون به عنوان قدرت مردانه. سیستم حقوقی دولت، از جمله دادگاه‌های آن، تسلط مردانه را از طریق قانون تحمیل می‌کند. قانون خنثی نیست، بلکه دیدگاه مردانه را منعکس و تقویت می‌کند.

  • این قانون زنان را به عنوان افراد می‌بیند و تجربه جمعی آن‌ها از سرکوب را نادیده می‌گیرد.
  • این قانون بر حقوق فردی تمرکز دارد و ماهیت سیستماتیک نابرابری جنسیتی را پنهان می‌کند.
  • این قانون قدرت مردانه را با ارائه آن به عنوان طبیعی و اجتناب‌ناپذیر مشروعیت می‌بخشد.

6. قانون تجاوز تجربه مردانه، نه زنانه، از جنسیت را منعکس می‌کند

ازدواج تک‌همسری به عنوان سرکوب یک جنس توسط جنس دیگر به صحنه می‌آید و مبارزه‌ای بین جنس‌ها را اعلام می‌کند که در طول کل دوره پیش‌تاریخی ناشناخته بود.

تجاوز به عنوان یک تعریف مردانه. قانون تجاوز، مانند خود جنسیت، از دیدگاه مردانه تعریف می‌شود. این قانون بر نفوذ متمرکز است، یک از دست دادن تعریف شده توسط مردان، و فرض می‌کند که رضایت زنان یک انتخاب واقعی تحت شرایط نابرابری است.

  • این قانون تجاوز را به عنوان رابطه جنسی با زور و بدون رضایت تعریف می‌کند، اما نمی‌بیند که زور اغلب در معنای اجتماعی جنسیت نهفته است.
  • این قانون بر درک مرد از اراده زن تمرکز دارد، نه بر تجربه زن از نقض.
  • این قانون زنان را به دسته‌های رضایت فرضی بر اساس رابطه آن‌ها با مردان تقسیم می‌کند.

رضایت به عنوان یک ساخت مردانه. مفهوم رضایت در قانون تجاوز یک ساخت مردانه است که واقعیت‌های اجتماعی زندگی زنان را نادیده می‌گیرد.

  • این قانون فرض می‌کند که زنان قدرت برابر برای رضایت یا رد رابطه جنسی دارند.
  • این قانون فشارها و شرایط اجتماعی که انتخاب‌های جنسی زنان را شکل می‌دهد، نادیده می‌گیرد.
  • این قانون نمی‌بیند که رضایت زنان اغلب تحت فشار یا در شرایط اضطراری داده می‌شود.

تجاوز به عنوان یک عمل اجتماعی. تجاوز تنها یک جرم نیست، بلکه یک عمل اجتماعی است که تسلط مردانه را منعکس و تقویت می‌کند. این یک شکل از تروریسم و شکنجه در یک زمینه سیستماتیک از سرکوب گروهی است.

  • این یک وسیله برای کنترل جنسیت زنان و تحمیل سرکوب آن‌ها است.
  • این یک راه برای حفظ قدرت و امتیاز مردانه است.
  • این یک عمل اجتماعی است که اغلب توسط دولت نادیده گرفته یا توجیه می‌شود.

7. حقوق سقط جنین یک مسئله برابری جنسیتی است، نه فقط حریم خصوصی

برتری مرد در ازدواج نتیجه ساده برتری اقتصادی او است و با حذف آن، خود به خود ناپدید خواهد شد.

تولید مثل و جنسیت. بحث سقط جنین بر جداسازی کنترل بر جنسیت از کنترل بر تولید مثل و هر دو از جنسیت متمرکز شده است. با این حال، تجربه زنان نشان می‌دهد که جنسیت و تولید مثل از یکدیگر و از جنسیت جدایی‌ناپذیرند.

  • زنان اغلب در حین رابطه جنسی با مردان باردار می‌شوند، اغلب بدون اینکه قصد بارداری داشته باشند.
  • کنترل زنان بر بدن‌هایشان اغلب تحت تأثیر فشارهای اجتماعی و تسلط مردانه محدود می‌شود.
  • بحث سقط جنین تنها درباره انتخاب فردی نیست، بلکه درباره قدرت اجتماعی و سیاسی مردان بر زنان است.

سقط جنین به عنوان یک مسئله برابری جنسیتی. حق سقط جنین تنها یک مسئله حریم خصوصی نیست، بلکه یک مسئله برابری جنسیتی است. این یک شرط لازم برای زنان است تا کنترل بر بدن‌ها و زندگی‌های خود داشته باشند.

  • این یک وسیله برای به چالش کشیدن کنترل مردان بر ظرفیت تولید مثل زنان است.
  • این یک راه برای تأکید بر حق خودمختاری زنان است.
  • این یک گام ضروری به سوی دستیابی به برابری اجتماعی و اقتصادی برای زنان است.

دولت و تولید مثل. نقش دولت در بحث سقط جنین همدستی آن را در حفظ تسلط مردانه نشان می‌دهد.

  • عدم تمایل دولت به تأمین هزینه‌های سقط جنین برای زنان فقیر وابستگی اقتصادی آن‌ها به مردان را تقویت می‌کند.
  • تمرکز دولت بر جنین به عنوان یک موجود جداگانه واقعیت زندگی زنان را پنهان می‌کند.
  • تأکید دولت بر انتخاب فردی زمینه اجتماعی نابرابری جنسیتی را نادیده می‌گیرد.

8. پورنوگرافی یک عمل برتری مردانه است، نه فقط ایده‌ها

خرید و فروش زنان برای استفاده جنسی تنها یک بیان خاص از فحشای عمومی کارگران است.

پورنوگرافی به عنوان یک عمل اجتماعی. پورنوگرافی تنها یک شکل بیان نیست، بلکه یک عمل برتری مردانه است. این یک وسیله برای ساخت و تقویت نابرابری جنسیتی است.

  • این یک شکل از رابطه جنسی اجباری، یک عمل سیاست جنسی و یک نهاد نابرابری جنسیتی است.
  • این یک تجارت تکنولوژیکی پیشرفته در زنان است که زنان را به مردان به عنوان و برای رابطه جنسی می‌فروشد.
  • این یک راه برای تعریف زنان به عنوان اشیاء برای استفاده جنسی مردان است.

پورنوگرافی و جنسیت مردانه. پورنوگرافی جنسیت مردانه را به عنوان لذت از قدرت و کنترل بر زنان می‌سازد. این عمل تسلط و تسلیم را شهوانی می‌کند و خشونت و تحقیر را از نظر جنسی جذاب می‌سازد.

  • این بر نگاه مردانه متمرکز است و زنان را شیء می‌کند و آن‌ها را به چیزهای جنسی تقلیل می‌دهد.
  • این خشونت جنسی مردانه را عادی و مشروع می‌سازد.
  • این ایده را تقویت می‌کند که زنان برای لذت جنسی مردان وجود دارند.

قانون فحشا و پورنوگرافی. قانون فحشا که ادعا می‌کند پورنوگرافی را تنظیم می‌کند، در واقع تسلط مردانه را با تمرکز بر اخلاق به جای قدرت تقویت می‌کند.

  • این قانون پورنوگرافی را به عنوان یک مسئله ایده‌ها می‌بیند، نه به عنوان یک عمل خشونت جنسی.
  • این قانون از آسیب‌هایی که پورنوگرافی به زنان می‌زند غافل است.
  • این قانون پورنوگرافی را به عنوان یک شکل از آزادی بیان محافظت می‌کند، در حالی که راه‌هایی را که زنان را خاموش می‌کند نادیده می‌گیرد.

9. قانون برابری جنسیتی نابرابری را از طریق شباهت/تفاوت تقویت می‌کند

گفتن اینکه فمینیسم "پسامارکسیستی" است به این معنا نیست که فمینیسم طبقه را پشت سر می‌گذارد. این به این معناست که فمینیسم شایسته نام خود، روش‌شناسی مارکسیستی را جذب و فراتر می‌رود و نظریه‌هایی که در سطل زباله لیبرال قرار نمی‌گیرند را رها می‌کند.

چارچوب شباهت/تفاوت. قانون برابری جنسیتی بر اساس چارچوب شباهت و تفاوت است که نابرابری جنسیتی را تقویت می‌کند.

  • این قانون از زنان می‌خواهد که همانند مردان باشند تا بتوانند ادعای درمان برابر کنند.
  • این قانون اجازه می‌دهد تا درمان متفاوت بر اساس "تفاوت‌های واقعی" وجود داشته باشد که اغلب کلیشه‌ها را تقویت می‌کند.
  • این قانون نمی‌بیند که جنسیت یک سلسله‌مراتب اجتماعی است، نه فقط یک تفاوت.

استاندارد مردانه. رویکرد شباهت/تفاوت، مردانگی را به عنوان استاندارد برابری استفاده می‌کند.

  • این قانون برابری زنان را بر اساس نزدیکی آن‌ها به استاندارد مردانه اندازه‌گیری می‌کند.
  • این قانون تفاوت‌های زنان از مردان را به عنوان انحراف از هنجار می‌بیند.
  • این قانون نمی‌بیند که تفاوت‌های مردان از زنان نیز به‌طور اجتماعی ساخته شده است.

تقویت نابرابری. با تمرکز بر

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

3.98 از 5
میانگین از 500+ امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب به‌سوی نظریه‌ای فمینیستی درباره‌ی دولت عمدتاً با نقدهای مثبت مواجه شده است و خوانندگان از تحلیل و نقد پیشگامانه‌ی مک‌کینون نسبت به مارکسیسم، لیبرالیسم و پدرسالاری تمجید می‌کنند. بسیاری از افراد ایده‌های او را تحریک‌کننده و از نظر فکری جذاب می‌یابند، به‌ویژه بحث‌های او درباره‌ی شیءانگاری، جنسیت و قانون. برخی از خوانندگان با محتوای فلسفی متراکم و گاه عدم وضوح آن دست و پنجه نرم می‌کنند. منتقدان بر این باورند که نظریه‌ی او بسیار افراطی است یا در مورد تجربیات فردی فاقد ظرافت لازم می‌باشد. به‌طور کلی، خوانندگان اهمیت این کتاب را در نظریه‌ی فمینیستی مورد تقدیر قرار می‌دهند، حتی اگر با تمام نتایج مک‌کینون موافق نباشند.

درباره نویسنده

کاترین مک‌کینون یک دانشمند حقوقی برجسته و نظریه‌پرداز فمینیستی است. او در دانشگاه میشیگان و دانشکده حقوق هاروارد کرسی استادی دارد و دارای مدارک تحصیلی از کالج اسمیت و دانشگاه ییل می‌باشد. آثار مک‌کینون بر مسائل برابری جنسیتی در حقوق داخلی و بین‌المللی تمرکز دارد. او پیشگام طرح دعاوی حقوقی در زمینه آزار جنسی بوده و رویکردهای تأثیرگذاری در زمینه برابری، پورنوگرافی و سخن‌پراکنی نفرت‌انگیز توسعه داده است. مک‌کینون به همراه دیگران، مقرراتی را ایجاد کرد که پورنوگرافی را به عنوان نقض حقوق مدنی شناسایی می‌کند و مدل سوئدی برای لغو فحشا را طراحی نمود. کارهای او به‌ویژه در کانادا و در سطح بین‌المللی تأثیرگذار بوده است. در سال 2000، او در یک پرونده تاریخی موفق به شناسایی تجاوز به عنوان یک عمل نسل‌کشی شد و نماینده زنان بوسنیایی بازمانده از جنایات صرب‌ها بود.

0:00
-0:00
1x
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
Select Speed
1.0×
+
200 words per minute
Create a free account to unlock:
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Ratings: Rate books & see your ratings
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
All summaries are free to read in 40 languages
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 10
📜 Unlimited History
Free users are limited to 10
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Mar 1,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
50,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Try Free & Unlock
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Settings
Appearance
Black Friday Sale 🎉
$20 off Lifetime Access
$79.99 $59.99
Upgrade Now →