نکات کلیدی
1. تسلط بر معاملهگری نیازمند یکپارچگی کلمغزی
معاملهگری از روی احساس، راهی برای بهرهبرداری از قدرت اضافی نیمکره راست مغز است.
فراتر از تحلیل نیمکره چپ. معاملهگران ماهر تنها به تفکر تحلیلی و خطی تکیه نمیکنند. آنها از نیمکره راست مغز بهره میبرند و به شهود و غریزه خود متکی هستند. این رویکرد "کلمغزی" ترکیبی از استدلال منطقی و شناسایی سریع الگوها برای اتخاذ تصمیمات بهینه است.
- معاملهگران اختیاری معمولاً به شهود تکیه میکنند.
- معاملهگران سیستمی به قوانین و استراتژیها وابستهاند.
- معاملهگران ماهر هر دو را ترکیب میکنند.
معاملهگری احساسی در مقابل غریزی. تمایز بین معاملهگری احساسی (واکنش به ترس و امید) و معاملهگری از روی غریزه (استفاده از شهود نیمکره راست) بسیار مهم است. معاملهگری احساسی مضر است، در حالی که معاملهگری غریزی، زمانی که به درستی آموزش دیده شود، میتواند دارایی قدرتمندی باشد. به عنوان مثال، جورج سوروس بهطور مشهور از دردهای کمرش به عنوان سیگنالی برای ارزیابی مجدد پرتفوی خود استفاده میکرد.
توسعه شهود معاملاتی. شهود غریزی ذاتی نیست؛ بلکه از طریق آموزش و تجربه توسعه مییابد. این کتاب به دنبال راهنمایی معاملهگران در پرورش شهود و اعتماد به تصمیمات غریزی خود است تا بتوانند از تمام ذهن خود بهطور مؤثر استفاده کنند.
2. هدف شهود: کارایی و تمرکز
بهترین هدف شهود غریزی این است که ما را از هدر دادن زمان بر روی رویکرد نادرست بازدارد و ذهن آگاه و منطقی ما را بر آنچه مهم است متمرکز نگه دارد.
شهود به عنوان صرفهجو در زمان. احساسات غریزی نه رازآلود هستند و نه جادویی؛ بلکه نتیجه پردازش سریع حجم زیادی از اطلاعات توسط مغز هستند. این امر به افراد با تجربه اجازه میدهد تا به سرعت مسیرهای امیدوارکننده یا خطرات بالقوه را شناسایی کنند و در نتیجه زمان و انرژی ذهنی را صرفهجویی کنند. توسعه واکسن فلج اطفال توسط جوناس سالک نمونهای بارز از این موضوع است.
اجتناب از فلج تحلیلی. وابستگی بیش از حد به تحلیل میتواند منجر به فلج شود و اقدام قاطع را مختل کند. شهود به فیلتر کردن اطلاعات نامربوط کمک میکند و به ذهن آگاه اجازه میدهد بر عوامل حیاتی تمرکز کند. با این حال، شهود غیرآموزشدیده میتواند فاجعهبار باشد.
آموزش غریزه. مانند شبکههای عصبی، شهود نیاز به آموزش با مثالها و بازخورد دارد. نیمکره چپ چارچوب تحلیلی را فراهم میکند، در حالی که نیمکره راست الگوها را شناسایی میکند. این فرآیند تکراری شهود را تصفیه میکند و آن را به ابزاری قابل اعتماد برای تصمیمگیری تبدیل میکند.
3. سوگیریهای شناختی: دامهای غریزی اولیه
یکی از احکام معاملهگر ماهر این است که اگر میخواهید از معاملهگری پول درآورید، نمیتوانید مانند اکثر معاملهگران دیگر عمل کنید، بلکه باید بدانید آنها چه میکنند.
غلبه بر اشتباهات غریزی. مغز انسان به طور پیشفرض با سوگیریهای شناختی، میانبرهایی که در محیطهای اولیه برای بقا مفید بودند، اما میتوانند منجر به اشتباهات سیستماتیک در معاملهگری شوند، برنامهریزی شده است. این سوگیریها شامل اجتناب از ضرر، سوگیری تأیید و ذهنیت گلهای هستند.
سوگیریهای شناختی رایج:
- ترس از ریسک: اجتناب از ریسک مانع از بهرهبرداری از فرصتها میشود.
- اخبار و سر و صدا: بارگذاری اطلاعات نامربوط قضاوت را مختل میکند.
- تنبلی ذهنی: مقاومت در برابر تغییر نظرات مانع از سازگاری میشود.
- نگهداشتن آنچه متعلق به شماست: اجتناب از ضرر منجر به نگهداشتن موقعیتهای زیانده میشود.
- ببینید، من درست میگویم: سوگیری تأیید تصمیمات نادرست را تقویت میکند.
- دنبال آن گله: اثر پیروی از جمع منجر به حبابها و سقوطها میشود.
آموزش مجدد غریزه. معاملهگران ماهر این سوگیریها را شناسایی و بر آنها غلبه میکنند. آنها رفتار اکثریت را درک کرده و بر اساس آن عمل میکنند و حرکات گلهای را پیشبینی کرده و از ناکارآمدیهای بازار بهرهبرداری میکنند.
4. ساختار بازار: روانشناسی در حرکت
تنها راه شهود وجود دارد که با احساسی از نظم نهفته در پس ظاهر کمک میشود.
قیمت به عنوان تعادل روانشناختی. در هر لحظه، قیمت منعکسکننده تعادل بین فشار خرید و فروش است که نتیجه نیروهای روانشناختی است. این تنها به عرضه و تقاضا مربوط نمیشود؛ بلکه به اضطراب، ترس و طمع شرکتکنندگان در بازار مربوط میشود.
دینامیکهای کلیدی بازار:
- حرکت: چرخههای خودتقویتکننده خرید یا فروش که توسط سرایت باورها هدایت میشود.
- چرخهها: نوسان و جریان روانشناسی بازار که الگوهای تکراری ایجاد میکند.
- حمایت و مقاومت: سطوح قیمتی که انتظار میرود فشار خرید یا فروش افزایش یابد.
- شادی و ناامیدی: گسترش بیش از حد در انتهای حرکات سریع قیمتی که منجر به نوسانات میشود.
درک الگوهای تکراری. معاملهگران ماهر این الگوهای تکراری را شناسایی میکنند و درک میکنند که این الگوها ناشی از رفتار مداوم شرکتکنندگان در بازار است. این درک پایهای برای شناسایی مزایای معاملاتی را تشکیل میدهد.
5. آموزش شهود: تجربه و شناسایی الگوها
شهود، استدلالی است که در عجله است.
فراتر از احساس: منطق شهود. شهود تنها یک احساس نیست؛ بلکه نوعی منطق است که به سرعت توسط نیمکره راست پردازش میشود. این شهود از تجربه و شناسایی الگوها برای رسیدن به نتایج استفاده میکند، اغلب بدون آگاهی آگاهانه.
مغز سهگانه:
- R-Complex: رفتارهای غریزی بقا.
- سیستم لیمبیک: احساسات و ارزیابی.
- نئوکورتکس: تفکر سطح بالاتر (هر دو نیمکره چپ و راست).
تفکر از پایین به بالا در مقابل از بالا به پایین. نیمکره راست از تفکر از پایین به بالا استفاده میکند و اطلاعات را از قطعات فردی جمعآوری میکند تا تصویر کاملی بسازد. این در تضاد با رویکرد خطی و از بالا به پایین نیمکره چپ است.
نقش تجربه. همانطور که شبکههای عصبی به دادههای آموزشی نیاز دارند، شهود نیز به تجربه نیاز دارد. با قرار دادن نیمکره راست در معرض طیف وسیعی از سناریوهای معاملاتی، معاملهگران میتوانند مهارتهای شناسایی الگوهای خود را تقویت کرده و غریزه قابل اعتمادی توسعه دهند.
6. هوش معاملاتی: ساخت یک چارچوب فکری سالم
شهود و مفاهیم عناصر تمام دانش ما را تشکیل میدهند، بهطوریکه نه مفاهیم بدون شهود مرتبط با آنها و نه شهود بدون مفاهیم میتوانند دانش تولید کنند.
نیاز به پایهگذاری فکری. هر روش معاملاتی باید بر اساس یک بنیاد فکری محکم ساخته شود. این چارچوب زمینهای برای شهود فراهم میکند و اطمینان میدهد که احساسات غریزی با استدلال منطقی آگاهانه همراه است.
معاملهگری نوسانی به عنوان یک گزینه قابل قبول. برای اکثر معاملهگران، معاملهگری نوسانی (نگهداشتن معاملات برای روزها یا هفتهها) تعادلی بین تعهد زمانی، نیازهای سرمایه و سرعت تصمیمگیری ارائه میدهد. این روش همچنین به خوبی با رویکرد کلمغزی سازگار است.
روش نوسان بازگشتی. این روش بر اساس تمایل بازارها به بازگشت از سطوح حمایت و مقاومت استوار است. این شامل شناسایی سطوح حمایت و مقاومت واضح، انتظار برای آزمایش یا شکست و سپس ورود به معامله در جهت بازگشت است.
اجزای کلیدی روش نوسان بازگشتی:
- محیط بازار
- تنظیم
- رویداد محرک
- رویداد خروج
7. سادگی و سرعت: مزیت معاملهگر ماهر
برتری هنری است که با آموزش و عادت به دست میآید.
قدرت سادگی. معاملهگری نیازی به پیچیدگی ندارد. در واقع، پیچیده کردن امور میتواند عملکرد را مختل کند. معاملهگران ماهر بر روی الگوهای ساده و تکراری تمرکز میکنند و از تحلیلهای غیرضروری اجتناب میکنند.
آموزش نیمکره راست. برای توسعه شهود معاملاتی، معاملهگران باید نیمکره راست خود را از طریق تمرین و عادت آموزش دهند. این شامل:
- تطبیق الگوها
- توصیف محیط
اهمیت سرعت. معاملهگران ماهر به سرعت تصمیمگیری میکنند و به غریزه خود برای هدایت آنها تکیه میکنند. با محدود کردن زمان برای تحلیل، معاملهگران میتوانند خود را مجبور کنند تا از شهود خود بهرهبرداری کنند.
روش نوسان بازگشتی:
- محیط بازار
- تنظیم
- رویداد محرک
- رویداد خروج
8. فناوری: تقویت شهود و عقل
یک ماشین میتواند کار 50 مرد عادی را انجام دهد. هیچ ماشینی نمیتواند کار یک مرد فوقالعاده را انجام دهد.
فناوری به عنوان ابزاری، نه جایگزینی. فناوری میتواند یک کمک قدرتمند برای معاملهگران باشد، اما نباید جایگزین قضاوت انسانی شود. معاملهگران ماهر از فناوری برای تقویت شهود و عقل خود استفاده میکنند، نه برای خودکار کردن کل فرآیند.
مزایای فناوری:
- غربالگری حجم زیادی از دادهها
- شناسایی فرصتهای معاملاتی بالقوه
- آزمایش ایدههای معاملاتی
- خودکار کردن وظایف تکراری
محدودیتهای خودکارسازی. برخی جنبههای معاملهگری، مانند شناسایی حمایت و مقاومت، به دلیل وابستگی به ادراک بصری و قضاوت ذهنی، دشوار است که خودکار شوند. این امر فرصتهایی را برای معاملهگرانی که میتوانند فناوری را با شهود ترکیب کنند، ایجاد میکند.
9. راه میانه: تعادل بین غریزه و عقل
غریزه خوب تربیتشده با عقل در میانه راه ملاقات میکند.
اهمیت تعادل. موفقیت در معاملهگری نیازمند تعادل بین عقل و شهود است. وابستگی بیش از حد به هر یک میتواند منجر به نتایج نامطلوب شود. کلید این است که به هر بخش از ذهن اجازه دهیم آنچه را که بهترین کار را انجام میدهد، انجام دهد.
یادگیری از کارشناسان. تحقیقات نشان میدهد که کارشناسان در زمینههای مختلف برای اتخاذ تصمیمات سریع به شهود تکیه میکنند، اما همچنین از تحلیل برای تأیید آن تصمیمات استفاده میکنند. این فرآیند تکراری شهود آنها را تصفیه کرده و عملکرد کلی آنها را بهبود میبخشد.
راه میانه در عمل. در معاملهگری، این به معنای استفاده از شهود برای شناسایی استراتژیهای بالقوه و سپس استفاده از عقل برای آزمایش و تصفیه آن استراتژیها است. همچنین به معنای استفاده از شهود برای شناسایی الگوها در بازار و سپس استفاده از عقل برای مدیریت ریسک و اجرای معاملات است.
10. قاطعیت در شرایط عدم قطعیت: مدل لژیون رومی
هیچ چیز دشوارتر و بنابراین باارزشتر از توانایی تصمیمگیری نیست.
چالش عدم قطعیت. معاملهگری شامل اتخاذ تصمیمات در شرایط عدم قطعیت است. این میتواند دشوار باشد زیرا انسانها به طور طبیعی از ریسک و خطا پرهیز میکنند.
درسهایی از لژیونهای رومی. موفقیت ارتش روم ناشی از انعطافپذیری تاکتیکی و انضباط سربازانش بود. این امر به فرماندهان اجازه میداد تا به سرعت تصمیمگیری کنند و بدانند که میتوانند به شرایط متغیر سازگار شوند.
اعمال تاکتیکهای رومی در معاملهگری:
- از تعهد بیش از حد خودداری کنید
- انعطافپذیر بمانید
- آزمایش کنید
- یک برنامه B داشته باشید
کاهش فشار بر تصمیمات. با کاهش فشار بر تصمیمات فردی، معاملهگران میتوانند خود را آزاد کنند تا بهطور قاطع و شهودی عمل کنند. این شامل مدیریت ریسک، سازگاری با شرایط متغیر بازار و داشتن برنامههای پشتیبان است.
11. هنر معامله: فراتر از تکنیک
بازی به من بازی را آموخت. و در حین آموزش، مرا از تنبیه معاف نکرد.
معاملهگری به عنوان یک فرآیند یادگیری مداوم. معاملهگری یک سفر است، نه یک مقصد. بازارها به طور مداوم در حال تغییر هستند، بنابراین معاملهگران باید آماده سازگاری و یادگیری باشند.
اهمیت تجربه. هیچ چیزی نمیتواند جایگزین قرار دادن پول واقعی در خطر و انجام معاملات واقعی شود. این تنها راه برای توسعه و شرطیسازی کل ذهن برای سختیهای معاملهگری است.
ترکیب تکنیک و خلاقیت. بهترین معاملهگران مهارتهای فنی را با خلاقیت و شهود ترکیب میکنند. آنها آمادهاند تا آزمایش کنند، ریسک کنند و به غریزه خود اعتماد کنند.
پذیرش هنر معامله. با توسعه شهود خود و ترکیب آن با عقل، معاملهگران میتوانند معاملهگری را از یک تمرین فنی به یک هنر تبدیل کنند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب تجارت از روی حس ششم نظرات متنوعی را به خود جلب کرده و میانگین امتیاز آن ۳.۵۶ از ۵ است. برخی از خوانندگان به تمرکز کتاب بر شهود و شناسایی الگوها در تجارت تقدیر میکنند، در حالی که دیگران آن را مبهم و فاقد کاربرد عملی میدانند. نظرات مثبت به بینشهای روانشناختی و تأکید بر سادگی اشاره دارند. منتقدان بر این باورند که محتوای کتاب میتواند فشردهتر شود و تکیه صرف بر احساسات در تجارت میتواند خطرناک باشد. چندین بررسیکننده اشاره کردهاند که مفاهیم کتاب ممکن است بیشتر برای معاملهگران با تجربه مناسب باشد تا مبتدیان.