نکات کلیدی
۱. غرور آرون بارر خشم گروه آنانیموس را برمیانگیزد
آرون بارر، مدیر امنیت دیجیتال، تصور میکرد اگر گروه آنانیموس علیه او متحد شود، بدترین کاری که میتوانند انجام دهند، چند ساعت یا نهایتاً چند روز از دسترس خارج کردن وبسایت شرکت HBGary Federal است. او با اعتماد به نفس بیش از حد، با ادعای عمومی شناسایی رهبران آنانیموس از طریق جستجو در شبکههای اجتماعی، به دنبال کسب اعتبار و قرارداد بود. بارر واکنش جمعی را دستکم گرفت و باور داشت که تنها نتیجهی احتمالی، حملهای ساده به وبسایتش خواهد بود. اظهارات او در روزنامه فایننشال تایمز، بهویژه ادعای شناسایی «بازیکنان اصلی»، گروهی کوچک و ماهر در میان آنانیموس را به واکنش مستقیم واداشت.
هکرهای آنانیموس، از جمله سابو و کایلا، با استفاده از آسیبپذیری سادهای در SQL Injection بهراحتی به شبکه HBGary Federal نفوذ کردند. آنها دریافتند بارر از یک رمز عبور ساده و یکسان («kibafo33») برای چندین حساب، از جمله ایمیل شرکتی خود استفاده میکند. این دسترسی به دهها هزار ایمیل داخلی را ممکن ساخت که در آنها پیشنهادهای بحثبرانگیز بارر برای کمپینهای اطلاعات نادرست علیه ویکیلیکس و اتحادیههای کارگری فاش شد.
هکرها ایمیلهای بارر را منتشر کردند و حسابهای شبکههای اجتماعی او را تصاحب کردند، توییترش را با شوخیهای رکیک و اطلاعات شخصی خراب کردند. این تحقیر عمومی که همزمان با روز سوپربول رخ داد، دنیای بارر را وارونه کرد و روشهای مشکوک شرکتش را برملا ساخت. این حمله نشان داد آنانیموس فراتر از حملات ساده DDoS توانایی دارد و عواقب دستکم گرفتن این جمع را بهروشنی نمایان ساخت.
۲. ۴چن: زادگاه آنارشی و خندههای تلخ آنانیموس
در ۴چن، اذیت کردن یا آزار جدی کسی «ویران کردن زندگی» نامیده میشد.
۴چن که توسط کریستوفر پول (moot) بهعنوان نسخهای انگلیسی از یک تابلو تصویر ژاپنی تأسیس شد، به مرکزی برای بحثهای ناشناس تبدیل گشت، بهویژه بخش /b/ که «تصادفی» نام داشت. ناشناسی اجباری که در ابتدا بحثبرانگیز بود، فرهنگی منحصر به فرد ایجاد کرد که در آن کاربران بر اساس محتوا قضاوت میشدند نه هویت، و این منجر به شکلگیری هوشی جمعی و شوخیهای درونی معروف به میمها شد.
نیروی محرکه در /b/ «لولز» بود؛ سرگرمی به قیمت دیگران. این اغلب به صورت ترولینگ، آزار و «ویران کردن زندگی» بروز میکرد، جایی که کاربران اطلاعات شخصی را پیدا و منتشر میکردند و اهداف خود را آزار میدادند. با وجود محتوای منفی و شوکهکننده، ۴چن حس قدرت و تعلق را به کاربرانی مانند ویلیام میداد که در دنیای واقعی احساس بیگانگی داشتند.
علاوه بر ترولینگ فردی، /b/ توانایی هماهنگی شوخیهای جمعی یا «حملههای دستهجمعی» به اهداف آنلاین را توسعه داد. اگرچه این اقدامات اغلب آشفته بود، اما با فراخوان «همه بیایید اینجا» آغاز میشد و قدرت عمل جمعی را نشان میداد و زمینهساز عملیات بزرگتر آنانیموس شد.
۳. چانولوژی: تبدیل بازیهای آنلاین به فعالیتهای دنیای واقعی
«اگر بتوانیم ساینتولوژی را نابود کنیم، هر چیزی را که بخواهیم میتوانیم نابود کنیم!»
کلیسای ساینتولوژی با تلاشهای تهاجمی برای سرکوب ویدیوی لو رفته تام کروز، کاربران ۴چن را خشمگین کرد. این سانسور درکشده همراه با شهرت حقوقی ساینتولوژی، آنها را هدفی ایدهآل برای حملهای گسترده به نام «چانولوژی» ساخت که از حملات آنلاین به اعتراضات فیزیکی تبدیل شد.
چانولوژی نقطه عطفی بود که آنانیموس را از اختلال صرفاً آنلاین به تظاهرات هماهنگ در دنیای واقعی سوق داد. هزاران نفر از حامیان، بسیاری با ماسک گای فاکس، در مقابل مراکز ساینتولوژی در سراسر جهان تجمع کردند. این رویداد توجه رسانههای اصلی را جلب کرد و تصویر گروهی بیچهره و شورشی را تثبیت نمود.
کمپین طولانیمدت علیه ساینتولوژی شکاف رو به رشدی در میان اعضای آنانیموس را آشکار ساخت: کسانی که با انگیزه عدالت اجتماعی و فعالیتهای مدنی («مورالفگز») و کسانی که صرفاً به دنبال سرگرمی و آشوب («ترولها») بودند. این اختلافات داخلی که ناشی از تفاوت در اهداف و روشها بود، به موضوعی تکرارشونده و عامل تجزیههای بعدی تبدیل شد.
۴. شبکههای IRC آنانیموس را به نیرویی سازمانیافته تبدیل میکنند
آنها ابتدا در تابلوهای تصویری مانند ۴چن ظاهر شدند، اما با شبکههای چت اینترنتی (IRC) در حال سازمانیابی بیشتر بودند.
در حالی که ۴چن برای فراخوانهای فوری مناسب بود، هماهنگی عملیات بزرگتر و پایدار نیازمند ارتباط ساختاریافتهتر بود. شبکههای IRC کانالهای اختصاصی فراهم کردند که در آن اعضا میتوانستند برنامهریزی کنند، اطلاعات به اشتراک بگذارند و حملات را از فضای گذرای تابلوهای تصویری دور نگه دارند.
IRC ابزارهای اختلال مانند توپ یونانی کممدار (LOIC) را برای حملات توزیعشده انکار سرویس (DDoS) بهطور گستردهای معرفی کرد. اگرچه ساده بود، LOIC به هزاران کاربر اجازه میداد تا بهصورت جمعی وبسایتها را تحت فشار قرار دهند. همچنین باتنتها، شبکههای کامپیوترهای آلوده کنترلشده از راه دور، که توانایی هدفگیری اهداف بزرگتر را داشتند، کمتر رایج اما قدرتمندتر بودند.
کانالهای IRC، بهویژه خصوصی، امکان ظهور نقشهای رهبری غیررسمی («اپراتورها» یا «اپس») را فراهم کردند که ارتباطات را مدیریت و شرکتکنندگان را هدایت میکردند. اگرچه آنانیموس ایدئولوژی بدون رهبر خود را حفظ کرد، این افراد نقش کلیدی در سازماندهی اقدامات جمعی ایفا کردند و آن را از یک جمعیت غیرقابل پیشبینی به نیرویی هماهنگتر، هرچند هنوز سیال، تبدیل نمودند.
۵. عملیات پِیبک: ویکیلیکس طوفان DDoS را به راه میاندازد
شکی نیست که هیچیک از این شرکتها تصور نمیکردند گروهی از کاربران اینترنت که به شوخی با مدیران رستوران، آزار آزاردهندگان کودکان و اعتراض به کلیسای ساینتولوژی مشهورند، ناگهان برای حمله به سرورهایشان متحد شوند.
انتشار کابلهای دیپلماتیک توسط ویکیلیکس و قطع حمایت مالی توسط شرکتهایی مانند پیپال، مسترکارت و ویزا، انگیزهای تازه و قدرتمند برای آنانیموس فراهم کرد. آنها این اقدام را سانسور تلقی کردند و تحت عنوان «عملیات پِیبک» برای دفاع از آزادی اطلاعات بسیج شدند و هزاران نفر را پس از افول چانولوژی به جمع بازگرداندند.
حملات به شرکتهای مالی با افزایش چشمگیر مشارکت در شبکه IRC تازه تأسیس AnonOps همراه بود. هزاران نفر به اتاقهای گفتگو پیوستند و LOIC را دانلود کردند تا در اعتصاب دیجیتال سهیم باشند. این دوره توانایی آنانیموس در بسیج سریع جمعیت برای هدفی مشترک را به نمایش گذاشت.
در حالی که روایت عمومی بر «کلونی» کاربران LOIC تمرکز داشت، قدرت واقعی پشت حملات موفق به سایتهای بزرگی مانند پیپال، در دست چند نفر بود که باتنتهای عظیمی را کنترل میکردند. این توان فنی پنهان که تنها برای عدهای محدود شناخته شده بود، آتش لازم را فراهم کرد، هرچند برداشت عمومی همچنان نیروی داوطلبانه و متحدی بود.
۶. ظهور لولزسک: هکرهای نخبه با اولویت سرگرمی و اختلال
«ما لولزسک هستیم، تیم کوچکی از افراد شوخطبع که خستگی جامعه سایبری را باری بر دوش آنچه اهمیت دارد: سرگرمی، میدانیم.»
پس از عملیات پِیبک و درگیریهای داخلی، گروهی هکر ماهر شامل سابو، کایلا و توپری تصمیم گرفتند تیمی کوچکتر و متمرکزتر تشکیل دهند. آنها که محدود به اصول آنانیموس نبودند، هدفشان ایجاد اختلال و سرگرمی («لولز») با هک اهداف برجسته و افشای دادهها بود.
لولزسک ترکیبی از مهارت فنی (تزریق SQL، سرقت داده) و توانایی روابط عمومی، عمدتاً از طریق توییتر شوخ و بیپروای توپری، بود. هکهای آنها مانند شوخی تیوپاک در PBS یا نفوذ به سونی پیکچرز، برای جلب توجه رسانهای و سرگرمی انتخاب میشد، نه لزوماً به دلایل سیاسی.
تحت تأثیر سابو، لولزسک ایدئولوژی «آنتیسک» را پذیرفت و شرکتهای امنیتی کلاه سفید و نهادهای دولتی را هدف قرار داد. این به اقداماتشان لایهای از هدفمندی بخشید و آنها را به مبارزه با فساد و کنترل اینترنت تعبیر کرد، هرچند انگیزه اصلی همچنان لولز بود.
۷. درامهای داخلی و دشمنان، آنانیموس و لولزسک را آزار میدهند
«این حالا آزاردهنده شده است»، توپری در مصاحبهای گفت. «دو ماه پیش ما تیم کوچکی بودیم که بدون مزاحمت بیرونی روی عملیات کار میکردیم. حالا افراد مختلف میآیند و میروند، گروههای «دشمن»، رسانهها حرفهای احمقانه میزنند، مردم میخواهند سیاستبازی کنند، همیشه درام درست میشود. کمی از کنترل خارج شده.»
با وجود ظاهر وحدت، آنانیموس و گروههای منشعب آن پر از درامهای داخلی، برخوردهای خودخواهانه و کشمکشهای قدرت بودند، بهویژه میان اپراتورهای IRC و کسانی که به دنبال شناخته شدن بودند. اختلافات بر سر اهداف (فعالیت مدنی در برابر لولز) و روشها باعث درگیریهای مداوم میشد.
آنها نه تنها با نیروهای انتظامی و سازمانهای هدفگرفته شده، بلکه با گروههای رقیب هکری و اعضای سابق که به منتقد تبدیل شده بودند، روبرو بودند. این دشمنان با ترولینگ متقابل، داکسینگ و حملات سایبری به زیرساختهای آنانیموس، لایههایی از پارانویا و بیاعتمادی ایجاد کردند.
ماهیت غیرمتمرکز و اغلب محرمانه ارتباطات، گروهها را در برابر نشت اطلاعات آسیبپذیر کرد. لاگهای چت از کانالهای خصوصی بارها توسط افراد داخلی یا دشمنان فاش شد و بحثها، هویتها و درگیریهای داخلی را برملا ساخت. این خیانتها اعتماد را تضعیف و به سقوط گروههای کلیدی مانند لولزسک کمک کرد.
۸. FBI از طریق رهبر لولزسک، سابو، به درون آن نفوذ میکند
«به خاطر بچههایش بود»، یکی از مأموران بعدها به فاکس گفت. «او هر کاری برای بچههایش میکرد. نمیخواست به زندان برود و آنها را تنها بگذارد. اینگونه بود که او را گرفتیم.»
هکتور «سابو» مونسیگور، که FBI با ترکیبی از بیدقتی خودش و تلاشهای داکسینگ خارجی او را شناسایی کرده بود، دستگیر و با اتهامات سنگینی روبرو شد. در مواجهه با حکم زندان طولانی و نگرانی برای دخترانش، سابو موافقت کرد که به عنوان خبرچین FBI همکاری کند.
سابو به مدت هشت ماه بهطور مخفیانه برای FBI کار کرد و در عین حال رهبری لولزسک و تأثیرگذاری بر جنبش گستردهتر آنتیسک را ادامه داد. او به مأمورانش کمک کرد تا ارتباطات را زیر نظر بگیرند، هکرهای دیگر را شناسایی کنند و با هشدار دادن به مقامات درباره آسیبپذیریهایی که با او به اشتراک گذاشته شده بود، از حملات برنامهریزیشده جلوگیری کنند.
همکاری سابو منجر به دستگیری و اتهامزنی علیه پنج هکر کلیدی دیگر، از جمله توپری، تیفلو و کایلا (رایان آکرود) شد. افشای خیانت او جامعه هکری را شوکه کرد، اعتماد را تضعیف نمود و خطرات همکاری آنلاین حتی در میان کسانی که فکر میکردند امن هستند را برجسته ساخت.
۹. دستگیریها چهرههای انسانی پشت ماسک آنانیموس را آشکار میسازد
«آقا، تصویری که به دست میآید، هکری ماهر و پیگیر نیست»، وکیل جیک، مردی قدبلند و عینکی به نام گیدئون کامرمن، گفت، «بلکه کسی است که همدلی میکند، اطلاعات هکشده توسط دیگران را منتشر میکند و به عنوان مخزن آنها عمل میکند.»
با وجود تلاش برای ناشناس ماندن، چهرههای کلیدی در نهایت شناسایی و دستگیر شدند. این دستگیریها که اغلب بر اساس اشتباهات فنی یا اطلاعات بهدستآمده از خبرچینها بود، افراد واقعی پشت شخصیتهای آنلاین را نشان داد؛ اغلب مردان جوانی با پیشینههای دشوار یا چالشهای اجتماعی.
رسانهها اغلب این دستگیریها را به شکلی اغراقآمیز پوشش دادند و هکرها را به عنوان نابغهها یا افراد مشکلدار به تصویر کشیدند، گاهی با تمرکز بر جزئیات شخصی مانند اتاق خواب رایان کلری یا رفتار جیک دیویس در دادگاه. این برملا شدن عمومی با تصویر بیچهره و قدرتمند آنانیموس در فضای آنلاین تضاد داشت.
اگرچه دستگیریها پیامدهای قانونی برای افراد داشت، گاهی حمایت درون جامعه آنانیموس را نیز برانگیخت و دستگیرشدگان را به شهدا تبدیل کرد. تجربیات آنها به عنوان درسهایی هشداردهنده عمل کرد و دیگران را به بهبود روشهای امنیتی یا کنارهگیری از دید عمومی ترغیب نمود.
۱۰. آنانیموس پایدار میماند: ایدهای، داستانی، نیرویی در حال تغییر
آنانیموس فقط یک گروه یا فرایند نبود؛ بلکه داستانی بود که مردم درباره نحوه مبارزه اینترنت تعریف میکردند.
با وجود دستگیریها، درگیریهای داخلی و خیانتها، ایده آنانیموس پابرجا ماند. این جمع توانایی تطبیق داشت و از حملات گسترده DDoS به هکهای کوچکتر و متمرکز بر داده تغییر مسیر داد و در صورت لزوم ارتباطات را به کانالهای امنتر منتقل کرد.
قدرت آنانیموس تا حدی در رمز و راز و روایت پیرامون آن بود؛ ذهن جمعی بدون رهبر که برای عدالت یا لولز میجنگید. این روایت که توسط توجه رسانهای تقویت و گاهی توسط افراد داخلی دستکاری میشد، حامیان را جذب کرد و تصویری از قدرت ایجاد کرد که اغلب فراتر از تواناییهای فنی واقعی بود.
آنانیموس تأثیر ماندگاری بر جای گذاشت، آسیبپذیریهای امنیت سایبری را برجسته کرد و بر جنبشهای بعدی فعالیتهای آنلاین و اعتراضاتی مانند اشغال تأثیر گذاشت. در حالی که گروهها و روشها تغییر کردند، ایده اصلی نیرویی غیرمتمرکز و اغلب ناشناس که از طریق ابزارهای دیجیتال به مقابله با قدرت میپردازد، همچنان الهامبخش و برانگیزاننده باقی ماند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «ما ناشناسیم» نگاهی جذاب و دقیق به گروه هکری ناشناس و شاخهی آن، لولزسک، ارائه میدهد. خوانندگان از گزارشهای مفصل اولسون و توانایی او در انسانیکردن هکرها در کنار توضیح مفاهیم فنی تمجید کردهاند. این کتاب بینشهایی درباره فرهنگ 4chan، روشهای هک و حملات سایبری برجسته در اختیار مخاطب میگذارد. برخی منتقدان بخشهایی از کتاب را بیش از حد جزئی یا تکراری دانستهاند، اما اکثریت از ریتم مناسب و اهمیت موضوع قدردانی کردهاند. بسیاری از خوانندگان پس از مطالعه، آگاهی بیشتری نسبت به امنیت آنلاین پیدا کردهاند. در مجموع، این اثر بهعنوان کتابی جذاب و آموزنده درباره موضوعی پیچیده شناخته میشود.