Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
What Should I Do with My Life?

What Should I Do with My Life?

The True Story of People Who Answered the Ultimate Question
توسط Po Bronson 2002 436 صفحات
3.68
8k+ امتیازها
گوش دادن
Listen to Summary
Try Full Access for 7 Days
Unlock listening & more!
Continue

نکات کلیدی

۱. یافتن مسیر زندگی، سرنوشت نیست بلکه معنایی است که خود می‌سازید.

هدفش به او داده شده بود، اما او مجبور بود آن را جست‌وجو کند.

سرنوشت هدیه‌ای نیست که به شما تحویل داده شود. این تصور که هدف زندگی‌تان مانند نامه‌ای از دالایی لاما روی سینی نقره‌ای به دستتان می‌رسد، فریبی جذاب است. حتی برای کسی که باور دارند تجسم دوباره یک رهبر معنوی است، مانند زا رینپوچه، مسیر آسان یا خودکار نبود؛ او باید فعالانه آن را انتخاب می‌کرد و با تردیدها و خواسته‌های درونی‌اش می‌جنگید.

معنا را خودتان می‌سازید. رضایت واقعی از برنامه‌ای از پیش تعیین‌شده نمی‌آید، بلکه از تجربه‌هایی حاصل می‌شود که شما را شکل می‌دهند و به زندگی‌تان معنا می‌بخشند. شکست کلیه جانل لندن به‌طور خودکار او را به فعال حقوق اهدای عضو تبدیل نکرد؛ ابتدا از این موضوع فاصله گرفت. تصمیم آگاهانه و بعدی او برای پذیرفتن آسیب‌دیدگی‌اش و فعالیت در این حوزه بود که زندگی‌اش را معنا بخشید.

کنجکاوی‌تان را دنبال کنید. نشانه‌ای واقعی و عمیق از درون اغلب کنجکاوی ساده است. دنبال کردن جایی که کنجکاوی‌تان می‌برد، حتی بدون دلیل واضح، می‌تواند مسیرها و ارتباطات غیرمنتظره‌ای را آشکار کند، همان‌طور که نویسنده در جستجوی رینپوچه و جانل انجام داد. این انگیزه خام اغلب آغاز کشف آن چیزی است که واقعاً با شما هم‌صداست.

۲. بزرگ‌ترین موانع شما درون خودتان است: با ترس‌ها و تصورات نادرست‌تان روبه‌رو شوید.

ابتدا وجود آن را بشناسید—این ترس از چه نوعی است؟

ترس‌ها سد راه می‌سازند. موانع روانی که اغلب ریشه در ترس دارند، مانع یافتن مسیر واقعی شما می‌شوند. این‌ها صرفاً مفاهیم انتزاعی نیستند؛ بلکه به شکل اضطراب‌های ملموس و رفتارهای خودویرانگر بروز می‌کنند. شناخت دقیق ماهیت ترس، نخستین گام حیاتی است.

تصورات نادرست، ترس‌ها را تغذیه می‌کنند. ترس‌ها تصورات نادرستی درباره جستجوی معنا می‌سازند و حفظ می‌کنند. نمونه‌ها عبارت‌اند از:

  • باور اینکه این پرسش فقط برای افراد مرفه است.
  • ترس از اینکه علاقه‌هایتان غیرعملی‌اند.
  • فکر اینکه انتخاب‌هایتان برگشت‌ناپذیر است.
  • فرض اینکه زندگی‌تان شروع نشده مگر اینکه «پاسخ» را بیابید.

شفا نیازمند توجه است. درست مانند زخم جسمی، ترس‌ها نیاز به مراقبت دارند تا بهبود یابند. نادیده گرفتن آن‌ها باعث عفونت و مصرف انرژی عاطفی می‌شود. با پذیرش و درک ترس‌ها، فضایی ایجاد می‌کنید که حقیقت و وضوح به‌طور طبیعی ظهور کنند.

۳. نگذارید ترس از غیرعملی بودن شما را متوقف کند؛ به عمیق‌ترین انگیزه‌هایتان اعتماد کنید.

کنجکاوی نشانه‌ای خام و واقعی از اعماق روان پیچیده ماست و بهتر است جهت آن را دنبال کنیم.

ترس از غیرعملی بودن رایج است. بسیاری، مانند مارسلا ویدریگ، در ابتدا بیش از حد عملی‌اند تا رویاهای غیرمتعارف را دنبال کنند. آن‌ها شغل‌های پایدار و منطقی را انتخاب می‌کنند حتی وقتی دلشان به جای دیگری کشیده می‌شود، زیرا می‌ترسند نتوانند از راه علاقه‌شان امرار معاش کنند.

به بدن‌تان گوش دهید. نارضایتی و ترس می‌توانند به شکل درد یا ناراحتی جسمی ظاهر شوند. میگرن‌ها و خستگی مارسلا نشانه‌هایی بودند که او در هماهنگی نبود. توجه به این نشانه‌های جسمی می‌تواند نارضایتی‌های پنهان را آشکار کند که تحلیل ذهنی ممکن است از آن غافل بماند.

ترس‌هایتان را بپذیرید. روش گرینبرگ می‌گوید حمل انرژی منفی (مانند ترس) مانند حمل باری سنگین است. پذیرش و در آغوش گرفتن این ترس‌ها، به جای سرکوب آن‌ها، امکان رهایی و ارتباط واقعی‌تر با دیگران و خواسته‌های حقیقی‌تان را فراهم می‌کند، همان‌طور که مارسلا وقتی ترس از شکست را کنار گذاشت، تمرین کار با بدنش رونق گرفت.

۴. به دنبال رضایت و معنا باشید، نه صرفاً هیجان و تحریک.

پرسش مهم این نیست که چه کاری انجام می‌دهید، بلکه چه کسی می‌شوید.

شیرینی‌های ذهنی کافی نیستند. بسیاری، به‌ویژه نسل‌های جوان‌تر، به دنبال کاری هستند که تحریک، شدت و چالش مداوم فراهم کند. اما این «شیرینی ذهنی» اغلب به فرسودگی یا خستگی منجر می‌شود چون فاقد معنای عمیق است. تجربه لوری گاتلیب در هالیوود و سپس ترک دانشکده پزشکی نمونه‌ای از این جستجوی لذت‌های بیرونی است.

تمرکز بر تحول. ارزش واقعی کار در شکل‌دهی به شخصیت شماست. پرسش مهم فقط درباره وظایفی که انجام می‌دهید نیست، بلکه درباره نظام باورهایی است که می‌پذیرید و آنچه در زندگی‌تان اهمیت می‌یابد. این تغییر تمرکز، اهمیت موضوع را شخصی می‌کند و خودفریبی را دشوارتر می‌سازد.

معنا پایدار است. در حالی که تحریک گذراست، کاری که معنادار، مهم و رضایت‌بخش باشد، لذت ماندگاری فراهم می‌کند. کسانی که جایگاه خود را یافته‌اند، به جای صحبت از اوج‌های مداوم، از پیوند کارشان با تاریخچه شخصی و سهمی که در چیزی که عمیقاً به آن باور دارند، دارند، سخن می‌گویند.

۵. دست از تلاش برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران بردارید؛ موفقیت را به معیارهای خود تعریف کنید.

تیم هرگز نمی‌توانست به استعدادهای خود اعتماد کند مگر اینکه نیازش به اثبات ارزشش به معیارهای دیگران را خاموش کند.

تأیید بیرونی تله است. سنجش ارزش خود بر اساس معیارهای دیگران، چه انتظارات خانواده باشد، چه اعتبار صنعتی یا جایگاه اجتماعی، می‌تواند مانع دنبال کردن مسیر واقعی شما شود. مبارزه تیم براچر برای رهایی از نیاز به تحت تأثیر قرار دادن مردم در زادگاه و شرکت سابقش نمونه‌ای از این است.

سؤال «چه کار می‌کنی؟» این رسم اجتماعی رایج می‌تواند اگر به پاسخ خود افتخار نکنید، تحقیرآمیز باشد. اما همچنین یادآور فرصتی است که در جامعه‌ای مرفه برای انتخاب کاری مطابق با ذات خود دارید. اگر این سؤال شما را آزار می‌دهد، ممکن است نشانه‌ای باشد که زندگی اصیل ندارید.

«دایره درونی» خود را بشناسید. تشخیص دهید نظرات چه کسانی را در انتخاب‌هایتان فیلتر می‌کنید. آیا والدین‌تان‌اند، همکاران سابق یا گروه اجتماعی خاصی؟ رهایی نیازمند انتخاب آگاهانه ارزش‌گذاری بر ارزیابی خودتان از زندگی است، حتی اگر به معنای ریسک نارضایتی آن‌ها باشد.

۶. تجربیات گذشته‌تان، به‌ویژه سختی‌ها، مواد خام آینده شما هستند.

با پذیرفتن گذشته‌ام—بدون اینکه بخواهم آن را دراماتیک‌تر از آنچه بود جلوه دهم—و بدون مقایسه با داستان‌های دیگران—سرانجام توانستم بیدار شوم به اینکه چگونه مرا شکل داده و به کجا هدایت می‌کند.

تاریخچه‌تان را بپذیرید. گذشته‌تان را، حتی بخش‌های به ظاهر عادی یا منفی، به عنوان زمان هدررفته رد نکنید. تجربیات، آزمون‌ها و خطاهای شما، شما را شکل داده و درس‌ها و مهارت‌های ارزشمندی به شما داده‌اند. مشاغل متنوع اولیه نویسنده، مانند مشاور دعاوی یا طراح کارت تبریک، به‌طور غیرمنتظره‌ای او را برای حرفه نویسندگی آماده کردند.

میراث را بیابید. به جای صرفاً بازگو کردن تجربیات، بر تغییراتی که در شما ایجاد کرده‌اند تمرکز کنید. امروز به چه دلیل متفاوت هستید؟ این تأمل، رویدادهای گذشته را به اجزای معنادار داستان زندگی‌تان تبدیل می‌کند.

با آنچه دارید کار کنید. نیازی به تاریخچه دراماتیک یا منحصر به فرد ندارید تا داستانی ارزشمند برای گفتن یا اشتیاقی برای دنبال کردن داشته باشید. مواد شما همین حالا در دسترس است. پذیرش زندگی‌تان همان‌گونه که هست، به جای آرزوی متفاوت بودن آن، به شما امکان می‌دهد ببینید چگونه شما را برای مسیر پیش رو آماده کرده است.

۷. محیط اهمیت دارد: جایی و جامعه‌ای بیابید که از کسی که می‌خواهید باشید حمایت کند.

نمی‌توانم به اندازه کافی بر تأثیر بودن در جامعه‌ای از افراد هم‌فکر تأکید کنم.

مکان بر بلندپروازی تأثیر می‌گذارد. محیطی که در آن زندگی و کار می‌کنید، تأثیر قابل توجهی بر بلندپروازی و حس خودتان دارد. شهرهای رقابتی می‌توانند جستجوی تأیید بیرونی را تشدید کنند، در حالی که مکان‌های آرام ممکن است انگیزه را کاهش دهند. یافتن تعادل مناسب کلید است، همان‌طور که در تجربه کسانی که به یا از نیواورلئان نقل مکان کردند دیده می‌شود.

جامعه حمایت فراهم می‌کند. بودن در میان افرادی که آرزوها و ارزش‌های مشابه دارند، برای حفظ انگیزه و باور به مسیرتان حیاتی است. تجربه نویسنده در Writers' Grotto و یافتن افراد هم‌فکر توسط بارت هندفورد در ستاد کمپین کلینتون، قدرت جوامع هم‌فکر را نشان می‌دهد.

تغییر محیط می‌تواند کمک کند. گاهی لازم است خود را از محیطی سمی یا غیرحمایتی دور کنید تا دیدگاه تازه‌ای پیدا کنید و عادات قدیمی را بشکنید. نقل مکان کارل کورلندر از هالیوود به پیتسبرگ به او کمک کرد صدای اصیل خود را بازیابد، حتی اگر محیط جدید چالش‌های خود را داشت.

۸. روابط به شدت بر انتخاب‌های شما تأثیر می‌گذارند؛ با آگاهی آن‌ها را مدیریت کنید.

بلندپروازی‌های دوگانه بسیاری از روابط را ناگزیر از هم می‌پاشد، اما هیچ زوجی نمی‌خواهد این احتمال را بپذیرد.

روابط تنش ایجاد می‌کنند. دنبال کردن مسیر فردی اغلب با کسانی که دوستشان دارید تنش ایجاد می‌کند. ترس از آسیب رساندن به شریک یا خانواده می‌تواند مانع ایجاد تغییرات لازم شود، همان‌طور که در مبارزات مارک کراشل برای تعادل بین بلندپروازی‌های شغلی و روابطش دیده می‌شود.

انتظارات خانواده سنگین است. انتظارات والدین و خانواده، چه صریح و چه ضمنی، می‌تواند دنبال کردن مسیر غیرمتعارف را خیانت‌آمیز جلوه دهد. نارضایتی پدر چی چانگ از شغل تدریس او و خواسته خانواده آنا مییارس برای بستری کردنش به دلیل ترک بانکداری نمونه‌هایی از این فشار است.

مدیریت آگاهانه کلید است. پاسخ آسانی برای تعادل بین آرزوهای فردی و نیازهای رابطه وجود ندارد. ارتباط باز و تمایل به پیمودن راه‌های میانه ضروری است. برخی زوج‌ها راه‌هایی برای حمایت از بلندپروازی‌های دوگانه یا همکاری با هم می‌یابند، اما دیگران با واقعیت دشوار جدا شدن مسیرها روبه‌رو می‌شوند.

۹. سخت‌ترین چالش‌ها و از دست دادن‌ها می‌توانند رهایی‌بخش‌ترین باشند.

آموختم که سخت‌ترین چیزها رهایی‌بخش‌ترین‌اند.

درد می‌تواند محرک باشد. از دست دادن، شکست یا آسیب جدی، هرچند ویرانگر، می‌تواند تصورات نادرست و ترس‌ها را از بین ببرد و شما را مجبور کند با آنچه واقعاً اهمیت دارد روبه‌رو شوید. خودکشی برادر کورت اسلاوسون و طلاق نویسنده، هرچند بسیار دردناک، در نهایت به کشف خود عمیق و حس هدف روشن‌تر منجر شد.

شکست دیدگاه می‌دهد. تجربه شکست، به‌ویژه پس از دوره‌ای از موفقیت ظاهری، می‌تواند درس تواضع‌آمیز اما ضروری باشد. این شما را وادار می‌کند انگیزه‌هایتان را زیر سؤال ببرید و ارزش‌هایتان را بازنگری کنید، همان‌طور که در سقوط حرفه مارک کراشل و تجربه بسیاری از فعالان دات‌کام پس از بحران دیده می‌شود.

ناخوشایندی را بپذیرید. رشد اغلب خارج از منطقه راحتی رخ می‌دهد. سفر تنها، مواجهه با رد شدن یا شروع دوباره می‌تواند ترسناک باشد اما مقاومت و خوداتکایی می‌سازد. این تجربیات به شما می‌آموزند که می‌توانید تنهایی را تحمل کنید و عدم قطعیت را مدیریت کنید، موانع بزرگی را برای دنبال کردن رویاهایتان برمی‌دارند.

۱۰. رضایت واقعی اغلب از طریق مشارکت و ارتباط با دیگران حاصل می‌شود.

برای اولین بار در زندگی‌ام داشتم به ساختن یک کلیسا کمک می‌کردم.

معنا از طریق خدمت. مشارکت در چیزی بزرگ‌تر از خود، حس عمیقی از هدف و رضایت فراهم می‌کند که دستاورد فردی اغلب فاقد آن است. تجربه بارت هندفورد در کمپین کلینتون و سپس توسعه روستایی، و کسب‌وکار واردات مایک جنزه که از کارگران کاستاریکا حمایت می‌کند، این اثر «ساخت کلیسا» را نشان می‌دهد.

تمرکز را از خود بردارید. غلبه بر نیاز به تأیید بیرونی و ساختن زندگی‌ای که «درباره من نیست» برای یافتن این نوع معنا حیاتی است. فرمول موفقیت مایک جنزه بر دادن به دیگران و ارضای خواسته‌های نیازمندان تأکید دارد که راه رسیدن به نور و قدرت شخصی است.

ارتباط کلید است. کار معنادار اغلب شامل ارتباط انسانی واقعی است. درک کلود سید که ترجیح می‌داد با مردم کار کند تا زیست‌شناسی دریایی، و ارتباط تازه ریک اولسون با پسرش پاتریک، اهمیت روابط در یافتن رضایت را برجسته می‌کند.

۱۱. اول ثروتمند شدن تضمین نمی‌کند که بعداً دنبال رویای خود خواهید رفت.

شکست سخت است، اما موفقیت بسیار خطرناک‌تر. اگر در چیز اشتباهی موفق شوید، ترکیب تحسین، پول و فرصت می‌تواند شما را برای همیشه درگیر کند.

فانتزی «صندوق قفل» نادر است. تصور اینکه رویای خود را به تعویق بیندازید، «پول لعنتی» بسازید و سپس به دنبال اشتیاق‌تان بازگردید، فانتزی رایجی است اما در واقعیت به ندرت موفق است. نویسنده در میان افراد ثروتمندی که مصاحبه کرد، نمونه‌ای نیافت.

موفقیت شما را تغییر می‌دهد. رسیدن به موفقیت مالی زمان، تلاش و فداکاری می‌طلبد. این ارزش‌ها و ساختار روانی شما را تغییر می‌دهد و اغلب ترک دنیایی که به آن عادت کرده‌اید را دشوار می‌کند. تمرکز اولیه جو اولچفسکی بر موفقیت مالی پیش از یافتن مأموریتش در اصلاح آموزش نمونه‌ای از مسیر رایج‌تر است.

دستبند طلایی واقعی است. ترکیب حقوق بالا، اعتبار و فرصت می‌تواند ترک شغل را حتی اگر رضایت‌بخش نباشد، بسیار دشوار کند. بسیاری در دام موفقیت مالی گرفتار می‌مانند و نمی‌توانند جریان پول را قطع کنند، هرچند خیال تغییر زندگی را در سر دارند.

۱۲. به قلب‌تان گوش دهید، نه فقط به سر؛ آن تعهد عمیق‌تر را هدایت می‌کند.

هدایت شدن توسط قلب تقریباً هرگز انتخابی نیست که فردی با انگیزه عقلانی انجام دهد. این چیزی است که برایش اتفاق می‌افتد—معمولاً چیزی دردناک.

عقل در برابر احساس. تصمیمات مبتنی بر تحلیل عقلانی و معیارها اغلب به شغل‌هایی منجر می‌شود که تحریک‌کننده‌اند اما فاقد معنای عمیق. تعهد و اشتیاق واقعی اغلب از تجربه‌های عاطفی، گاهی دردناک، ناشی می‌شود که قلب را می‌گشاید.

«عامل مزخرف» قابل تحمل است. کاری که توسط قلب هدایت می‌شود به شما امکان می‌دهد ناامیدی‌ها و بوروکراسی اجتناب‌ناپذیر («مزخرف») هر شغلی را تحمل کنید. سؤال درست این نیست که چگونه از مزخرف فرار کنیم، بلکه چگونه کاری بیابیم که آن‌قدر شما را به حرکت درآورد که مزخرف قابل تحمل شود.

تحول نیازمند قلب است. گذار از پیگیری عقلانی به مسیری که قلب هدایتش می‌کند، اغلب فرایندی تحول‌آفرین است، نه انتخابی ساده

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

3.68 از 5
میانگین از 8k+ امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب «با زندگی‌ام چه کنم؟» با نظرات متفاوتی روبه‌رو شد. بسیاری از خوانندگان صداقت نویسنده را در به تصویر کشیدن تلاش‌های مردم برای یافتن کار معنادار و هدف زندگی ستودند. داستان‌های متنوع موجود در کتاب الهام‌بخش بسیاری بود و خوانندگان از سفرهای دیگران انگیزه گرفتند. با این حال، برخی سبک نوشتاری برونسون و مکرر بودن دخالت‌های شخصی او را نقد کردند و احساس کردند که او دیدگاه‌های خود را بیش از حد تحمیل می‌کند. این کتاب بیشتر به عنوان منبعی برای تفکر و تأمل شناخته شد تا راهنمایی قطعی، چرا که بیشتر بینش ارائه می‌دهد تا پاسخ‌های مشخص. در حالی که برخی آن را خسته‌کننده یا ناامیدکننده یافتند، گروهی دیگر آن را کاوشی ارزشمند در پرسش‌های بزرگ زندگی دانستند.

Your rating:
Be the first to rate!

درباره نویسنده

پو برونسون نویسنده‌ای موفق در زمینه‌ی داستان‌های تخیلی و غیرداستانی روایی است. او تاکنون پنج کتاب منتشر کرده است که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به کتاب پرفروش شماره‌ی یک نیویورک تایمز با عنوان «با زندگی‌ام چه کنم؟» اشاره کرد. برونسون برای نشریات معتبری همچون تایم و نیویورک تایمز و همچنین برای شبکه‌ی رادیویی NPR مطالبی نوشته است. او به‌طور منظم در دانشگاه‌ها و رویدادهای اجتماعی سخنرانی می‌کند. برونسون یکی از بنیان‌گذاران «گروتو نویسندگان سان‌فرانسیسکو» است؛ فضایی کاری برای نویسندگان و فیلم‌سازان. او توجه گسترده‌ای از رسانه‌ها را به خود جلب کرده و در برنامه‌ی اپرا و روی جلد مجلات حضور داشته است. کتاب‌های او به ۱۸ زبان مختلف ترجمه شده‌اند. برونسون همراه با خانواده‌اش در سان‌فرانسیسکو زندگی می‌کند و همچنان برای نشریات آمریکا و بریتانیا می‌نویسد.

0:00
-0:00
1x
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
Select Speed
1.0×
+
200 words per minute
Home
Library
Get App
Create a free account to unlock:
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Recommendations: Personalized for you
Ratings: Rate books & see your ratings
100,000+ readers
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
All summaries are free to read in 40 languages
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 10
📜 Unlimited History
Free users are limited to 10
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on May 13,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
100,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Try Free & Unlock
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Scanner
Find a barcode to scan

Settings
General
Widget
Loading...
Black Friday Sale 🎉
$20 off Lifetime Access
$79.99 $59.99
Upgrade Now →