نکات کلیدی
1. حافظه باقیماندهی تفکر است: دانشآموزان آنچه را که دربارهاش فکر میکنند به یاد میآورند
هر چیزی که دربارهاش فکر کنید، همان چیزی است که به یاد میآورید.
توجه حافظه را هدایت میکند. دانشآموزان آنچه را که توجهشان را جلب میکند و ذهنشان را درگیر میکند به یاد میآورند، نه لزوماً آنچه معلمان قصد دارند به آنها بیاموزند. این اصل پیامدهای مهمی برای برنامهریزی دروس و استراتژیهای تدریس دارد.
- عوامل مؤثر بر حافظه:
- تأثیر احساسی
- تکرار
- ارتباط شخصی
- عمق پردازش
معلمان باید درسهایی طراحی کنند که دانشآموزان را وادار به فکر کردن دربارهی معنای محتوای مورد نظر کنند. به عنوان مثال، هنگام آموزش دربارهی راهآهن زیرزمینی، ممکن است پختن بیسکویتها برای دانشآموزان جذاب به نظر برسد، اما احتمالاً بیشتر دربارهی پختن به یاد خواهند آورد تا تاریخ. در عوض، دانشآموزان را تشویق کنید تا به چالشهایی که بردگان فراری با آنها مواجه بودند، انگیزههایشان و خطراتی که کسانی که به آنها کمک میکردند متحمل میشدند، فکر کنند.
2. دانش واقعی باید قبل از توسعه مهارت در وظایف شناختی باشد
خوب فکر کردن نیاز به دانستن حقایق دارد و این به این دلیل است که شما به چیزی برای فکر کردن نیاز دارید.
دانش زمینهای حیاتی است. مهارتهای تفکر انتقادی، تواناییهای حل مسئله و درک مطلب همگی به یک پایه از دانش واقعی وابستهاند. بدون این پایه، دانشآموزان در درک مفاهیم جدید یا انتقال دانش به موقعیتهای جدید دچار مشکل میشوند.
دلایل کلیدی اهمیت دانش واقعی:
- به درک مطلب کمک میکند
- امکان دستهبندی اطلاعات در حافظه کاری را فراهم میکند
- یادگیری اطلاعات جدید را تسهیل میکند
- امکان تفکر انتقادی و حل مسئله را فراهم میکند
معلمان باید اطمینان حاصل کنند که دانشآموزان دانش زمینهای ضروری را در کنار توسعه مهارتهای تفکر کسب میکنند. این به معنای حفظ طوطیوار نیست، بلکه آموزش حقایق در زمینههای معنادار و نشان دادن چگونگی ارتباط آنها با مفاهیم و مهارتهای گستردهتر است.
3. درک ایدههای انتزاعی نیاز به مثالهای ملموس و ساختار عمیق دارد
ما چیزهای جدید را در زمینه چیزهایی که قبلاً میدانیم درک میکنیم و بیشتر آنچه میدانیم ملموس است.
انتزاعات نیاز به پایه دارند. دانشآموزان اغلب با مفاهیم انتزاعی مشکل دارند زیرا فاقد مثالهای ملموس برای لنگر انداختن درک خود هستند. معلمان باید مثالهای متعدد و متنوعی از ایدههای انتزاعی ارائه دهند و به دانشآموزان کمک کنند تا ساختار عمیق زیرین را تشخیص دهند.
استراتژیهای آموزش مفاهیم انتزاعی:
- استفاده از قیاسها و استعارهها
- ارائه مثالهای متنوع و ملموس
- تشویق به مقایسه بین مثالها
- برجستهسازی ساختار عمیق و الگوها
- به تدریج افزایش انتزاع
به عنوان مثال، هنگام آموزش مفهوم دموکراسی، با مثالهای آشنا مانند رأیگیری در کلاس شروع کنید، سپس به دولت محلی، انتخابات ملی و در نهایت به مسائل پیچیده نمایندگی و تعادل قدرت در سیستمهای دموکراتیک بپردازید.
4. تمرین برای تسلط و انتقال دانش ضروری است
تقریباً غیرممکن است که بدون تمرین گسترده در یک وظیفه ذهنی مهارت پیدا کنید.
تمرین هدفمند بهبود را هدایت میکند. تکرار صرف کافی نیست؛ تمرین باید متمرکز، چالشبرانگیز و با هدف بهبود جنبههای خاص عملکرد باشد. این اصل برای همه مهارتهای شناختی، از حسابهای پایه تا حل مسئله پیچیده، صدق میکند.
مزایای تمرین مؤثر:
- خودکار شدن مهارتهای پایه
- بهبود نگهداری بلندمدت
- افزایش انتقال به موقعیتهای جدید
- افزایش ظرفیت شناختی برای تفکر سطح بالاتر
معلمان باید فعالیتهای تمرینی طراحی کنند که:
- بر مهارتها یا مفاهیم خاص متمرکز باشند
- به تدریج چالشبرانگیزتر شوند
- در طول زمان پراکنده شوند
- با بازخورد فوری همراه باشند
به عنوان مثال، در ریاضیات، دانشآموزان باید محاسبات پایه را تمرین کنند تا خودکار شوند و منابع ذهنی برای حل مسئله پیچیدهتر آزاد شود.
5. تفکر کارشناسانه به طور اساسی با تفکر مبتدی متفاوت است
شناخت در اوایل آموزش به طور اساسی با شناخت در اواخر آموزش متفاوت است.
تخصص فرآیندهای شناختی را تغییر میدهد. کارشناسان فقط بیشتر نمیدانند؛ آنها دانش را به طور متفاوتی سازماندهی و دسترسی میدهند. آنها ساختارهای عمیق و الگوهایی را میبینند که مبتدیان ویژگیهای سطحی میبینند. این بینش پیامدهای مهمی برای آموزش و طراحی برنامه درسی دارد.
ویژگیهای تفکر کارشناسانه:
- تشخیص الگو
- دستهبندی اطلاعات
- فرآیندهای پایه خودکار
- تمرکز بر ساختار عمیق
- استراتژیهای حل مسئله انعطافپذیر
معلمان باید آگاه باشند که دانش کارشناسانه خودشان ممکن است درک دیدگاههای دانشآموزان مبتدی را دشوار کند. آنها باید استراتژیهایی برای دیدن ساختار عمیق به طور صریح آموزش دهند و پشتیبانیهایی برای کمک به دانشآموزان در توسعه تفکر شبیه به کارشناسان در طول زمان فراهم کنند.
6. باورهای دانشآموزان دربارهی هوش بر نتایج یادگیری آنها تأثیر میگذارد
کودکان در هوش متفاوت هستند، اما هوش میتواند از طریق کار سخت پایدار تغییر کند.
طرز فکر مهم است. دانشآموزانی که معتقدند هوش ثابت است تمایل دارند از چالشها اجتناب کنند و به راحتی تسلیم شوند، در حالی که کسانی که معتقدند میتوان آن را از طریق تلاش توسعه داد، مقاومتر هستند و نتایج بهتری کسب میکنند. معلمان نقش مهمی در شکلگیری این باورها دارند.
استراتژیهایی برای ترویج طرز فکر رشد:
- تلاش و استراتژیها را تحسین کنید، نه توانایی ذاتی
- دربارهی انعطافپذیری مغز و یادگیری آموزش دهید
- مبارزه و اشتباهات را به عنوان بخشی از یادگیری عادیسازی کنید
- وظایف چالشبرانگیز با پشتیبانی ارائه دهید
- طرز فکر رشد را در یادگیری خود مدلسازی کنید
به عنوان مثال، به جای گفتن "تو خیلی باهوشی!" وقتی دانشآموزی موفق میشود، بگویید "تلاش سختت واقعاً نتیجه داد. میتوانی دربارهی استراتژیهایی که استفاده کردی به من بگویی؟"
7. تدریس، مانند هر مهارت شناختی پیچیده، باید تمرین شود تا بهبود یابد
تدریس، مانند هر مهارت شناختی پیچیده، باید تمرین شود تا بهبود یابد.
بهبود مستمر نیاز به تمرین هدفمند دارد. همانطور که دانشآموزان برای بهبود نیاز به تمرین دارند، معلمان نیز باید به طور فعال روی توسعه مهارتهای خود کار کنند. این شامل جستجوی بازخورد، تأمل در عملکرد و کار هدفمند بر جنبههای خاص تدریس است.
عناصر تمرین مؤثر معلم:
- ضبط و تحلیل خود از درسها
- مشاهده و بازخورد همکاران
- تعیین اهداف متمرکز برای بهبود
- آزمایش با تکنیکهای جدید
- نوشتن تأملی
معلمان میتوانند با نگهداشتن یک دفترچه تدریس، پیوستن به گروه بحث با همکاران یا مشاهده منظم دانشآموزان در محیطهای غیرکلاسی شروع کنند. کلید این است که به طور مداوم در تمرین تأملی شرکت کنند و به دنبال فرصتهای رشد باشند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چرا دانشآموزان مدرسه را دوست ندارند؟ باورهای رایج آموزشی را به چالش میکشد و دیدگاههایی مبتنی بر شواهد در زمینه شناخت و یادگیری ارائه میدهد. ویلیامینگام استدلال میکند که دانش واقعی مقدم بر تفکر انتقادی است، حافظه نیاز به مشارکت فعال دارد و تمرین برای توسعه مهارتها ضروری است. او افسانههای مربوط به سبکهای یادگیری را رد میکند و بر اهمیت دانش پیشزمینه تأکید دارد. در حالی که برخی از منتقدان بخشهایی از کتاب را کمتر جذاب یافتند، اکثر آن را به خاطر پیامدهای عملیاش برای معلمان و والدین تحسین کردند. بسیاری آن را خواندنی ضروری برای مربیان میدانند و دیدگاهی تازه در مورد علم شناختی در آموزش ارائه میدهد.