نکات کلیدی
1. پذیرش هویت: همجنسگرا و مورمون بودن تناقض نیست
خداوند مرا به اشتباه نیافریده است. من ترکیبی از دو بخش نیستم که نتوانند همزمان وجود داشته باشند.
آشتی ایمان و گرایش جنسی. چارلی برد سالها تلاش کرد تا هویت همجنسگرای خود را با ایمان مورمونیاش آشتی دهد و احساس میکرد بین دو بخش به ظاهر ناسازگار از خود گرفتار شده است. از طریق دعا، مطالعه و وحی شخصی، او به این درک رسید که همجنسگرا و مورمون بودن متناقض نیستند. او دریافت که خداوند او را به عمد آفریده است، با هر دو جنبه جنسی و معنوی به عنوان بخشهای اساسی هویتش.
یافتن هدف الهی. برد کشف کرد که دیدگاه منحصر به فردش به عنوان یک مورمون همجنسگرا به او اجازه میدهد تا بین جوامع پل بزند و به دیگران به شیوههای معنادار خدمت کند. او از تجربیاتش برای ترویج درک و شمول بیشتر در کلیسا استفاده میکند. به جای دیدن گرایش جنسیاش به عنوان یک بار، اکنون آن را به عنوان یک هدیه الهی میبیند که به او امکان میدهد با دیگرانی که در حال مبارزه هستند ارتباط برقرار کند و به آنها کمک کند.
2. قدرت آشکارسازی: به اشتراک گذاشتن صادقانه روابط قویتری میسازد
آشکارسازی به راشل اولین قدم من در یادگیری اعتماد به عشق واقعی و بیقید و شرط دیگران بود.
شکستن موانع. برد ابتدا از رد شدن در صورت آشکارسازی گرایش جنسیاش به عزیزانش میترسید. با این حال، آشکارسازی به دوستان و اعضای خانواده مورد اعتماد، تحولی بود. با آسیبپذیری و صداقت، او روابطش را عمیقتر کرد و پذیرشی یافت که هرگز فکر نمیکرد ممکن باشد.
ایجاد یک سیستم حمایتی. آشکارسازی به برد اجازه داد تا شبکهای از حامیان بسازد که میتوانند او را در چالشها حمایت کنند. او اهمیت احاطه کردن خود با افرادی که او را به طور کامل میپذیرند را آموخت. این سیستم حمایتی در پیمایش پیچیدگیهای همجنسگرا بودن در یک محیط مذهبی محافظهکار بسیار مهم شد.
افراد کلیدی که برد به آنها آشکارسازی کرد:
- دخترعمو راشل
- خواهران آن و جینین
- برادر سم
- والدین
3. بازنگری دیدگاه: دیدن گرایش جنسی به عنوان یک هدیه الهی به جای نقص
من معتقدم خداوند مرا به عمد آفریده است. من از آنچه هستم شرمنده نیستم و به این اعتماد دارم که خداوند برای من برنامهای دارد.
تغییر از شرم به پذیرش خود. برد سالها گرایش جنسیاش را به عنوان نقص یا بار میدید. از طریق دعا و وحی شخصی، او دیدگاهش را تغییر داد تا همجنسگرا بودن را به عنوان بخشی عمدی از برنامه خداوند برای خود ببیند. این تغییر از شرم به پذیرش خود برای سلامت روانی و معنوی او تحولآفرین بود.
شناخت هدایای معنوی منحصر به فرد. برد به این درک رسید که گرایش جنسیاش به او هدایای معنوی و دیدگاههای منحصر به فردی میدهد. او همدلی بیشتری با گروههای حاشیهنشین پیدا کرد و توانایی پل زدن بین جوامع را به دست آورد. به جای تلاش برای تغییر یا سرکوب گرایشش، او یاد گرفت که آن را قدردانی و در خدمت دیگران استفاده کند.
4. مهار اشتیاقها: هدایت گرایش برای رشد معنوی
با پیشروی به سرعت خودم، جستجوی دیدگاهی جامع از گرایشم و احترام به اختیارم، توانستهام اشتیاقهایم را مهار کنم و از وعده زیبای آلمای پر از عشق بهرهمند شوم.
استفاده از قدرت درونی. برد از تشبیه مهار کردن یک اسب قدرتمند برای توصیف مدیریت سالم گرایش جنسیاش استفاده میکند. به جای سرکوب یا افراط در اشتیاقهایش، او یاد گرفت که آنها را به طور سازنده هدایت کند. این رویکرد به او اجازه میدهد تا گرایشش را محترم بشمارد و در عین حال به ارزشها و تعهدات ایمانیاش وفادار بماند.
رشد از طریق پیچیدگی. پیمایش تقاطع ایمان و گرایش جنسی برد را به توسعه بلوغ معنوی بیشتر سوق داد. او یاد گرفت که به دنبال وحی شخصی باشد، اختیار را اعمال کند و راهحلهای خلاقانه برای چالشهای پیچیده پیدا کند. این فرآیند کشتی گرفتن با سوالات دشوار در نهایت ایمان و شخصیت او را تقویت کرد.
5. بخشش و پیشروی: رها کردن آسیبهای گذشته از رهبران کلیسا
اگر عیسی میتوانست کسانی را که میخها را به مچهایش زدند ببخشد، شاید من هم میتوانستم کسانی را که با کلماتشان میخها را به روحم زدند ببخشم.
شفا از لفاظیهای آسیبزا. برد با خشم نسبت به بیانیههای گذشته رهبران کلیسا که به نظر میرسید همجنسگرایی را محکوم میکنند، دست و پنجه نرم کرد. او دریافت که نگه داشتن این تلخی سمی است و مانع رشد او میشود. از طریق دعا و تلاش آگاهانه، او تصمیم گرفت که آسیبهای گذشته را ببخشد و بر پیشرفتهای انجام شده تمرکز کند.
شناخت نقص انسانی. برد به این درک رسید که حتی رهبران الهامگرفته نیز میتوانند اشتباه کنند یا از درک محدودی سخن بگویند. او یاد گرفت که نگرشهای فرهنگی را از دکترین اصلی جدا کند و به دنبال وحی شخصی در مسائل دشوار باشد. این رویکرد به او اجازه داد تا ایمان خود را حفظ کند و در عین حال به موضع در حال تکامل کلیسا در مورد مسائل LGBTQ اذعان کند.
6. ایجاد فضاهای امن: ترویج شمول LGBTQ در جوامع مذهبی
ما باید به برادران و خواهران LGBT خود گوش دهیم و درک کنیم که چه احساسی دارند و چه تجربهای میکنند. قطعاً باید بهتر از گذشته عمل کنیم تا همه اعضا احساس کنند که خانه معنوی دارند که در آن برادران و خواهرانشان آنها را دوست دارند و جایی برای عبادت و خدمت به خداوند دارند.
صحبت برای تغییر. پس از شنیدن نظرات همجنسگراهراسانه در رختکن، برد احساس کرد که باید برای دانشجویان LGBTQ در BYU ترویج کند. او با مدیران ملاقات کرد و به سازماندهی اولین پنل رسمی LGBTQ دانشگاه کمک کرد. این تلاشها به ایجاد دید بیشتر و حمایت از دانشجویان همجنسگرا در دانشگاه کمک کرد.
ساختن پلهای درک. برد از پلتفرم خود به عنوان کازمو کوگار برای افزایش آگاهی و ترویج شمول استفاده کرد. با آشکارسازی عمومی، او به چالش کشیدن کلیشهها پرداخت و نشان داد که افراد همجنسگرا میتوانند اعضای وفادار و مشارکتکننده جامعه مورمون باشند. کار ترویجی او هدف دارد تا فضاهایی ایجاد کند که همه احساس خوشآمدی و ارزشمندی کنند، بدون توجه به گرایش جنسی.
7. زندگی اصیل: ترسیم مسیر خود فراتر از انتظارات فرهنگی
من زمانی خوشحالتر هستم که به نحوی زندگی میکنم که احساس میکنم به آن فراخوانده شدهام و اشکالی ندارد که مسیرم متفاوت به نظر برسد.
رد تفکر دوتایی. برد دریافت که نیازی نیست بین همجنسگرا بودن یا مورمون بودن انتخاب کند – او میتواند به طور اصیل هر دو باشد. او یاد گرفت که دوگانگی کاذب انتخاب طرفها را رد کند و به جای آن مسیر خود را ترسیم کند. این به معنای گاهی اوقات رفتن بر خلاف هنجارهای فرهنگی در هر دو جامعه همجنسگرا و مورمون بود.
ایجاد قبیله شخصی. به جای تلاش برای جا افتادن در قالبهای از پیش تعیینشده، برد بر ساختن روابط با افرادی که او را به طور کامل میپذیرند تمرکز کرد. او گروه متنوعی از دوستان را پرورش داد که ارزشهای او را به اشتراک میگذارند و از سفر او حمایت میکنند. این "قبیله" حس تعلق را فراهم میکند و به او اجازه میدهد به طور اصیل زندگی کند بدون اینکه باورها یا هویتش را به خطر بیندازد.
عناصر مسیر اصیل برد:
- مشارکت فعال در کلیسا
- باز بودن درباره گرایش جنسی
- تعهد به ارزشهای شخصی
- ترویج شمول LGBTQ
- جستجوی وحی مداوم
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب بدون نقاب نوشتهی چارلی برد، خاطراتی است که به بررسی سفر نویسنده به عنوان یک عضو همجنسگرای کلیسای LDS میپردازد. منتقدان از آسیبپذیری، اصالت و بینشهای برد در زمینهی آشتی دادن ایمان و تمایلات جنسی او تمجید کردهاند. بسیاری از خوانندگان این کتاب را الهامبخش و چشمگشا یافتند و پیام برد دربارهی پذیرش خود و تلاشهایش برای پل زدن بر شکافها را تحسین کردند. برخی از منتقدان احساس کردند که کتاب به طور کامل به چالشهای پیش روی مورمونهای LGBTQ+ نپرداخته است. به طور کلی، خوانندگان دیدگاه برد دربارهی پیمایش هویت، ایمان و جامعه را ارزشمند دانستند، اگرچه نظرات دربارهی تأثیر و کامل بودن آن متفاوت بود.