نکات کلیدی
1. تاریخ یمن: چرخهای از نفوذ ناخواسته خارجی و مقاومت قبیلهای
«حکومت بر یمن مانند رقصیدن بر سر مارهاست»
مقاومت پایدار. تاریخ یمن با الگوی مداوم مقاومت در برابر قدرتهای خارجی، از ترکهای عثمانی تا بریتانیاییها و حتی مسلمانان همکیش، مشخص شده است. این مقاومت ناشی از ساختار قبیلهای عمیق و تمایل شدید به استقلال، بهویژه در میان کوهنشینان زیدی است.
تحمیلهای ناموفق. قدرتهای خارجی بارها تلاش کردهاند تا سیستمها و ارزشهای خود را بر یمن تحمیل کنند، چه از طریق امپریالیسم عثمانی و بریتانیایی، ملیگرایی عرب ناصری و یا مارکسیسم به سبک شوروی. این تلاشها همواره با شکست مواجه شده و تابآوری ساختارها و ارزشهای قبیلهای یمن را به نمایش گذاشته است.
- ترکها، با وجود قدرت نظامیشان، در نهایت توسط قبایل زیدی اخراج شدند.
- بریتانیاییها، در حالی که در عدن حضور داشتند، در کنترل مناطق قبیلهای با مشکل مواجه شدند.
- پانعربیسم ناصر و مارکسیسم شوروی نتوانستند کشور را متحد کنند.
تعیینگرایی جغرافیایی. زمینچهر ناهموار یمن، بهویژه کوههای شمالی، نقش مهمی در شکلگیری تاریخ آن ایفا کرده است. این چشمانداز غیرقابل سکونت پناهگاهی طبیعی برای قبایلی است که به دنبال مقاومت در برابر کنترل خارجی هستند و این امر را برای هر قدرتی دشوار میسازد تا تسلط کامل برقرار کند.
2. طبیعت شکننده وحدت یمنی: میراثی از تقسیم
حس قوی هویت منطقهای یمنیها به راحتی بر آگاهی آنها از تعلق به یک دولت ملت مدرن غلبه میکند.
هویتهای منطقهای. با وجود تاریخ و فرهنگ مشترک، یمنیها اغلب با وابستگیهای منطقهای و قبیلهای خود بیشتر از هویت ملی یکپارچه شناسایی میشوند. این منطقهگرایی بهواسطه تفاوتهای لهجه، لباس، تاریخ، جغرافیا و فرصتهای اقتصادی تقویت میشود.
- منطقه ساحلی تهامه شیوه زندگیای شبیه به شرق آفریقا دارد.
- کوههای شمالی محل زندگی قبایل زیدی مستقل و سرسخت هستند.
- حضرموت در شرق، تاریخ و فرهنگی متمایز دارد که تحت تأثیر تجارت و مهاجرت شکل گرفته است.
اتحادهای ناموفق. تلاشها برای متحد کردن یمن با چالشهای زیادی روبهرو بوده است، از جمله ادغام شتابزده یمن عربی و جمهوری دموکراتیک یمن در سال 1990 که به جنگ داخلی در سال 1994 منجر شد. این تلاشهای ناموفق، تقسیمات عمیق و دشواریهای شکلگیری یک هویت ملی یکپارچه را به نمایش میگذارد.
- ادغام 1990 بهعنوان «عروسی شتابزده» توصیف شد.
- جنگ داخلی 1994 تنشهای عمیق بین شمال و جنوب را نمایان کرد.
نیروهای قطبیکننده. وجود قاط و شبکههای جادهای در حال رشد کشور تنها به تازگی شروع به مقابله با نیروهای قطبیکننده قوی هویت منطقهای کرده است. این نیروها همچنان تلاشها برای ساخت یک دولت ملت قوی و یکپارچه را تضعیف میکنند.
3. ظهور جهادگرایی: ترکیبی پیچیده از عوامل محلی و جهانی
«چای بیشتری میخواهید؟» مردی که بهطور مؤدبانه فنجان من را پر میکند، ناصر البحر است، رئیس سابق محافظان اسامه بن لادن...
نارضایتیهای محلی. ظهور جهادگرایی در یمن تنها محصول رویدادهای جهانی نیست، بلکه ریشه در نارضایتیهای محلی، از جمله فقر، بیکاری و کمبود فرصت دارد. این شرایط جوانان یمنی را در برابر ایدئولوژیهای رادیکال آسیبپذیر میسازد.
- نرخ بالای بیکاری، بهویژه در میان مردان جوان، حس ناامیدی را ایجاد میکند.
- نرخ پایین سواد و دسترسی محدود به آموزش به گسترش ایدههای افراطی کمک میکند.
- کشت قاط، در حالی که از نظر اقتصادی مهم است، منابع را از تولید غذا و سایر بخشهای ضروری منحرف میکند.
نفوذهای جهانی. جهاد ضد شوروی در افغانستان نقش مهمی در ظهور نسل اول جهادگران یمنی، از جمله شخصیتهایی مانند طارق الفاضلی، ایفا کرد. حمله ایالات متحده به عراق و درگیری اسرائیل و فلسطین نیز احساسات ضد غربی را تشدید کرده و به گروههای رادیکال انگیزه میدهد.
- جنگ افغانستان آموزش و تجربهای برای بسیاری از مبارزان یمنی فراهم کرد.
- حمایت ایالات متحده از اسرائیل و اقدامات آن در عراق بهعنوان ابزارهای جذب نیرو استفاده شده است.
انگیزههای پیچیده. انگیزههای جهادگران یمنی پیچیده و متنوع است، از شور مذهبی تا ناامیدی اقتصادی و تمایل به ماجراجویی. برخی از آنها بهطور واقعی به جهاد جهانی اعتقاد دارند، در حالی که دیگران به دلایل شخصی یا محلی تحریک میشوند.
4. عامل قبیلهای: شمشیری دو لبه در ثبات یمن
برای بقا در پناهگاه سخت و غیرقابل سکونت خود، قبایل کوهستانی شمالی چارهای جز تبدیل تنها دارایی خود، یعنی تهدید یا وعده پتانسیل جنگی سازمانیافتهشان، به مزیت مادی نداشتهاند.
قدرت قبیلهای. ساختارهای قبیلهای بهطور تاریخی منبعی از قدرت و ناپایداری در یمن بودهاند. در حالی که آنها وسیلهای برای مقاومت در برابر قدرتهای خارجی فراهم کردهاند، اما همچنین توسعه یک دولت مرکزی قوی را نیز مختل کردهاند.
- وفاداریهای قبیلهای اغلب بر وفاداریهای ملی غلبه میکند.
- شیخهای قبیلهای قدرت و نفوذ قابل توجهی دارند.
- دولت اغلب برای حفظ کنترل به حمایت قبیلهای متکی بوده است.
قانون قبیلهای. قانون قبیلهای (عرف) اغلب با سیستم قانونی دولت رقابت کرده و آن را تضعیف میکند. این میتواند منجر به درگیریها و عدم پاسخگویی شود، زیرا رهبران قبیلهای معمولاً خارج از دسترس دولت عمل میکنند.
- سیستمهای عدالت قبیلهای اغلب انتقام و جبران خسارت را بر فرآیندهای قانونی ترجیح میدهند.
- تلاشهای دولت برای تحمیل قوانین خود معمولاً با مقاومت قبایل مواجه میشود.
مزدوران قبیلهای. پتانسیل جنگی قبایل توسط دولت و قدرتهای خارجی مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. جنگجویان قبیلهای بهعنوان مزدور در درگیریهای مختلف استفاده شدهاند که رابطه پیچیده و گاه متناقض بین قبایل و دولت را نشان میدهد.
5. سایه عربستان سعودی: تأثیر یک همسایه قدرتمند بر یمن
از منظر دره زیبای وادی دوان در شرق یمن، درهای حاصلخیز و دورافتاده که پدر اسامه بن لادن در سال 1930 به عربستان سعودی مهاجرت کرد، به بررسی آنچه که همسایه قدرتمند سعودی یمن به گسترش اسلام رادیکال در یمن کمک کرده است، میپردازم.
وابستگی اقتصادی. اقتصاد یمن به شدت به ارسالهای مالی کارگران یمنی در عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس وابسته است. این وابستگی به عربستان سعودی نفوذ قابل توجهی بر امور سیاسی و اقتصادی یمن میدهد.
- اخراج کارگران یمنی از عربستان سعودی در سال 1990 تأثیر ویرانگری بر اقتصاد یمن داشت.
- حمایت مالی عربستان سعودی از یمن معمولاً مشروط به همراستایی سیاسی آن است.
نفوذ ایدئولوژیک. عربستان سعودی نقش مهمی در گسترش وهابیت در یمن ایفا کرده است که به ظهور گروههای اسلامگرای رادیکال کمک کرده است. این نفوذ ایدئولوژیک، چشمانداز مذهبی پیچیده یمن را بیشتر پیچیده کرده است.
- مدارس و مؤسسات دینی تأسیسشده توسط عربستان سعودی، دکترینهای وهابی را ترویج کردهاند.
- گسترش وهابیت تنشها بین زیدیها و سنیها را تشدید کرده است.
تنشهای مرزی. مرز طولانی و نفوذپذیر بین یمن و عربستان سعودی منبعی از تنش و درگیری بوده است. قاچاق، حملات مرزی و حرکت جهادگران همگی به بیثباتی در منطقه کمک کردهاند.
- دیوار مرزی عربستان سعودی منبعی از نارضایتی و درگیری بوده است.
- منطقه مرزی به پناهگاهی برای قاچاقچیان و جهادگران تبدیل شده است.
6. تلاش دولت: تعادل قدرت، فساد و ناپایداری
اگر بهعنوان رئیسجمهور علی عبدالله صالح به شکایت از خبرنگاران خارجی بپردازیم که حکومت بر یمن به اندازه رقصیدن بر سر مارها ظریف و خطرناک است، پیامدهای آن برای غرب جدی است.
قدرت متمرکز. رئیسجمهور صالح برای بیش از سه دهه کنترل محکمی بر قدرت داشته و به شبکهای از اعضای خانواده، متحدان قبیلهای و نیروهای نظامی و امنیتی تکیه کرده است. این تمرکز قدرت به قیمت نهادهای دموکراتیک و حاکمیت قانون تمام شده است.
- خانواده و قبیله رئیسجمهور در موقعیتهای کلیدی دولت و نظامی قرار دارند.
- خدمات عمومی بزرگ و ناکارآمد است و بهعنوان منبعی برای رانتخواری عمل میکند.
- فساد در سطحی گسترده وجود دارد که مشروعیت و کارایی دولت را تضعیف میکند.
چالشهای اقتصادی. اقتصاد یمن با کمبود تنوع، وابستگی به درآمدهای نفتی و نرخهای بالای بیکاری دستوپنجه نرم میکند. این چالشهای اقتصادی به ناآرامی اجتماعی و ناپایداری کمک کرده است.
- تولید نفت در حال کاهش است که تهدیدی برای منبع اصلی درآمد کشور است.
- کمبود آب یک مشکل رو به رشد است، بهویژه در پایتخت، صنعا.
- عدم توانایی دولت در رسیدگی به این چالشهای اقتصادی نارضایتی را تشدید کرده است.
ظرفیت محدود. ظرفیت دولت برای حکومت مؤثر بهواسطه نهادهای ضعیف، فساد و نفوذ دلالان قدرت قبیلهای و منطقهای محدود است. این امر باعث شده است که دولت نتواند به چالشهای متعدد کشور پاسخ دهد.
7. رویای جداییطلبی جنوب: چالشی مداوم برای وحدت
در دهه اول هزاره جدید، نشانههای زیادی به تناسب یمن بهعنوان یک زمین مناسب برای جذب جهادگران در کوتاهمدت و بلندمدت اشاره داشت.
نارضایتیهای تاریخی. تمایل جنوب به استقلال ریشه در تاریخ طولانی نارضایتیها دارد، از جمله میراث حکومت استعماری بریتانیا، تحمیل دولتی تحت سلطه شمال پس از وحدت و حاشیهنشینی اقتصادی جنوب.
- جنوب بهمدت بیش از یک قرن بهطور جداگانه تحت حکومت بریتانیا بود.
- جنگ داخلی 1994 بیشتر جنوبیها را از شمال بیگانه کرد.
- جنوب از زمان وحدت به حاشیه رانده شده است.
جنبش جداییطلب. جنبش تحرک جنوبی در سالهای اخیر با احساس بیعدالتی و تمایل به خودمختاری تقویت شده است. این جنبش تهدید جدی برای وحدت یمن به شمار میآید.
- این جنبش اعتراضات و تجمعاتی را برای درخواست استقلال سازماندهی کرده است.
- این جنبش از حمایت طیف وسیعی از جنوبیها، از جمله مارکسیستهای سابق و رهبران قبیلهای برخوردار است.
گزینههای محدود. واکنش سختگیرانه دولت به جنبش جداییطلب تنها به بیگانهتر شدن جنوبیها و تقویت عزم آنها منجر شده است. عدم وجود راهحل سیاسی برای این درگیری، وضعیت خطرناک و ناپایداری را ایجاد کرده است.
8. رقصیدن بر سر مارها: تعادل ناپایدار صالح
هدف من از نوشتن این کتاب ارائه گزارشی به خواننده عمومی غربی از پیدایش و رشد جهادگرایی معاصر در این بخش وحشی و مبهم از قلب عربی آن است.
چالشهای پیچیده. رئیسجمهور صالح در طول حکمرانی طولانی خود با چالشهای متعددی از جمله رقابتهای قبیلهای، تقسیمات منطقهای، سختیهای اقتصادی و ظهور جهادگرایی روبهرو بوده است. توانایی او در مدیریت این چالشها برای حفظ کنترل بر قدرت بسیار حیاتی بوده است.
- او برای حفظ کنترل به ترکیبی از جلب همکاری، رشوه و زور تکیه کرده است.
- او اغلب گروههای مختلف را علیه یکدیگر بازی میدهد تا از قدرت گرفتن یک گروه جلوگیری کند.
گزینههای محدود. گزینههای صالح برای رسیدگی به مشکلات یمن بهواسطه نهادهای ضعیف کشور، وابستگی به کمکهای خارجی و نفوذ بازیگران قبیلهای و منطقهای قدرتمند محدود است. او اغلب مجبور به اتخاذ تصمیمات دشواری شده که بخشهای مختلف جمعیت را بیگانه کرده است.
- او باید بین خواستههای غرب و نیازهای مردم خود تعادل برقرار کند.
- او باید در شبکه پیچیده وفاداریهای قبیلهای و منطقهای حرکت کند.
آینده نامشخص. آینده یمن نامشخص باقی مانده و کشور با چالشهای متعددی روبهرو است که ثبات و وحدت آن را تهدید میکند. آیا صالح میتواند به رقصیدن بر سر مارها ادامه دهد، هنوز مشخص نیست.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب یمن: رقص بر سر مارها نگاهی جامع به تاریخ پیچیده و چشمانداز سیاسی یمن ارائه میدهد. خوانندگان از نوشتار قابل دسترس و تحلیلهای عمیق کلارک تقدیر میکنند، بهویژه بررسی او از قبیلهگرایی، جهادگرایی و فساد دولتی. این کتاب زمینهای ارزشمند برای درک چالشهای کنونی یمن فراهم میآورد، هرچند برخی به سازماندهی و تعصبهای گاهبهگاه آن انتقاد کردهاند. بسیاری از منتقدان آن را آموزشی و جذاب یافتهاند، با وجود موضوع پیچیدهاش. اگرچه این کتاب پیش از رویدادهای اخیر منتشر شده، اما همچنان مقدمهای ارزشمند برای تاریخ و سیاست یمن برای خوانندگان غربی به شمار میآید.