Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
Anger

Anger

The Misunderstood Emotion
توسط Carol Tavris 1983 385 صفحات
3.81
100+ امتیازها
گوش دادن
Listen to Summary
Try Full Access for 7 Days
Unlock listening & more!
Continue

نکات کلیدی

۱. خشم یک فرایند اجتماعی و نوعی ارتباط است، نه صرفاً یک واکنش زیستی.

باورهایی که درباره‌ی خشم داریم و تفسیرهایی که از تجربه‌ی آن ارائه می‌دهیم، به اندازه‌ی هر ویژگی ذاتی این احساس در فهم آن اهمیت دارند.

فراتر از زیست‌شناسی. اگرچه خشم با برانگیختگی فیزیولوژیکی همراه است، اما اساساً یک رویداد اجتماعی و شکلی از ارتباط است. خشم در چارچوب روابط و قواعد فرهنگی معنا پیدا می‌کند و نشان می‌دهد که فردی مطابق با آنچه ما معتقدیم «باید» رفتار کند، عمل نمی‌کند. این «ادعای باید» یکی از ویژگی‌های اصلی خشم است.

نقش نظارتی. خشم مانند یک دادگاه غیررسمی عمل می‌کند و به تنظیم روابط اجتماعی کمک می‌کند، به‌ویژه زمانی که قانون رسمی وجود ندارد یا کارآمد نیست. خشم اعلام می‌کند که قواعد نقض شده‌اند و می‌تواند افراد را به جستجوی عدالت یا بازگرداندن تعادل ترغیب کند. معنا و پیامدهای خشم به شدت به قرارداد اجتماعی میان افراد بستگی دارد.

موجودیتی ثابت نیست. برخلاف مدل قدیمی «هیدرولیکی» که خشم را به‌عنوان مقدار ثابتی از انرژی می‌دید که باید تخلیه شود، خشم پویا و تعاملی است. نحوه‌ی بروز و تأثیر آن بر اساس تفسیرهای ما از رویدادها و واکنش‌های آموخته‌شده شکل می‌گیرد، نه صرفاً فشار درونی که انباشته شده باشد.

۲. قواعد فرهنگی، نه غریزه، نحوه و چرایی بروز خشم را شکل می‌دهند.

مردم در همه‌جا خشمگین می‌شوند، اما این خشم در خدمت قواعد فرهنگی آن‌هاست.

فرهنگ تعیین‌کننده‌ی بروز خشم است. چگونگی، زمان و مخاطب خشم در فرهنگ‌های مختلف به‌شدت متفاوت است. آنچه تحریک مشروع یا واکنش مناسب محسوب می‌شود، آموخته شده است، نه ذاتی. برای مثال:

  • شکارچیان-گردآورندگان !Kung خشم آشکار را سرکوب می‌کنند تا هماهنگی گروهی که برای بقا ضروری است حفظ شود.
  • پاپوآهای کاپائوکو رقص‌های آیینی «دیوانه‌وار» اجرا می‌کنند تا در مذاکرات اقتصادی به بستگان فشار بیاورند.
  • اسکیموهای اوتکو کسانی را که خلق‌وخوی ناپایدار دارند، حتی اگر از نظر غربی‌ها موجه باشد، طرد می‌کنند.

آداب و رسوم به‌عنوان مدیریت خشم. نزاکت و آداب، نظام‌هایی سازمان‌یافته برای مدیریت خشم به‌ویژه در محیط‌های عمومی یا رسمی هستند. این قواعد و آیین‌ها اجازه می‌دهند که اختلافات بدون تبدیل شدن به درگیری مخرب بیان شوند و احترام میان طرفین حفظ شود.

فردگرایی محرک خشم است. فرهنگ آمریکایی که بر فردگرایی، خودبیانگری و باور به امکان‌پذیری همه چیز تأکید دارد، می‌تواند هنگام ناکامی در تحقق انتظارات، ناامیدی و خشم بیشتری ایجاد کند. این در تضاد با فرهنگ‌هایی است که بر وابستگی متقابل و پذیرش محدودیت‌ها تأکید دارند.

۳. برانگیختگی فیزیولوژیکی کلی است؛ تفسیر ماست که احساس را تعیین می‌کند.

بدون ادراکات روان‌شناختی، اپی‌نفرین هیچ محتوایی ندارد.

برانگیختگی مبهم است. تغییرات بدنی مانند افزایش ضربان قلب و دمای پوست (که اغلب با احساس «گرما و ناراحتی» همراه است) نشانه‌های برانگیختگی فیزیولوژیکی کلی هستند، نه احساسات خاص. اپی‌نفرین که به «هورمون خشم» معروف است، در واقع سوختی همه‌منظوره برای حالات احساسی مختلف از جمله هیجان، اضطراب و شادی است.

ذهن به بدن برچسب می‌زند. تفسیر شناختی ما از وضعیت فیزیولوژیکی‌مان، بر اساس موقعیت و باورهایمان، برانگیختگی را به یک احساس خاص مانند خشم نسبت می‌دهد. برای مثال، همان حس‌های فیزیکی ممکن است به‌عنوان ترس تفسیر شود اگر موقعیت خطرناک به نظر برسد، یا هیجان اگر موقعیت مهیج باشد.

زمینه اهمیت دارد. رویدادهای ناآشنا، مزاحم یا جذاب برانگیختگی ایجاد می‌کنند. اینکه این برانگیختگی به خشم منجر شود، به زمینه و ارزیابی ما بستگی دارد:

  • تماس تلفنی ناگهانی هنگام شام می‌تواند بسته به تماس‌گیرنده آزاردهنده یا خوشایند باشد.
  • جمعیت یکسان می‌تواند در کنسرت دلپذیر یا در متروی متوقف‌شده خشم‌آور باشد.
  • سر و صدا می‌تواند آزاردهنده یا خوشایند باشد بسته به اینکه نمایانگر چه چیزی است (مثلاً ساخت‌وساز در مقابل رژه).

۴. باور به اینکه سرکوب خشم باعث بیماری می‌شود، تا حد زیادی افسانه است.

باور عمومی که سرکوب خشم می‌تواند به بدن و جریان خون آسیب برساند، اغراق‌آمیز است.

شواهد قطعی وجود ندارد. با وجود باور گسترده، پژوهش‌ها به‌طور مداوم نشان نمی‌دهند که «انباشتن» خشم باعث بیماری‌های خاصی مانند زخم معده، فشار خون بالا یا بیماری قلبی می‌شود. بسیاری از مطالعاتی که ارتباط بین سرکوب خشم و مشکلات سلامتی را نشان می‌دهند، دارای اشکالات روش‌شناسی هستند، مانند اشتباه گرفتن علت و معلول یا نادیده گرفتن عوامل خطر دیگر.

خشم علامت است، نه علت. اغلب خشم یا تحریک‌پذیری نتیجه‌ی بیماری یا استرس است، نه علت آن. افرادی که احساس ناخوشی می‌کنند، به‌طور طبیعی بیشتر مستعد احساسات منفی هستند.

استرس پیچیده است. در حالی که استرس مزمن با مشکلات سلامتی مرتبط است، نقش خشم در این پاسخ استرسی پیچیده و وابسته به زمینه است. برای مثال، ابراز خشم نسبت به یک مقام ناعادل ممکن است به دلیل ترس از تلافی استرس را افزایش دهد، در حالی که ابراز خشم در موقعیتی که به تغییر مثبت منجر می‌شود، ممکن است استرس را کاهش دهد.

۵. ابراز خشم اغلب آن را تشدید می‌کند، نه اینکه تخلیه‌ی هیجانی ایجاد کند.

صحبت کردن درباره‌ی یک احساس آن را کاهش نمی‌دهد، بلکه آن را تمرین می‌کند.

ابراز خشم نتیجه معکوس دارد. باور رایج که «بخار را خالی کردن» یا «خارج کردن آن از سیستم» خشم را کاهش می‌دهد، عمدتاً توسط پژوهش‌ها تأیید نشده است. مطالعات نشان می‌دهند که ابراز خشم، به‌ویژه به شکل پرخاشگرانه، اغلب باعث می‌شود افراد احساس خشم بیشتری کنند، نه کمتر.

پرخاشگری پرخاشگری را افزایش می‌دهد. اجازه دادن یا تشویق نمایش‌های پرخاشگرانه، حتی در بازی یا درمان، معمولاً باعث کاهش موانع در برابر پرخاشگری و افزایش احتمال رفتار پرخاشگرانه در آینده می‌شود. این موضوع هم در کودکان و هم در بزرگسالان صادق است.

صحبت کردن روایت را تقویت می‌کند. بحث درباره‌ی نارضایتی‌ها، به‌ویژه با شنوندگان همدل، می‌تواند تفسیر فرد از رویدادها را تقویت کرده و نگرش خشمگین را تثبیت کند. عمل بازگو کردن بی‌عدالتی ادراک‌شده می‌تواند احساس را دوباره برانگیزد و باعث شود خشم سخت‌تر فروکش کند.

۶. پرخاشگری یک استراتژی آموخته‌شده است، نه واکنشی خودکار به خشم.

پرخاشگری، به هر شکلی که باشد، یک استراتژی اکتسابی برای مقابله با خشم است، نه یک اجبار زیستی.

غریزی نیست. برخلاف دیدگاه داروین که پرخاشگری را واکنشی غریزی به تهدید می‌دانست و خشم را صرفاً عصبانیت رقیق‌شده، پرخاشگری انسانی به شدت تحت تأثیر یادگیری و زمینه است. افراد می‌توانند خشم شدید را تجربه کنند بدون اینکه پرخاشگر باشند، و بالعکس، ممکن است پرخاشگر باشند بدون اینکه خشمگین باشند (مثلاً سرباز یا قاتل).

تخلیه‌ی آموخته‌شده. احساس آرامش گاهی همراه با اعمال پرخاشگرانه، واکنشی آموخته‌شده است، نه ذاتی. افراد یاد می‌گیرند که برخی رفتارها (مانند انتقام‌جویی از همسال) گاهی می‌تواند وضعیت ناامیدکننده را حل کند و موفقیت عمل، نه خود پرخاشگری، باعث آرامش می‌شود.

زمینه اهمیت دارد. استفاده از پرخاشگری بستگی به اثربخشی درک‌شده و قواعد اجتماعی دارد. افراد بیشتر احتمال دارد از پرخاشگری استفاده کنند اگر باور داشته باشند که به هدفشان می‌رسد یا فرهنگ یا محیط اطراف آن‌ها آن را تحمل یا تشویق می‌کند (مثلاً در برخی ورزش‌ها یا در حریم خصوصی خانه).

۷. کلیشه‌های مربوط به تفاوت‌های جنسی در خشم توسط شواهد تأیید نمی‌شود.

هیچ‌یک از دو جنس «مشکل ویژه‌ای» در ابراز خشم ندارند.

پژوهش‌ها کلیشه‌ها را رد می‌کنند. مطالعات با روش‌های مختلف (نظرسنجی، خاطره‌نویسی، آزمایشگاه) به‌طور مداوم تفاوت‌های قابل توجهی بین مردان و زنان در میزان خشم، محرک‌های آن یا نحوه‌ی ابراز آن نشان نمی‌دهند. هر دو جنس از استراتژی‌های متنوعی از سکوت و درون‌ریزی تا فریاد زدن و پرخاشگری فیزیکی استفاده می‌کنند.

موقعیت اجتماعی، نه جنسیت. تفاوت‌های ادراک‌شده در ابراز خشم اغلب بهتر با موقعیت و نقش‌های اجتماعی توضیح داده می‌شود تا جنسیت. افراد هر دو جنس بیشتر احتمال دارد خشم خود را نسبت به مافوق‌ها (مانند رئیس) سرکوب کنند و آن را نسبت به افراد هم‌رتبه یا پایین‌تر (مانند همسر یا فرزند) آزادانه‌تر ابراز کنند.

انتظارات فرهنگی متفاوت است. در حالی که رفتار واقعی مشابه است، کلیشه‌های فرهنگی درباره‌ی خشم «زنانه» و «مردانه» همچنان وجود دارد. این کلیشه‌ها می‌توانند بر نحوه‌ی درک و قضاوت خشم تأثیر بگذارند و باعث شوند رفتارهای مشابه برچسب‌های متفاوتی بگیرند (مثلاً مرد خشمگین «قاطع» و زن خشمگین «بدخلق» خوانده شود).

۸. خشم در ازدواج بهتر است به‌عنوان نظامی از الگوهای آموخته‌شده فهمیده شود.

رویکرد نظام‌های خانوادگی بر الگوهایی تأکید دارد که در همه روابط رخ می‌دهد، نه مشکلات شخصیتی افراد.

فراتر از سرزنش. تعارض مزمن زناشویی اغلب چرخه‌ای است که رفتار هر شریک واکنش پیش‌بینی‌شده‌ای از دیگری برمی‌انگیزد (مثلاً غر زدن منجر به کناره‌گیری می‌شود که باز هم غر زدن را تشدید می‌کند). سرزنش یک فرد («او غرغرو است»، «او اجتنابی است») کمتر مفید است تا فهم الگوی متقابل.

دینامیک‌های آموخته‌شده. زوج‌ها روش‌های عادت‌شده‌ای برای تعامل، از جمله نحوه‌ی مدیریت اختلافات، توسعه می‌دهند. این الگوها در طول زمان آموخته شده و می‌توانند عمیقاً ریشه‌دار شوند، حتی اگر غیرسازنده یا مخرب باشند.

شکستن چرخه. تغییر این الگوها نیازمند آن است که هر دو طرف نقش خود را در دینامیک بشناسند و متعهد به تغییر واکنش‌های خود شوند، نه اینکه بخواهند دیگری را تغییر دهند. این شامل:

  • شناسایی رفتارهای خاصی که چرخه را تحریک می‌کنند.
  • تعیین مرزها و پیامدهای واضح.
  • یادگیری مهارت‌های جدید ارتباطی و حل مسئله.

۹. خشم مزمن می‌تواند نشانه‌ای از استرس یا بی‌عدالتی حل‌نشده باشد.

بنابراین، خشم به اندازه‌ی زیستی، مسئله‌ای سیاسی نیز هست.

فراتر از نقص فردی. در حالی که بخشی از خشم ناشی از خلق‌وخو یا عادت‌های آموخته‌شده است، خشم مزمن یا گسترده می‌تواند نشان‌دهنده‌ی مشکلات ساختاری مانند استرس اجتماعی، بی‌عدالتی یا ناتوانی در کنترل باشد. وقتی افراد احساس می‌کنند در شرایطی گرفتار شده‌اند که از کنترلشان خارج است، خشم می‌تواند پاسخ پیش‌فرض شود.

فقر نسبی. خشم اغلب از «فقر نسبی» تغذیه می‌شود—احساس محرومیت ناعادلانه نسبت به دیگران یا نسبت به آنچه فرد معتقد است ممکن یا شایسته است. این ادراک، نه سختی عینی، محرک قدرتمند نارضایتی و اعتراض است.

جنبش‌های اجتماعی. خشم نقش مهمی در تغییر اجتماعی ایفا می‌کند، با برجسته کردن بی‌عدالتی‌ها و انگیزش برای اقدام جمعی. با این حال، برای اینکه خشم در ایجاد تغییر پایدار مؤثر باشد، باید از خشم بی‌هدف فراتر رفته و به حل مسئله متمرکز و تلاش سازمان‌یافته تبدیل شود.

۱۰. مدیریت خشم شامل تغییر افکار، آرام‌سازی بدن و یادگیری مهارت‌های جدید است.

استفاده اخلاقی از خشم، به باور من، نیازمند آگاهی از انتخاب و پذیرش عقلانیت است.

رویکرد یکپارچه. مدیریت مؤثر خشم به جنبه‌های شناختی (چگونگی تفکر)، فیزیولوژیکی (واکنش بدن) و رفتاری (نحوه‌ی عمل) می‌پردازد. تکنیک‌ها شامل:

  • بازارزیابی: تغییر تفسیرهای تحریک‌کننده (مثلاً یافتن همدلی، استفاده از طنز).
  • آرام‌سازی: یادگیری روش‌هایی برای کاهش برانگیختگی فیزیولوژیکی (مثلاً تنفس عمیق، مدیتیشن).
  • مهارت‌آموزی: کسب مهارت‌های جدید ارتباطی، حل مسئله و قاطعیت.

خودآگاهی کلید است. تبدیل شدن به «کارشناس» خشم خود با پیگیری محرک‌ها، شدت و مدت آن به رمزگشایی این احساس کمک می‌کند و الگوها را آشکار می‌سازد، و تمرکز را از نیروی درونی غیرقابل کنترل به واکنشی تحت تأثیر موقعیت و انتخاب تغییر می‌دهد.

انتخاب میدان نبرد. یادگیری تمایز بین ناراحتی‌های کوچک و بی‌عدالتی‌های مهم حیاتی است. هر تحریک کوچکی شایسته‌ی پاسخ خشمگینانه نیست. گاهی رها کردن خشم‌های کوچک انرژی را برای نبردهای مهم‌تر حفظ می‌کند یا صرفاً به بهبود رفاه کمک می‌کند.

۱۱. رها کردن خشم، به‌ویژه پس از بی‌عدالتی، فرایندی از بازتفسیر و انتخاب است.

مشکل نگه داشتن خشم این است که هزینه‌های جسمانی دارد، از جمله استرس بر بدن، و همچنین توانایی افراد را در یادگیری از اشتباهاتشان مختل می‌کند و آن‌ها را به چسبیدن به نقش قربانی متمایل می‌سازد.

فراتر از نقش قربانی. در حالی که پذیرش بی‌عدالتی و احساس خشم بخش ضروری پردازش آسیب یا خیانت است، خشم طولانی‌مدت می‌تواند افراد را در حالت قربانی‌بودن گرفتار کند. این امر مانع بهبود، تحریف دیدگاه و آسیب به روابط کنونی می‌شود.

بازتفسیر گذشته. عبور از خشم پایدار اغلب مستلزم بازتفسیر رویداد گذشته، یافتن معنا در آن یا تغییر تمرکز از سرزنش به درک است (بدون توجیه رفتار). این امکان را می‌دهد که فرد تجربه را درک کرده و کنترل بر حال و آینده خود را بازیابد.

انتخاب آگاهانه. رها کردن خشم به معنای فراموشی یا بخشش بی‌عدالتی نیست، بلکه انتخاب آگاهانه برای رها کردن بار عاطفی است. این فرایند می‌تواند با:

  • جستجوی حمایت (مثلاً گروه‌های خودیاری).
  • شرکت در آیین‌های شفابخش.
  • تمرکز بر رشد شخصی و فرصت‌های نوین،
    تسهیل شود.

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

3.81 از 5
میانگین از 100+ امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب «خشم: احساسِ نادیده گرفته‌شده» به بررسی پیچیدگی‌های خشم از دیدگاه‌های روان‌شناختی، فرهنگی و اجتماعی می‌پردازد. نویسنده، توریس، باورهای رایج و اشتباه درباره‌ی بروز و مدیریت خشم را به چالش می‌کشد و بر اهمیت درک علل ریشه‌ای آن تأکید می‌کند. این کتاب موضوعاتی همچون تفاوت‌های جنسیتی، تعارضات زناشویی و جنبش‌های عدالت اجتماعی را مورد بحث قرار می‌دهد. خوانندگان از رویکرد جامع آن، افشای باورهای نادرست و ارائه‌ی راهکارهای عملی استقبال می‌کنند. اگرچه برخی آن را قدیمی یا پیچیده می‌دانند، بسیاری از بینش‌ها و دیدگاه متعادل آن تمجید می‌کنند. بررسی نقش خشم در زمینه‌های فردی و اجتماعی، این کتاب را به منبعی ارزشمند برای فهم این احساس پیچیده تبدیل کرده است.

Your rating:
4.34
3 امتیازها

درباره نویسنده

کارول تاوریس، روان‌شناس اجتماعی و دارنده‌ی دکترای خود از دانشگاه میشیگان است. او نویسنده‌ی چندین کتاب از جمله «اندازه‌گیری نادرست زن» و همچنین هم‌نویسنده‌ی آثاری در زمینه‌ی روان‌شناسی و تفکر نقادانه می‌باشد. تاوریس برای نشریات متعددی مطلب نوشته و سخنرانی‌های کلیدی درباره‌ی موضوعاتی مانند تفکر نقادانه و جنسیت ارائه داده است. او سابقه‌ی تدریس در دانشگاه کالیفرنیا، لس‌آنجلس و مدرسه‌ی جدید تحقیقات اجتماعی را دارد. به‌عنوان یکی از اعضای برجسته‌ی انجمن روان‌شناسی آمریکا و انجمن روان‌شناسی آمریکا، تاوریس به‌خاطر توانایی‌اش در انتقال پژوهش‌های روان‌شناسی به عموم مردم شناخته شده است. در اوقات فراغت، او از پیاده‌روی در کوه‌های سانتا مونیکا همراه با سگ مرزی‌اش لذت می‌برد.

0:00
-0:00
1x
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
Select Speed
1.0×
+
200 words per minute
Home
Library
Get App
Create a free account to unlock:
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Recommendations: Personalized for you
Ratings: Rate books & see your ratings
100,000+ readers
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
All summaries are free to read in 40 languages
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 10
📜 Unlimited History
Free users are limited to 10
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on May 13,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
100,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Try Free & Unlock
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Scanner
Find a barcode to scan

Settings
General
Widget
Loading...
Black Friday Sale 🎉
$20 off Lifetime Access
$79.99 $59.99
Upgrade Now →