نکات کلیدی
1. روحیههای حیوانی رفتار اقتصادی را فراتر از محاسبات منطقی هدایت میکنند
"برای درک چگونگی کارکرد اقتصادها و چگونگی مدیریت و شکوفایی آنها، باید به الگوهای فکری که ایدهها و احساسات مردم را زنده میکند، توجه کنیم، روحیههای حیوانی آنها."
بینش کینز. جان مینارد کینز مفهوم "روحیههای حیوانی" را برای توصیف عوامل غیرمنطقی که بر تصمیمگیری اقتصادی تأثیر میگذارند، معرفی کرد. این عوامل شامل اعتماد، انصاف، فساد، توهم پول و داستانها هستند.
فراتر از عقلانیت. نظریه اقتصادی سنتی فرض میکند که مردم تصمیمات کاملاً منطقی و خودمحور میگیرند. با این حال، رفتار واقعی در بسیاری از مواقع تحت تأثیر احساسات، شهود و عوامل اجتماعی است که منطق اقتصادی سخت را نقض میکند. درک این روحیههای حیوانی برای توضیح نوسانات اقتصادی و توسعه سیاستهای مؤثر ضروری است.
تأثیر گسترده. روحیههای حیوانی بر همه چیز از هزینههای مصرفکننده و سرمایهگذاریهای تجاری تا نوسانات بازار مالی و روابط کار تأثیر میگذارند. آنها به توضیح پدیدههایی مانند حبابهای بازار سهام، بیکاری مداوم و مقاومت در برابر کاهش دستمزدها که مدلهای منطقی قادر به توضیح آنها نیستند، کمک میکنند.
2. اعتماد و مضاعفکنندههای آن چرخههای اقتصادی را شکل میدهند
"مضاعفکننده اعتماد. این نمایانگر تغییر در درآمد است که ناشی از یک تغییر واحد در اعتماد است—هرچند که ممکن است چگونه تصور یا اندازهگیری شود."
حلقههای بازخورد. اعتماد به عنوان یک مضاعفکننده قوی در اقتصاد عمل میکند. زمانی که اعتماد بالا باشد، هزینهها و سرمایهگذاریها افزایش مییابد که این خود به افزایش بیشتر اعتماد در یک حلقه بازخورد مثبت منجر میشود. در دوران رکود، عکس این اتفاق میافتد.
فراتر از اصول. تغییرات در اعتماد غالباً از تغییرات در اصول اقتصادی در هدایت رونقها و رکودها پیشی میگیرد. این توضیح میدهد که چرا اقتصادها میتوانند تغییرات ناگهانی در شتاب را تجربه کنند که به نظر میرسد از شرایط زیرین جدا شدهاند.
پیامدهای سیاستی. درک مضاعفکنندههای اعتماد برای مدیریت مؤثر اقتصادی ضروری است. سیاستهایی که در دوران رکود اعتماد را بازمیگردانند میتوانند تأثیرات مثبت بزرگی داشته باشند، در حالی که سیاستهایی که اعتماد را تضعیف میکنند میتوانند چرخههای منفی را تشدید کنند.
3. ادراکات انصاف بر تعیین دستمزد و بازار کار تأثیر میگذارد
"عوامل مؤثر در تعیین دستمزدها و حقوقها در دنیای واقعی به نظر میرسد که بسیار متفاوت از آنچه در نظریه نئوکلاسیک مشخص شده است، باشند. عاملی که در تمام این موقعیتها به شدت مهم به نظر میرسید، انصاف بود."
سختی دستمزد. کارگران به شدت در برابر کاهش دستمزدهای اسمی مقاومت میکنند، حتی زمانی که شرایط اقتصادی ممکن است آن را توجیه کند، به دلیل ادراکات ناعادلانه. این منجر به سختی دستمزد میشود که میتواند بیکاری را در دوران رکود طولانیتر کند.
دستمزدهای کارآمد. کارفرمایان اغلب دستمزدهای بالاتر از بازار را برای افزایش روحیه، بهرهوری و وفاداری پرداخت میکنند. این با دیدگاه نئوکلاسیک که میگوید دستمزدها باید همیشه برای پاکسازی بازار کار تنظیم شوند، در تضاد است.
مقایسههای اجتماعی. تعیین دستمزد به شدت تحت تأثیر مقایسهها درون و بین شرکتها و صنایع است. حس انصاف کارگران در مورد جبران عادلانه به آنچه دیگران در موقعیتهای مشابه به دست میآورند بستگی دارد، نه فقط عرضه و تقاضا.
4. فساد و بدعهدی میتوانند سیستمهای مالی را بیثبات کنند
"وال استریت مست شد."
ریسکهای نوآوری مالی. محصولات مالی پیچیده و نظارت ضعیف میتوانند فرصتهایی برای فساد و معاملات بدعهدی ایجاد کنند که کل سیستم را بیثبات میکند.
افراطهای دوران رونق. در دوران رونق اقتصادی، استانداردهای رفتار اخلاقی معمولاً کاهش مییابد زیرا تمرکز به سودهای سریع معطوف میشود. این زمینه را برای رکودهای بعدی که در آنها شیوههای فاسد افشا میشود، فراهم میکند.
مثالها:
- بحران پسانداز و وام در دهه 1980
- رسوایی انرون در اوایل 2000
- بحران وامهای زیرمجموعه در 2007-2008
پیامدهای سیستمی. اعمال فردی فساد میتواند تأثیرات بزرگی بر اقتصاد کلان داشته باشد و با تضعیف اعتماد و یخزدگی بازارهای اعتباری، به بیثباتی منجر شود.
5. توهم پول بر تصمیمگیری اقتصادی و سیاست تأثیر میگذارد
"یک درس ساده وجود دارد که به وضوح بیان میشود، نه تنها از مورد تخریبکنندگان و آزبست، بلکه از سقوط صنعت مالی. در مورد خلاص شدن از آزبست، اگر هیچکس نظارت نکند که آزبست چگونه دور ریخته میشود، پس آن به ارزانترین شکل دور ریخته خواهد شد."
پدیده مداوم. مردم تمایل دارند به صورت اسمی و نه واقعی (تنظیمشده با تورم) فکر کنند، که منجر به خطاهای سیستماتیک در تصمیمگیری اقتصادی میشود.
سختی دستمزد و قیمت. توهم پول به مقاومت در برابر کاهش دستمزدهای اسمی و کندی تنظیم قیمتها کمک میکند، که میتواند رکودهای اقتصادی را طولانیتر کند.
چالشهای سیاستی. سیاستگذاران باید هنگام طراحی مداخلات به توهم پول توجه کنند. به عنوان مثال، تورم ملایم میتواند "چرخ دندههای" بازار کار را با اجازه دادن به تنظیمات واقعی دستمزد بدون کاهشهای اسمی، روان کند.
6. داستانها و روایتها باورها و اقدامات اقتصادی را شکل میدهند
"ذهن انسان به گونهای ساخته شده است که در قالب روایتها، دنبالهای از رویدادها با منطق و دینامیک داخلی که به عنوان یک کل یکپارچه به نظر میرسد، فکر کند."
اقتصاد روایت. داستانها درباره اقتصاد، چه درست و چه نادرست، میتوانند به پیشگوییهای خودتحققیابنده تبدیل شوند که رفتار را در مقیاس وسیع شکل میدهند.
تفسیرهای متغیر. همان رویدادهای اقتصادی میتوانند از طریق چارچوبهای روایتی مختلف تفسیر شوند و به نتایج بسیار متفاوتی منجر شوند. به عنوان مثال، کاهش بازار سهام ممکن است به عنوان "اصلاح سالم" یا "آغاز یک سقوط" دیده شود.
ارتباطات سیاستی. سیاست اقتصادی مؤثر نیازمند نه تنها ایدههای خوب، بلکه روایتهای جذابی است که اعتماد را القا کرده و انتظارات را شکل میدهد.
7. نظریههای کلان اقتصادی باید روانشناسی انسانی را در نظر بگیرند
"ضروری است که روحیههای حیوانی را در نظریه کلان اقتصادی گنجانده تا بدانیم اقتصاد واقعاً چگونه کار میکند."
محدودیتهای مدلهای منطقی. مدلهای کلان اقتصادی سنتی که فرض میکنند رفتار کاملاً منطقی است، قادر به توضیح بسیاری از پدیدههای واقعی مانند بیکاری مداوم و نوسانات بازار مالی نیستند.
رویکرد بینرشتهای. ادغام بینشهای روانشناسی، جامعهشناسی و سایر علوم اجتماعی برای توسعه نظریههای اقتصادی دقیقتر ضروری است.
اهمیت سیاستی. مدلهایی که روحیههای حیوانی را در نظر میگیرند میتوانند راهنمای بهتری برای سیاستگذاران در مدیریت چرخههای اقتصادی و پیشگیری از بحرانها ارائه دهند.
8. رفتار پسانداز تحت تأثیر چارچوبهای روانشناختی است
"مردم درک سختی از اینکه چه مقدار پسانداز کنند دارند. آنها در تصور خود از آینده دور و اینکه چقدر نیاز به مصرف خواهند داشت یا نخواهند داشت، مشکل دارند."
تصمیمات دلخواه. نرخهای پسانداز در بین افراد، دورهها و فرهنگها به گونهای متفاوت است که نمیتوان آن را با مدلهای بهینهسازی منطقی توضیح داد.
تأثیرات چارچوب. نحوه ارائه تصمیمات پسانداز (مثلاً برنامههای بازنشستگی با انتخاب فعال در مقابل انتخاب غیرفعال) میتواند تأثیرات چشمگیری بر رفتار داشته باشد.
پیامدهای سیاستی. دولتها و کارفرمایان میتوانند از بینشهای رفتاری برای طراحی سیاستها و برنامههایی استفاده کنند که نرخهای پسانداز بالاتری را بدون اجبار تشویق کنند.
9. بازارهای مالی نوسانات غیرمنطقی را تحت تأثیر عوامل انسانی نشان میدهند
"هیچکس حتی نمیتواند توضیح دهد که چرا این رویدادها به طور منطقی باید اتفاق میافتادند حتی پس از اینکه اتفاق افتادند."
نوسانات بیش از حد. قیمتهای سهام و سایر داراییهای مالی به شدت بیشتر از آنچه که میتواند با تغییرات در عوامل اقتصادی بنیادی توجیه شود، نوسان میکنند.
حلقههای بازخورد. تغییرات قیمت داستانهایی ایجاد میکند که منجر به تغییرات قیمت بیشتر میشود و به حبابها و سقوطهایی منجر میشود که از واقعیتهای اقتصادی جدا شدهاند.
محدودیتهای آربیتراژ. حتی زمانی که سرمایهگذاران حرفهای نادرستی قیمت را شناسایی میکنند، محدودیتهای مختلف اغلب مانع از اصلاح کامل آن میشود.
10. چرخههای املاک و مستغلات توسط باورها و روایتهای جمعی تغذیه میشوند
"به نظر میرسد که مردم احساس قوی و شهودی پیدا کردهاند که قیمتهای خانه در همه جا فقط میتوانند افزایش یابند."
مفاهیم مداوم. با وجود شواهد تاریخی به خلاف آن، مردم تمایل دارند باور کنند که املاک و مستغلات همیشه افزایش مییابد، که چرخههای رونق و رکود را تغذیه میکند.
سرایت اجتماعی. رونقهای املاک و مستغلات از طریق گفتوگو و روایتهای مشترک درباره فرصتهای سرمایهگذاری که نمیتوان از دست داد، گسترش مییابد.
چالشهای سیاستی. عوامل روانشناختی چرخههای املاک و مستغلات را از طریق ابزارهای سنتی پولی و نظارتی به تنهایی دشوار میسازد.
11. فقر اقلیتها به دلیل عوامل پیچیده اجتماعی-اقتصادی ادامه دارد
"آفریقایی-آمریکاییها و بومیان آمریکا نیز یک مشکل خاص دارند—مشکل زندگی با یک داستان خاص، داستان استثمار آنها در آمریکا."
میراث تاریخی. تأثیرات مداوم تبعیض گذشته، نابرابریهای اقتصادی مداومی برای گروههای اقلیت ایجاد میکند.
هویت و انتظارات. روایتهای منفی اجتماعی میتوانند به پیشگوییهای خودتحققیابنده تبدیل شوند که باورهای افراد را درباره پتانسیل خود شکل میدهند.
پیامدهای سیاستی. پرداختن به فقر اقلیتها نیازمند فراتر رفتن از سیاستهای اقتصادی سنتی برای رسیدگی به عوامل اجتماعی و روانشناختی عمیقتر است.
12. سیاستگذاران باید روحیههای حیوانی را در مدیریت اقتصادی در نظر بگیرند
"روحیههای حیوانی پاسخ آسانی به هر یک از این سوالات ارائه میدهند. ما همچنین میبینیم که به طور متقابل، هیچیک از این سوالات نمیتواند پاسخ داده شود اگر مردم تنها به عنوان افرادی با انگیزههای اقتصادی که به طور منطقی دنبال میکنند، دیده شوند."
رویکرد جامع. سیاست اقتصادی مؤثر باید به تمام دامنه انگیزهها و رفتارهای انسانی توجه کند، نه فقط عقلانیت اقتصادی محدود.
مدیریت بحران. درک روحیههای حیوانی به ویژه در دوران بحرانهای اقتصادی که اعتماد، روایتها و عوامل غیرمنطقی نقش برجستهای ایفا میکنند، بسیار حیاتی است.
طراحی نهادی. نهادها و مقررات اقتصادی باید با در نظر گرفتن روانشناسی انسانی طراحی شوند تا ثبات را ترویج کرده و از سوءاستفادهها جلوگیری کنند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب روحهای حیوانی به بررسی تأثیر عوامل روانشناختی بر تصمیمات اقتصادی میپردازد و فرضیات سنتی رفتار منطقی را به چالش میکشد. نویسندگان این کتاب استدلال میکنند که "روحهای حیوانی" مانند اعتماد به نفس، انصاف و داستانها، بازارها و اقتصادها را به حرکت درمیآورند. در حالی که این کتاب به خاطر نوشتار قابل فهم و رویکرد نوآورانهاش به اقتصاد کلان مورد تحسین قرار گرفته است، برخی از خوانندگان آن را در ارائه راهحلهای عملی ناکافی دانستهاند. منتقدان اشاره کردند که تمرکز کتاب بر بحران مالی 2008 ممکن است محتوای آن را قدیمی کند. بهطور کلی، بررسیکنندگان از تلاش این کتاب برای گنجاندن اقتصاد رفتاری در نظریه اقتصاد کلان قدردانی کردند، هرچند نظرات در مورد موفقیت آن در ارائه یک مدل جایگزین جامع متفاوت بود.