نکات کلیدی
1. انتخاب شخصیتهای دیدگاه بهطور هوشمندانه: محدود کردن تعداد و اطمینان از جذابیت آنها
بهطور کلی، نباید بهطور تصادفی نقاط دیدگاه را تغییر دهید.
شخصیتهای دیدگاه انتخابی. کمترین تعداد شخصیتهای دیدگاه لازم برای بیان مؤثر داستان خود را انتخاب کنید. هر شخصیت دیدگاه باید بهطور مستقل جذاب باشد و بینشها و تفسیرهای منحصر به فردی از رویدادها ارائه دهد. در نظر بگیرید کدام شخصیتها میتوانند دیالوگهای داخلی جذاب و دیدگاههای پیچیدهای دربارهی داستان ارائه دهند.
نمایش متوازن. اطمینان حاصل کنید که همه شخصیتهای دیدگاه نقشهای قابل توجهی در داستان دارند و اقدامها، پیامدها و واکنشهای مهمی به اقدامهای دیگر شخصیتها نشان میدهند. از گنجاندن شخصیتهای دیدگاه که تنها بهطور مختصر یا نادر ظاهر میشوند، خودداری کنید، زیرا این میتواند جریان روایت را مختل کند. هدف، توزیع متوازن "زمان صفحه" بین شخصیتهای دیدگاه انتخابی شماست و حضور آنها را در طول داستان در فواصل نسبتاً منظم حفظ کنید.
2. روایت اول شخص: دیدگاه صمیمی اما محدود
قدرت روایت اول شخص در صدای راوی شماست؛ صدای خود را طوری بسازید که نه تنها در آنچه میگوید بلکه در نحوهی بیان آن نیز شخصیت او را منعکس کند.
فوریت و صدا. روایت اول شخص صمیمیت بینظیری با افکار و احساسات راوی ارائه میدهد. این نوع روایت صدای منحصر به فردی را فراهم میکند که شخصیت، پیشینه و دیدگاه شخصیت را منعکس میکند. این دیدگاه در انتقال واکنشهای فوری و دنیای درونی راوی عالی است و ارتباط قوی بین خواننده و شخصیت ایجاد میکند.
محدودیتها و چالشها. با این حال، روایت اول شخص با محدودیتهای ذاتی همراه است. داستان به آنچه راوی میداند، تجربه میکند و درک میکند محدود میشود. این میتواند دامنه اطلاعات موجود برای خواننده را محدود کند و ممکن است نیاز به راهحلهای خلاقانه برای انتقال عناصر مهم داستان داشته باشد. علاوه بر این، روایت اول شخص میتواند برای نویسندگان چالشبرانگیز باشد، زیرا نیاز به صدای شخصیت ثابت و قابل باور در طول کل روایت دارد.
3. روایت سوم شخص: دیدگاه انعطافپذیر با فواصل متغیر
روایت سوم شخص مزایای بیشتری از انعطافپذیری، دامنهی خارجی و عینیت را دارد، اما ممکن است کمتر فوری و فردیتر از اول شخص باشد.
دیدگاه چندمنظوره. روایت سوم شخص دامنهای از امکانات را ارائه میدهد، از سوم شخص نزدیک (که دسترسی صمیمی به افکار یک شخصیت را فراهم میکند) تا سوم شخص دور (که دیدگاهی بیشتر جدا و مشاهدهگرانه ارائه میدهد). این انعطافپذیری به نویسندگان اجازه میدهد تا فاصلهی روایتی را بهطور لازم تنظیم کنند و هم بینشهای داخلی و هم مشاهدات خارجی را فراهم کنند.
تعادل بین عینیت و صمیمیت. روایت سوم شخص میتواند دیدگاه عینیتری از رویدادها و شخصیتها ارائه دهد و زمینهی وسیعتری و دیدگاههای متعددی را فراهم کند. با این حال، همچنین میتواند به عمق افکار و احساسات شخصیتها نفوذ کند و با صمیمیت روایت اول شخص رقابت کند. چالش در یافتن تعادل مناسب بین این جنبهها برای برآورده کردن نیازهای داستان شماست.
4. چندین شخصیت دیدگاه سوم: تعادل بین دیدگاههای مختلف
اگر از بیش از یک شخصیت دیدگاه استفاده میکنید، مهم است که خوانندگان این موضوع را نسبتاً زود در داستان بدانند.
دیدگاههای متنوع. استفاده از چندین شخصیت دیدگاه سوم اجازه میدهد تا روایت غنی و چندوجهی با ارائه داستان از دیدگاههای مختلف شخصیتها شکل بگیرد. این رویکرد میتواند دیدگاه جامعتری از رویدادها ارائه دهد، جنبههای مختلف داستان را فاش کند و شخصیتهای متعددی را بهطور عمیق توسعه دهد.
وضوح و تعادل. هنگام استفاده از چندین شخصیت دیدگاه، ضروری است که این رویکرد را در اوایل داستان مشخص کنید تا انتظارات خواننده را تنظیم کنید. شخصیتهای دیدگاه خود را در چند صحنه یا فصل اول معرفی کنید و یک چرخش متوازن در طول روایت حفظ کنید. اطمینان حاصل کنید که هر تغییر دیدگاه بهوضوح نشان داده شده و هدفی در پیشبرد داستان یا عمیقتر کردن توسعه شخصیت دارد.
5. طراحیهای ساختاری برای رمانهای چند شخصیت دیدگاه: سازماندهی روایتهای پیچیده
طراحی ساختاری یک روش رسمی برای سازماندهی یک رمان طولانی با چند شخصیت دیدگاه است.
چارچوبهای سازمانی. طراحیهای ساختاری مختلف میتوانند به سازماندهی روایتهای چند شخصیت دیدگاه کمک کنند:
- دیدگاههای بهطور منظم تکرار شونده: چرخش در شخصیتهای دیدگاه بهطور منظم
- بخشهای زمانی: تقسیم روایت به بخشهای مبتنی بر زمان
- صحنههای موازی: نوبتگیری بین دو یا چند داستان همزمان
تقویت انسجام. این ساختارها میتوانند حس ریتم و انتظار را برای خوانندگان فراهم کنند و پیگیری روایتهای پیچیده با دیدگاههای متعدد را آسانتر کنند. آنها همچنین میتوانند به نویسندگان کمک کنند تا تعادل بین شخصیتهای دیدگاه مختلف را حفظ کرده و اطمینان حاصل کنند که هر قوس داستانی شخصیت بهطور مداوم در طول رمان توسعه مییابد.
6. انتقالهای دیدگاه: حفظ تغییرات نرم در دیدگاه
انتقالهای نرم بین فواصل ضروری است.
تغییرات تدریجی. هنگام انتقال بین دیدگاههای مختلف یا فواصل روایتی، هدف، تغییرات نرم و تدریجی بهجای پرشهای ناگهانی است. این میتواند با:
- حرکت از فاصلهی میانه برای رسیدن به دیدگاههای نزدیک یا دور (یا برعکس)
- تغییر پاراگرافها یا صحنهها هنگام تغییر دیدگاه
- بازنویسی بخشها برای حفظ فاصله یا دیدگاه ثابت
جهتگیری خواننده. انتقالهای واضح به خوانندگان کمک میکند تا به دیدگاههای جدید بدون سردرگمی عادت کنند. از نشانههای زمینهای، صداهای متمایز شخصیت یا نشانگرهای صریح برای علامتگذاری تغییرات دیدگاه استفاده کنید. این امر جریان روایت را حفظ کرده و از سردرگمی یا جدایی خوانندگان از داستان جلوگیری میکند.
7. انتخاب دیدگاه اوج: تقویت معنای مرکزی داستان
چه میخواهید داستان شما به چه معنا باشد؟ چه تأثیری میخواهید بر خوانندگان بگذارید؟ در ذهن شما، قلب این داستان چیست؟ دیدگاه اوج را به شخصیتی بدهید که آن را تجسم میکند.
انتخاب استراتژیک دیدگاه. انتخاب دیدگاه برای اوج میتواند بهطور قابل توجهی بر معنای کلی و تأثیر داستان شما تأثیر بگذارد. شخصیتی را انتخاب کنید که دیدگاه او بهترین تقویتکنندهی تمها، تعارضات یا پیامهای مرکزی روایت شما باشد. این انتخاب میتواند جنبههای خاصی از داستان را تأکید کند و برداشتهای نهایی خوانندگان را هدایت کند.
تأثیر عاطفی. در نظر بگیرید کدام دیدگاه شخصیت، تجربهای عاطفیترین برای اوج داستان فراهم میکند. این ممکن است شخصیتی باشد که بیشترین تحول را تجربه کرده، با بزرگترین چالشها روبهرو شده یا دیدگاه او بیشترین بینش را در مورد حل داستان ارائه میدهد.
8. مقدمهها، پسگفتارها و فصلهای میانمدت: گسترش امکانات روایتی
فصلهای میانمدت میتوانند راهحلی خوب باشند زمانی که داستان شما حتی برای یک رمان چند شخصیت دیدگاه بیش از حد باشد.
ابزارهای روایتی اضافی. مقدمهها، پسگفتارها و فصلهای میانمدت میتوانند دامنهی روایت شما را فراتر از ساختار اصلی دیدگاه گسترش دهند:
- مقدمهها: اطلاعات پسزمینهی حیاتی را معرفی کرده یا کنجکاوی ایجاد کنند
- پسگفتارها: پایانبندی یا اشاره به تحولات آینده
- فصلهای میانمدت: ارائهی دیدگاهها یا اطلاعات اضافی خارج از روایت اصلی
استفاده استراتژیک. این عناصر باید بهطور معقولی برای تقویت داستان بدون مختل کردن جریان آن استفاده شوند. آنها میتوانند زمینه، دامنهی روایت را گسترش دهند یا بینشهایی ارائه دهند که در ساختار اصلی دیدگاه نمیگنجند. با این حال، باید بهوضوح از روایت اصلی متمایز شوند و تنها زمانی استفاده شوند که افزودن آنها بهطور قابل توجهی داستان کلی را تقویت کند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب شخصیتها، احساسات و دیدگاه با استقبال مثبت عمدهای مواجه شده است و خوانندگان از مشاورههای عملی آن در زمینهی توسعه شخصیت، عمق احساسی و تکنیکهای دیدگاه قدردانی میکنند. بسیاری از نویسندگان جوان و نویسندگان با تجربه این کتاب را مفید میدانند و از تمرینها و مثالهای ارائه شده در آن بهرهمند میشوند. برخی از منتقدان اشاره میکنند که هرچند محتوای کتاب ممکن است برای نویسندگان باتجربه آشنا باشد، اما بینشهای ارزشمندی برای بهبود مهارتهای داستانگویی ارائه میدهد. چند انتقاد نیز به محتوای تکراری و مشکلات گاهبهگاه در ترجمهی نسخههای غیرانگلیسی اشاره دارد.