Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
Democracy

Democracy

The God That Failed
توسط Hans-Hermann Hoppe 2001 304 صفحات
4.15
2k+ امتیازها
گوش دادن
Try Full Access for 7 Days
Unlock listening & more!
Continue

نکات کلیدی

۱. سلطنت در برابر دموکراسی: حکومت خصوصی در مقابل حکومت عمومی

تحول تاریخی جهان از رژیم کهن حکام سلطنتی یا شاهزاده‌ها به عصر جدید دموکراتیک-جمهوری با انتخاب یا تعیین مردمی حکام، همچنین می‌تواند به‌عنوان گذار از مسیر اتریش و روش اتریشی به مسیر آمریکا و روش آمریکایی توصیف شود.

تغییری بنیادین. جنگ جهانی اول نقطه عطفی بود که گذار از حکومت سلطنتی به جمهوری دموکراتیک را در جهان غرب تکمیل کرد. پیش از ۱۹۱۴، اروپا تحت سلطه سلطنت‌ها بود؛ اما تا ۱۹۱۸، بیشتر آن‌ها از میان رفتند یا به نمادهای تشریفاتی تبدیل شدند و جای خود را به جمهوری‌هایی با حق رأی عمومی دادند. این تغییر صرفاً سیاسی نبود، بلکه نمایانگر دگرگونی در ذات مالکیت حکومت بود.

خصوصی در برابر عمومی. سلطنت به‌عنوان مالکیت خصوصی حکومت تعریف می‌شود؛ جایی که حاکم به‌طور شخصی دستگاه دولت و قلمرو آن را مالک است و آن را به‌مثابه ملک خصوصی خود می‌داند که از طریق ارث به نسل بعد منتقل می‌شود. در مقابل، دموکراسی مالکیت عمومی حکومت است که دولت به‌عنوان دارایی عمومی تلقی می‌شود و توسط سرپرستان موقت (مقامات منتخب) اداره می‌شود که مالک شخصی آن نیستند. این تمایز کلیدی برای درک انگیزه‌ها و نتایج متفاوت آن‌هاست.

تقابل ایدئولوژیک. این گذار ناشی از تقابل ایدئولوژیک بود که به‌ویژه در اتریش سلطنتی و آمریکا جمهوری‌خواه تحت رهبری وودرو ویلسون تجلی یافت. ویلسون مدافع ایجاد جهانی امن برای دموکراسی بود و سلطنت‌ها را ذاتاً شر می‌دانست. این شور ایدئولوژیک جنگ جهانی اول را از یک منازعه سرزمینی به جنگی تمام‌عیار برای تغییر رژیم تبدیل کرد که منجر به فروپاشی امپراتوری‌ها و ظهور دولت‌های دموکراتیک شد.

۲. منطق اقتصادی سلطنت: مدیریت بلندمدت

به‌عنوان مالک خصوصی حکومت، حاکم علاقه‌مند است که به‌صورت انگلی از اقتصاد غیر دولتی رو به رشد، مولد و شکوفا بهره‌برداری کند، زیرا این امر بدون هیچ تلاشی از جانب او، ثروت و رفاه شخصی‌اش را نیز افزایش می‌دهد.

انگیزه‌های مالک. به‌عنوان مالک خصوصی کشور، پادشاه تمایل دارد ارزش بلندمدت «ملک» خود (کشور) را به حداکثر برساند. این امر افق برنامه‌ریزی طولانی‌تر و ترجیح زمانی پایین‌تری نسبت به حاکم موقت ایجاد می‌کند. او مستقیماً از شکوفایی کشور سود می‌برد و از سقوط آن متضرر می‌شود، بنابراین انگیزه دارد که به‌عنوان مدیری دقیق عمل کند.

اعتدال در بهره‌کشی. اگرچه پادشاه انحصارگر است و از طریق مالیات از مردم بهره‌برداری می‌کند، مالکیت خصوصی‌اش محدودیتی در این بهره‌کشی ایجاد می‌کند. مالیات یا مقررات بیش از حد ظرفیت تولید اقتصاد را کاهش می‌دهد و در نهایت ارزش سرمایه‌ای پادشاهی و درآمد آینده او را کم می‌کند. بنابراین، به نفع اوست که بهره‌کشی را نسبتاً پایین نگه دارد تا پایه مالیاتی رو به رشد حفظ شود.

امتیاز انحصاری. ماهیت انحصاری سلطنت که تنها خانواده حاکم از مالیات بهره‌مند می‌شوند، تمایز طبقاتی واضحی میان حاکمان و مردم ایجاد می‌کند. این آگاهی طبقاتی در میان مردم باعث مقاومت بیشتر آن‌ها در برابر افزایش قدرت و مالیات دولت می‌شود و به اعتدال در تمایلات بهره‌کشی پادشاه کمک می‌کند.

۳. منطق اقتصادی دموکراسی: بهره‌کشی کوتاه‌مدت

در تضاد آشکار، سرپرست دولت در حکومت ریاست‌جمهوری مسئول بدهی‌های ایجاد شده در دوره تصدی خود نیست.

انگیزه‌های سرپرست. برخلاف پادشاه، حاکم دموکراتیک (سرپرست موقت) مالک ارزش سرمایه‌ای دولت نیست و تنها از استفاده کنونی آن بهره‌مند است. این امر انگیزه‌ای برای حداکثرسازی سود کوتاه‌مدت (درآمد و قدرت فعلی) حتی به قیمت کاهش ارزش بلندمدت ایجاد می‌کند. آنچه اکنون مصرف نکند یا بهره نبرد، ممکن است هرگز به دست نیاورد.

مصرف سرمایه. مالکیت عمومی که فاقد قیمت‌های بازار برای دارایی‌های دولتی است، محاسبه اقتصادی را غیرممکن می‌سازد و به مصرف سرمایه منجر می‌شود. حاکم دموکراتیک هیچ سهم شخصی در حفظ یا افزایش ارزش بلندمدت کشور ندارد. چرا باید «ملک دولت» را حفظ کند وقتی افزایش ارزش آن نمی‌تواند به‌صورت خصوصی برداشت شود، اما درآمد فعلی بیشتر می‌تواند؟

افزایش بدهی و تورم. حاکمان دموکراتیک در ایجاد بدهی محدودیت کمتری دارند زیرا مسئولیت آن بر دوش دولت‌ها و مالیات‌دهندگان آینده است، نه خودشان. همچنین انگیزه قوی‌تری برای افزایش عرضه پول دارند، چرا که از افزایش فوری قدرت خرید بهره‌مند می‌شوند، در حالی که کاهش ارزش پول در آینده دیگران را متضرر می‌کند. این امر به افزایش بدهی و تورم در دموکراسی منجر می‌شود.

۴. شواهد تاریخی: دموکراسی بهره‌کشی را افزایش می‌دهد

با آغاز عصر دموکراتیک-جمهوری، روند قبلی [کاهش نرخ بهره] متوقف شد و جهت آن تغییر کرد، به‌گونه‌ای که اروپا و آمریکا در قرن بیستم به تمدن‌های رو به افول تبدیل شدند.

کاهش قابل اندازه‌گیری. پیش‌بینی‌های نظری درباره گرایش ذاتی دموکراسی به افزایش بهره‌کشی با داده‌های تاریخی پس از جنگ جهانی اول تأیید می‌شود.

  • مالیات‌ها: هزینه‌های دولت به‌عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی از ۵ تا ۱۵ درصد در دوران سلطنت به ۵۰ درصد یا بیشتر در دموکراسی‌ها افزایش یافت.
  • اشتغال: اشتغال دولتی از کمتر از ۳ درصد نیروی کار به ۱۵ تا ۲۰ درصد افزایش یافت.
  • پول: استاندارد طلا جای خود را به پول فیات داد که منجر به تورم بی‌سابقه و کاهش ارزش ارز شد.
  • بدهی: بدهی دولت که در دوران سلطنت معمولاً در زمان صلح کاهش می‌یافت، در دموکراسی‌ها به‌طور مداوم افزایش یافته است.

فرسایش قانون. ماهیت قانون از اصول کشف‌شده و غیرقابل تغییر (قانون خصوصی) به قوانین انعطاف‌پذیر و ساخته شده توسط دولت (قانون عمومی) تغییر کرد. این تغییر که مأموران دولت را بالاتر از قانون قرار داد، به سیل مقرراتی انجامید که همه جنبه‌های زندگی را تحت تأثیر قرار داد و عدم قطعیت قانونی و تضعیف حقوق مالکیت را به همراه داشت.

نیروهای ضدتمدنی. این افزایش بهره‌کشی با افزایش ترجیح زمانی اجتماعی و روند ضدتمدنی مرتبط است، همان‌طور که در بخش‌های دیگر اشاره شده است. سوابق تاریخی نشان می‌دهد که عصر دموکراسی با افزایش سیستماتیک قدرت دولت و کاهش امنیت مالکیت خصوصی همراه بوده است.

۵. دموکراسی و افزایش گرایش به زمان حال

با کاهش همزمان عرضه کالاهای فعلی و آینده مورد انتظار، نقض حقوق مالکیت دولتی نه تنها نرخ‌های ترجیح زمانی را افزایش می‌دهد، بلکه منحنی‌های ترجیح زمانی را نیز جابه‌جا می‌کند.

تأثیر بر ترجیح زمانی. نقض حقوق مالکیت توسط دولت، برخلاف جرم و جنایت، مشروع و مستمر است. این ماهیت نهادی به این معناست که قربانیان نمی‌توانند از خود دفاع کنند و باید انتظار نقض‌های آینده را داشته باشند. این امر نرخ بازده مورد انتظار اقدامات مولد و آینده‌نگر را کاهش می‌دهد و همه را به گرایش بیشتر به زمان حال سوق می‌دهد.

کاهش تمایز طبقاتی. دموکراسی تمایز میان حاکمان و مردم را محو می‌کند و توهم خودحکومتی ایجاد می‌کند. این امر مقاومت عمومی در برابر قدرت و بهره‌کشی دولت را تضعیف می‌کند. هر کسی می‌تواند بالقوه به طبقه حاکم بپیوندد، که همبستگی میان مردم را کاهش داده و آن‌ها را نسبت به گسترش دولت کمتر هوشیار می‌سازد.

شاخص‌های اجتماعی. این افزایش گرایش به زمان حال در شاخص‌های اجتماعی مختلف از آغاز عصر دموکراسی منعکس شده است:

  • نرخ بهره: نرخ‌های بهره حداقلی که قرن‌ها کاهش یافته بودند، متوقف شده و حتی افزایش یافته‌اند.
  • خانواده: فروپاشی خانواده افزایش یافته است (طلاق، تولد خارج از ازدواج، تک‌والدینی) و نرخ تولد کاهش یافته است.
  • پس‌انداز: نرخ پس‌انداز شخصی با وجود افزایش درآمدها، راکد یا کاهش یافته است.
  • جرم: نرخ جرم، به‌ویژه جرایم جدی، روند افزایشی سیستماتیکی داشته است.

تسریع زوال. توزیع مجدد ذاتی دموکراسی (یارانه دادن به «آسیب‌ها») این روند را تسریع می‌کند، رفتارهای زمان‌حال‌محور را تشویق و رفتارهای آینده‌نگر را تنبیه می‌کند که به زوال تدریجی تمدن می‌انجامد.

۶. دموکراسی به‌مثابه ماشین توزیع مجدد

رأی یک‌نفر-یک‌صدا همراه با «ورود آزاد» به حکومت دموکراتیک به این معناست که هر فرد و دارایی شخصی‌اش در دسترس و قابل تصاحب توسط دیگران قرار می‌گیرد.

تراژدی منابع مشترک. دموکراسی تراژدی منابع مشترک برای مالکیت خصوصی ایجاد می‌کند. با حق رأی عمومی و ورود آزاد به حکومت، اکثریت «ندارها» قدرت رأی دادن برای توزیع مجدد ثروت و درآمد از اقلیت «داراها» را دارند. این روندی بی‌وقفه از مصادره را به حرکت درمی‌آورد.

یارانه دادن به «آسیب‌ها». توزیع مجدد، صرف‌نظر از هدف آن، به معنای گرفتن از تولیدکنندگان/مالکان و دادن به غیرتولیدکنندگان/غیرمالکان است. این امر انگیزه تولید را کاهش و انگیزه غیرتولید را افزایش می‌دهد. یارانه دادن به شرایط یا رفتارهای نامطلوب منجر به افزایش آن‌ها می‌شود:

  • یارانه دادن به فقر، فقر را افزایش می‌دهد.
  • یارانه دادن به بیکاری، بیکاری را افزایش می‌دهد.
  • یارانه دادن به مادری مجرد، تولد خارج از ازدواج و طلاق را افزایش می‌دهد.
  • یارانه دادن به بیماری و ناتوانی، آن‌ها را افزایش می‌دهد.
  • یارانه دادن به سیاستمداران و کارمندان دولتی، هدررفت و انگل‌گری را افزایش می‌دهد.

زوال خودتسریع. این روند خودتسریع است. با افزایش تعداد وابستگان به توزیع مجدد، پایه مالیاتی کاهش می‌یابد و مالیات بر تولیدکنندگان باقی‌مانده افزایش می‌یابد که انگیزه تغییر از تولید به غیرتولید را تقویت می‌کند و به افزایش ترجیح زمانی و زوال تمدن می‌انجامد.

۷. دولت: انحصار حفاظت، نه حافظ آن

سازمان حفاظت تأمین شده با مالیات تناقضی در عبارات است، زیرا این سازمان حافظ مالکیت است که خود به مصادره منجر می‌شود و ناگزیر به افزایش مالیات و کاهش حفاظت می‌انجامد.

اسطوره هابزی. باور به ضرورت دولت برای حفاظت، اسطوره‌ای بیش نیست. دولت به‌عنوان انحصارگر اجباری قلمرو و مالیات تعریف می‌شود. این موقعیت انحصاری ذاتاً با هدف ارائه حفاظت در تضاد است.

ناکارآمدی انحصار. مانند هر انحصارگر دیگری، دولت به‌عنوان تنها ارائه‌دهنده حفاظت، ناگزیر قیمت (مالیات) را افزایش و کیفیت خدمت را کاهش می‌دهد. مأموران دولت با انگیزه منافع شخصی و قدرت مالیات، هزینه‌های حفاظت را به حداکثر و حفاظت واقعی را به حداقل می‌رسانند.

انحراف عدالت. انحصار قضایی به این معناست که دولت قاضی نهایی در همه اختلافات، از جمله موارد مربوط به خود است. این امر به انحراف عدالت به نفع دولت منجر می‌شود. تعریف مالکیت و حقوق به‌طور مداوم تغییر می‌کند تا قدرت دولت افزایش یابد، نه برای حفاظت از شهروندان.

گزینه جایگزین: امنیت خصوصی. حفاظت و امنیت خدماتی هستند که می‌توان و باید توسط شرکت‌های خصوصی و رقابتی ارائه شوند. در بازار آزاد، شرکت‌های بیمه با انگیزه سود و زیان، خدمات حفاظت و داوری را به مشتریان داوطلب ارائه می‌دهند که منجر به هزینه کمتر و کیفیت بالاتر امنیت نسبت به هر انحصار دولتی می‌شود.

۸. تمرکزگرایی در برابر تمرکززدایی: تأثیر بر رفاه

ادغام سیاسی شامل گسترش قلمرو قدرت مالیاتی و تنظیم مالکیت دولت (مصادره) است. ادغام اقتصادی گسترش تقسیم کار بین فردی و منطقه‌ای و مشارکت در بازار است.

پدیده‌های متمایز. تمرکز سیاسی (گسترش دولت) و ادغام اقتصادی (گسترش بازار) فرآیندهایی اساساً متفاوت و اغلب متضاد هستند. قدرت دولت انگلی بر تولید است؛ گسترش آن از طریق مالیات و مقررات فعالیت بازار را محدود می‌کند.

تمرکززدایی، سرمایه‌داری را تقویت می‌کند. تاریخاً سرمایه‌داری و رشد اقتصادی در شرایط تمرکززدایی سیاسی شکوفا شده‌اند، مانند اروپا در قرون وسطی با شهر-دولت‌ها و شاهزاده‌نشین‌های رقیب. رقابت میان دولت‌های کوچک‌تر توانایی آن‌ها را در وضع مالیات و مقررات بیش از حد محدود می‌کرد، زیرا مردم می‌توانستند با مهاجرت به حوزه‌های کمتر سرکوبگر رأی خود را با پاهایشان بدهند.

تمرکزگرایی رفاه را کاهش می‌دهد. با بزرگ‌تر شدن دولت‌ها و کاهش رقبا، انگیزه برای لیبرالیسم داخلی کاهش می‌یابد. نزدیک شدن به دولت جهانی واحد، امکان مهاجرت را کاملاً از بین می‌برد و بهره‌کشی حداکثری را ممکن می‌سازد. ظهور دولت‌گرایی جهانی در قرن بیستم تحت هژمونی آمریکا با افزایش قدرت دولت و رکود اقتصادی همراه بوده است.

جدایی به‌عنوان نیروی مقابله. جدایی با تقسیم دولت‌های بزرگ به واحدهای کوچک‌تر، رقابت سیاسی و تهدید مهاجرت را بازمی‌گرداند و دولت‌ها را مجبور می‌کند برای حفظ شهروندان مولد، سیاست‌های لیبرال‌تری اتخاذ کنند.

۹. جدایی: نیروی پیش‌رونده علیه تمرکزگرایی

جدایی تنوع قومی، زبانی، مذهبی و فرهنگی را افزایش می‌دهد، در حالی که قرن‌ها تمرکزگرایی صدها فرهنگ متمایز را از میان برده است.

رأی علیه اکثریت‌گرایی. جدایی ذاتاً عملی ضددموکراتیک و ضد اکثریت‌گرایی است، زیرا گروه کوچکی از گروه بزرگ‌تر جدا می‌شود. این امر آن را با اصل مالکیت خصوصی و تمرکززدایی هماهنگ می‌سازد، نه کنترل عمومی و تمرکز.

ترویج همکاری داوطلبانه. جدایی جایگزین ادغام اجباری (تحمیل شده توسط دولت‌های متمرکز) با جدایی و همکاری داوطلبانه می‌شود. این امکان coexistence مسالمت‌آمیز گروه‌های فرهنگی، قومی و مذهبی را فراهم می‌کند که همسایگان و قوانین خود را انتخاب می‌کنند و همکاری از راه دور (تجارت آزاد) را به جای تعارض ناشی از نزدیکی اجباری ترویج می‌دهد.

انگیزه برای لیبرالیسم. قلمروهای کوچک‌تر و جدا شده فشار بیشتری برای اتخاذ سیاست‌های لیبرال (مالیات پایین، مقررات حداقلی، تجارت آزاد) دارند تا ساکنان و سرمایه مولد را جذب و حفظ کنند، زیرا هزینه مهاجرت برای افراد در حوزه‌های کوچک‌تر کمتر است.

ادغام پولی. جدایی گسترده احتمالاً به کنار گذاشتن ارزهای ملی فیات و بازگشت به استاندارد پول کالایی بین‌المللی مانند طلا منجر می‌شود که ادغام پولی واقعی و ثبات را ترویج می‌کند.

۱۰. تجارت آزاد در برابر ادغام اجباری: خطای مهاجرت

آزادی همراه با مهاجرت به معنای مهاجرت با دعوت خانوارها و شرکت‌های خصوصی نیست، بلکه به معنای تهاجم ناخواسته یا ادغام اجباری است؛ و محدودیت مهاجرت در واقع به معنای حفاظت از خانوارها و شرکت‌های خصوصی در برابر تهاجم ناخواسته و ادغام اجباری است.

قیاس نادرست. باور رایج که تجارت آزاد مستلزم مهاجرت آزاد است، بر قیاسی نادرست استوار است. تجارت آزاد به معنای تبادل داوطلبانه کالاها با دعوت مالکین خصوصی است. اما مهاجرت شامل حرکت افراد است که ممکن است بدون دعوت وارد شوند.

مالکیت خصوصی مستلزم محرومیت است. در جامعه‌ای مبتنی بر مالکیت خصوصی

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

4.15 از 5
میانگین از 2k+ امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب «دموکراسی: خدایی که شکست خورد» با نظرات متفاوتی مواجه شده است. بسیاری از منتقدان، نقدهای هوپه بر دموکراسی و استدلال‌های او در حمایت از پادشاهی و آنارکو-کاپیتالیسم را تأمل‌برانگیز و مستند می‌دانند. در مقابل، برخی معتقدند که دیدگاه‌های او دارای اشکالاتی جدی، غیرعملی و حتی بالقوه خطرناک است. عده‌ای از تفکر غیرمتعارف او استقبال می‌کنند، در حالی که برخی دیگر دیدگاه‌هایش درباره نژاد و فرهنگ را توهین‌آمیز می‌پندارند. سبک نگارش کتاب نیز به دلیل تکرار و پیچیدگی مورد انتقاد قرار گرفته است. در مجموع، خوانندگان این اثر را اثری بحث‌برانگیز اما از نظر فکری تحریک‌کننده می‌دانند که به چالش کشیدن اندیشه‌های سیاسی مرسوم می‌پردازد.

Your rating:
4.57
1 امتیازها

درباره نویسنده

هانس-هرمان هوپه، اقتصاددان و فیلسوف سیاسی آلمانی‌تبار آمریکایی است که به‌خاطر فعالیت‌هایش در حوزه اقتصاد اتریشی، نظریه لیبرتارینیسم و آنارکو-کاپیتالیسم شناخته می‌شود. هوپه که شاگرد یورگن هابرماس بوده و تحت تأثیر موری راثبارد قرار گرفته است، سابقه تدریس در دانشگاه نوادا، لاس‌وگاس را دارد و به‌عنوان پژوهشگر برجسته در مؤسسه لودویگ فون میز فعالیت می‌کند. دیدگاه‌های بحث‌برانگیز او درباره دموکراسی، سلطنت و مالکیت خصوصی، وی را به چهره‌ای جنجالی در میان جریان‌های لیبرتارین تبدیل کرده است. از دیگر آثار مهم هوپه می‌توان به کتاب‌های «نظریه‌ای درباره سوسیالیسم و سرمایه‌داری» و «اقتصاد و اخلاق مالکیت خصوصی» اشاره کرد. نظریه‌های او در زمینه مهاجرت و محافظه‌کاری فرهنگی، انتقاداتی را هم از درون و هم از بیرون جنبش‌های لیبرتارین به دنبال داشته است.

Listen to Summary
0:00
-0:00
1x
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
Select Speed
1.0×
+
200 words per minute
Home
Library
Get App
Create a free account to unlock:
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Recommendations: Personalized for you
Ratings: Rate books & see your ratings
100,000+ readers
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
All summaries are free to read in 40 languages
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 4
📜 Unlimited History
Free users are limited to 4
📥 Unlimited Downloads
Free users are limited to 1
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on May 22,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
100,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Try Free & Unlock
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Scanner
Find a barcode to scan

Settings
General
Widget
Loading...