نکات کلیدی
1. ادراک ما تحت تأثیر تجربه، زمینه و اهداف قرار دارد
آنچه ما درک میکنیم، بازتاب دقیقی از محیط ما نیست. این ادراک تحت تأثیر حداقل سه عامل قرار دارد: تجربههای گذشته، زمینهی کنونی و اهداف آینده.
تجربه، ادراک را شکل میدهد. مغز ما ورودیهای حسی را بر اساس تجربیات قبلی تفسیر میکند که منجر به پدیدههایی مانند:
- پیشزمینهسازی ادراکی: ما اشیایی را که به تازگی دیدهایم، راحتتر شناسایی میکنیم
- چارچوبهای ذهنی: جزئیات گمشده را بر اساس الگوهای آشنا پر میکنیم
- عادتپذیری: نسبت به محرکهای تکراری کمتر حساس میشویم
زمینه، تفسیر را تحت تأثیر قرار میدهد. ورودی حسی یکسان میتواند بسته به:
- عناصر بصری اطراف
- نشانههای شنیداری
- زمینه فرهنگی
- حالت عاطفی
اهداف، توجه را هدایت میکنند. اهداف کنونی ما به عنوان یک فیلتر عمل میکنند و باعث میشوند که:
- اطلاعات مرتبط با هدف را راحتتر متوجه شویم
- جزئیات غیرمرتبط را نادیده بگیریم، حتی اگر واضح باشند (کوری توجهی)
- محرکهای مبهم را به گونهای تفسیر کنیم که با اهداف ما همراستا باشد
2. بینایی برای ساختار و کنتراست بهینهسازی شده است، نه روشنایی مطلق
بینایی ما برای تشخیص کنتراستها (لبهها) بهینهسازی شده است، نه روشنایی مطلق.
تشخیص لبهها کلیدی است. سیستم بینایی به شدت به:
- مرزهای بین مناطق روشن و تاریک
- تغییرات در رنگ یا بافت
- اشکال و خطوط اشیاء حساس است
تفاوتهای نسبی بیشتر از مطلقات اهمیت دارند. این توضیحدهندهی توهمات بصری است که در آن:
- همان سایهی خاکستری بسته به محیطش روشنتر یا تیرهتر به نظر میرسد
- ما میتوانیم اشیاء را در شرایط نوری مختلف شناسایی کنیم
ادراک رنگ پیچیده است. توانایی ما در تشخیص رنگها به عوامل زیر بستگی دارد:
- اندازهی ناحیهی رنگی
- رنگها و زمینههای اطراف
- سطح روشنایی کلی
این اصول تأثیرات مهمی بر طراحی رابط کاربری دارند:
- از کنتراست برای جلب توجه به عناصر مهم استفاده کنید
- به ترکیبهای رنگی توجه داشته باشید، بهویژه برای کاربرانی که دچار نقص بینایی رنگ هستند
- اطمینان حاصل کنید که اطلاعات تنها از طریق تفاوتهای ظریف رنگ منتقل نمیشود
3. بینایی محیطی ضعیف است اما عملکردهای مهمی دارد
بینایی محیطی ما تقریباً معادل نگاه کردن از طریق یک درب دوش یخزده است، و با این حال شما از توهم دیدن محیط اطراف به وضوح لذت میبرید.
بینایی مرکزی در مقابل بینایی محیطی. میدان بینایی انسان شامل:
- یک ناحیه کوچک با دقت بالا (فوویا) در مرکز
- یک ناحیه بسیار بزرگتر با وضوح پایین در محیط
با وجود این محدودیت، بینایی محیطی عملکردهای حیاتی دارد:
- هدایت حرکات چشم به سمت نواحی جالب
- تشخیص حرکت و تهدیدات بالقوه
- ارائه زمینه و حس آگاهی فضایی
تأثیرات بر طراحی رابط:
- اطلاعات مهم باید در نزدیکی مرکز میدان بینایی قرار گیرد
- از حرکت یا کنتراست در محیط برای جلب توجه در مواقع ضروری استفاده کنید
- به جزئیات دقیق در نواحی محیطی تکیه نکنید
- نحوهی توزیع اطلاعات در کل نمایشگر را در نظر بگیرید
4. خواندن یک مهارت غیرطبیعی است که به راحتی مختل میشود
خواندن یک مهارت مصنوعی است که ما از طریق آموزش سیستماتیک و تمرین یاد میگیریم، مانند نواختن ویولن، جالبسازی یا خواندن نت موسیقی.
خواندن یک مهارت آموخته شده است. بر خلاف زبان گفتاری، انسانها به طور طبیعی برای خواندن تکامل نیافتهاند:
- این مهارت نیاز به آموزش و تمرین صریح دارد
- مغز مدارهای عصبی موجود را برای این کار دوباره استفاده میکند
فرایند خواندن پیچیده است. این فرایند شامل:
- حرکات سریع چشم (ساکاد) بین نقاط تمرکز
- شناسایی اشکال حروف و فرمهای کلمات
- ادغام با نواحی پردازش زبان در مغز
عوامل زیادی میتوانند خواندن را مختل کنند:
- واژگان یا اصطلاحات ناآشنا
- نوعنگاری یا چیدمان ضعیف
- کنتراست پایین بین متن و پسزمینه
- عناصر بصری حواسپرتکن
برای حمایت از خواندن مؤثر در رابطها:
- از زبان واضح و آشنا استفاده کنید
- کنتراست و خوانایی خوبی را تضمین کنید
- متن را با سلسلهمراتب و ساختار واضح سازماندهی کنید
- متن و شلوغی بصری غیرضروری را به حداقل برسانید
5. توجه و حافظه محدودیتهای شدیدی دارند
حافظهی کوتاهمدت شامل موقعیتهایی است که در آن اطلاعات برای بازههای زمانی از یک کسری از ثانیه تا چند دقیقه حفظ میشود. حافظهی بلندمدت شامل موقعیتهایی است که در آن اطلاعات برای مدتهای طولانیتری حفظ میشود (مانند ساعتها، روزها، سالها و حتی عمرها).
حافظهی کاری محدود است. انسانها معمولاً میتوانند:
- تنها 3-5 مورد را در حافظهی کاری خود در یک زمان نگه دارند
- اطلاعات را بدون تمرین تنها برای چند ثانیه حفظ کنند
حافظهی بلندمدت وسیع اما ناقص است. این حافظه:
- مستعد تحریف و خاطرات کاذب است
- به شدت تحت تأثیر احساسات و تکرار قرار دارد
- بیشتر بر الگوهای کلی تمرکز دارد تا جزئیات خاص
تأثیرات بر طراحی رابط:
- وظایف پیچیده را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید
- اطلاعات واضح و مداوم دربارهی وضعیت سیستم ارائه دهید
- از شناسایی به جای یادآوری در صورت امکان استفاده کنید
- ابزارهای حافظهی خارجی (مانند لیستهای تاریخچه، ترجیحات ذخیرهشده) ارائه دهید
- برای وقفهها و از سرگیری وظایف طراحی کنید
6. ما مسیرهای آشنا را ترجیح میدهیم و در انجام اقدامات جدید دچار مشکل میشویم
یادگیری از تجربه و انجام اقدامات خوب آموخته شده آسان است، عمدتاً به این دلیل که نیاز به آگاهی مداوم یا توجه متمرکز ندارد و میتواند به صورت موازی انجام شود.
پردازش خودکار در مقابل پردازش کنترلشده. شناخت انسان در دو حالت عمل میکند:
- خودکار (سیستم 1): سریع، بیزحمت، ناخودآگاه
- کنترلشده (سیستم 2): کند، پرزحمت، آگاهانه
آشنایی، کارایی را به ارمغان میآورد. اقداماتی که به خوبی تمرین شدهاند، خودکار میشوند و اجازه میدهند:
- اجرا سریعتر باشد
- بار شناختی کمتری داشته باشد
- توانایی چندوظیفهای داشته باشد
اقدامات جدید چالشبرانگیز هستند. آنها نیاز به:
- توجه آگاهانه بیشتر
- تلاش ذهنی بیشتر
- اجرای کندتر و نرخ خطای بالاتر دارند
برای حمایت از کاربران، رابطها باید:
- از الگوها و کنوانسیونهای آشنا استفاده کنند
- مسیرهای واضحی برای وظایف رایج ارائه دهند
- راهنمایی برای اقدامات جدید یا پیچیده ارائه دهند
- اجازه یادگیری تدریجی و افزایش کارایی را فراهم کنند
7. تصمیمگیری به ندرت منطقی است و به راحتی تحت تأثیر قرار میگیرد
اقتصاددانان اغلب فرض میکنند که تصمیمگیری منطقی و پایدار است، اما تحقیقات نشان میدهد که تصمیمگیری انسانی به ندرت چنین است.
تعصبات شناختی بر تصمیمات تأثیر میگذارند. تعصبات رایج شامل:
- اجتناب از ضرر: ما از ضررها بیشتر از ارزش معادل سودها میترسیم
- اثر چارچوب: نحوهی ارائهی انتخابها بر تصمیمات ما تأثیر میگذارد
- هنجار در دسترس بودن: ما احتمال وقوع رویدادهایی را که به راحتی به یاد میآوریم، بیش از حد برآورد میکنیم
احساسات نقش مهمی ایفا میکنند. تصمیمات اغلب تحت تأثیر:
- احساسات و شهودهای درونی
- پاسخهای عاطفی فوری
- ارتباطات ناخودآگاه قرار دارند
زمینه، انتخابها را شکل میدهد. تصمیمات تحت تأثیر:
- تجربیات اخیر و پیشزمینهسازی
- فشار اجتماعی و هنجارها
- عوامل محیطی (مانند فشار زمانی، بار شناختی)
تأثیرات بر طراحی رابط:
- به تأثیر نحوهی ارائه اطلاعات بر تصمیمات توجه داشته باشید
- اطلاعات واضح و عینی برای حمایت از انتخابهای منطقی ارائه دهید
- جنبههای عاطفی تجربه کاربری را در نظر بگیرید
- ابزارهایی برای مقایسه گزینهها و تحلیل مزایا و معایب ارائه دهید
8. هماهنگی دست و چشم قوانین قابل پیشبینی را دنبال میکند
هرچه هدف شما در صفحه بزرگتر و نزدیکتر به نقطهی شروع شما باشد، سریعتر میتوانید به آن اشاره کنید.
قانون فیتس بر وظایف اشاره حاکم است. این قانون بیان میکند که:
- اهداف بزرگتر راحتتر و سریعتر قابل دستیابی هستند
- اهداف نزدیکتر راحتتر و سریعتر قابل دستیابی هستند
- رابطهی بین این دو لگاریتمی است، نه خطی
قانون هدایت بر وظایف پیگیری مسیر حاکم است. این قانون پیشبینی میکند که:
- مسیرهای وسیعتر راحتتر قابل پیمایش هستند
- مسیرهای کوتاهتر راحتتر قابل پیمایش هستند
این قوانین تأثیرات مهمی بر طراحی رابط دارند:
- کنترلهای پرکاربرد را بزرگتر و/یا نزدیکتر به نقاط شروع رایج قرار دهید
- فضای کافی بین عناصر قابل کلیک فراهم کنید تا از خطاها جلوگیری شود
- تعادل بین طراحی منوها (مانند خطی در مقابل شعاعی) را در نظر بگیرید
- حرکات و تعاملات کشیدن و رها کردن را بر اساس این اصول بهینهسازی کنید
9. سیستمهای پاسخگو باید الزامات زمانی خاصی را برآورده کنند
برای اینکه توسط کاربران به عنوان پاسخگو درک شوند، نرمافزارهای تعاملی باید این دستورالعملها را دنبال کنند: به اقدامات کاربر به سرعت پاسخ دهند، حتی اگر بازگشت پاسخ زمانبر باشد؛ درک کاربر از علت و معلول را حفظ کنند.
ادراک انسانی دارای محدودیتهای زمانی ذاتی است. آستانههای کلیدی شامل:
- 0.1 ثانیه: حد برای پاسخ فوری درک شده
- 1 ثانیه: حداکثر تأخیر قبل از اینکه کاربران احساس کنند که مختل شدهاند
- 10 ثانیه: حد توجه متمرکز بدون بازخورد
پاسخگویی برای رضایت کاربر حیاتی است. این شامل:
- ارائه بازخورد فوری برای اقدامات
- آگاه نگهداشتن کاربران دربارهی وضعیت سیستم
- اجازه دادن به وقفه و از سرگیری وظایف
استراتژیهایی برای بهبود پاسخگویی درک شده:
- از نشانگرهای بصری برای وضعیت سیستم استفاده کنید (مانند نوارهای پیشرفت، چرخشها)
- نمایش اطلاعات حیاتی را در اولویت قرار دهید
- پردازش پسزمینه و پیشبارگذاری را در صورت امکان انجام دهید
- عملیات طولانی را به مراحل کوچکتر و قابل قطع تقسیم کنید
با همراستا کردن رفتار سیستم با محدودیتهای ادراکی و شناختی انسان، طراحان میتوانند رابطهایی ایجاد کنند که احساس طبیعیتر، کارآمدتر و رضایتبخشتری برای استفاده داشته باشند.
آخرین بهروزرسانی::
FAQ
What's Designing with the Mind in Mind about?
- User Interface Design Focus: The book is a guide to understanding user-interface design through the lens of human psychology, emphasizing cognitive and perceptual influences on design.
- Psychological Principles: It delves into psychological principles like perception biases, memory limitations, and attention constraints that affect user interactions with interfaces.
- Practical Applications: Jeff Johnson provides practical advice on applying these principles to create more effective and user-friendly designs.
Why should I read Designing with the Mind in Mind?
- Enhance Design Skills: The book helps designers understand the psychological underpinnings of user behavior, leading to improved design choices.
- Evidence-Based Guidelines: It offers evidence-based guidelines to enhance usability and user experience in software and web design.
- Broader Understanding: Beneficial for anyone involved in human-computer interaction, it deepens understanding of user needs.
What are the key takeaways of Designing with the Mind in Mind?
- Cognitive Bias Awareness: Recognizing perception biases is crucial for designing interfaces that align with user expectations.
- Visual Structure Importance: Emphasizes the need for clear visual hierarchies in information presentation.
- Memory and Attention Limits: Guides designers to create systems that support users in managing cognitive load.
What are the best quotes from Designing with the Mind in Mind and what do they mean?
- Thoughtful Application: "User-interface design rules must be applied thoughtfully, not mindlessly," stresses understanding the rationale behind guidelines.
- Recognition vs. Recall: "Recognition is easy; recall is hard," highlights the need for designs that facilitate recognition.
- User Focus: "We focus on our goals and pay little attention to our tools," suggests interfaces should be intuitive and unobtrusive.
What are the main psychological principles discussed in Designing with the Mind in Mind?
- Perception Biases: Discusses how perceptions are influenced by past experiences, current context, and future goals.
- Gestalt Principles: Covers principles like proximity and similarity, explaining how users visually group information.
- Memory Types: Differentiates between short-term and long-term memory, emphasizing minimizing cognitive load.
How does Designing with the Mind in Mind address color vision limitations?
- Color Contrast Focus: Emphasizes using high contrast in designs to enhance visibility and comprehension.
- Color-Blindness Considerations: Discusses the prevalence of color-blindness and provides guidelines for accessible color use.
- Guidelines for Color Use: Offers practical advice on effectively using color in user interfaces.
What design strategies does Designing with the Mind in Mind recommend for improving user interfaces?
- Clear Visual Hierarchy: Advocates for creating a visual hierarchy for efficient navigation.
- Consistent Layouts: Emphasizes consistency in design elements to reduce cognitive load.
- Feedback Mechanisms: Highlights the importance of providing immediate and clear feedback for user actions.
How does Designing with the Mind in Mind explain the concept of "inattentional blindness"?
- Definition: Describes it as the phenomenon where users fail to notice objects when focused on a specific task.
- Real-World Examples: Provides examples like the "invisible gorilla" experiment to illustrate the concept.
- Design Implications: Helps designers create interfaces that draw attention to important elements.
What role does memory play in user interface design according to Designing with the Mind in Mind?
- Memory Limitations: Discusses how limited working memory affects user interactions.
- Recognition vs. Recall: Emphasizes designs should facilitate recognition rather than rely on recall.
- Use of External Aids: Suggests incorporating visual cues and reminders to aid users.
What is Fitts' Law as described in Designing with the Mind in Mind?
- Pointing Behavior: States that the time to move to a target is a function of distance and size.
- Design Implications: Suggests designing interface elements with adequate size and spacing.
- Formula Overview: Provides the formula T = a + b * log2(D/W) for calculating target selection time.
How does Designing with the Mind in Mind address the concept of responsiveness?
- Critical to User Satisfaction: Emphasizes responsiveness as crucial for user satisfaction.
- Timely Feedback: Discusses the need for immediate feedback to maintain user control and engagement.
- Design Guidelines: Provides guidelines for achieving responsiveness, like using busy indicators.
What are some common pitfalls in user interface design mentioned in Designing with the Mind in Mind?
- Ignoring User Feedback: Warns against neglecting user feedback, which can lead to frustration.
- Overcomplicating Interfaces: Advises against creating overly complex interfaces that increase cognitive load.
- Inconsistent Design Elements: Stresses the importance of consistency to avoid user confusion.
نقد و بررسی
کتاب طراحی با ذهن در ذهن عمدتاً نقدهای مثبتی دریافت میکند و به خاطر بینشهایش در روانشناسی شناختی و اصول طراحی رابط کاربری مورد تحسین قرار میگیرد. خوانندگان از مثالهای عملی و توضیحات علمی آن قدردانی میکنند. برخی آن را خشک یا قدیمی میدانند اما همچنان ارزشمند میدانند. بسیاری آن را به عنوان یک کتاب ضروری برای طراحان و توسعهدهندگان توصیه میکنند. منتقدان اشاره میکنند که میتوانست جامعتر و عملیتر باشد. به طور کلی، نقدکنندگان به دیدگاه منحصربهفرد کتاب در بهکارگیری علم شناختی در طراحی رابط کاربری ارزش مینهند، اگرچه برخی خواهان توصیههای عملیتر هستند.
Similar Books









