نکات کلیدی
۱. فقدان دانش ریشهی اصلی فلاکت است
بدون دانش، هوش از دست میرود، بدون هوش اخلاق نابود میشود و بدون اخلاق، تمام پویایی از بین میرود!
فولِه معتقد است که علت بنیادین رنج کشاورزان شودرا، فقدان عمدی دانش است. این نادانی موجب از دست رفتن هوش میشود که به نوبهی خود اخلاق و پویایی را فرسایش میدهد. بدون این ویژگیها، کشاورزان جایگاه اقتصادی خود را از دست داده و در فلاکت فرو میروند.
براهمنان کنترل دانش را در دست دارند. متن بیان میکند که براهمنان در طول تاریخ با استفاده از متون خودخواهانهای مانند مانوسامهیتا، آموزش را برای شودراها و آتیشودراها ممنوع کردهاند. این کنترل دانش، تسلط آنان را حفظ کرده و نادانی کشاورزان را دائمی ساخته است، به گونهای که آنها هدف آسانی برای استثمار شدهاند.
پیامدهای نادانی. این نادانی تحمیلی مانع از آن میشود که کشاورزان حقوق خود را بشناسند، امور مالی خود را مدیریت کنند، فنون بهتر کشاورزی را به کار گیرند یا در حکومت و جامعه به طور مؤثر شرکت کنند. آنها در برابر دستکاریهای مذهبی و استثمار اقتصادی آسیبپذیر باقی میمانند و وضعیت فلاکتبارشان ادامه مییابد.
۲. براهمنان به طور سیستماتیک کشاورزان را از طریق دین استثمار میکنند
نویسندگان متون مقدس آریایی و زیرک براهمنی چنان ماهرانه کشاورز را در دین خودخواهانهشان گرفتار کردهاند که از پیش از تولدش، هنگامی که مادرش عادت ماهانه میشود و مراسم گربهدهن انجام میگیرد، تا هنگام مرگش، چیزهای مختلفی از او غارت میشود.
استثمار در چرخه زندگی. براهمنان برای هر مرحله از زندگی کشاورز، از لقاح تا مرگ و پس از آن، مناسک مذهبی ترتیب دادهاند تا به بهانههای مختلف پول، غذا و کالا از او بگیرند. این مناسک که اغلب بر پایه ترس از بداقبالی یا وعدههای فضیلت استوارند، منابع اندک کشاورز را تخلیه میکنند.
نمونههایی از غارت مذهبی:
- دریافت هزینه برای مراسم دوران بارداری، تولد و مرگ (شراهدها)
- مطالبه دکشینا (هزینه) برای دعاها، برکتها و زیارت معابد
- برگزاری ضیافتهای براهمنی که کشاورزان غذا فراهم میکنند اما فقط باقیماندهها را دریافت میکنند
- استثمار کشاورزان در جشنها، زیارتها (یاتراها) و کسوفها
حفظ کنترل. این نظام مذهبی نه تنها ثروت را استخراج میکند بلکه اقتدار براهمنان را تقویت کرده و کشاورز را خرافی و وابسته نگه میدارد. کشاورزان به پرستش بتها، گاوها و مارها، باور به ارواح و جادو و اعتماد به شمنها به جای پزشکان آموزش داده میشوند که منابعشان را هدر داده و جانشان را به خطر میاندازد.
۳. ادارات دولتی تحت سلطه براهمنان کشاورزان را غارت میکنند
چون مأموران سفیدپوست دولت بیشتر در تجمل غرقاند، وقت کافی برای بررسی شرایط واقعی کشاورزان ندارند و به همین دلیل بیشتر ادارات دولتی تحت سلطه کارمندان براهمنی است.
بیتوجهی و همدستی. فولِه از مأموران سفیدپوست دولت بریتانیا به دلیل تنبلی و دنبال کردن تجمل انتقاد میکند که باعث غفلت آنها از شرایط واقعی کشاورزان شده است. این بیتوجهی اجازه میدهد کارمندان براهمنی ادارات دولتی را در دست گرفته و بدون کنترل کشاورزان نادان را استثمار کنند.
کنترل براهمنان در ادارات:
- کارمندان براهمنی اسناد دادگاه و اظهارات را به نفع رشوهدهندگان دستکاری میکنند.
- اختلافات بین کشاورزان بر سر زمین و حقآبه را تحریک میکنند.
- پروندهها را به تأخیر میاندازند و کشاورزان بیسواد را که نمیتوانند سیستم را درک کنند، اذیت میکنند.
- مدارک جعلی میسازند و در احکام نفوذ میکنند تا کشاورزان را جریمه یا محکوم کنند.
استثمار از طریق سیستم. این سلطه تضمین میکند که کشاورزان در وصول مالیات، اختلافات حقوقی و دسترسی به منابعی مانند آب با بیعدالتی مواجه شوند. حتی قوانین یا سیاستهای خیرخواهانه نیز توسط کارمندان براهمنی به نفع خودشان تحریف میشود و کشاورز را بیپول و بیپناه میگذارد.
۴. تسلط تاریخی: آریاییها شودراهای بومی را به بردگی گرفتند
پس از گذشت زمان طولانی، وقتی دیگر نمیتوانستند از میوههای جنگل نزدیک شهر زنده بمانند، به شکار و ماهیگیری روی آوردند و وقتی آن هم کافی نبود، شروع به کشاورزی کردند که بسیار مفید بود.
روایت تهاجم آریایی. فولِه شرح تاریخی ارائه میدهد که براهمنان آریایی، که از ایران آمده بودند، به هند حمله کرده و مردم بومی را که داسیوس، آستیکس و راکشاسا نامیده میشدند، تحت سلطه درآوردند. او معتقد است که آریاییهای فاتح بازماندگان را به بردگی گرفتند که بعدها شودراها و آتیشودراها شدند.
ایجاد نظام طبقاتی. براهمنان آریایی سپس نظام طبقاتی سختی ایجاد کردند و قوانین خودخواهانهای مانند آنچه در مانوسامهیتا آمده بود نوشتند تا تسلط خود را حفظ کرده و شودراها را در بندگی دائمی نگه دارند. این قوانین آموزش، مالکیت زمین و حتی تماس با براهمنان یا مردگانشان را برای شودراها ممنوع کرد.
سرکوب فرهنگ بومی. آریاییها دولتهای جمهوری مردم بومی را نابود کردند و تاریخ و فرهنگ آنها را سرکوب نمودند. فولِه معتقد است داسیوسها در اصل قدرتمند و مرفه بودند، اما شکست و بردگیشان توسط آریاییها به وضعیت فعلیشان انجامید.
۵. کشاورزان زیر بار مالیات، بدهی و بیتوجهی خرد میشوند
دولت ترسو و انگلیسی ما اجازه داده این رسوم ادامه یابد و هزاران روپیه برای آن هزینه میکند که از مالیات عرق و تلاش صادقانه کشاورز جمعآوری میشود.
افزایش بار مالیاتی. فولِه استدلال میکند که دولت بریتانیا برای پرداخت حقوق و مستمریهای بالای کارمندان اروپایی و براهمنی، مالیاتها را بر کشاورزان افزایش میدهد. این مالیاتها، از جمله درآمد زمین و وجوه محلی برای آموزش (که به کشاورزان نمیرسد)، آنها را به بدهی میکشاند.
چرخه بدهی. کشاورزان که قادر به پرداخت مالیات یا هزینههای کشاورزی نیستند، از پولداران براهمنی و ماروادی قرض میگیرند. این پولداران با حسابهای جعلی و نفوذ در دادگاههای تحت سلطه براهمنی، زمین و داراییهای کشاورزان را مصادره میکنند و آنها را بیچیز میگذارند.
کمبود حمایت. با وجود جمعآوری مالیات، دولت حمایتهای ضروری مانند آبیاری، حفاظت از حیوانات وحشی یا کمک در زمان خشکسالی را فراهم نمیکند. این بیتوجهی همراه با بار بدهی و استثمار مذهبی، کشاورز را در وضعیتی ناامیدانه و بیپناه قرار میدهد.
۶. شرایط زندگی فلاکتبار کشاورز
کشاورز اینجاست که زمینش را شخم میزند، هشت گاو نر را کنترل میکند و گاوآهن را در زمینی پر از علف خشک و تیز هل میدهد، برهنه و پابرهنه، با تکهای پارچه بر سر و کیسه کوچکی تنباکو به کمر؛ و اینجا سرباز سفیدپوست است، شلوار پوشیده، کت قرمز روی پیراهن، کلاه نقرهدوزی شده و چکمههای چرمی نرم بر پا، کمربند چرمی به کمر و تفنگی بر دوش، که صبح یا عصر ساعتی در زمین بادخیز رژه میرود.
فقر شدید. فولِه به طور زنده زندگی لوکس سربازان اروپایی و کارمندان براهمنی را در برابر فقر شدید کشاورزان قرار میدهد. کشاورزان و خانوادههایشان در خانههای فرسوده و غیربهداشتی زندگی میکنند، لباسهای پاره میپوشند و اغلب غذای کافی ندارند و با غلات خشن، ریشهها یا حتی هستههای انبه زنده میمانند.
کار سخت و تغذیه نامناسب. کشاورزان در شرایط سخت روز و شب کار میکنند، اغلب بدون ابزار یا دام مناسب، و با وعدههای غذایی اندک مانند بخاری با نمک یا چاتنی زندگی میکنند. این تغذیه ضعیف و کار مداوم به بیماری منجر میشود و دسترسی کمی به دارو یا پزشک دارند.
کمبود امکانات اولیه. خانههایشان فاقد تهویه، آب تمیز و بهداشت است که باعث شیوع بیماری میشود. با وجود اینکه پایه ثروت کشور از طریق کار و مالیات آنهاست، از امکانات و کرامت اولیه محروماند و در شرایطی بدتر از حیوانات زندگی میکنند.
۷. شودراهای تحصیلکرده از جامعه خود حمایت نمیکنند
اما این هفت و نیم فرزند دهان خود را درباره اینکه کارمندان براهمنی دولت چگونه روابط قبیلهای نادان آنها را نابود میکنند، میبندند، زیرا بیشتر ادارات دولتی تحت سلطه براهمنان است و آنها با براهمنان دوست میشوند و علیه دولت در انجمنها و جلساتی که براهمنان تشکیل دادهاند، سخن میگویند.
همگونسازی و خیانت. فولِه از شودراهای معدودی که تحصیل کرده و در دولت استخدام شدهاند انتقاد میکند که به جای کمک به همقبیلههای نادان خود، با براهمنان دوست شده، روشهای آنها را پذیرفته و درباره استثمار کشاورزان سکوت میکنند.
ترس از براهمنان. این شودراهای تحصیلکرده از دست دادن شغل یا طرد اجتماعی توسط براهمنان میترسند اگر علیه استثمار سخن بگویند یا بیش از حد با اعضای کمبخت قبیله خود ارتباط داشته باشند. حتی در انجمنهای تحت رهبری براهمنان شرکت میکنند که دولت را نقد میکنند اما به وضعیت کشاورزان بیتوجهاند.
از دست دادن هویت. با اولویت دادن به پیشرفت شخصی و جلب پذیرش از طبقه غالب، این شودراهای تحصیلکرده جامعه خود را رها کرده و از دانش و موقعیت خود برای حمایت از آموزش و حقوق کشاورزان استفاده نمیکنند و چرخه نادانی و استثمار را ادامه میدهند.
۸. براهمنان ریاکارانه وحدت را تبلیغ میکنند در حالی که نابرابری را حفظ میکنند
اکنون از این نصیحت توخالی روشن است که هدف آنها تنها فریب کشاورز با وعدههای دروغین پیشرفت و ارتقا است.
فراخوانهای دروغین برای وحدت. فولِه ریاکاری براهمنان را که با کاهش نفوذشان به دلیل گرویدن به مسیحیت، ناگهان برای وحدت همه طبقات از جمله شودراها، پارسیها و مسلمانان فراخوان میدهند، افشا میکند. او این را ترفندی زیرکانه برای حفظ تسلطشان میداند.
ادامه تبعیض. با وجود فراخوانهای وحدت، براهمنان به تبعیض طبقاتی ادامه میدهند، از همغذا شدن یا ازدواج با شودراها خودداری میکنند، دسترسی آنها به معابد را منع کرده و آنها را ناپاک میدانند. حتی نسبت به سایر براهمنان (مانند دِشاستها) تبعیض قائل میشوند تا زمانی که به نفعشان باشد (مانند پشوها با کونکاناستها).
انگیزههای خودخواهانه. فولِه تأکید میکند که براهمنان تنها زمانی به دنبال وحدت هستند که به نفع خودشان باشد، مانند مواجهه با تهدیدهای خارجی (مانند مسلمانان یا مسیحیان) یا وقتی منابع درآمد سنتیشان از کشاورزان خشک میشود. هدف واقعی آنها پیشرفت واقعی برای همه نیست بلکه حفظ موقعیت ممتاز خود است.
۹. دولت باید آموزش و نمایندگی کشاورزان را در اولویت قرار دهد
بنابراین دولت چندوجهی ما باید متناسب با مالیاتهایی که جمعآوری میکند، وجوه محلی و سایر منابع، تمام مدارس ماراثی و انگلیسی روستاها را ببندد و با مهربانی به کشاورز بنگرد، مدرسهای برای تربیت معلم از میان خود کشاورزان تأسیس کند، و در هر تالوک از وجوه محلی برای تأمین غذا، لباس و کتاب کودکان کشاورزان هزینه کند و مدارس شبانهروزی برای آنها راهاندازی نماید.
آموزش به عنوان راه رهایی. فولِه معتقد است آموزش تنها راه رهایی کشاورزان از حیله و نادانی براهمنان است. او از نظام آموزشی کنونی که تحت سلطه براهمنان است و به کشاورزان نمیرسد، انتقاد میکند.
اصلاحات پیشنهادی آموزشی:
- تعطیلی مدارس موجود روستایی که توسط براهمنان اداره میشود.
- تأسیس مدارس ویژه کودکان کشاورزان با معلمانی از طبقات کشاورز.
- تأمین رایگان غذا، لباس و کتاب در مدارس شبانهروزی با بودجه مالیاتهای محلی.
- اجباری کردن آموزش تا سن معین.
- ارائه مشوقهایی مانند تضمین موقعیت پاتیل برای کشاورزان تحصیلکرده.
نمایندگی در دولت. برای مقابله با سلطه براهمنان و تضمین عدالت، فولِه پیشنهاد میکند تعداد براهمنان در مشاغل دولتی متناسب با جمعیتشان محدود شود و افراد واجد شرایط از طبقات کشاورز به سمتهایی مانند ماملدار و سایر ادارات منصوب گردند.
۱۰. اصلاحات عملی برای بهبود کشاورزی ضروری است
دولت خیرخواه باید همه کشاورزان را آموزش دهد و تا زمانی که آنها به اندازه کافی بالغ شوند که بتوانند مانند کشاورزان اروپایی از ماشینآلات برای امور معمول مزرعه استفاده کنند، همه سفیدپوستان و مسلمانان باید به جای کشتن گاو و گاومیش، بز و گوسفند ذبح کنند؛ یا دام وارد کنند و در اینجا ذبح و مصرف نمایند، زیرا در غیر این صورت دام کافی برای مزارع و کود و سایر کودهای آلی فراهم نخواهد شد و نه کشاورز و نه دولت سودی نخواهند برد.
حفاظت از منابع حیاتی. فولِه تدابیر عملی برای بهبود کشاورزی و وضعیت کشاورز پیشنهاد میکند. اهمیت دام برای کشاورزی و کود را برجسته کرده و از دولت میخواهد ذبح گاو و گاومیش توسط اروپاییها و مسلمانان را کاهش دهد و منابع جایگزین گوشت فراهم کند.
زیرساخت و مدیریت منابع:
- ساخت سدها و بندهای کوچک با نیروی سربازان و پلیس برای حفظ آب و افزایش حاصلخیزی خاک.
- احداث دریاچهها و نگهداری سیستمهای آبیاری با تأمین به موقع آب و نرخهای معقول.
- بازگرداندن مراتع روستایی که در جنگلهای دولتی گنجانده شده و اجازه جمعآوری رسوب برای کود به کشاورزان.
- لغو اداره جنگلداری سرکوبگر.
مشوقها و حمایتها. فولِه برگزاری مسابقات سالانه و اهدای جوایز برای بهترین روشهای کشاورزی را برای تشویق بهبود پیشنهاد میکند. همچنین آموزش کشاورزان در مهارتهای مرتبط مانند آهنگری و نجاری و اعزام آنها به خارج برای یادگیری فنون مدرن کشاورزی را توصیه میکند. در نهایت، خواستار حفاظت محصولات از حیوانات وحشی و جبران خسارات کشاورزان است.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «گولامگیری» بهخاطر نقدی قوی و نافذ بر نظام کاستی و سلطه برهمنها در هند بسیار مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از استدلالهای منطقی، تحلیلهای تاریخی و تعهد نویسنده به اصلاحات اجتماعی استقبال میکنند. بسیاری این اثر را نقطه عطفی در ادبیات ضد کاستی میدانند و آن را با آثار امبیدکار مقایسه میکنند. این کتاب بهخاطر افشای دستکاریهای مذهبی و حمایت از آموزش و حقوق زنان ارزشمند شمرده میشود. اگرچه برخی سبک نگارش آن را ضعیف میدانند، اغلب منتقدان بر اهمیت ماندگار و تأثیرگذار بودن آن در فهم جامعه و تاریخ هند تأکید دارند.