نکات کلیدی
1. آشنایی محبوبیت میآورد، اما شگفتیها آن را جذاب نگه میدارند
مردم به طور همزمان نئوفیلیک هستند - کنجکاو برای کشف چیزهای جدید - و به شدت نئوفوبیک - ترس از هر چیزی که بیش از حد جدید است.
آشنا با یک پیچ و تاب. موفقترین محصولات فرهنگی تعادلی بین آشنا و نوآورانه برقرار میکنند. این مفهوم که به عنوان MAYA (پیشرفتهترین اما قابل قبول) شناخته میشود، توسط طراح صنعتی ریموند لووی پیشگام شد. این توضیح میدهد که چرا دنبالهها و اقتباسها در هالیوود بسیار محبوب هستند و چرا آهنگهای موفق اغلب از پیشرفتهای آکورد آشنا با سازبندی جدید استفاده میکنند.
اثر مواجهه. مواجهه مکرر با چیزی تمایل به افزایش علاقه ما به آن دارد، تا حدی. این توضیح میدهد که چرا پخش رادیویی برای ایجاد آهنگهای موفق حیاتی است و چرا تبلیغات کار میکند. با این حال، تکرار بیش از حد میتواند منجر به خستگی یا ناراحتی شود. کلید این است که به اندازه کافی آشنایی برای ایجاد راحتی فراهم کنید، اما به اندازه کافی نوآوری برای حفظ علاقه.
لحظات زیباییشناختی آها. رضایتبخشترین تجربیات فرهنگی اغلب شامل یک دوره اولیه از سردرگمی یا چالش، به دنبال یک لحظه درک یا شناخت است. این "آها زیباییشناختی" توضیح میدهد که چرا پازلها، روایتهای پیچیده و هنر انتزاعی جذاب هستند. این فقط درباره آسان کردن درک چیزها نیست، بلکه درباره ایجاد سطح مناسبی از چالش شناختی است.
2. تکرار پایه موسیقی و سخنرانی متقاعدکننده است
تکرار یک نشانه است. به مغز میگوید که به موسیقی گوش دهد.
قدرت تکرار. در موسیقی، تکرار برای ایجاد قلابها، کورسها و ملودیهای به یاد ماندنی ضروری است. "توهم گفتار به آهنگ" نشان میدهد که چگونه حتی کلمات گفتاری میتوانند از طریق تکرار به موسیقی درک شده تبدیل شوند. این پدیده توضیح میدهد که چرا گوشکرمها بسیار رایج هستند و چرا برخی عبارات یا شعارها به شدت در ذهن ما جا میگیرند.
ابزارهای بلاغی. در سخنرانی و نوشتار متقاعدکننده، ابزارهای بلاغی مبتنی بر تکرار مانند آنافورا، اپیستروف و آنتیمتابول ابزارهای قدرتمندی برای ایجاد پیامهای به یاد ماندنی و تاثیرگذار هستند. سخنرانیهای سیاسی، شعارهای تبلیغاتی و آثار ادبی اغلب از این تکنیکها برای افزایش اثربخشی خود استفاده میکنند.
جنبه تاریک تکرار. در حالی که تکرار میتواند ایدهها را متقاعدکنندهتر کند، میتواند برای انتشار نادرستیها یا دستکاری احساسات نیز استفاده شود. "اثر حقیقت توهمی" نشان میدهد که مواجهه مکرر با یک بیانیه، حتی اگر در ابتدا به عنوان نادرست شناسایی شود، میتواند احتمال درک آن به عنوان درست را با گذشت زمان افزایش دهد. این اهمیت تفکر انتقادی و منابع اطلاعاتی متنوع را برجسته میکند.
3. شبکهها و تأثیر اجتماعی روندهای فرهنگی را هدایت میکنند
برای ایجاد محتوای محبوب، دانستن دوستان یا دنبالکنندگان خود کافی نیست. این درباره دانستن دوستان دوستان و دنبالکنندگان دنبالکنندگان شماست.
قدرت شبکهها. روندهای فرهنگی اغلب از طریق شبکههای اجتماعی گسترش مییابند، با افرادی که تحت تأثیر و تأثیرگذاری بر ارتباطات خود هستند. موفقیت یک محصول یا ایده نه تنها به کیفیت ذاتی آن بستگی دارد، بلکه به چگونگی انتشار آن از طریق این شبکهها نیز بستگی دارد. این توضیح میدهد که چرا برخی محصولات ضعیف میتوانند محبوب شوند در حالی که محصولات برتر شکست میخورند.
هموفیلی و اثبات اجتماعی. مردم تمایل دارند با دیگرانی که شبیه به آنها هستند (هموفیلی) ارتباط برقرار کنند و به شدت تحت تأثیر انتخابهای اطرافیان خود قرار میگیرند (اثبات اجتماعی). این میتواند اتاقهای پژواک ایجاد کند و ترجیحات موجود را تقویت کند، اما همچنین مکانیزمی برای گسترش سریع ایدههای جدید در جوامع خاص فراهم میکند.
مثالهای هموفیلی:
- گروههای دوستان با علایق مشابه
- جداسازی مسکونی بر اساس نژاد یا طبقه
- جوامع آنلاین متمرکز بر موضوعات خاص
اثبات اجتماعی در عمل:
- لیستهای پرفروش که بر فروش کتاب تأثیر میگذارند
- محبوبیت رستوران بر اساس جمعیت قابل مشاهده
- لایکها و اشتراکگذاریهای رسانههای اجتماعی که ویروسی شدن محتوا را هدایت میکنند
نقش تأثیرگذاران. در حالی که ایده تعداد کمی از افراد بسیار تأثیرگذار که روندها را هدایت میکنند (مدل "تأثیرگذار") محبوب بوده است، تحقیقات نشان میدهد که واقعیت پیچیدهتر است. مدل "جرم بحرانی" پیشنهاد میکند که روندها اغلب به یک آستانه خاص از پذیرش در یک شبکه نیاز دارند تا بتوانند شروع شوند، صرف نظر از اینکه چه کسی پذیرندگان اولیه هستند.
4. موفقیتها اغلب از مخاطبان خاص شروع میشوند و سپس به جریان اصلی میرسند
پنجاه سایه خاکستری یک موفقیت تاریک بود، محصولی که مخاطبان بزرگ آن برای برجستهترین معیارهای محبوبیت نامرئی بود.
قدرت جوامع خاص. بسیاری از پدیدههای فرهنگی که به نظر میرسد از هیچ جا ظاهر میشوند، در واقع در جوامع کوچکتر و متعهد آغاز میشوند. داستانهای طرفداران، انجمنهای آنلاین و زیر فرهنگها اغلب به عنوان انکوباتورهایی برای ایدههایی عمل میکنند که بعداً به جریان اصلی میرسند. این پدیده "موفقیت تاریک" توضیح میدهد که چرا دروازهبانهای سنتی گاهی اوقات روندهای نوظهور را از دست میدهند.
دم بلند و اثر سوپراستار. توزیع دیجیتال امکان "دم بلند" محصولات خاص را برای یافتن مخاطبان فراهم کرده است، اما همچنین "اثر سوپراستار" را تشدید کرده است که در آن تعداد کمی از موفقیتها سهم نامتناسبی از توجه و درآمد را به خود اختصاص میدهند. این پارادوکس به این معناست که در حالی که ایجاد و توزیع محتوا آسانتر از همیشه است، دستیابی به موفقیت در جریان اصلی همچنان بسیار چالشبرانگیز است.
مثالهای دم بلند:
- موسیقی مستقل در پلتفرمهای استریم
- کتابهای الکترونیکی خود منتشر شده
- کانالهای یوتیوب که به علایق خاص میپردازند
اثر سوپراستار در عمل:
- فیلمهای پرفروش که بر درآمد گیشه تسلط دارند
- تعداد کمی از نویسندگان که میلیونها کتاب میفروشند
- تأثیرگذاران برتر رسانههای اجتماعی با دنبالکنندگان عظیم
از خاص به جریان اصلی. سفر از موفقیت خاص به موفقیت جریان اصلی اغلب شامل:
- ساختن یک مخاطب اصلی متعهد
- استفاده از پلتفرمهای آنلاین برای توزیع
- جلب توجه رسانههای سنتی
- عبور به جمعیتشناسی گستردهتر
- دستیابی به جرم بحرانی برای پذیرش گسترده
5. فناوری سریعتر از روانشناسی انسانی تغییر میکند
فناوری سریعتر از مردم تغییر میکند.
ناهمخوانی تکاملی. مغزهای ما در محیطی بسیار متفاوت از چشمانداز فناوری امروز تکامل یافتهاند. این منجر به ناهمخوانی بین غرایز ما و واقعیت فعلی ما میشود. به عنوان مثال، تمایل ما به ارتباط اجتماعی ما را در برابر اعتیاد دیجیتال آسیبپذیر میکند و تمایل ما به جستجوی اطلاعات تأییدکننده میتواند منجر به اتاقهای پژواک آنلاین شود.
تاخیر در تطبیق. در حالی که فناوری میتواند به سرعت تغییر کند، عادات، ترجیحات و هنجارهای اجتماعی انسانی زمان بیشتری برای تطبیق نیاز دارند. این توضیح میدهد که چرا بسیاری از مردم با اضافهبار اطلاعاتی دست و پنجه نرم میکنند، چرا نگرانیهای حریم خصوصی از شیوههای جمعآوری دادهها عقب میمانند و چرا صنایع سنتی اغلب در برابر اختلالات فناوری مقاومت میکنند.
نیازهای ابدی انسانی. با وجود تغییرات فناوری، نیازها و خواستههای اصلی انسانی نسبتاً ثابت باقی میمانند. نوآوریهای موفق اغلب این نیازهای بیزمان را به روشهای جدیدی مورد استفاده قرار میدهند:
- ارتباط (رسانههای اجتماعی)
- سرگرمی (خدمات استریم)
- وضعیت (کالاهای لوکس، لایکهای رسانههای اجتماعی)
- دانش (موتورهای جستجو، دورههای آنلاین)
- راحتی (خدمات درخواستی)
6. اقتصاد توجه رسانه و سرگرمی را شکل میدهد
محتوا ممکن است پادشاه باشد، اما توزیع پادشاهی است.
اقتصاد توجه. با فراوانی اطلاعات، توجه به منبع کمیاب تبدیل میشود. این تغییر پیامدهای عمیقی برای کسبوکارهای رسانه و سرگرمی دارد. موفقیت به طور فزایندهای درباره جذب و حفظ توجه مخاطب است، نه فقط تولید محتوای با کیفیت.
مدلهای کسبوکار و محتوا. نحوه کسب درآمد شرکتهای رسانهای به طور قابل توجهی بر نوع محتوایی که تولید میکنند تأثیر میگذارد. به عنوان مثال:
- مدلهای پشتیبانی شده از تبلیغات (مانند تلویزیون پخش، بسیاری از وبسایتها) اولویت را به جذابیت گسترده و تعامل مکرر میدهند
- مدلهای اشتراکی (مانند نتفلیکس، کابل پریمیوم) میتوانند بر محتوای با کیفیت خاص تمرکز کنند تا مشترکین را جذب و حفظ کنند
- مدلهای فریمیوم (مانند بازیهای موبایل) تعادل بین محتوای رایگان و انگیزهها برای پرداخت ویژگیهای پریمیوم را برقرار میکنند
نقش الگوریتمها. الگوریتمهای توصیه و فیدهای محتوای شخصیسازی شده در اقتصاد توجه بسیار مهم شدهاند. آنها هدفشان حداکثر کردن تعامل با نشان دادن محتوایی است که کاربران احتمالاً از آن لذت میبرند، اما این میتواند منجر به حبابهای فیلتر و محدود شدن دیدگاهها شود.
7. هنر بزرگ نوآوری را با دسترسیپذیری متعادل میکند
برای فروش چیزی آشنا، آن را شگفتانگیز کنید. برای فروش چیزی شگفتانگیز، آن را آشنا کنید.
نقطه شیرین نوآوری. موفقترین محصولات فرهنگی اغلب عناصر آشنا را با پیچ و تابهای نوآورانه ترکیب میکنند. این به مخاطبان اجازه میدهد تا احساس زمینگیری کنند در حالی که هنوز چیزی تازه را تجربه میکنند. مثالها شامل ترکیب ژانرها در موسیقی، بازسازی داستانهای پریان در فیلم و برداشتهای جدید از مکانیکهای بازی کلاسیک در بازیهای ویدیویی است.
عمل تعادل برای خالقان. هنرمندان و نوآوران باید تنش بین پیشروی مرزها و حفظ دسترسیپذیری را مدیریت کنند. نوآوری بیش از حد میتواند مخاطبان را بیگانه کند، در حالی که کمبود آن خطر درک شدن به عنوان مشتق را دارد. این تعادل اغلب از طریق:
- تکامل تدریجی سبک یا فرمت
- ترکیب عناصر از ژانرها یا سنتهای مختلف
- استفاده از چارچوبهای آشنا برای معرفی ایدههای جدید
- ارائه زمینه کافی برای درک مفاهیم جدید توسط مخاطبان
نقش دروازهبانها. دروازهبانهای سنتی (ناشران، برچسبهای ضبط، استودیوهای فیلم) اغلب نقشی در تعدیل این تعادل ایفا کردهاند. با از دست دادن قدرت این دروازهبانها در عصر دیجیتال، خالقان آزادی بیشتری دارند اما همچنین مسئولیت بیشتری برای یافتن نقطه شیرین خود بین نوآوری و دسترسیپذیری دارند.
8. داستانها ابزارهای قدرتمندی برای ارتباط و دستکاری هستند
یک داستان عالی که به هدف اشتباه خدمت کند، چیز خطرناکی است.
جذابیت جهانی داستانها. انسانها به طور طبیعی به روایتها جذب میشوند. داستانها به ما کمک میکنند تا جهان را درک کنیم، اطلاعات را به خاطر بسپاریم و به صورت احساسی با ایدهها ارتباط برقرار کنیم. این امر داستانگویی را به ابزاری قدرتمند برای ارتباط در زمینههایی از بازاریابی تا سیاست تا آموزش تبدیل میکند.
سفر قهرمان. بسیاری از داستانهای موفق الگوهای مشابهی را دنبال میکنند، مانند "سفر قهرمان" که توسط جوزف کمپبل شناسایی شده است. این ساختارهای داستانی جهانی به نیازهای روانشناختی عمیق و کهنالگوهای فرهنگی متصل میشوند و آنها را در فرهنگها و دورههای زمانی مؤثر میسازند.
عناصر سفر قهرمان:
- دنیای عادی
- دعوت به ماجراجویی
- امتناع از دعوت
- ملاقات با مربی
- عبور از آستانه
- آزمونها، متحدان، دشمنان
- نزدیک شدن به غار درونی
- آزمون
- پاداش
- راه بازگشت
- رستاخیز
- بازگشت با اکسیر
اخلاق داستانگویی. در حالی که داستانها میتوانند برای الهامبخشی و آموزش استفاده شوند، میتوانند برای دستکاری و گمراهی نیز استفاده شوند. قدرت روایت برای دور زدن تفکر انتقادی آن را به ابزاری قدرتمند برای تبلیغات و اطلاعات نادرست تبدیل میکند. این اهمیت سواد رسانهای و تحلیل انتقادی داستانهایی که مصرف میکنیم را برجسته میکند.
9. بازارهای فرهنگی آشفته اما نه کاملاً غیرقابل پیشبینی هستند
فرهنگ ما را متعجب نمیکند. در واقع، فرهنگ هرگز متوقف نمیشود.
غیرقابل پیشبینی بودن موفقیتها. بازارهای فرهنگی ذاتاً آشفته هستند، با تفاوتهای کوچک در شرایط اولیه یا رویدادهای تصادفی که میتوانند به نتایج بسیار متفاوتی منجر شوند. این امر پیشبینی اینکه کدام محصولات بر اساس کیفیت ذاتی خود به موفقیت تبدیل خواهند شد را بسیار دشوار میکند.
الگوها در آشفتگی. با وجود این غیرقابل پیشبینی بودن، برخی الگوهای قابل شناسایی در بازارهای فرهنگی وجود دارد:
- اثر "ثروتمندان ثروتمندتر میشوند"، جایی که موفقیت اولیه منجر به دید بیشتر و موفقیت بیشتر میشود
- اهمیت زمانبندی و زمینه در تعیین پذیرش یک محصول
- نقش تأثیر اجتماعی و اثرات شبکه در هدایت پذیرش
استراتژیهایی برای پیمایش در آشفتگی. با توجه به عدم قطعیت ذاتی، استراتژیهای موفق در بازارهای فرهنگی اغلب شامل:
- تنوع (تولید محصولات متعدد برای افزایش شانس موفقیت)
- تکرار سریع و تطبیق بر اساس بازخورد مخاطب
- استفاده از پایگاههای طرفداران و شبکههای موجود
- ایجاد محصولاتی با پتانسیل برای تعامل طولانیمدت یا مصرف مکرر
- ایجاد انعطافپذیری در مدلهای کسبوکار برای بهرهبرداری از موفقیتهای غیرمنتظره
10. آینده موفقیتها در امپراتوریهای جهانی و خالقان فردی نهفته است
دیزنی همافزایی کامل فیلم-کالا را توسعه داده بود.
ظهور امپراتوریهای رسانهای. شرکتهایی مانند دیزنی اکوسیستمهای وسیع و به هم پیوستهای از محتوا و کالا ایجاد کردهاند. این رویکرد "کالاهای کامل" به آنها اجازه میدهد تا ارزش مالکیت معنوی را در چندین پلتفرم و محصول به حداکثر برسانند. آینده ممکن است حتی شاهد ادغام بیشتر و یکپارچگی بینرسانهای باشد.
اجزای کلیدی امپراتوریهای رسانهای:
- فرنچایزهایی با جذابیت گسترده و چند نسلی
- یکپارچگی محتوا در فیلمها، تلویزیون، استریم، پارکهای تفریحی و کالاها
- دسترسی جهانی برای به حداکثر رساندن پتانسیل مخاطب و درآمد
- تصمیمگیری مبتنی بر داده برای بهینهسازی محتوا و بازاریابی
اقتصاد خالق. به طور همزمان، پلتفرمهای دیجیتال به خالقان فردی قدرت دادهاند تا بدون دروازهبانهای سنتی به مخاطبان جهانی دست یابند. این امر منجر به ظهور تأثیرگذاران رسانههای اجتماعی، ستارگان یوتیوب و توسعهدهندگان بازیهای مستقل شده است که میتوانند کسبوکارهای قابل توجهی را حول برندهای شخصی خود بس
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب سازندگان موفقیت بهطور کلی با استقبال خوبی مواجه شده و به خاطر داستانسرایی جذاب و بینشهایش در مورد محبوبیت تحسین شده است. تامپسون به بررسی پدیدههای فرهنگی مختلف، از موسیقی تا فیلمها، پرداخته و دلایل موفقیت برخی محصولات را تحلیل میکند. خوانندگان از ترکیب حکایات و تحلیلهای کتاب قدردانی میکنند، اگرچه برخی آن را پر از اطلاعات میدانند. منتقدان به نبود یک فرمول قطعی برای موفقیت اشاره کردهاند و تامپسون نیز به نقش شانس اذعان دارد. در حالی که برخی از منتقدان خواستار نکات عملی بیشتری بودند، اکثر آنها کتاب را سرگرمکننده و تحریککنندهی تفکر یافته و آن را به علاقهمندان به فرهنگ عامه و روندهای رسانهای توصیه میکنند.