نکات کلیدی
1. جنگ از مرزهای قدیمی خود فراتر رفته و خطوط بین جنگ و صلح را محو کرده است
جنگ از مرزهای قدیمی خود فراتر رفته است.
گسترش درگیری. مرزهای سنتی بین جنگ و صلح به طور فزایندهای محو شدهاند. درگیریها اکنون فراتر از میدانهای نبرد سنتی به فضای سایبری، اقتصاد و جنگ اطلاعاتی گسترش یافتهاند. بازیگران غیر دولتی مانند گروههای تروریستی و هکرها میتوانند جنگهای نامتقارن را علیه دولتها به راه بیندازند. ارتش خود را درگیر طیف وسیعی از فعالیتهای غیرنظامی حتی در زمان صلح میبیند.
تمایزات نامشخص. مشخص کردن مرزهای بین موارد زیر دشوارتر شده است:
- زمان جنگ و زمان صلح
- جنگجویان و غیرنظامیان
- حوزههای نظامی و غیرنظامی
- مسائل خارجی و داخلی
این ابهام چالشهای قانونی و اخلاقی را در تعیین زمان و چگونگی استفاده از نیروی نظامی ایجاد میکند. مفهوم جنگ به عنوان یک وضعیت متمایز و محدود در برابر درگیریها و تهدیدات مداوم سطح پایین از بین رفته است.
2. نقش ارتش فراتر از نبردهای سنتی گسترش یافته است
ارتش امروز دامنه فعالیتهای خود را به طرز چشمگیری گسترش داده است.
ماموریتهای متنوع. ارتشهای مدرن، به ویژه ارتش ایالات متحده، اکنون در طیف وسیعی از فعالیتهای غیرنظامی درگیر هستند:
- کمکهای بشردوستانه و امدادرسانی در بلایای طبیعی
- ساخت ملت و حمایت از حکومتداری
- پروژههای توسعه اقتصادی
- ابتکارات بهداشت و آموزش
- عملیات امنیت سایبری
- مبارزه با تروریسم و ضد شورش
خطوط محو شده. این گسترش فعالیتهای نظامی به حوزههای سنتی غیرنظامی نگرانیهایی را در مورد "نظامیسازی" سیاست خارجی و کمکها ایجاد میکند. همچنین چالشهایی در آموزش و تجهیز نیروها برای چنین ماموریتهای متنوعی به وجود میآورد. ارتش به ابزاری برای رسیدگی به طیف وسیعی از مسائل جهانی فراتر از صرفاً جنگیدن تبدیل شده است.
3. پیشرفتهای فناوری جنگ را به شیوههای بیسابقهای متحول میکند
جنگهای آینده ممکن است اصلاً شامل انسانها نشود. شاید ما جنگ را به رباتها بسپاریم.
فناوریهای جدید. پیشرفتها در زمینه رباتیک، هوش مصنوعی، جنگ سایبری و سایر حوزهها به طرز رادیکالی ماهیت درگیری را تغییر میدهند:
- سیستمهای تسلیحاتی خودمختار
- جنگ با پهپادها
- حملات سایبری به زیرساختها
- جنگ اطلاعاتی و پروپاگاندا
معضلات اخلاقی. این فناوریها سوالات عمیق اخلاقی و قانونی را در مورد کنترل انسانی، مسئولیتپذیری و قوانین جنگ مطرح میکنند. آنها ممکن است در برخی موارد تلفات را کاهش دهند در حالی که آسیبپذیریها و اشکال جدیدی از درگیری را ایجاد کنند. سرعت تغییرات باعث میشود که قوانین و هنجارها نتوانند بهروز بمانند.
4. "جنگ جهانی علیه تروریسم" هنجارهای قانونی و اخلاقی را تضعیف کرده است
وقتی جنگ از تمام مرزها فراتر میرود، آیا دستهبندیهای قانونی و اخلاقی که به آنها تکیه کردهایم تا خشونت و اجبار را کنترل کنیم، تمام ارزش خود را از دست میدهند؟
گسترش درگیری. "جنگ علیه تروریسم" پس از 11 سپتامبر به عنوان توجیهی برای اقدام نظامی فراتر از میدانهای نبرد سنتی استفاده شده و هنجارهای حاکمیت و حقوق بشر را تضعیف کرده است. مفاهیمی مانند "جنگجویان غیرقانونی" قوانین established جنگ را به چالش کشیدهاند.
ابهام قانونی. اصول کلیدی قانونی کشیده یا دوباره تعریف شدهاند:
- چه چیزی به عنوان "تهدید قریبالوقوع" محسوب میشود؟
- چه زمانی کشتن هدفمند مجاز است؟
- محدودیتهای بازداشت نظامی چیست؟
این ابهام، حاکمیت قانون را تضعیف کرده و پیشساز خطرناکی برای دیگر کشورها ایجاد میکند. این خطر وجود دارد که یک وضعیت دائمی جنگ با محدودیتهای قانونی اندک عادی شود.
5. کشتن هدفمند و حملات پهپادی چالشهای عمدهای برای حقوق بینالملل ایجاد میکند
اگر کشتن یک تروریست مظنون مستقر در یمن یا سومالی یا لیبی جان هواپیماهای سرنشیندار گرانقیمت، جان سربازان آمریکایی و/یا جان بسیاری از غیرنظامیان بیگناه را به خطر بیندازد، مقامات چنین کشتنهایی را برای موقعیتهای اضطراری و جدی (مانند جلوگیری از یک 11 سپتامبر دیگر یا دستیابی به اسامه بن لادن) محفوظ میدارند. اما اگر تنها چیزی که به خطر میافتد یک پهپاد به راحتی قابل جایگزینی باشد، مقامات ممکن است به استفاده از نیروی کشنده به طور فزایندهای تمایل پیدا کنند.
کاهش موانع. فناوری پهپاد انجام کشتنهای هدفمند خارج از مناطق جنگی سنتی را برای ایالات متحده آسانتر و کمهزینهتر کرده است. این امر منجر به گسترش چنین حملاتی شده و نگرانیهایی در مورد قانونی بودن و حکمت استراتژیک آنها ایجاد کرده است.
چالشهای قانونی. حملات پهپادی هدفمند سوالات قانونی دشواری را مطرح میکند:
- چگونه قریبالوقوع بودن تهدید تعیین میشود؟
- چه سطحی از شواهد لازم است؟
- چگونه تناسب ارزیابی میشود؟
- چه زمانی حملات حاکمیت را نقض میکنند؟
محرمانگی پیرامون برنامه پهپادها ارزیابی انطباق آن با حقوق بینالملل را دشوار میکند. نگرانیهایی وجود دارد که دیگر کشورها نیز شیوههای مشابهی را اتخاذ کنند و هنجارهای جهانی علیه ترور و کشتن غیرقانونی را بیشتر تضعیف کنند.
6. تلاشها برای محدود کردن جنگ از طریق قانون تاریخ طولانی اما ناقص دارند
قانون یک تلاش خوشبینانه است. این بر اساس این باور است که حتی شدیدترین احساسات و رفتارهای انسانی میتوانند تحت قدرت عقلانی قانون قرار گیرند—باوری که قانون میتواند به عمق تاریکی نفوذ کند و ما را بهتر از آنچه که تاکنون ثابت کردهایم، بسازد.
تکامل تاریخی. تلاشها برای محدود کردن قانونی جنگ به هزاران سال پیش برمیگردد، از متون مذهبی باستانی تا کدهای شوالیهای قرون وسطی. حقوق بشر بینالمللی مدرن در قرن نوزدهم شکل گرفت و پس از جنگ جهانی دوم به طرز چشمگیری گسترش یافت.
چالشهای مداوم. با وجود پیشرفتها، قوانین جنگ با چالشهای مداوم مواجه هستند:
- همگام شدن با تغییرات فناوری
- رسیدگی به بازیگران غیر دولتی و درگیریهای نامتقارن
- تعادل بین ضرورت نظامی و نگرانیهای بشردوستانه
- اطمینان از انطباق و اجرای قوانین
اگرچه این قوانین ناقص هستند، اما همچنان ابزاری حیاتی برای کاهش وحشتهای جنگ و حفظ کرامت انسانی به شمار میروند. تضعیف آنها خطر بازگشت به بیرحمی بیقید و شرط در درگیریها را به همراه دارد.
7. ماهیت در حال تغییر جنگ، دولت و نظم بینالمللی را متحول میکند
جنگ دولت را ساخته و دولت جنگ را ساخته است.
پیوند تاریخی. دولت ملت مدرن در کنار تغییرات در جنگ توسعه یافته است، زیرا دولتها قدرت را متمرکز کردند تا جنگ را به طور مؤثرتری به راه بیندازند. این فرآیند نهادهایی مانند مالیات، بوروکراسی و شهروندی را شکل داد.
فشارهای جدید. ماهیت در حال تغییر درگیریهای امروز دوباره دولتها و سیستم بینالمللی را متحول میکند:
- تضعیف حاکمیت دولت
- ظهور بازیگران غیر دولتی
- محو شدن نقشهای غیرنظامی و نظامی
- چالشها برای مکانیزمهای امنیت جمعی
این تغییرات ساختارهای سنتی دولتی و نهادهای بینالمللی را تضعیف کرده و عدم قطعیتی در مورد نظم جهانی آینده ایجاد میکند. ممکن است اشکال جدیدی از حکومتداری برای رسیدگی به تهدیدات و درگیریهای فراملی لازم باشد.
8. جنگهای مخفی و گسترش قدرت اجرایی تهدیدی برای اصول دموکراتیک هستند
اگر من اکنون عضو کنگره بودم، بسیار عصبانی میشدم.
کمبود نظارت. گسترش عملیات نظامی مخفی و کشتنهای هدفمند با نظارت کم کنگره یا بحث عمومی کمی انجام شده است. این امر مسئولیتپذیری دموکراتیک و تعادل قوا را تضعیف میکند.
تضعیف چکها و تعادلها. نگرانیها شامل موارد زیر است:
- تفسیرهای گسترده از مجوزهای جنگ
- شفافیت محدود در مورد عملیات و استدلالهای قانونی
- گسترش قدرتهای جنگی اجرایی
- کاهش نقش کنگره در تصمیمگیریهای جنگی
اجرای "جنگهای مخفی" تهدیدی برای اصول اساسی حکومت دموکراتیک است و خطر عادیسازی یک وضعیت دائمی و اعلامنشده جنگ را به همراه دارد که از نظارت عمومی خارج است.
9. آینده جنگ و صلح همچنان بسیار نامشخص است
ما به معنای واقعی کلمه هیچ نقطه مقایسهای برای درک مقیاس و دامنه خطراتی که بشریت امروز با آن مواجه است، نداریم.
خطرات بیسابقه. سرعت تغییرات فناوری و اجتماعی پیشبینی درگیریهای آینده را دشوار میکند. خطرات بالقوه شامل موارد زیر است:
- جنگ سایبری بر زیرساختهای حیاتی
- سلاحهای بیولوژیکی مهندسیشده
- درگیریهای ناشی از تغییرات اقلیمی
- گسترش تسلیحات هستهای
نیاز به سازگاری. رویکردهای سنتی به جنگ، صلح و نظم بینالمللی ممکن است برای رسیدگی به این چالشها ناکافی باشند. ممکن است به چارچوبهای قانونی، نهادها و اصول اخلاقی جدیدی نیاز باشد تا در آینده نامشخص حرکت کنیم و از نتایج فاجعهبار جلوگیری کنیم.
بشریت با چالش دوگانه کاهش خطرات وجودی جدید و حفظ هنجارهای سختکوشی که به کاهش درگیریهای بیندولتی کمک کردهاند، مواجه است. راهحلهای خلاقانه برای رسیدگی به تهدیدات نوظهور در حالی که حقوق بشر و حاکمیت قانون را حفظ میکند، ضروری خواهد بود.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چگونه همهچیز به جنگ تبدیل شد و نظامیگری همهچیز شد نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده است. بسیاری از خوانندگان به بینشهای بروکس در مورد نقش در حال گسترش نظامیگری ایالات متحده و مرزهای مبهم میان جنگ و صلح ارج مینهند. خوانندگان از دیدگاه متعادل، تخصص حقوقی و سبک نوشتاری جذاب او قدردانی میکنند. برخی این کتاب را تحریککننده و آموزنده دانستهاند، بهویژه در مورد عملیات نظامی پس از ۱۱ سپتامبر و چالشهای قانونی مرتبط. با این حال، منتقدان احساس کردند که کتاب تکراری است، تمرکز کافی ندارد یا به ترویج یک دستور کار نئولیبرالی میپردازد. بهطور کلی، بررسیکنندگان بروکس را به خاطر پرداختن به مسائل پیچیده پیرامون جنگهای مدرن و گسترش نظامیگری تحسین میکنند.