نکات کلیدی
1. اپیدمیهای اجتماعی: ایدهها مانند ویروسها گسترش مییابند
محصولات و ایدهها میتوانند از فردی به فرد دیگر منتقل شوند، درست مانند ویروسها.
ایدههای مسری. اپیدمیهای اجتماعی زمانی رخ میدهند که محصولات، ایدهها و رفتارها به سرعت در میان جمعیت گسترش مییابند، مشابه یک ویروس. این گسترش تصادفی نیست؛ بلکه تحت تأثیر نفوذ اجتماعی است، جایی که عمل یک فرد بر دیگری تأثیر میگذارد. نمونههایی از این قبیل شامل جنون دستبند Livestrong، گسترش افسانههای شهری و پذیرش بازیافت است.
فراتر از کیفیت و تبلیغات. در حالی که کیفیت، قیمت و تبلیغات نقش دارند، اما بهطور کامل توضیح نمیدهند که چرا برخی چیزها محبوب میشوند و برخی دیگر شکست میخورند. مکانیزمهای روانشناختی و جامعهشناختی، مانند قابلیت آزمایش (چقدر چیزی آسان است که امتحان شود)، بسیار مهم هستند. به عنوان مثال، رادیو ماهوارهای در ابتدا به دلیل موانع بالای آزمایش با مشکل مواجه بود، اما وقتی موانع را کاهش دادند، به سرعت محبوب شد.
انتخاب طبیعی فرهنگ. درست مانند انتخاب طبیعی که ویژگیهای زیستی را شکل میدهد، همچنین روندهای فرهنگی را نیز شکل میدهد. ایدههایی که با تمایلات، انگیزهها و نیازهای انسانی سازگارند، بیشتر احتمال دارد که به اشتراک گذاشته شوند و موفق شوند. این شامل تنوع، انتخاب و نگهداری است، جایی که برخی ایدهها بیشتر احتمال دارد که به یاد سپرده شوند و به اشتراک گذاشته شوند.
2. قرارگیری، ادراک و حافظه انتخابها را شکل میدهند
هرچه بیشتر چیزی را ببینید، بیشتر آن را دوست خواهید داشت.
قرارگیری آگاهی و علاقه را افزایش میدهد. قرارگیری اولین مرحله در پردازش اطلاعات است. صرفاً در معرض چیزی قرار گرفتن میتواند آگاهی و علاقه را افزایش دهد، پدیدهای که به آن اثر قرارگیری ساده میگویند. به عنوان مثال، نظرات منفی میتوانند فروش نویسندگان ناشناخته را افزایش دهند زیرا آگاهی را افزایش میدهند.
ادراک موضوعی است. نحوه تفسیر اطلاعات تحت تأثیر نشانههای ظریف قرار دارد. همان شراب میتواند بهتر درک شود اگر برچسب آن به عنوان محصول کالیفرنیا باشد تا داکوتای شمالی، یا اگر تصور شود که گرانتر است. حتی درمانهای پزشکی نیز میتوانند تحت تأثیر اثر دارونما قرار بگیرند، جایی که قیمت درک شده بر اثربخشی تأثیر میگذارد.
حافظه تداعیگر است. حافظه ما به عنوان یک شبکه از ایدههای مرتبط سازماندهی شده است. ارتباطات بازاریابی پیوندهای مورد نظر را در حافظه ایجاد میکنند و نحوه رفتار ما را شکل میدهند. به عنوان مثال، ارتباطاتی که با برندهایی مانند والمارت یا تارگت داریم، بر انتخابهای خرید ما تأثیر میگذارد. این پیوندها به عنوان میانبر عمل میکنند، اما تغییر آنها نیز میتواند دشوار باشد.
3. محرکها: نشانههای ظریف رفتار را هدایت میکنند
محرکها محصولات و ایدهها را در ذهن ما بیشتر میکنند، که باعث میشود افراد بیشتر به انتخاب آنها تمایل داشته باشند.
محرکها تداعیها را فعال میکنند. محرکها محرکهایی در محیط هستند که ما را به فکر کردن درباره مفاهیم یا ایدههای مرتبط وادار میکنند. این محرکها میتوانند بر اساس تداعیهای موجود (مانند سیاره مریخ و شکلات مریخی) یا تداعیهای جدید (مانند یک مرغابی سفید و آفلک) باشند. آنها بر آنچه در ذهن ما است تأثیر میگذارند و در نتیجه بر انتخابهای ما تأثیر میگذارند.
زمینه اهمیت دارد. زمینهای که در آن با محرکها مواجه میشویم میتواند تأثیر قابل توجهی بر رفتار ما داشته باشد. به عنوان مثال، رأیگیری در یک مدرسه ممکن است افراد را به حمایت از تأمین مالی آموزش ترغیب کند و پخش موسیقی فرانسوی در یک فروشگاه مواد غذایی میتواند فروش شراب فرانسوی را افزایش دهد.
تکرار و زمانبندی کلیدی هستند. چقدر چیزی تحریک میشود بر چقدر به ذهن میآید تأثیر میگذارد. ایدهها "زیستگاههایی" از محرکها دارند که باعث میشود افراد به آنها فکر کنند. زمانبندی محرکها نیز بسیار مهم است؛ آنها باید در زمانی که رفتار مورد نظر ممکن است، حاضر باشند. به عنوان مثال، تبلیغ یک زیرانداز حمام بیاثر است اگر در حمام دیده نشود.
4. ایدههای چسبنده: ساده، غیرمنتظره، ملموس، معتبر
هرچه یک ایده سادهتر و آسانتر برای درک باشد، احتمال بیشتری دارد که مردم آن را به یاد بسپارند.
سادگی کلیدی است. ایدههای ساده بیشتر به یاد سپرده میشوند. تمرکز بر یک یا دو ایده کلیدی مؤثرتر از تلاش برای انتقال بیش از حد اطلاعات است. تشبیهها کمک میکنند تا ایدههای پیچیده ساده و به یاد ماندنی شوند. به عنوان مثال، توصیف فیسبوک به عنوان یک سالنامه آنلاین آن را آسانتر برای درک کرد.
غیرمنتظره بودن توجه را جلب میکند. چیزهای غیرمنتظره بیشتر احتمال دارد که به یاد سپرده شوند. نقض انتظارات و شکستن الگوها میتواند تجربهای به یاد ماندنیتر ایجاد کند. فیلم پروژه جادوگر بلر غیرمنتظره بود زیرا مرزهای بین واقعیت و تخیل را محو کرد و شکاف کنجکاوی ایجاد کرد.
ملموس بودن به تجسم کمک میکند. زبان ملموس پیامها را به یاد ماندنی میکند زیرا به شنونده کمک میکند آنچه را که در حال صحبت درباره آن است تجسم کند. به عنوان مثال، توصیف یک شرکت ساختمانی به عنوان "ساختن یک سری گفتگوها" انتزاعی است، در حالی که "کسی که آن را طراحی میکند، مرتب میکند، میآورد" ملموس است.
اعتبار اعتماد میسازد. پیامهای معتبر بیشتر احتمال دارد که مورد اعتماد و به یاد سپرده شوند. قرار دادن اعداد در زمینه و استفاده از مدارک قابل آزمایش میتواند اعتبار را افزایش دهد. به عنوان مثال، "آزمون نوار" کلینیک به مردم اجازه میدهد تا خود را از اثربخشی محصول قانع کنند.
5. همراستایی: قدرت تقلید اجتماعی
به طور کلی، مردم دوست دارند مورد پسند واقع شوند.
نفوذ اطلاعاتی. مردم به دیگران همراستا میشوند زیرا از انتخابهای دیگران به عنوان اطلاعات استفاده میکنند، به ویژه زمانی که مطمئن نیستند. این به عنوان نفوذ اطلاعاتی شناخته میشود. به عنوان مثال، اگر یک مقصد تعطیلات محبوب به نظر برسد، ما فرض میکنیم که باید ارزش بررسی کردن را داشته باشد.
نفوذ هنجاری. مردم همچنین برای اینکه در جمع بمانند و از طرد شدن جلوگیری کنند، همراستا میشوند. این به عنوان نفوذ هنجاری شناخته میشود. آزمایش خط آشت نشان داد که مردم حتی زمانی که میدانند پاسخ اشتباه است، به گروه همراستا میشوند.
تفکر گروهی و نافرمانی. همراستایی میتواند منجر به تفکر گروهی شود، جایی که همه یک دیدگاه مشابه دارند. با این حال، حتی یک نافرمان میتواند افراد را آزاد کند تا نظرات واقعی خود را بیان کنند. همراستایی اغلب زیر آگاهی ما اتفاق میافتد و ما معمولاً آن را در رفتار خود نمیبینیم.
6. انحراف: علامتگذاری هویت از طریق انتخاب
مردم نه تنها به عملکرد چیزها اهمیت میدهند، بلکه به معنای آنها نیز اهمیت میدهند.
علامتگذاری هویت. مردم چیزها را نه تنها به خاطر عملکردشان بلکه به خاطر آنچه که درباره هویت آنها علامت میزند، میخرند. مصرف نمایشی برای علامتگذاری هویتهای مطلوب استفاده میشود. به عنوان مثال، تصویر هوندا المنت با پذیرش آن توسط گروههای مختلف تغییر کرد و باعث شد برخی از آن انحراف پیدا کنند.
همراستایی در مقابل انحراف. در حوزههای عملکردی، مردم تمایل دارند به آنچه دیگران انتخاب میکنند همراستا شوند. با این حال، در حوزههای مرتبط با هویت، مردم برای جلوگیری از علامتگذاری هویتهای نامطلوب انحراف پیدا میکنند. به عنوان مثال، نوجوانان نمیخواهند شبیه والدین خود به نظر برسند.
نشانههای ظریف. افراد ثروتمند معمولاً نشانههای ظریف را ترجیح میدهند، مانند برندینگ کمتر مشهود، زیرا کپی کردن آنها دشوارتر است. نشانههای صریح شناسایی آسانتری دارند اما همچنین بیشتر احتمال دارد که دزدیده شوند. نشانههای ظریف یک سیستم ارتباطی پنهان با دیگر افراد درونگروهی فراهم میکنند.
7. دهان به دهان: قدرتمندتر از تبلیغات
دهان به دهان در گسترش ایدهها تأثیر بیشتری نسبت به تبلیغات دارد.
اعتماد و هدفگذاری. دهان به دهان مؤثرتر از تبلیغات سنتی است زیرا مردم به دوستان خود بیشتر اعتماد دارند و همچنین هدفگذاری بیشتری دارد. دوستان به عنوان افراد عینیتر و صادقتر از تبلیغات دیده میشوند.
مدلهای مختلف ارتباط. تبلیغات یک رسانه پخش است که توسط بازاریابان هدایت میشود، در حالی که دهان به دهان مصرفکنندهمحور و درباره مشارکت است. دهان به دهان به عنوان پخش محدود، در زندگی روزمره ادغام شده و بیشتر بر روی فرد متمرکز است. همچنین از نظر هزینه نیز مؤثرتر است.
آنلاین در مقابل آفلاین. در حالی که ارتباطات آنلاین سرعت به اشتراکگذاری اطلاعات را افزایش داده است، بیشتر دهان به دهان هنوز به صورت آفلاین اتفاق میافتد. ما تمایل داریم که دهان به دهان آنلاین را بیش از حد تخمین بزنیم زیرا بیشتر قابل مشاهده است. روانشناسی به اشتراکگذاری مهمتر از فناوری است.
8. سرمایه اجتماعی: به اشتراکگذاری برای خوب به نظر رسیدن
درست مانند خودرویی که میرانیم و لباسهایی که میپوشیم، چیزهایی که میگوییم و به اشتراک میگذاریم بر نحوه دیدن ما توسط دیگران تأثیر میگذارد.
نشانههای مطلوب. مردم چیزها را به اشتراک میگذارند تا نشانههای مطلوب هویت را ارسال کنند. آنها چیزهایی را به اشتراک میگذارند که آنها را خوب به نظر میرساند نه بد. این به عنوان سرمایه اجتماعی شناخته میشود.
وضعیت درونگروهی. احساس درونگروهی باعث افزایش احتمال به اشتراکگذاری میشود. به عنوان مثال، لینکدین به مشترکین ایمیلهایی ارسال کرد که نشان میداد آنها یکی از پروفایلهای برتر را دارند.
شگفتی درونی. حتی چیزهای عادی نیز میتوانند شگفتانگیز شوند اگر به آنچه که آنها را غیرمنتظره، نو یا جالب میکند فکر کنیم. ویدیوهای بلندر بلِندتک از مخلوط کردن آیفونها بلندرها را شگفتانگیز کرد.
9. ارزش عملی: به اشتراکگذاری آنچه مفید است
اگر چیزی در ذهن باشد، احتمال بیشتری دارد که بر زبان بیاید.
اطلاعات مفید. مردم اطلاعات عملی و مفید را برای کمک به دیگران به اشتراک میگذارند، چه برای صرفهجویی در زمان یا پول. لینکهایی با عناوینی مانند "۱۰ نکته برای استفاده مؤثرتر از تلفن همراه" اغلب به اشتراک گذاشته میشوند.
قالببندی معاملات. نحوه قالببندی معاملات میتواند بر اینکه آیا مردم آنها را به اشتراک میگذارند تأثیر بگذارد. تخفیفهای درصدی برای اقلام با قیمت پایینتر مؤثرتر هستند، در حالی که تخفیفهای عددی برای اقلام با قیمت بالاتر مؤثرترند. این به عنوان قانون ۱۰۰ شناخته میشود.
محرکها و در ذهن بودن. اگر چیزی در ذهن باشد، بیشتر احتمال دارد که به اشتراک گذاشته شود. حتی اگر چیزی جالبترین نباشد، اگر به آن فکر کنیم، بیشتر احتمال دارد که درباره آن صحبت کنیم. به عنوان مثال، آهنگ "جمعه" ربکا بلک هر جمعه تحریک میشود.
10. عمومی: قابل مشاهده کردن خصوصی
اگر چیزی آسانتر دیده شود، آسانتر تقلید میشود.
شواهد اجتماعی. مردم از رفتار دیگران به عنوان نشانهای از اطلاعات استفاده میکنند. اگر یک رستوران شلوغ باشد، فرض میکنیم که باید خوب باشد. این به عنوان شواهد اجتماعی شناخته میشود.
عمومی کردن خصوصی. برای تشویق به تقلید، شرکتها و سازمانها باید خصوصی را عمومی کنند. به عنوان مثال، اپل هدفونهای سفیدی را طراحی کرد تا محصول خود را بیشتر قابل مشاهده کند.
اثر معکوس. برجسته کردن آنچه دیگران انجام میدهند میتواند گاهی اوقات اثر معکوس داشته باشد. کمپینهای ضد مواد مخدر که تعداد افرادی را که از مواد مخدر استفاده میکنند برجسته میکنند، میتوانند به طور ناخواسته استفاده از مواد مخدر را افزایش دهند.
11. شبکههای اجتماعی: پیوندهایی که متصل میکنند و تأثیر میگذارند
شبکههای اجتماعی ما معمولاً به حوزههای مختلف زندگی تقسیم میشوند.
گرهها و پیوندها. شبکههای اجتماعی از گرهها (افراد) و پیوندها (اتصالات) تشکیل شدهاند. الگوی پیوندها بر نحوه گسترش اطلاعات تأثیر میگذارد. برخی افراد در شبکه مرکزیتر هستند، در حالی که دیگران در حاشیه قرار دارند.
پدیده دنیای کوچک. مطالعه دنیای کوچک میلگرام نشان داد که هر دو نفر میتوانند از طریق حدود شش درجه جدایی به هم متصل شوند. با این حال، مردم همیشه کوتاهترین مسیرها را نمیشناسند.
همسانی و قدرت پیوند. مردم تمایل دارند با دیگران شبیه به خود دوست شوند (همسانی). پیوندهای قوی روابط نزدیک هستند، در حالی که پیوندهای ضعیف روابط غیررسمی هستند. پیوندهای ضعیف اغلب برای دسترسی به اطلاعات جدید مفیدتر هستند.
12. بینشهای مبتنی بر داده: پیگیری آنچه که محبوب میشود
رسانههای اجتماعی نه تنها یک پلتفرم بازاریابی هستند—بلکه همچنین درباره گوش دادن است.
نظارت بر رسانههای اجتماعی. شرکتها از نظارت بر رسانههای اجتماعی برای پیگیری آنچه مردم درباره برندشان میگویند استفاده میکنند. آنها حجم (چند نفر درباره چیزی صحبت میکنند) و احساس (آیا نظرات مثبت یا منفی هستند) را اندازهگیری میکنند.
دادههای کلان و پیشبینیها. دادههای کلان میتوانند برای پیشبینی روندها استفاده شوند. به عنوان مثال، گوگل از دادههای جستجو برای پیشبینی شیوع آنفولانزا استفاده کرد.
محدودیتهای داده. در حالی که دادهها مفید هستند، مهم است که بیش از حد به آنها وابسته نشویم. گاهی اوقات، تمرکز بیش از حد بر دادهها میتواند ما را به اشتباه بیندازد. مهم است که دادهها را با شهود و بینشهای کیفی متعادل کنیم.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
خوانندگان کتاب چگونه ایدهها گسترش مییابند آن را آموزنده اما با کیفیتی متغیر یافتند. بسیاری از آنها از بینشهای ارائه شده در زمینههای بازاریابی، روانشناسی و تأثیر اجتماعی قدردانی کردند و مفاهیم مطرح شده را در زندگی شخصی و کسبوکار خود قابل استفاده دانستند. برخی احساس کردند که این کتاب بیشتر بر بازاریابی تمرکز دارد تا آنچه که انتظار میرفت و چند نفر نیز به کمبود دقت علمی آن انتقاد کردند. نقدهای مثبت به ارائه جذاب و مثالهای عملی اشاره داشتند. انتقادات شامل تکرار مکرر و اطلاعات قدیمی بود. بهطور کلی، بررسیکنندگان ارزش درک چگونگی گسترش ایدهها را مفید دانستند، هرچند نظرات در مورد عمق و جنبههای علمی محتوا متفاوت بود.