نکات کلیدی
۱. خشم دیوانگی ویرانگر و غیرعقلانی است.
برخی حکیمان خشم را جنون کوتاهمدتی خواندهاند؛ خشم به همان اندازه که نمیتواند خود را کنترل کند، بیاعتنا به آداب، نادان نسبت به دوستیها، لجوج و مصر بر پایان دادن به آنچه آغاز کرده، ناشنوا در برابر عقل و نصیحت، برانگیخته توسط تحریکات بیمورد و ناتوان در تمییز حق و حقیقت است؛ شبیه ساختمانی فروپاشیده است که بر آنچه زیرش له میکند، خرد میشود.
نشانههای جسمانی. خشم بهصورت جسمانی بروز میکند و ظاهر و رفتار را دگرگون میسازد. مانند جنون، نشانههای واضحی دارد: چشمان سوزان، چهره سرخشده، لبهای لرزان، دندانهای فشرده، موی سیخکرده، تنفس سخت، اندامهای مضطرب و صداهای نامفهوم. خشم انسانها و حیوانات را هیولاوار و غیرطبیعی جلوه میدهد.
ویرانی گسترده. هیچ بلایی به اندازه خشم به بشریت آسیب نزده است. خشم منجر به:
- قتلها و مسمومیتها
- ویرانی شهرها و نابودی اقوام
- آتشسوزیها، شعلهها و نزاعهای داخلی
- کشته شدن رهبران در بستر، سر سفره یا در ملأ عام
- تکهتکه شدن مجامع، تکهتکه شدن جمعیتها و محکومیت اقوام
از دست دادن کنترل. وقتی خشم بر انسان چیره شود، عقل رها میشود. مانند پریدن از صخرهای است که سقوط آن غیرقابل توقف است. ذهن برده شور و هیجان میشود و توانایی هدایت یا مهار خود را از دست میدهد.
۲. خشم غیرطبیعی است و مانع عمل مؤثر میشود.
هیچ احساسی به اندازه خشم برای انتقامجویی مشتاق نیست، و به همین دلیل، هیچ احساسی کمتر برای گرفتن انتقام مناسب نیست.
بیفایده برای فضیلت. برخی معتقدند خشم برای شجاعت یا عمل مفید است، اما سنکا مخالف است. فضیلت واقعی از وظیفه و عقل ناشی میشود، نه از تکانههای خشمگینانه. خشم شتابزده و بیملاحظه است و اغلب مانع همان انتقامی میشود که به دنبالش است.
نه بزرگی، بلکه ورم. خشم ممکن است قدرتمند یا نجیب به نظر برسد، اما صرفاً تحریف است، مانند بیماری که باعث ورم میشود. خشم پایهای محکم ندارد و مستعد ویرانی است. بزرگی واقعی استوار، محکم، عادل و ثابت است؛ ویژگیهایی که در طبیعت شرور یا خشمگین یافت نمیشود.
نمونههای متضاد. سنکا شخصیتهای خشمگینی مانند کالیکولا را که به ژوپیتر جسارت میکرد و سناتورها را به هوس میکشت، در برابر حکیمانی چون سقراط و کاتو کوچک قرار میدهد که توهینها و ضربات جسمی را بدون خشم تحمل میکردند و از عقل یا صرفاً بیتوجهی به توهینها عمل میکردند.
۳. پیشگیری از خشم آسانتر از کنترل آن پس از شروع است.
اما ابتدا، جلوگیری از ورود چیزهای مضر آسانتر از کنترل آنها پس از ورود است.
مداخله زودهنگام. بهترین راه مقابله، دفع نخستین نشانههای خشم است. وقتی شور و هیجان وارد شود و قدرت بگیرد، عقل از دست میرود و ذهن به دنبال حرکت آن کشیده میشود.
دفع دشمن در مرزها. «دشمن» خشم باید در دورترین مرزها دفع شود. اگر وارد دروازهها شود، اسیر میگیرد و هیچ شرطی نمیدهد. ذهن ضعیف و خیانتدیده به خود شور تبدیل میشود.
اهمیت تربیت کودکان. پیشگیری از خشم از کودکی آغاز میشود. از پرورش آن با افراط یا سرکوب طبیعی خودداری کنید. راه میانه را پیش بگیرید و به کودکان بیاموزید:
- با خشم التماس نکنند یا چیزی به دست نیاورند
- در مسابقات خواهان پیروزی باشند، نه آسیب رساندن
- پس از موفقیت خودستایی نکنند
- حقیقت را بشنوند و به بزرگترها احترام بگذارند
- سبک زندگی و تغذیهای متعادل داشته باشند
۴. با مدیریت انتظارات و باورپذیری، از احساس ظلم دیدن جلوگیری کنید.
بنابراین باید با علل نخستین مبارزه کنیم؛ علت خشم احساس ظلم دیدن است، اما نباید به این احساس اعتماد کرد.
به ادراکات اعتماد نکنید. ریشه خشم باور به ظلم دیدن است. اما این احساس اغلب قابل اعتماد نیست. چیزهای نادرست ممکن است درست به نظر برسند و قضاوت باید تا آشکار شدن حقیقت به تأخیر بیفتد.
مراقب زودباوری باشید. بیشتر شر از باور سریع به اتهامات یا ظنها ناشی میشود. بهتر است گاهی فریب بخوریم تا همیشه بدگمان باشیم. شک و استنباط را که تحریکات گمراهکننده بر اساس تفسیر نادرست رفتارها یا گفتارها هستند، کنار بگذارید.
مدیریت انتظارات. اغلب احساس ظلم میکنیم چون اتفاقات برخلاف امیدها یا انتظارات ما رخ میدهد. خودمحوری بیش از حد ما را به این باور میرساند که باید از آسیب، حتی از دشمنان، در امان باشیم. انتظار داشته باشید که چیزهای آزاردهنده رخ دهد، همانطور که ناخدا برای طوفانها حتی در دریای آرام آماده میشود.
۵. به خطاپذیری جهانی انسانها آگاه باشید و مدارا را تمرین کنید.
تنها چیزی که میتواند به ما آرامش دهد، پیمان مدارا و گذشت متقابل است.
هیچکس بیگناه نیست. منبع اصلی خشم این باور است که «من هیچ خطایی نکردهام.» سنکا میگوید هیچکدام از ما در برابر همه قوانین بیگناه نیستیم، چه رسد به خواستههای گستردهتر دین، انسانیت و عدالت. همه ما خطا کرده، برنامهریزی کرده، امید بسته یا در خطاها شریک بودهایم.
با دیگران منصفتر باشید. آگاهی از خطاپذیری خود، ما را نسبت به دیگران بردبارتر میکند. وقتی کسی به شما ظلم میکند، در نظر بگیرید:
- شاید او پاسخ خطایی است که شما ابتدا مرتکب شدهاید.
- شاید به نفع شما یا تحت اجبار عمل کرده است.
- شاید نمیدانسته چه میکند.
- شاید هدفش بهطور خاص آسیب رساندن به شما نبوده است.
مدارا و گذشت متقابل. همه ما انسانهای خطاکار در میان انسانهای خطاکار زندگی میکنیم. عیبهای دیگران را میبینیم اما عیبهای خود را نادیده میگیریم. آرامش از پیمان مدارا و گذشت متقابل میآید؛ بخشیدن دیگران چون خودمان نیازمند بخششیم و خطا کرده یا ممکن است خطا کنیم.
۶. واکنش خود را به تأخیر بیندازید؛ زمان بهترین درمان خشم است.
تأخیر بهترین درمان خشم است.
قضاوت را به تأخیر بیندازید. وقتی خشم برمیخیزد، از آن بخواهید فوراً بخشش نکند بلکه قضاوت کند. نخستین تکانههایش سختگیرانه است، اما اگر صبر کند، نرم میشود. تلاش نکنید همه را یکباره از بین ببرید؛ آن را قطعهقطعه کنار بگذارید.
حقیقت آشکار میشود. زمان حقیقت را نشان میدهد. همانطور که پرونده حقوقی به زمان، شاهد و جلسات متعدد نیاز دارد تا حقیقت روشن شود، ما نیز باید در برخوردهای شخصی قضاوت را به تأخیر بیندازیم. مجازات به تأخیر افتاده هنوز قابل اجراست، اما مجازاتی که اجرا شده قابل پس گرفتن نیست.
از شتابزدگی بپرهیزید. واکنشهای شتابزده و ناشی از خشم اغلب به پشیمانی میانجامد. سقراط به بردهاش گفته بود: «اگر عصبانی نبودم، تو را میزدم.» او مجازات را به زمانی عاقلانهتر موکول کرد. تأخیر اجازه میدهد عقل بازگردد و از اقدامات لحظهای جلوگیری میکند.
۷. محرکهای شخصی خود را بشناسید و از موقعیتهایی که شما را برمیانگیزند، فعالانه دوری کنید.
برای هر یک از ما مفید است که بیماری خود را بشناسیم و پیش از گسترش آن، قدرتش را مهار کنیم.
شناسایی آسیبپذیریها. همانطور که افراد مستعد تشنج نشانههای هشداردهنده را میشناسند، ما باید علائم پیشروی خشم را بشناسیم. دانستن اینکه چه چیزی بیش از همه شما را تحریک میکند حیاتی است:
- توهینهای کلامی یا رفتاری؟
- بیاحترامی به مقام، ظاهر، تربیت یا دانش؟
- تکبر یا لجاجت؟
- بردگان، دوستان یا غریبهها؟
انتخاب همراهان بهدقت. وقت خود را با افراد آرام و خوشبرخورد بگذرانید، زیرا ما طبیعت همراهان خود را میگیریم. از کسانی که میدانید خشم شما را برمیانگیزند، مانند متکبران، تندخوها، گستاخان، کینهتوزان، جنگطلبان، خودستایان یا وسواسیها دوری کنید.
فرار از محیطهای تحریکآمیز. از مکانها و فعالیتهایی که رذیلت شما را شعلهور میکنند، مانند بازار، دفاتر حقوقی یا دادگاهها اگر شما را تحریک میکنند، دوری کنید. همچنین مراقب خستگی جسمی، گرسنگی و تشنگی باشید که میتوانند ملایمت را از بین ببرند و ذهن را آتشین کنند.
۸. بار کاری و انتظارات خود را مدیریت کنید تا آرامش درونی حفظ شود.
از آن اصل سودمند دموکریتوس بهره خواهیم برد که به ما نشان میدهد آرامش در عدم پذیرش کارهای بسیار یا فراتر از تواناییهای ما، چه در امور عمومی و چه خصوصی، نهفته است.
از پراکندگی انرژی بپرهیزید. انجام کارهای بسیار یا فراتر از منابع شما به ناامیدی و تحریکپذیری میانجامد. مانند عبور از شهری شلوغ، ناگزیر با موانع و نزاعهایی روبرو میشوید که ذهن را برای خشم آماده میکنند.
خود و کار را بسنجید. پیش از اقدام، تواناییهای خود، دشواری کار و آمادگیتان را ارزیابی کنید. پشیمانی از کارهای ناتمام شما را تحریکپذیر میکند. کارهایی را انتخاب کنید که نه خیلی کوچک و نه خیلی بلندپروازانه باشند.
انتظارات را پایین بیاورید. برای چیزهایی تلاش نکنید که اگر به دست آورید شما را شگفتزده کنند. امیدهایتان را متواضع و در دسترس نگه دارید. این از ناامیدی و خشم ناشی از عدم تحقق دقیق برنامهها جلوگیری میکند.
۹. روزانه به خوداندیشی بپردازید تا وضعیت عاطفی خود را پایش و اصلاح کنید.
خشم کاهش مییابد و معتدلتر میشود اگر بداند که هر روز باید در برابر قاضی حاضر شود.
بازبینی شبانه. سنکا به تمرین سکستیوس اشاره میکند که هر شب روز خود را مرور میکرد و میپرسید: «کدام خطاهایت را امروز درمان کردی؟ کدام عیب را سد کردی؟ در چه زمینهای بهتر شدهای؟» این خودبازبینی به خواب آرام میانجامد.
جلسه دادگاه خصوصی. سنکا این روش را به کار میگیرد و هر روز جلسهای با خود برگزار میکند. اعمال و سخنانش را دوباره بررسی میکند و چیزی را پنهان نمیکند. این به او امکان میدهد اشتباهات را شناسایی و تصمیم به بهتر شدن بگیرد، خود را برای خطاهای گذشته ببخشد و نیتهای آینده را تنظیم کند.
آموختن از اشتباهات. فرایند خوداندیشی شامل تحلیل موارد خاصی است که باعث خشم یا آزردگی شدهاند. مثلاً تأمل در یک مشاجره به شما میآموزد از همنشینی با نادانان پرهیز کنید، یا تحلیل آزردگی از شوخیها به شما میآموزد از جمعهای بیادب دوری کنید.
۱۰. تأمل در مرگپذیری دیدگاه میدهد و کدورتهای کوچک را کاهش میدهد.
چه شادیای در اعلام نارضایتیها و هدر دادن عمر کوتاهمان هست، گویی برای زندگی ابدی به دنیا آمدهایم؟
زندگی کوتاه است. تأمل در مرگپذیری یاری قدرتمندی در برابر خشم است. عمر ما کوتاه و رو به پایان است؛ چرا آن را صرف کدورتها، درد و شکنجه کنیم؟ وقت اضافی برای صرف درگیریها و کینهها نداریم.
مرگ همه را برابر میکند. مرگ بر همه سایه افکنده و ما را برابر میسازد. چرا باید از برده، ارباب، پادشاه یا وابسته خشمگین شویم؟ کمی خودداری کنیم؛ مرگ در راه است تا ما را برابرشان کند. مانند حیوانات بستهشده در میدان نبرد، به هم حمله میکنیم و فراموش میکنیم جلاد هر دو را انتظار میکشد.
انسانیت را گرامی بداریم. از آنجا که زندگی کوتاه است، بیایید آن را برای خود و دیگران آرام کنیم. انسانیت خود را گرامی بداریم، منبع ترس یا خطر نباشیم و به آسیبها، ضررها، توهینها و تمسخرها بیاعتنا باشیم. تحمل آزردگیهای کوتاه آسانتر است وقتی به یاد داشته باشیم مرگ درست پشت سر ما ایستاده است.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «چگونه خونسردی خود را حفظ کنیم» عمدتاً با استقبال مثبت مواجه شده است و بهخاطر حکمت جاودانهاش در مدیریت خشم مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از نصایح عملی سنکا و مثالهای مرتبط او استقبال میکنند و این کتاب را قابل فهم و حتی تحولآفرین میدانند. هرچند برخی به ارجاعات قدیمی و تکرارهای گاهوبیگاه آن انتقاد دارند. کوتاهی کتاب هم بهعنوان نقطه قوت و هم ضعف مطرح شده است. بسیاری از خوانندگان شباهتهایی میان این اثر و ادبیات خودیاری مدرن یافته و ارزش بهکارگیری اصول رواقی را در زندگی خود احساس میکنند. در مجموع، این کتاب برای کسانی که به دنبال کنترل خشم و بهبود سلامت عاطفی خود هستند، اثری ارزشمند به شمار میآید.
Similar Books









